جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت


 
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت مرحوم آيت‌الله نمازى«رضوان‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: ادله برائت / روايات
    موضوع درس:
    شماره درس: 98
    تاريخ درس: ۱۳۷۵/۶/۲۷

    متن درس:

    اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم. بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى .

    بحث ما درباره اين روايت شريفه بود كه كل امرء ركب امرا بجهالة فلا شى‏ء عليه»[1]، كه اين روايت جاهل قاصر را قدر متيقن او مى‏گيرد و جاهل قاصر را، به هر معنايى كه معنا كنيم، جهل مركب باشد، مثل يك مجتهد جامع الشرايط كه خطا برود، جاهل غافل باشد، مثل يك طلبه مسأله دانى كه غفلت پيدا كند از يك مسأله‏اى و خطا برود و نمى‏پرسد و نبينيد و خطا برود، يا زن يا مردى كه كشش فكرى نداشته باشد و نتواند مسائل را بدست بياورد ويا اينكه
    دسترسى به اهل علم نداشته باشد دست رسى به رساله نداشته باشد، كه «كل
    امرء ركب امرا بجهالة فلا شى‏ء عليه» مسلم اين چهار قسم را مى‏گيرد واين قدر متيقن از روايت است.

    حرف اين است كه آيا جاهل مقصرراهم مى‏گيرد يا نه؟ كه جاهل مقصريعنى آن كسى كه دسترسى دارد، آن كسى كه كشش فكرى دارد، آن كسى كه ولو غافل است، اما در مقدمات كوتاهى كرده است ونرفته است ياد بگيرد، آن كسى
    كه جهل او بسيط است و جهل او مركب نيست، حالا ياحين عمل جهل بسيط
    است، مردد است يانه، قبلا مردد بوده، الان غافل است، اما قبلامرددبوده و مى‏توانسته است مسائل رابدست بياورد؛ به اين مى‏گوئيم جاهل مقصر. آيا
    روايت «كل امرء ركب امرا بجهالة فلا شى‏ء عليه» اين را هم مى‏گيرد؟

    ازنظر عقاب مسلم است پيش اصحاب كه نمى‏گيرد و فلا شى‏ء عليه نيست، بلكه فله عقاب قطعا، يعنى  اگر كسى عملى راباطل انجام داد ومرد، مسلم است اگر نماز باشد، عقاب تارك الصلاة دارد وبالاخره كتك مى‏خورد، هم قرآن و هم روايت مى‏گويد. حتى همانجا راهم كه روايت مى‏گويد جاهل مقصر معذور است، مثل جهرو اخفات، همانجا هم روايت مى‏گويدكتك مى‏خورد. حرف اينجا است كه احكام وضعيّه را مى‏گيرد يا نه؟ يعنى آن كسى كه رفته مكه واحرامش غلط باشد، رفته مكه وبعضى ازاعمال كه ركن نيست ودليل نداريم براينكه قضاءبكند غلط خوانده است، حالاآيااين فلا شى‏ء عليه؟ حج اودرست است كه شان نزول اين روايه شريف هم همين جااست يانه؟ كسى كه سى چهل سال نمازش راغلط خوانده آيابايدقضاء كند يا نه؟

    اين روايت مى‏گويد نه. اطلاق اين روايت عموم اين روايت، «كل امرء ركب امرا بجهالة» اعم است از جاهل قاصر وجاهل مقصر و مى‏گويد: فلا شى‏ء عليه. لذا مرحوم محقق همدانى يك جمله آخوند ازايشان گرفته‏اند و ديگران هم گفته‏اند كه مرحوم محقق همدانى دركتاب صلاة جواب مى‏دهند كه همان جواب دركفايه آمده است وگفته‏اند كه ديگرزمينه براى اعاده نيست. مثال زده اندباينكه يك گلدانى پيش شماست وشارع مقدس فرموده است اين گلدان راآب بده، شما مى‏دانيد اگر آب شيرين بدهى براى اومفيد است، اگر آب شور بدهى، ضرردارد وشما آب شور دادى و وقتى آب شور دادى، كتك مى‏خورى. شما بخواهى بگويى كتك نزن، دو دفعه آب مى‏دهم، اين نمى‏شود دو دفعه آب بدهى والآن سير آب است واگر بخواهى اورا آب بدهى آب براى اوضرر داردومى گندد وآب اول زمينه براى آب شيرين را ازبين برد، درحالى كه زمينه را ازبين برد، ضرر هم داشت چون آب شور بود. اما بخواهيم جبران مافات بكنيم ديگر ممكن نيست جبران مافات بكنيم، براى اينكه جبران مافات زمينه مى‏خواهد وزمينه نيست. اينجا هم همين طور است، يعنى اگر نماز رابخواند باحمد وسوره بلنددرنماز مغرب وعشاء، اين يك نماز تمام الا جزاء آورده است و اگر نماز را با حمد وسوره آهسته بخواند، يك نماز ناقص آورده است، اما زمينه براى اينكه يك نماز ديگر بخواند ازبين رفت.

    ازنظر روايات مااين است، آنجايى كه جاهل مقصر معذور است، يعنى حكم وضعى اعاده ندارد وقضاء ندارد و كتك دارد. اين مسلم است پيش اصحاب وروايت داريم، قرآن داريم كه جاهل مقصر كتك مى‏خورد، همان جا كه
    به او مى‏گويند اعاده نكن، كتك مى‏خورد، آنجا هم كه به اومى گويند اعاده
    بكن، كتك مى خورد. اما درقضايش كتك مى‏خورد، در اعاده‏اش هم كتك مى‏خورد يانه؟ پيش اصحاب اختلاف است. ولى آنجا كه به او مى‏گويند اعاده نكن، قضاء نكن، مسلّم است كه كتك مى‏خورد. حرف دراين است كه چرا كتك مى‏خورد؟ اگركسى نتوانست درست كند، مى‏گويد امام صادق عليه‏السلام فرموده اعاده نكن، كتك هم بخور. تمام شد مطلب.

    مرحوم حاج آقارضا و مرحوم آخوند در كفايه مى‏خواستند اين را درست كنند يك حرف معقولى زدند - كه مرحوم آخوند دركفايه دارند، مرحوم آقارضا هم در كتاب الصلاة در همين جهرو اخفات دارند - مى‏فرمايند: براى اينكه آنچه آورديم، زمينه ازبين رفته است، يك چيز ناقص آورده است وزمينه براى اعاده وقضاء نيست. براى آن نقصان كتك مى‏خورد و يك نماز ناقص هم تحويل داده است.

    حالا برفرض هم شما حرف حاج آقارضا وحرف مرحوم آخوند رانپسنديد - كه همه پسنديده‏اند - اما اصل مطلب يك چيز مسلمى است، پيش اصحاب مسلم است، پيش قرآن و روايات اهل بيت عليهم‏السلام مسلّم است كه جاهل مقصر
    كتك مى‏خورد، حالا مى‏خواهد اعاده بكند، يانكند، مى‏خواهد قضاءبكند،
    يانكند. لذا در خصوص جهرواخفاف روايت داريم كه كتك مى‏خورد، درخصوص قصر و اتمام روايت داريم كه كتك مى‏خورد، روايت او را هم حاج‏آقارضا نقل كرده‏اند.

    اين حرف حاج آقارضاو مرحوم آخوند بسيار عالى است ولى بحث ما نيست. بحث ما اين است كه «كل امرء ركب امرا بجهالة فلا شى‏ء عليه» عام روايت جاهل مقصر را مى‏گيرد، يعنى جاهل مقصر اگر نماز باطل بجا آورد، كسى كه رفته است مكه اگرمكه ناقص بجاآورد، كسى كه روزه گرفته است اگر روزه فاسد بجا آورد، اين روايت مى‏گويد فلا شى‏ء عليه، يعنى اين جاهل مقصر مثل شخص نامى مى‏ماند، همانطوركه آدم نامى اگر حمدو سوره نخواند، يا غلط
    خواند، نمازش درست است، جاهل مقصرهم مثل نامى اگر حمدوسوره نخواند،
    يا حمدو سوره غلط خواند، نمازش درست است. همچنين درباب حج، درباب روزه چه جور آدم نامى اگر سيگاركشيد، يا جماع كرد روزه‏اش درست است؟
    جاهل مقصر هم اگر سيگاركشيد ياجماع كرد، روزه‏اش درست است. اين كل
    امرء ركب امرا بجهالة مى‏گويد درست است. فقط چيزى كه جلوگير ماست، آن حرف است كه الجاهل المقصر كالعامد الافى موضعين. درجاهل قاصر
    نگفته‏اند، درجاهل قاصرگفته‏اند الجاهل القاصركالناسى الا مااخرجه الدليل. اما
    اينجا گفته‏اند الجاهل المقصركالعامد الا فى موضعين. اگر اين اجماع درست باشد و كسى اين اجماع رادرست بكند آن وقت «كل امرء ركب امرا بجهالة» را
    بايد تخصيص بدهد. تخصيص عنوانى هم است طورى نيست وتخصيص
    مستهجن هم نيست. مى‏شود كل امرء ركب امرا بجهالة فلا شى‏ء عليه الا جاهل مقصر. لذا اين بجهالة منحصرمى شود به جاهل قاصر. فقهاء اينجور گفته‏اند لذا
    شيخ انصارى همين جا مى‏فرمايد مراد از روايت جاهل غافل است، يعنى آن
    صدر روايت كه حضرت ديدند اين آقارا و محرم نشده بود وآمده بودمطاف وحضرت فرمودند طواف تودرست است، فرمودند حج تودرست است، اين
    جاهل قاصربوده، نه جاهل مقصر. مرحوم شيخ انصارى اين جور كرده‏اند، كه
    گفته‏اند «كل امرء ركب امرا بجهالة فلا شى‏ء عليه الا فى الجاهل المقصر» كه ما ديروز از نظر كبرا و صغرا هر دو ايراد داشتيم و به شيخ بزرگوار مى‏گفتيم كه نمى‏شود ما دست از اين عموم عام برداريم. اين يك كبراى كلى است و نمى‏توانيم دست برداريم وتخصيص او را ايراد مى‏كرديم و مى‏گفتيم مااينجورمخصص نداريم. اگر اينجور مخصصى داشتيم تخصيص مستهجن نمى‏دانستيم و تخصيص مى‏داديم. نه اينجوركه شيخ انصارى مى‏گويند، يعنى صغرا را منحصر به  جهل قصورى كرده‏اند ما اين راقبول نداريم، اگر آن الجاهل المقصر كالعامد الا فى موضعين، اين اجماع در مسأله باشد، تخصيص مى‏دهيم كل امرء ركب امرا بجهالة فلا شى‏ء عليه را آنوقت اينجور مى‏شودكه جاهل قاصر مثل ناسى است يعنى معذور است، الا فى موضعين، يا الا فى مواضع، اما جاهل مقصر معذور نيست.

    و ديروز مى‏گفتم فقها در اين فقه به اين الجاهل المقصر عمل نكرده‏اند و گفتم من در عروه گشتم وديدم كه مرحوم سيد و محشين برعروه بيش 30 مورد جاهل مقصر رامعذور دانسته‏اند و الا فى موضعين نيست. وقتى مثل صاحب
    عروه كه يك رساله عمليّه است، مرحوم شيخ درمكاسب كه باب معاملات
    است، اينجورى الجاهل المقصر كالعامده الا فى موضعين رازمين زده‏اند، ما چه جورمى توانيم بگوئيم اجماع درمسئله هست واصلاً نمى‏دانيم اين الجاهل
    المقصر كالعامد الا فى موضعين را چه كسى درست كرده است كه ما بخواهيم
    بگوئيم اين محل اجماع است، مدرك اجماع است، آن اندازه كه من بررسى كرده‏ام اين مسئله رااصلاً قدماء متعرض نشده‏اند، متأخرين هم كه كم مسئله
    رامتعرض شده‏اند و اين عبارت به اين قشنگى مثل الجاهل المقصركالعامد الا
    فى موضعين راببينيد چه كسى گفته است، كه اين قدر بى محتوا است تا اينجا اين كل امرء ركب امرا بجهالة مى‏گويد جاهل مقصر معذور است. شيخ انصارى هم در فرائد اقرارداردكه اين كبراى كلى مى‏گويد جاهل مقصر معذوراست، فقط گير شيخ انصارى همين است كه الجاهل المقصر كالعامد، لذا رفته است دنبال اين كه صدرروايه مربوط به جاهل غافل است.

    فقط يك ايرادى كه هست ومرحوم شيخ متعرض نشده‏اند اينجاست كه بحث ما در باب برائت اين است كه يك فقيه نمى‏داند تسبيحات اربعه يك مرتبه واجب است، ياسه مرتبه، اين كوشش مى‏كند وتفحص مى‏كند وبالاخره چيزى پيدا نمى‏كند براى سه مرتبه، وقتى دليل پيدانكرد، مى‏گويد رفع ما لا يعلمون. پس يك مرتبه واجب است، سه مرتبه را نمى‏دانم واجب است يانه، رفع مالايعلمون. به اين مى‏گويند برائت، تعيين وظيفه درظرف شك، يعنى آقاى فقيه حسابى بررسى كرده است وجاهل نيست، عالم است ،مجتهد جامع الشرائط است، بررسى كرده، نيافته است، حالا كه نيافته است دوران امراست بين اين كه بگويد اشتغال يقينى برائت يقينى مى‏خواهد، كه آقاى اخبارى مى‏گويد - اخبارى در واجبات نمى‏گويد - اشتغال يقينى برائت يقينى مى‏خواهد پس سه مرتبه بخوان. يابگويد رفع مالايعلمون، يك مرتبه بخوان. فتوا مى‏دهد كه تسبيحات اربعه يك مرتبه واجب است، يعنى در ظرف شك تسبيحات اربعه يك مرتبه واجب است. به اين مى‏گوييم برائت، يعنى مجتهد تعيين وظيفه مى كند درظرف شك. يقين دارد حكم اين است و در رساله
    مى‏نويسد.

    همين طور درباب حرمت غيبت، مى‏داند حرام است، اما نمى‏داند اين غيبت است يانه. شك مى‏كند، بررسى مى‏كند در روايات وبالاخره قائده اهم و مهم ما را مى‏رساند به اين جا كه غيبت جايز است به اندازه ضرورت، مثل اينكه به اندازه ضرورت به دكتر مى‏گويد اين پرخور است. نمى‏دانداين غيبت كردن حرام است يانه، دراينجا مى‏گويد رفع مالايعلمون، غيبت كردن اين مريض به اندازه ضرورت مانعى ندارد. به اين مى‏گوييم برائت، يعنى تعيين وظيفه درظرف شك.

    واما كل امرء ركب امرا بجهالة چه ربطى به بحث ما دارد؟ جاهل مقصر چه ربطى به بحث ما دارد؟ جاهل قاصرچه ربطى به بحث ما دارد؟ روايت مى‏گويد جاهل مقصرمعذور است، باشد لذا مرحوم شيخ انصارى اين روايت رانبايد
    آورده باشند دربحث برائت، براى اين كه روايت مربوط به اجتهاد است و
    مربوط به يك حكم واقعى ونفس الامرى است و هيچ ربطى به باب برائت ندارد ونظير اين روايت راكه مرحوم شيخ انصارى آورده انداين روايات مربوط
    به بحث مانيست.

    بله «كل شى ء مطلق حتى يرد فيه نهىٌ»[2] اين مربوط به بحث ماست، يعنى كل مشكوكى كه حكم او را ندانيم، نهى اوبه تونرسيده باشد، اينجا برائت است. اما «كل امرء ركب امرا بجهالة فلا شى‏ء عليه»، جاهل مقصر معذور است،
    پس بنابراين دلالت مى‏كند بر برائت اين طور نيست. اگر جاهل مقصر معذور
    است، حكم خودش را دارد، اگر هم معذور نيست، حكم خودش رادارد.

     

    و صلى اللّه على محمد و آل محمد.



    [1]- وسايل الشيعه، ج 9، ص 126، باب 45 از ابواب تروك الاحرام، ح 3.

    [2]- وسائل الشيعه، ج 18، ص 127، باب 12 از ابواب صفات قاضى، ح 6.

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365