جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت


 
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت مرحوم آيت‌الله نمازى«رضوان‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: واجب کفائی
    موضوع درس:
    شماره درس: 131
    تاريخ درس: ۱۳۸۲/۹/۱۱

    متن درس:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. ربّ اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی

    مرحوم نائینی رضوان الله تعالی علیه بعد از آن که واجب کفائی را حل‌اش‌ می‌کنند و بحث تمام می‌شود یک معمای طلبگی عنوان می‌کند و معما را جواب هم نمی‌دهند و از مساله می‌گذرند و آن معما این است که اگر در بیابان مثلا یا در ماشین دو نفر آب ندارند تیمم می‌کنند نماز بخوانند آب می‌آید ولی به اندازه یک نفر حالا وضع این دو چه طوری می‌شود؟ هر دو تیمم کردند برای نماز چون آب نداشتند حالا برای شان آب آمده اما نه برای هر دو به اندازه یک نفر می‌فرمایند: آب تیمم باطل شد تیمم هر دو چرا؟ می‌فرمایند: برای این که هر دو علی نحو اما هذا او ذاک امکان برای وضو گرفتن دارند چون امکان برای وضو گرفتن دارند تیمم هر دو باطل اما هذا او ذاک دیگر با این تیمم نمی‌شود نماز خواند، اما از ان طرف هم قاعده به ما می‌گوید که وضو برای یکی از این ها واجب است تیمم هر دو باطل اما وضو یک کدام بگیرند یا این یا آن پس قاعده اما هذا اوذاک هر دو تیمم را باطل می‌کند اما وضو برای یک کدام واجب می‌کنند آن دیگری اصلاً وضو نگیرد وضو بگیرد چه کار بکند تیمم کند نکند شاید دیگر به وضوح باقی گذاشتند که احدهما وضو می‌گیرد دیگری تیمم می‌کند نماز می‌کند اما این را باید گردن عبادت بگذاریم آن که ایشان دارد  این کهتیمم هر دو باطل ولی وضو برای احدهما واجب می‌فرماید این قاعده اقتضای اما هذا او ذاک است اقتضای وجوب کفائی است برای این که چون تمکن دارند هر دو به نحو تردید برای وضو گرفتن پس تیمم نمی‌توانند نمازبخوانند اما از آن طرف هم آب بیشتر از یک نفرشان نیست برای احدهما وضو واجب حالا برای این که احدهما وضو بگیرند می‌فرمایند تیمم هر دو  باطل لایجب الوضو الا لاحدهما دیگر گفتم باید عبارتشان را خود ما شرح  بدهیم بگوییم که احدهما یا جبرا یا اختیارا جلو می‌افتند وضو می‌گیرند دیگر وقتی وضو گرفتند  آن یکی تیمم جدید می‌کند نماز می‌خواند یک کدام با وضو نماز می‌خواند یک کدام با وضو نماز می‌خواند یکی با تیمم آن بعد که تیمم می‌کند برای خاطر این که راستی فقدان آب است آب وضو می‌گیرد وجدان آب است دو سه تا ایراد به مرحوم نائینی هست تا ببینیم بعد چه باید بگوییم یک ایراد که خیلی به درد بخود است این است که این مساله‌ای‌ که آب آمد تیمم باطل شد این مساله‌ی درویشی است مساله‌ی عوامانه است هیچ کس نگفته است از فقهاء خود مرحوم نائینی هم نمی‌گویند که به مجردی که آب می‌آید تیمم باطل می‌شود و الا در رساله باید بنویسیم که مبطلات تیمم چند چیز یکی خواب یک حدث یکی هم آب بیاور خب احدی نگفته است از همین جهت هم مثلا آب آمد حسابی این هم تیمم کرده بود نماز نخوانده بود حالا یک ساعت بعدش آب نایاب شد حالا دو  دفعه باید تیمم کند احدی نگفته با همان تیمم قبلی نماز می‌خواند و هیچ اشکال نیست لذا این که مرحوم نائینی می‌گویند تیمم هر دو باطل شد تیمم هیچ  کدام باطل نشد آب آمد اما آب که موجب بطلان تیمم نیست بله اگر کسی آب دارد تیمم نمی‌تواند بکند به این معنا با تیمم نمی‌تواند نماز بخواند و اما تیم ماش باطل معنا ندارد بله گفتم مساله‌ی درویشی هست یک اهل علمی می‌گفت که ما رفتیم یک جا و می‌خواستیم دو  سه ساعت استراحت بکنیم یک کسی با مریدانش آمد و نگذاشت و بالاخره گفت آقا مساله دارم گفت کدام صدای الاغی است که نماز را باطل می‌کند؟ گفت من نمی‌دانم گفت چه آقایی هستی که نمی‌دانی کدام صدای الاغی است که نماز را باطل می‌کند و بعد خودش گفت کسی تیمم کرد ایستاد به نماز ناگهان صدای الاغی که رفته آب بیاورد آمد فهمید آب آمد تیمم باطل شد پس نمازش باطل شد خب این ها همه مساله‌ی عوامانه است مساله‌ی درویشانه است و این  که در ذهن عوام این که ایشان می‌فرماید که آب آمد برای احدهما پس تیمم هر دو  باطل به ایشان می‌گوییم تیمم هیچ کدام باطل نیست این ایراد اول  دومی که به مرحوم نائینی هست این که ایشان می‌گونید که لایجب الوضو الا لاحدهما می‌گوییم کدام؟ خوب اگر نمی‌توانم بگویم کدام هر کدامشان اصل دارند آن نمی‌داند  وضو گرفتن برایش واجب است رفع مالایعلمون دارد آن هم نمی‌داند برایش واجب است رفع مالایعلمون دارد مثل چی؟ مثل وجدان منی در ثوب مشترک همان که مرحوم شیخ انصاری در  اول فرائد در علم اجمالی می‌گویند خب اگر یک ثوب مشترکی هست بین دو برادر بین دو تا هم حجره حالا منی در آن دیدند این مال این است یا مال آن؟ هر دوشان برائت دارند اصل عدم جنابت دارند به قول مرحوم شیخ نمی‌توانند هم دیگر را به دوش بکشند بروند تو مسجد اما تنها می‌تواند تو مسجد برود می‌تواند هم وضو بگیرد نماز بخواند اگر حرف مرحوم نائینی درست باشد که لایجب الوضو الا لاحدهما خب احدهما کدام است؟ علم اجمالی که این طور نیست که به شخص واحد بشود تا منجّز بشود آن می‌گوید برای من واجب نیست آن هم می‌گوید برای من واجب نیست آب می‌ماند هر دو تیمم می‌کنند نمازشان هم درست است در علم اجمالی باید طرفین خودش باشد این ظرف یا نجس است یا پاک می‌دانم یک نجس در آن است. هر دو را من راجع به من است اما حالا یک ظرف پیش شماست یک  ظرف پیش من عبای شما عبای من نمی‌دانم کدام  نجس است خب عبای خودم  کل شیء طاهر دارد شما هم عباتان کل شیء طاهر دارد. هیچ ربطی هم به هم ندارد هیچ طوری هم نیست علم اجمالی منجّز تکلیف است آن جا که مبتلی به باشد و اما اگر عبای شما و عبای من شد که محل  ابتلا نشد از شما رفع مالایعلمون است از من هم رفع مالایعلمون است ما نحن فیه  همین طور است دیگر. ما نحن فیه نمی‌دانم وضو برای من واجب است یا نه؟ طرف ندارد آن هم نمی‌داند وضو برایش واجب است یا نه؟ طرف ندارد و علم اجمالی منجّز نیست این هم حرف دوم حرف سومی که به مرحوم نائینی هست این است تیمم هیچ کدام باطل نیست حل  مساله آن وقت این یک آب بیشتر نیست یا برای این یا برای آن دیگر هر کدام جلو افتادند آن وقتی که جلو افتادند آب را احراز کردند واجد الماء می‌شود مثل این که بزور او راضی کرد آب را بدهد به آن. بالاخره یک  کدام جلو می‌افتند هر کدام جلو افتادند جبراً اختیاراً و گاهی پول می‌دهد می‌گوید. تو می‌توانی وضو بگیری من هم می‌توانم من پول می‌دهم من وضو می‌گیرم خب احراز می‌کند آب را وقتی واجدان الماء شد ان لم تجدوا ماءً فتیمموا دیگر ندارد باید وضو بگیرد وقتی که وضو گرفت آن یکی می‌شود عدم وجدان الماء ان لم تجدوا ماءً فتیمموا خب واجب است تیمم کند اما قبلاً تیمم کرده تیم ماش هم درست بوده عدم الوجدان الماء بوده با همان تیمم قبلی که عدم الوجدان الماء بوده و تیمم صحیح بوده مانع برای او جلو آمد برای این که بتواند با آن تیمم نماز کند مانع رفع شد با همان تیمم نماز می‌خواند این خلاصه حرف است.

    بنابراین این که مرحوم نائینی می‌فرماید تیمم هر دو باطل است این را قبول  نداریم این که می‌فرماید لیس وجوب الا لاحدهما این را هم قبول نداریم واجب کفائی بالاخره با هر فرضی می‌گوید هر دو و یک کدام جلو می‌افتد حالا هر علتی هست بزرگ تر است آب را  تعارف می‌کند پول می‌دهد یا بزور آب را بر می‌دارد یا رودربایستی آب را  تصاحب می‌کند وقتی آب را تصاحب کرد وضو می‌گیرد وضویش درست است وجدان الماء است ان یکی عدم الوجدان الماء است و ان لم تجدوا ماء تیمم لازم نیست بکند چون قبلاً تیمم کرده الان با همان تیمم نماز می‌خواند بله اگر  تیمم‌اش‌ باطل شده باشد آن وقت تیمم جدید می‌کند اگر نه با همان تیمم نماز می‌خواند مساله‌ی بعدیمان مساله‌ی واجب موقت است واجب را منقسم کردند یا به مطلق یا به موقت که همان مشروط است الا این که این جا چون شرط وقت دارد اسمش را گذاشتند واجب موقت و الا سابقا صحبت کردیم که واجب یا مطلق است یا مشروط یعنی یا قید دارد یا بلاقید است ینی مغفول عنه است قیدش خب واجب موقت یعنی آن که مقید به وقت است معلوم است همه واجبات چون زمان دارند مقید به  وقت هستند شکی نیست شما نمی‌توانید یک واجبی را به جا بیاورد نه در وقت پس باید زمان باشد الا این که گاهی قید در کلام می‌آید اتم الصیام الی اللیل در یک محدوده‌ای‌ اقم الصلوه لدلوک الشمس الی غسق اللیل که در یک محدوده‌ای‌ است به این می‌گوییم واجب موقت با آن واجبی که موقت نیست می‌گوید اکرام کن زید را این هم اکرام زید باید وقتی باشد اما مقید به قید  نیست حالا یا فور است یا تراخی اما یک مقید به وقت است در یک  محدوده‌ای‌ پس ولو این که همه واجبات محدود به قیدند لبا اما بعضی از واجبات آن قید در کلام آورده شده در یک محدوده خاصی می‌خواهد به این می‌گویند واجب موقت واجب موقت یک دفعه موسع است وقت‌اش‌ یعنی وقت که آمده در روایات بیش از آن ظرفی است که لازم دارد واجب مثل نماز اقم الصلوه لدلوک الشمس الی غسق اللیل اگر می‌گفت اقم الصلوه لدلوک الشمس خب این واجب موسع نبود اما می‌گوید اقم الصلوه لدلوک الی غسق اللیل وقتی که تعیین شده قرار هقت هشت ده تا نماز است یا بیشتر خب به این می‌گوییم واجب موسع یعنی وقتش بیشتر از ظرف وجوب است یک دفعه هم واجب مضیق است یعنی خود وجوب با وقت ظرف و مظروف به اندازه  یک دیگر مثل این که در باب روزه قرآن می‌فرماید از طلوع مغرب باید روزه باشی به این می‌گویند واجب مضیق یعنی وقتش بیش از وجوب نیست دیگر بیشتر از این هم نداریم یعنی ما نمی‌توانیم فرض بکنیم یک واجبی که بیش از وقت باشد تا راجع به آن صحبت بکنیم نه وقت است که گاهی اضافه می‌آید لذا واجب می‌شود یا موسع چون وقتش زیادتر است یا مضیق وقتش به اندازه وجوب است.

    دو تا اشکال این جا هست یک اشکال این که مشهور در میان فقهاء این است که واجب موسع گاهی واجب مضیق می‌شود مثل این که نماز صبح را نخواند نماز ظهر و عصر با نخواند تا رسید به آخر وقت مثلا پنج دقیقه بیشتر وقت ندارد دیگر همه کار را باید فدا کند نماز ظهر و عصر را بخواند و اگر نماز ظهرش هم وقتش تمام شد نماز عصر را مقدم بر نماز ظهر بگذارد خب می‌شود واجب مضیق مشهور در میان فقهاء این است ولی علی الظاهر این تسامح است واجب موسع هیچ وقت واجب مضیق نمی‌شود و این که در بعضی رساله ها آمده یا در السنه ما مشهور شده است که واجب موسع واجب مضیق می‌شود نه هیچ وقت واجب موسع مضیق نمی‌شود الا این که آن محدود که شارع مقدس می‌فرماید در این بیاور عقل ما است می‌گوید در وقت اول می‌خواهی بیاور می‌خواهی نیاور اگر بیاوری الافضل فالافضل است همچنین می‌رسد آخر می‌گوید حتما باید بیاوری عقل ما برای این که واجب مضیق نشود می‌گوید باید بیاوری نه این که واجب موسع برگردد به واجب مضیق یعنی از نظر وجوب از نظر جعل این تخییرها تخییر عقلی است مثل این که می‌گوید زید را اکرام کن یا عمرو  را حالا زید می‌گوید من اکرام لازم ندارم خب دیگر حتما باید عمرو را اکرام بکند حالا نه این که واجب تخییری برگشت به واجب تعیینی نه زید مرد لذا آن لنگه تخییر موجود است باید آن را اکرام کند برگشت تخییر به تعیین مسلم ممکن نیست در جعل همان است هیچ تفاوتی ندارد اما در فرد در آوردن در ماتی به این ماتی به  امر عقلی است گاهی معینش می‌کند در یک فرد گاهی معینش می‌کند به اول وقت گاهی معینش می‌کند به آخر وقت همچنین تا آخر تا ببینیم عقلمان چه می‌گوید و  آن برای تعیین افراد برای تعیین  مصداق همان عقل هم تصرف در جعل نمی‌تواند بکند نمی‌گوید که واجب موسع مضیق شد می‌گوید وجوب موسع هست تو باید در آن مصادیق بیاوری نیاوردی پس برای این که واجب مولی را تحویل بدهی دیگر حالا باید حتما بیاوری و الا قضا می‌شود لذا این روزه های قضا موسع است موسع است به این معنا که روزه هست در سیصد و شصت و پنج روز می‌توانی بیاوری حالا در سیصد و شصت و چهار روز نیاورد خب حتما باید در ان یک روز بیاورد نه این که واجب موسع شد مضیق این عقل ما تخییر درست می‌کند در انات در ایام و می‌گوید اقتضای وجوب موسع این است در هر روزی بیاوری اشکال ندارد حالا این  تسامح می‌کند یا کار دارد نمی‌آورد تا روز آخر روز آخر از همان مصادیق است می‌گوید در امروز دیگر باید بیاید برای این که اگر نیاید دیگر قضا می‌شود گفتم مثل واجب تخییری زید و عمرو می‌گوید یا زید را اکرام کن یا عمرو زید مرد خب باید عمرو را اکرام کند مثل این که زید و عمرو تو دریا افتادند دارند غرق می‌شوند می‌گوید انقذ اما زید اما عمرو خب این  واجب تخییری است  تا آخر هم هست زید غرق شد تمام شد می‌گوید خب دیگر حالا آن واجب تخییری منحصر شد به این فرد این فرد را باید بیاوری برگشت واجب موسع به مضیق یا برگشت واجب تخییری به واجب تعیینی این محال است از نظر جعل محال است بله از نظر خارج و مصادیق و حکم عقل گاهی این طور می‌شود که باید بیاورد چنان چه مثلا در واجب موسع گاهی اول وقت باید بیاورد مثل این که  ظهر شده الان آب  دارد و الان هم وقت دارد اگر نماز ظهر و عصرش را نخواند دیگر آب نیست یا وقت ندارد باید الان بخواند لذا اگر  این نماز را نخواند و بعد نتوانست بخواند بعد کتک می‌خورد به او می‌گویند چرا نماز نخواندی می‌گوید: نمی‌توانستم می‌گویند اول وقت که می‌توانستی چرا نخواندی؟ این خلاصه حرف تا این جا حالا باز هم حرف دارد ان شاءالله برای روز شنبه.

    و صلی الله علی محمّد و آل محمّد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365