جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت


 
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت مرحوم آيت‌الله نمازى«رضوان‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: قاعده لاشک فی النافله
    موضوع درس:
    شماره درس: 112
    تاريخ درس: ۱۳۸۶/۳/۱۲

    متن درس:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. ربّ اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی

    بحث ما درباره قاعده لاشک فی النافله بود در این باره عرض کردم که روایات فراوانی داریم که لا سهو فی النافله لاشک فی النافله لیس علیه شیئ و از این نظر اشکالی نیست و مخصوصاً این که لا نفی جنس هم بعضی اوقات آمده و معنایش این است که حقیقت ادعائیه هم هست ادعا می کند اصلاً سهوی در شریعت مقدس اسلام نیست در نافله که معنای حقیقت ادّعائیه این است اول ادعا می کند راستی سهو نیست سپس می گوید لاسهو فی النافله و این نظر دلالت روایت ها هم خیلی خوب است اگر ما بخواهیم یک جا بگوییم سهو در نافله هست شک در نافله هست باید این لاسهو فی النافله را تخصیص بزنیم که تخصیص بردار هم نیست و این جور چیزها آبی از تخصیص است عرفاً

    ظاهراً در اصل مسئله باید بگوییم اشکال نیست حال ولو یک فروعاتی در مسئله هست که اشکال روی آن کرده اند بعد می آییم در فروعات صحبت می کنیم اما الان از نظر روایت دلالت روایت ظاهراً اشکالی نداریم و این لاسهو فی النافله هر سهوی از اول که می گوید الله اکبر تا وقتی که می گوید السلام علیکم و رحمه الله و برکاته هر سهوی برایش پیدا بشود در رکعات باشد یا در افعال در ارکان باشد یا غیر ارکان لاسهو فی النافله متگر این مثلاً نماز هنوز منعقد نشود یعنی الله اکبر را نگفت آن اصلاً نافله نیست تا بگویم لاسهو فی النافله ولی الله اکبر را بگوید تا السلام علیکم و رحمه الله و برکاته لاسهو فی النافله و دلالت روایت ها خیلی خوب است آن وقت ما اگر یادتان باشد در جلسه قبل می گفتیم یک دو سه تا قانون هم تایید می کند این روایت ها را ولو خودش نتواند کار کند که می تواند آن روایت ها – تأیید می شود می گفتم یکی قانون تسامح در مستحبات و این قانون تسامح در مستحبات وقتی که برویم توی روایات وقتی برویم توی اقوال فقهاء، می بینیم که در مستحبات تسامح می کنند هر چه پول بدهی آش می خوری و این قانون انسان خوب می تواند از آن استنباط بکند، معنای عرفی هم هست، تا حالا که می گفتیم تعبد بود اما ممکن است با قانون تسامح در مستحبات انسان اصلاً عرفیش بکند عقلائیش بکند بگوید عقلاء هم این تسامح در مستحبات را دارند لذا همین تسامح در مستحبات مثلاً نماز را می توانی ایستاده بخوان نمی توانی بنشین و بخوان، نمی توانی بخواب و بخوان نمی توانی راه برو و بخوان و همچنین روایات دیگر فراوان است که وقتی انسان برود توی مستحبات می بیند تسامح شده و یک جا پیدا کنید که جدی مثل واجب در مستحاب گرفته شده باشد من که ندیده ام تا حالا نمی تشود پیدا بکنیم و آن اگر دلیل نباشد که اگر این جوری باشد بپذیرید دیگر خواه ناخواه باید بگویید اصلاً یک معنای عرفی است عرف هم همین طور است فرق می گذارد بین واجب و مستحب اگر موالی یک اوامر و جوبی یک نواهی داشته باشند راجع به آنها سخت‌گیری می شود و اما اگر یک امور استحبابی یک امور تنزیهی داشته باشند عقلاء آن سخت گیری را راجع به مستحبات راجع به مکروهات ندارند، به قول مرحوم آقای حجت رحمه الله علیه هر چه پول بدهی آش می خوری دیگر وقتی آن پول را دادی آش به تو داند این هم کامل است بالنسبه به خودش، آش است، آب نیست، این یک مطلب.

    یک مطلب دیگر تناسب حکم و موضوع یعنی این یک تسامح حکم و موضوع در فقه ما خیلی جاها کار می‌کند که حکم را با موضوع می سنجند تناسب می دهند و حکم که آمده روی چیز واجب غیر از حکمی است که آمده روی چیز مستحب این تناسب بین حکم و موضوع به ما می گوید در آن تسامح می شود در آن تسامح نمی شود، یک مقدار برویم بالاتر تسامح در ادله سنن، قانون تسامح در ادله سنن ولو مربوط به روایات است که در اصول ما هم آمده و یک امر مسلم است که اگر یک روایتی داشته باشیم و ندانیم آیا صحیح السند است یا نه؟ قدماء می گویند بگو صحیح السند است به قول مرحوم نایینی رضوان الله تعالی علیه میگوید که قانون تسامح در مستحبات در ادله سنن یک علم الرجال است برای ما و علی کل حال مشهور در میان قدماء می گویند تسامح در ادله سنن برای ما مستحب درست می کند و روایت هم همین است که اگر چیزی از رسول گرامی به تو رسید و نمی دانی آیا درست است یا نه؟ و روایت صحیح السند نیست عمل بکن این ولو لم یقل به رسول الله صلی الله علیه و آله تو می توانی عمل بکنی، لذا این روایتی که ایشان نقل می کنند تعجب این جاست که آشیخ عباس قمی این روایت را نقل می کند خودش سر تا پا روایت ضعیف نقل می کند و با قانون تسامح در ادله سنن درست می کند درست هم هست و اما این چه بوده؟ نمی دانیم که یک خصوصیتی داشته بعضی ها این جوری هستند که مرجع تقلید یا مسئله گو می بیند حال این خراب است لذا جلویش را می گیرد نظیر آدم وسواسی، بعضی اوقات این جوری از خوددرآوری زیاد پیدا می‌شود آن وقت مرجع تقلید جلوی این را می گیرد برای این که یک دفعه به جاهای باریک باریکی نرسد و الا قانون تسامح در ادله سنن که نمی تواند آن روایت جلویش را بگیرد، اشکالی که در قانون تسامح در ادله سسن شده این است قدماء می گویند مستحب درست می کند متأخرین می گویند البته همه متأخرین نه، غالبشان می گویند مستحب درست نمی کند به عنوان رجاء باید بیاورید و اما این که یکی بگوید نیاور دیگر این را کسی را نداریم این قانون تسامح در ادله سنن یعنی ادله مستحبات، تسامح در ادله مستحبات روایات صحیح السند ظاهر الدلاله فتاوای اجماع از قدماء و متأخرین و از آن جا پی می برد انسان این که در مستحبات سخت گیری نشده است آن که می خواهند این است که انسان اهل مستحبات باشد آن که می خواهند انسان اهل شب بیداری باشد اهل تهجد باشد اهل توسل باشد اما حالا توسل را چه جوری باید زیارت عاشورا بخواند با صد لعن و صد سلام یا یک السلام علیک یا اباعبدالله السلام علیک و رحمه الله و برکاته و بالاخره یک توسلی یک توجهی به اهل بیت علیهم السلام باشد خب این هیچ فقیهی در آن اشکال نکرده گفتم در قانون تسامح در ادله سنن بعضی از روایات می گوید که این بیاورد آن را رجاءً نه مستحباً اما قدماء همه همه می گویند بیاورد آن را مستحباً و قطع نظر از این رویات انسان از مذاق شرع از روایات اهل بیت به خوبی استفاده می کند واجب ها حرام ها غیر مستحب ها و مکروهات است و این چیزی هم که بین طلبه ها مشهور شده که کل مکروه جایز این ریشه دار است مثل بعضی چیزها که بین ما طلبه هاست و ریشه دار نیست این ریشه دار هم هست، کل مکروه جایز دیگر سخت گیری، آن که سخت گیری باید بکنیم محرومات است و اما دیگر سخت گیری روی مکروهات سخت گیری روی واجبات وقتی اول نماز بشود رنگش تغییر بکند همه چیز را فدای نماز بکندبرسد به آن جا (رضوان الله تعالی علیه) آن مرد کم نظیر آن مرد در کار خودش بی نظیر در فرانسه ایشان مصاحبه داشت با دنیا، همه دنیا آن جا جمع بودند همه دنیا مخصوصاً دشمن ها همه دنیا جمع بودند و مصاحبه می کردند ظهر شد تا ظهر شد ایشان گفتند که احمد آقا ظهر است بلند شدند دنیا گفت نه نیم ساعت صبر کن دوست و دشمن گفت باباجان نماز را نیم ساعت دیگر بخوان گفت وقتی که نماز بیاید دیگر همه چیز باطل است «اذاء جاء الصلاه بطل الامور روی واجبات» مثل حضرت امام باید این جوری باشیم، روی محرمات مثل حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) آمده بود توی مسجد سلماسی نفس به شماره افتاد بود درس هم نتوانست بگوید یک غیبت یکی از مریدهایشان از ماها یک غیبت کرده بودیم پشت سر یک مرجع تقلیدی بر ضرر او بر نفع حضرت امام یک نصحیت داغی بعد هم درس نگفتند رفتند تب مالتشان عود کرد سه روز تعطیل بود درس تعطیل بود، لذا راجع به واجبات راجع به محرمات باید چنین باشیم اما راجع به مستحبات اصل مستحب را انسان باید اهل مستحب باشد این شب بیداری حتماً باید باشد حالا اگر می شود یک ساعت بیشتر، اگر نمی شود نیم ساعت، اگر نمی شود آن 11 رکعت نماز ولو نشسته اما این 11 رکعت نماز حتماً دیگر قبل از اذان صبح خوانده بشود حالا ولو این که آن فنوت وتر را نداشته باشد مابقی هم جلد و جلد باشد، با حضور قلب باشد دیگر همه چیز پوچ است در مقابل حضور قلب، لذا انسان وقتی برود توی روایات اهل بیت برود توی السلام عزیز درک می کند حسابی این که واجبات اهمیت دارد وقت نماز همه چیز فدای ترک محرمات، اما وقتی برسد به مکروهات، برسد به مستحبات اهل مستحب باشد اهل ترک مکروهات باشد اما تسامح در این جا خیلی جا دارد، لذا این تسامح در ادله سنن انسان حدس می زند این که در بحث ما از همان تسامح در ادله سنن است از همان تسامح در مستحبات است و ما تسامح در مستحبات خب در اسلام داریم دیگر، تسامح در ادله سننش هم دلیلش را هم داریم دیگر تناسب حکم و موضوع که واجب یک حکمی دارد که آن واجب مستحب ندارد، حرام یک حکمی دارد که مکروه ندارد این را هم داریم دیگر از این ها انسان پی ببرد این که لاسهو فی النافله لاشک فی النافله لیس علیه شیئ انت مخیر بین این که بنا را به اقل بگذار یا بنا را بر اکثر بگذار تفاوت ندارد بیاور بمیر و بیاور، نماز شب را بخوان دیگر شک وشبهه و این ها شیطان بیاید از این راه ها بخواهد شما را دربکند نه، دیگر خیلی اهمیت به آن نده، حالا اگر حرف من را پسندید خیلی خوب، ما مدعی هستیم این قوانین فقهیه 95 درصدش این ها عرفیات است این ها دلیل عقلی دارد تعبدی نیست حالا اگر کسی این حرف ما را پسندید این قاعده هم می شود عرفی می شود عقلایی، اگر هم نپسندید خب روایات داریم می شود تعبدی، اصحاب نپسندیده اند یعنی اصلاً متعرض مسئله نشده اند دیگر، اصحاب آن که وارد شده اند همین است در نافله سهو نیست دلیلش هم قوله علیه السلام لاشک فی النافله خیلی خوب است وبگوییم این ها هم تایید می‌کند لاسهو فی النافله، لیس علیک شیئ می شود تعبد، گفتم یک روایت هم داریم در کافی شریف است و روایات می گوید که فابن علی الاقل، حالا از همین جهت هم بعد ما صحبت می کنیم مسلم پیش اصحاب است روایت هم داریم اگر زیاد شد رکوع می گویند طوری نیست، ما می گوییم آقا اگر ناقص هم شد رکوع باز هم طوری نیست حالا این را بعد می آییم صحبت می کنیم ولی فقهاء مسلمشان است روایت هم داریم آقا رکوع زیاد شد می گویند طوری نیست هردو رکعت رکوع زیاد شد طوری نیست سجده 4 تا شد طوری نیست، عمداً نباشد، بخواهد بدعتی و امثال این‌ها در دین بگذارد یا این که بینه بیاید و یک دفع مثلاً سه رکعت می خواند عمداً، اصلاً می ایستد می گوید اکبر بازی در می آورد، بازی ها را که من نمی خواهم بگویم آنها که مربوط به حرفهای ما نیست، نه می خواهد بدعت در دین بگذارد نه می خواهد بازی دربیاورد نه می خواهد من درآوردی کار بکند مستحب من درآوردی درست بکند این ها که نه این ها که بدعت است این ها برود کنار راستی می خواهد نماز بخواند حالا رکوعش کم شد، خب کم شد دیگر، یا رکوعش زیاد شد خب شد طوری نیست لاسهو فی النافله، عرض می کنم حالا بعد صحبت می کنیم روایت صحیح السند داریم که اگر رکوع زیاد شد طوری نیست، حساب بدعت نیست اگر کسی بخواهد بدعت توی دین بگذارد یک روایتی نقل بکند خب بله مسلم بدعت است و گناهش خیلی بزرگ است مثل همین که ایشان نقل می کنند و این زیاد هم هست که مثلاً برای مستحبات یک ثواب های عجیبی نقل می کنند دروغ هم هست و مرحوم حاج شیخ عباس قمی در مفاتیح بعضی اوقات می آورد نباید آورده باشند مثلاً اگر کسی این دعا را بخواند ثواب 100 شهید دارد، معلوم است آخر این درست نیست دیگر یک کسی پیدا شده می خواسته ترغیب و تحریص کند راجع به دعای حسبی به قول مرحوم حاج شیخ عباس قمی این دعای حسبی را اگر 60 سال گناه کرده باشد اگر 60 نفر را کشته باشد اگر 60 زنا کرده باشد این دعا را بخواند همه اش رفع می شود، این ها که خب معلوم است بازی است این ها می خواستند دین را از بین ببرند این ها که بحث ما نیست بحث ما این است روایت داریم لاسهو فی النافله روایت داریم لیس علیه شیئ روایت داریم اگر رکوعش زیاد شد طوری نیست آن وقت ما می گوییم از این روایت ها استفاده می کنیم قانون تسامح در مستحبات، ابتکار من را می خواهید از بین ببرید،یک دخترباکره داده ایم دست شما می خواهید افضایش کنید افضایش نکنید ببینید من چه می گویم و این دختر باکره روی آن بگویید بارک الله که این دختر بکری در فعه دادید به ما والا شما هی بخواهید ببریدش روی حرفهای مزخرف، که کسی 100 روایت در قرآن اضافه کرد بدعت در دین گذاشت تو هم این جوری این ها که حرف نشد بعد یک دفع خدای ناکرده دست این بچه بیفتد برایم یک بازی درست بشود این ها چیست می گویید؟ آخر؟ تقاضا دارم حرف بزنید اما حرف خوب بزنید تا از شما استفاده بکنم دیگر.

    حالا یک روایت داریم بنا را بر اقل بگذار آن هم گفته است که اگر شک کردی لاشک فی النافله لاسهو فی النافله اما بنا را بر اکثر نگذار بنا را بر اقل بگذار اگر شک کردی رکعت اول و دوم است بگو اول، در واجب اگر شک یک و دو کردی نماز باطل است اما در مستتحبات چه؟ نه. اگر شک یک و دو کردی طوری نیست، فقهاء می گویند می خواهی بنا را بر یک بگذار می خواهی بنا را بر دو این روایت می گوید بنا را بر یک بگذار استصحاب هم با این می خواند برای این که شک بین یک و دو می کند نمی داند یک است یا دو؟ استصحاب می گوید یک است لذا بعضی از بزرگان گفته ند مثل این که استاد بزرگوار ما این طور که در ذهنم است آقای بروجردی در رساله وبعضی از بزرگان دیگر گفته اند بنابراین اقل بگذارد، ظاهراً استصحابش که آن روایاتی که هست حکومت دارد بر استصحاب برای این که استصحاب می گوید بگو یک، آن لیس علیه شیئ، لاسهو فی النافله و امثال این‌ها می گوید تو استصحاب برو کنار، آمدیم سر این روایت، این روایت را اگر بتوانم به عمل بکنیم حمل بر افضل می کنیم و افضل این است که بنای را بر اقل بگذار ولی ظاهراً نمی شود چون که اجماع داریم شهرت داریم بلکه بالاتر از شهرت از قدماء و متأخرین که اذا شککت فی النافله فخیر بین این که بنا را بر یک بگذاری یا بنا را بر دو بگذاری لذا چون اجماع داریم دیگر این روایت کافی را باید طرد بکنیم والا اگر ما باشیم و روایت قطع نظر از اجماع قطع نظر از شهر باید بگوییم روایت خوبی است الا این که حمل بکنیم بر افضل، افضل هم هست برای این که نمی دانیم اقل است یا اکثر بگوییم اقل یک رکعت دیگر می خواند دیگر، و افضل هم هست خوب هم هست موافق با استصحاب هم هست اما اجماع جلوی ما را می گیرد نه استصحابش به درد می خورد نه این روایت، هم استحصاب مطرود است هم این روایت، دع الشاذ النادر اعراض اصحاب از روایت روایت را از کار می‌اندازد دوران امر بین تعیین و تخییر است دیگر، دوران امر بین تعیین و تخییر است تعیین مقدم است البته افضل ولی چون اجماع نگفته مجبوریم نگوییم و الا این فابن علی الاقل تخصیص می زند بلکه اگر تخصیص هم نزدند دروان امر بین تعیین و تخییرات نمی دانیم آیا مخیریم یا معین اقل خب معین اقل، الا این که واجب نیست نمی دانیم آیا مخیریم یا معین اقل خب معین اقل، الا این که واجب نیست افضل است دیگر، لذا این جور می شود که روایت ها اطلاقش می گوید مخیر این می گوید بنا بر اقل، آن وقت اگر هم شک بکنید دوران امر بین تعیین و تخییر نمی دانم مخیرم یا معین؟ معین مقدم بر مخیر است الا این که اجماع جلوی ما را می گیرد وقتی اجماع جلوی ما را گرفت می شود که انت مخیر بین این که بنا بر یک بگذاری یا دو مثلاً شکر می‌‌کند که آیا سجده اول است یا دوم؟در گذشته است هم از وقتش، مخیر است برای این که بگوید یک با قواعد جور می آید بگوید دو بالاشک فی النافله جور می آید .

    مسئله دوم مستحبات را منقسم می کنند به سه قسم می گویندی:

    1- مستحب ذاتی: مستحبی که واجب بوده مستحب شده ، مستحب که مستحب بوده واجب شده آن وقت مثال می زنند میگویند آن جا که مستحب ذاتی مثل نماز شب خب لاشک فی النافله می گیردش این جا را یک دفعه نه مستحب بوده واجب شده مثل این که پدرش گفته حتماً باید نماز شب بخوانی یا این که استیجار شده که هر شب نماز شب بخواند مثلاً شبی هزار تومان هم بگیرد گفتند خب این واجب شد آیا لاشک فی النافله این جا هم می آید؟ یا این که واجب بوده مستحب شد گفتند مثل نماز جمعه، نماز جمعه در زمان حضور واجب بوده الان مستحب است حالا لاشک فی النافله می آید؟ یعنی اگر در نماز جمعه شک بکنیم طوری نیست؟ یا مثلاً مثل صلاه معاده امام جماعت دو جا نماز می خواند حالا یک جا نماز خواند و عمل به وظیفه کرد حالا جای دوم که رفت نماز بخواند نماز مستحب است لاشک فی النافله این جا را می گیرد یا نه؟ اختلاف شده صاحب جواهر رضوان الله تعالی علیه یک بحث فوق العاده مفصلی دارند و ایشان می خواهند مدعی بشوند که بله آن جا که  واجب بالعرض باشد آن جا که مستحب بالعرض باشد لاشک فی النافله می گیردش، قبل از آن که در بحث فقهاء برویم یک جمله ای به شما عرض بکنم و این جمله روی آن فکر بکنید تا فردا ببینیم از شما می شود استفاده کرد یا نه؟ و آن این است که من مدعی هستم اصلاً نمی‌شود نماز مستحب واجب بشود و این که فقهاء در رساله هایشان مثلاً رساله ها الان دارد وقتی وارد می‌شوند می گویند نمازهای واجب چند قسم است یک قسمت نماز یومیه، یکی نمازی به نذر به اجاره برای انسان واجب می شود و همچنین روز وقتی وارد می شوند فقهاء این جور می گویند که چند تا نماز واجب داریم و از جمله نمازهای همین است که مستحب بوده واجب شده به واسطه نذر و این را من قبول ندارم، اصلاً معنا ندارد ما همین عوض بشود، معنا ندارد، لذا نماز شب همیشه مستحب است همان که نذر می کند من نماز شب بخوانم نیتش باید مستحب باشد والا نذرش منعقد نمی شود باید بگوید نماز مستحب شب به جا می آورم آن وقت نذرش فبنذرک ادا می شود و حتی اگر بگوید نماز .واجب به جا می آورم نمازش باطل است نماز واجب که ندارد کلاه صدر اعظم را سر نوکر گذاشته اند، نذر واجب است نه نماز شب امر پدر و مادر واجب الست نه نماز شب، وفای به اجاره واجب است نه نماز شب، نماز شب مستحب است، ده تا عنوان هم روی آن بیاید نماز شب من حیث نماز شب مستحب است و یک جا پیدا کنیم که قلب ماهیت بشود نماز مستحب بشود واجب یا نماز واجب بشود مستحب نداریم در اسلام، لذا این فرمایش که در رساله ها آمده این فرمایش درست نیست، ما نماز یومیه داریم فقط نماز واجب، نماز آیات داریم واجب است اما نماز با نذر، نماز واجب نیست وفای به نذر واجب است به معنا این که اگر نماز نخواند نماز مستحبی نخوانده ف بنذرک میگوید باید مثلاً کفاره نذر بدهی، نماز جمعه هم همین طور است، نماز جمعه از نظر ما اصلاً یک نماز مستحبی است حتی در زمان حضور مثل نماز جماعت است افضل الفردین است نه این که واجب باشد لذا ما قائلیم نماز جمعه در زمان حضور هم واجب نیست مستحب مؤکد است حالا اگر کسی حرف ما را نزند مرحوم حضرت امام عقیده ایشان همین بود ولو می ترسید بگویند اما عقیده ایشان همین بود من یک دفعه من به آقای اراکی گفتم خیلی استیحاش کردند به جوزی که تندی کردند با من که این ها چیست می‌گویی؟ لذا حالا اگر کسی تندی کرد گفت نه بابا نماز جمعه در زمان حضور واجب است خب اگر کسی بگوید برمی گردد به افضل الفردین، معنایش این است که در زمان حضور باید آن فرد را به جا بیاوری نه فرادی، در زمان غیبت می توانی آن فرد را به جا بیاوری یا آن فرد را، می شود افضل الفردین مثل نماز ظهر و عصر که ما می خواهیم بخوانیم می توانیم با جماعت بخوانیم مأمور به ساقط می شود، افضل الفردین کدام است؟ با جماعت بخوانیم. فرق است بین که سقوط یا اصل تکلیف و اما اصل نماز جمعه برگردد مستحب بشود این معقول نیست حالا روی آن مطالعه کنید تا فردا.

    و صلی الله علی محمد و آل محمد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365