شرح فضیلتها و رذیلتهای اخلاقی
رذیلت بیست و ششم: مسئولیت گریزی
فرار از مسئولیت و کوتاهی در پذیرش آن، یکی از صفات رذیله است. این رذیله، معمولاً از سستی روحی انسان سرچشمه میگیرد. همانگونه كه خستگی نیز، ناشی از سستی جسم است.
خداوند متعال مسلمانهایی که در جنگ احد، در پذیرش مسئولیت کوتاهی کردند، نکوهش کرده، میفرماید:
>وَ لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَ عَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراكُمْ ما تُحِبُّون<[1]
غفلت از مسئولیت و کوتاهی در انجام وظیفهای که بر عهدۀ انسان است، در بیشتر موارد از نشناختن آن مسئولیت ناشی میشود. بهعبارت رساتر، اگر آدمی از مسئولیت واجب خود، شناخت دقیق و درستی نداشته باشد، ناگریز به انجام آن نخواهد پرداخت. در مقابل، تاریخ تمدّنهای بشری، گویای آن است که شناخت مسئولیت، تنها علت یا دست کم یکی از مؤثرترینِ علّتهای پیشرفت ملّتها بوده است. از این رو، شناخت وظیفه، مقدّم بر انجام آن است و همواره یکی از توصیههای ما به جوانان آن است که برای آبادی دنیا و آخرت، در شناخت وظیفه و انجام وظیفه کوشا باشند.
از مفاسد و عواقب این صفت رذیله، همین بس که افراد و جوامع مبتلا به آن، در دنیا محکوم به عقب ماندگی، ذلّت، پستی و احتیاج به دیگرانند؛ در آخرت نیز نه تنها بهرهای از بهشت و نعمتهای آن نخواهند داشت، بلکه به خاطر مسئولیت ناشناسی و مسئولیت ناپذیری مؤاخذه میشوند.
امام کاظم% در این رابطه میفرمایند: از تنبلی و بیحوصلگی بپرهیز، زیرا كه این دو، مانع رسیدن تو به بهرۀ دنیا و آخرتند:
«إِياكَ وَ الضَّجَرَ وَ الْكَسَلَ فَإِنَّهُمَا يمْنَعَانِكَ حَظَّكَ مِنَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»[2]
این رذیلت ناپسند، اقسام و مراتبی دارد؛ برخی از اقسام آن عبارتند از: كوتاهی در برابر دین و اخلاق؛ کوتاهی در برابر دنیا و تأمین معیشت؛ كوتاهی در برابر روح؛ كوتاهی در برابر جسم و بدن؛ كوتاهی در برابر عمر؛ كوتاهی در برابر خانواده و كوتاهی در برابر جامعه.
در این زمینه، گفتنی است كه انسان باید نسبت به همۀ مسئولیتهای واجبِ خود آگاهی لازم را کسب کرده، در عمل به آنها کوشا باشد. انسان تک بعدی، که در انجام برخی وظایف، بسیار تلاش میکند و برخی دیگر را وامینهد، مطلوبِ اسلام و تعالیم اسلامی نیست. اساساً اسلام شریعتی جامع است كه از اجزائی پراكنده، ولی سخت پیوسته، تشكیل شده است. از اینرو نمیتوان بعضی از اجزاء آن را پذیرفت و برخی دیگر را رها نمود.
مثلاً پرداختن صرف به دین و معنویت و کوتاهی در تأمین معیشت و سستی در رسیدگی متعارف به زندگی دنیوی، مذموم است؛ چنانکه غرق شدن در مادیات و غفلت از ارزشهای دینی و معنوی نکوهش میشود. اهمیّتِ صرف به خود و خانواده و بیتفاوتی نسبت به جامعه و افراد آن شایسته نیست. همچنانکه توجهِ افراطی به مشکلات اجتماعی و کوتاهی در تأمین حوائج اعضای خانواده و غفلت از نیازهای پدر و مادر و خویشان و همسایهها قبیح است.
راهکار رهایی از این رذیلۀ ناپسند، همانطور که بیان شد، تلاش برای شناخت وظیفه و عمل به وظیفه است. در این راستا باید از هرگونه سستی، تنبلی و کسالت پرهیز شود. تلقین اینکه «نمیشود»، «نمیتوانم» و «نمیدانم» در قاموس انسان راه ندارد نیز، در این زمینه مؤثر است.
. آلعمران، 152: «و [در نبرد اُحد] قطعاً خدا وعده خود را با شما راست گردانید: آنگاه كه به فرمان او، آنان را میكشتید، تا آنكه سست شدید و در كار [جنگ و بر سر تقسیم غنایم] با یكدیگر به نزاع پرداختید؛ و پس از آنكه آنچه را دوست داشتید [یعنی غنایم را] به شما نشان داد، نافرمانی نمودید.»
. وسائل الشیعه، ج 16، ص 22.