جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت


 
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت مرحوم آيت‌الله نمازى«رضوان‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: اگر در بين نماز آب پيدا شود
    موضوع درس:
    شماره درس: 497
    تاريخ درس: ۱۳۹۰/۷/۲۶

    متن درس:

    رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي‏

     

    دیروز دربارۀ مسئلۀ 15 صحبت کردم اما چون چند نفر از فضلاء به این بحث و گفتۀ من ایراد داشتند و یک کلامی از مرحوم آقای خوئی است که این کلام آقای خوئی اینها را گرفته است و به من ایراد کردند. از آنها تشکر می­کنم. لذا بحث امروزمان دربارۀ مسئلۀ 15 و مسئلۀ 16 است، برای اینکه مرحوم آقای خوئی این مسئله 15 و 16 را ایراد دارند و آنچه ما گفتیم را قبول ندارند، لذا چند نفر از فضلاء در جلسه هم حرف مرحوم آقای خوئی را قبول کردند و گفتۀ من را قبول نکردند، لذا دیروز اشکال کردند که به بعضی از فضلاء گفتم که بنویس و به بده و او هم زحمت کشیده و نوشته و به من داده است. لذا خیلی خوب است که فضلای جلسه نگذارند بحثها جلو برود و ان قلت قلت در آن باشد شیرین است. بنابراین مسئلۀ 15 و مسئلۀ 16 را امروز تکرار می­کنم. گفتۀ خودم را عرض می­کنم و می­خواستم از مسئله بگذرم اما به خاطر این آقایان، فرمایش آقای خوئی را نقل می­کنم و ببینید که درست است یا نه.

    مسئلۀ 15 اینطور بود که فرمودند: لا يلحق بالصلاة غيرها إذا وجد الماء في أثنائها، بل تبطلُ مطلقاً و إن كان قبل الجزء الأخير منها، فلو وجد في أثناء الطواف و لو في الشوط الأخير بَطَلَ، وكذا لو وجد في أثناء صلاة الميّت بمقدار غسله بعد أن يمّم لفقد الماء، فيجب الغسل و إعادة الصلاة، بل و كذا لو وجد قبل تمام الدفن.

    بحث ما این بود که تیمم کرد و در وسط نماز آب پیدا شد و آب آمد و تیمم باطل شد. امام علیه السلام فرموده بودند در رکعت اول نماز باطل است اما در رکعت بعد یعنی دوم و سوم، نماز صحیح است. و اینکه آب آمد و تیمم باطل شد، نیست. آب آمد و تیمم را باطل نکرد. این مسئله بود. که روایات صحیح السند و ظاهرالدلاله برای مسئله داشتیم. حال بعضی از بزرگان روایات را مطلق گرفتند و گفتند وقتی با تیمم وارد نماز بشود، اگر قبل از نماز باشد، آب آمد و تیمم باطل شد که روایت هم داشتیم اما اگر در نماز شد و آب آمد تیمم باطل نیست و روایت داریم که آب آمد و تیمم باطل نشد. این مسئله را خواندیم و تمام شد. حال مسئلۀ 15 اینست که آیا غیر از نماز هم مثل نماز است. اگر کسی وارد طواف شد، اگر هنوز وارد طواف شد و آب آمد، تیمم باطل شد و نمی­تواند طواف کند بلکه باید وضو بگیرد یا غسل کند و طواف کند. اما اگر در طواف باشد، آیا اینکه در نماز آب آمد و تیمم باطل نشد، اینجا هم بگوییم آب آمد و تیمم باطل نشد یا نه؟ مرحوم سید می­گویند نه. برای اینکه روایات ما خلاف قاعده است و فقط مربوط به نماز است. و ما بخواهیم طواف را مثل نماز کنیم، قیاس است. این حرف مرحوم سید بود که: لا يلحق بالصلاة غيرها إذا وجد الماء في أثنائها، بل تبطلُ مطلقاً و إن كان قبل الجزء الأخير منها، بعد مثال زدند و گفتند: فلو وجد في أثناء الطواف و لو في الشوط الأخير بَطَلَ، وكذا لو وجد في أثناء صلاة الميّت بمقدار غسله بعد أن يمّم لفقد الماء، فيجب الغسل و إعادة الصلاة، بل و كذا لو وجد قبل تمام الدفن. حال این را هم باز آقای خوئی اشکال دارند.

    فعلاً راجع طواف است که اصل قضیه را همه قبول دارند که روایتها در باب نماز است و ما از نماز بخواهیم به غیر از نماز برویم، نمی­شود. همه این را قبول دارند. مرحوم آقای خوئی اشکال به مثال کرده و گفته این مثال شما درست نیست. برای اینکه ما روایات داریم که اگر کسی مثلاً خانمی در وسط طواف حائز شد، امام علیه السلام فرمودند اگر وارد شوط چهارم شده، از مسجد بیرون برود اما تا اینجا که طواف کرده، طوافش درست است. برود تا پاک شود و وقتی پاک شد و برگشت می­تواند آن سه تا طواف را حساب کند و چهار تا طواف به جا بیاورد. لذا باز روایات فراوان داریم به اینکه اگر کسی در وسط طواف مُحدث شد، شکی نیست که این طواف باطل است. اما روایت داریم که اگر سه تا طواف به جاآورده باشد و وارد طواف چهارم باشد، طواف باطل است و باید برود وضو بگیرد و برگردد و وقتی وضو گرفت می­تواند آن سه طواف را حساب کند و چهار تا طواف دیگر بکند و وقتی هفت شوط شد، طواف تمام شده است. این مسلّم پیش اصحاب است. روایات فراوانی هم راجع به زن حائز داریم و هم راجع به کسی که در وسط طواف مُحدث شود.

    مرحوم آقای خوئی می­فرمایند آن روایتها به ما می­گوید اگر کسی با تیمم وارد طواف شد و سه تا طواف کرد و  آب پیدا شد و حالا که آب پیدا شد، طواف باطل است و می­رود وضو می­گیرد و برمی­گردد و اگر بخواهد چهار طواف انجام دهد و آن سه تا را حساب کند، می­تواند برای اینکه مسلّم است که مُحدث شده و در حال تیمم آن سه تا تیمم را به جا آورده و درست بوده و از این به بعد آن چهار طواف را به جا می­آورد و طوافش درست است. پس اینکه مرحوم سید گفتند ولو بجزء الأخیر، درست نیست. این مرحوم آقای خوئی در رد مرحوم سید است. ایرادی که به مرحوم آقای خوئی هست، اینست که بحث ما اینست که بحث این بود که کسی با تیمم وارد نماز شد و در رکعت دوم آب پیدا کرد، امام علیه السلام فرمودند آب آمد و تیمم باطل نشد و با این همین تیمم نماز بخوان و نمازت درست است. آقای خوئی دربارۀ حج این را نمی­گویند و خودشان تصدیق می­کنند که نه. بحث اینجاست که مرحوم سید گفته است. بحث ما این نیست که طوافهای قبلی صحیح است یا نه. این که معلوم است که طوافهای قبلی صحیح است ولو اینکه محدث شود و یا زن حائض شود. حرف اینست که طوافهای بعدی چگونه است. در هر سه صورت طوافهای بعدی را نمی­تواند به جا بیاورد. یعنی یا آب آمد و تیمم باطل شد و باید وضو بگیرد و بیاید و یا زنی که حائض شد باید برود تا پاک شود و برگردد و طوافهای بعدی را به جا بیاورد و یا مُحدث شد و باید برود وضو بگیرد و برگردد و می­تواند آن طوافهای قبلی را حساب کند. روایتها آنجا را می­گیرد. اگر آقای خوئی بخواهند درست کنند باید اینطور بگویند که آب آمد و تیمم باطل شد، بنابراین این می­تواند با همین تیمم طواف کند و طواف تمام شود. هیچ کس این را نگفته و آقای خوئی هم نمی­گویند. و این قیاس است و از آقای خوئی هم عجب است که این چه قیاسی و چه اشکالی به مرحوم سید است.

    لذا من ندیده گرفتم و دیروز بحثمان را کردیم و تمام شد و گفتیم که نمی­شود نماز را به غیر نماز قیاس کرد و اگر کسی آب نداشت و تیمم کرد و وارد طواف شد، اگر طواف آخر هم باشد و آب پیدا کرد، آب آمد و تیمم باطل شد، بنابراین باید برود و وضو بگیرد و برگردد و حالا که برگشت آن روایتها می­گوید اگر می­خواهی طوافهای قبلی را حساب کنی، می­شود. مسئلۀ ما اینست که آیا با این تیمم می­تواند طوافهای بعدی را به جا بیاورد یا نه؟. مثل نماز که با تیمم وارد نماز شد و در رکعت دوم آب پیدا کرد، آب آمد و تیمم باطل شد، باید رها کند اما روایت داشتیم که رها نکن و با همین تیمم نماز بخوان و درست است، اما این را در باب طواف، آقای خوئی نمی­گویند و هیچ کس نمی­گوید. در باب طواف ولو طواف آخر هم باشد، باید رها کند و برود و وضو بگیرد و برگردد آن طواف آخر را به جا بیاورد. اگر ما بخواهیم ملحق کنیم، آقای خوئی باید اینطور ملحق کند و بگوید اگر در شوط چهارم آب آمد و تیمم باطل شد، با همان تیمم می­تواند شوطهای دیگر را به جا بیاورد و وقتی شوطها را به جا آورد و با همین تیمم که آب آمده و تیمم باطل شده، طوافش درست است. این را هیچ کس نگفته است. و این یک قیاس است و عجب هم هست که خیلی با طنطراق مرحوم سید را رد می­کند که آقای سید چرا در هیچ عبادتی نمی­آید جز در نماز، بلکه در طواف هم می­آید. و ما به آقای خوئی می­گوییم در طواف نیست و اگر بخواهیم در طواف بیاوریم، مسئلۀ ما اینست که یک کسی آب نبود و تیمم صحیح کرد و به نماز مشغول شد، در رکعت دوم آب آمد و به آن روایتها تیمم باطل شد و این روایتها می­گوید نه، آب آمد و تیمم باطل نشد و با همین تیمم نماز بخوان و نمازت درست است. این مسئلۀ ماست و آن مسئله ای که آقای خوئی می­گویند باید بگویند که طواف درست است و طوافت را تمام که این را هیچ کس نگفته است و خود آقای خوئی هم نمی­گویند. بلکه آقای خوئی می­گویند آب آمد و تیمم باطل شد و آن شوطهای قبلی درست است برای اینکه روایت داشتیم. حال آیا شوطهای بعدی را می­تواند به جا آورد یا نه؟ اگر بگویید آری، به مرحوم سید ایراد وارد است و اگر بگویید نه، به مرحوم سید ایرادی وارد نیست. مرحوم سید می­گویند آب آمد و تیمم باطل شد و برو وضو بگیر و برگرد و شوطها را به جا بیاور و اما اگر سه تا شوط را به جا آورده باشی، می­توان آن سه شوط را حساب کنی مثل آنجا که مُحدث شده باشی. لذا این فرمایش آقای خوئی خیلی نارساست و نباید فرموده باشند. بنابراین حرف مرحوم سید درست است. لا يلحق بالصلاة غيرها إذا وجد الماء في أثنائها، بل تبطلُ مطلقاً و إن كان قبل الجزء الأخير منها، آن عبادت باطل است یعنی آب آمد و تیمم باطل شد و عبادت باطل شد و برو و وضو بگیر و عبادت را انجام بده. فلو وجد في أثناء الطواف و لو في الشوط الأخير بَطَلَ، این بطَلَ تیمم است و نه بَطَلَ طواف؛ برای اینکه آب آمد و تیمم باطل شد و حالا که بَطَلَ ، باید برود و وضو بگیرد و بیاید و مابقی طواف را انجام دهد و اگر هم در شوط اول و دوم است که آن طوافهای اول هم باطل است. اگر مرحوم خوئی بخواهند درست کنند باید اینطور بگویند که و لو في الشوط الأخير لم تبطُل تیمم. بلکه با همان تیمم طواف را انجام بدهد که این را هیچ کس نگفته و خود مرحوم آقای خوئی هم نمی­گویند. این مثال اول بود.

    مثال دوم هم باز مرحوم آقای خوئی اشکال دارند. که دیروز بعضی از فضلاء عین حرف مرحوم خوئی را نقل می­کردند و به من ایراد می­کردند.

    وكذا لو وجد في أثناء صلاة الميّت بمقدار غسله بعد أن يمّم لفقد الماء، فيجب الغسل و إعادة الصلاة، بل و كذا لو وجد قبل تمام الدفن.

    میّت را تیمم داده بود و موقع نمازش بود و نماز را خواند و حالا نماز هم با تیمم یا غیر تیمم خواند چون نماز شرط تیمم نیست و حالا تیمم کرد. بعد أن يمّم لفقد الماء، فيجب الغسل و إعادة الصلاة، بل و كذا لو وجد قبل تمام الدفن.

    این را دیروز صحبت کردیم و گفتیم که آب آمد و تیمم باطل شد، نمی­شود در غسل میّت بیاید. میّت را تیمم دادند و اما هنوز دفنش ندادند و آب آمد و این نیست که ما بگوییم آب آمد و تیمم باطل نشد و تا اینجاها درست است و میّت را با همان تیمم دفن کن، بلکه آب آمد و تیمم باطل شد و باید برگردیم و این میّت را غسل دهیم و نمازش را بخوانیم و کفنش کنیم و بعد دفنش کنیم. بله یک حرفی هست که سابقاً مسئله­اش را گفتیم که اگر دفنش کردیم و آب پیدا شد، آنگاه مشهور گفته بودند که گذشت و بعضیها گفته بودند نه، و حتی اگر یادتان باشد بعضی از بزرگان گفته بودند که نبش قبر کند. گفته بودند نبش قبر در اینجاها جایز است، برای اینکه برای نبش قبر، دلیل بر حرمت نداریم الاّ آنجاها که دلیلی برای حرمت باشد و چون دلیل نداریم، بنابراین اگر توهین نباشد، نبش قبر کند. یعنی اگر فوراً آب پیدا شد، گفتند نبش قبر کنند و میّت را غسل بدهند و اگر ترتیب را شرط ندانند که ما ترتیب را شرط دانستیم و گفتیم غسلش بدهند و نمازش را بخوانند و کفنش کنند و در آخر دفنش کنند. و ما اگر بخواهیم بیاوریم در اینجاها نمی­شود و حتی در نمازش هم مرحوم سید می­گویند که نمی­شود. میّت را غسل دادند و وقتی به نماز ایستادند در رکعت دوم آب پیدا شد، اینکه آقای خوئی می­فرمایند اصلاً در نمازطهارت شرط نیست پس نماز درست است ما می­گوییم نماز درست است اما حرف ما اینست که باید برگردیم و غسلش دهیم،آنگاه اینکه نماز را بخوانیم یا نه، حرف دیگری است. دیروز می­گفتم که اگر کسی بگوید ترتیب شرط نیست نمازش درست است برای اینکه در رکعت دوم بوده و طهارت نمی­خواسته و اما طهارت مستحبی می­خواسته یعنی با طهارت تیممی بوده است ولو اینکه طهارت شرط نیست و روایتها را بیاوریم راجع به نماز و بگوییم نماز در رکعت دوم است و نماز را درست می­کنم. لذا نماز میّت را درست می­کنم برای اینکه در رکعت دوم است. حال آیا باید غسل میّت داد یا نه؟ بله، باید غسلش داد. اما در نماز اگر ترتیب را شرط ندانید، نماز درست است و اما اگر ترتیب را شرط بدانیم، نماز باطل است. بنابراین چه ربطی به اشکال آقای خوئی دارد که این عزیزان می­گفتند. برای اینکه بحث ما اینست که روایات مربوط به نماز است و تو راجع به نماز در اینجا بگو. ولو اینکه شرط نیست که در نماز متطهر باشد اما بالاخره مستحب است و خیلیها هم گفتند واجب است و گفتند نماز میّت وضو می­خواهد یا غسل و تیمم می­خواهد و بعضیها گفتند نه، حتماً باید متطهر باشد اما می­تواند وضو نگیرد و تیمم کند و یک روایت هم نقل می­کردند که ما روایت را اشکال می­کردیم و روایت این بود که جنازه را می­برند و من می­خواهم به نماز برسم، حضرت فرمودند دستت را به دیوار بزن و تیمم کن و نماز بخوان. ما می­گفتیم این در اینجاهاست که اگر تیمم نکند، نمی­تواند نماز بخواند و الاّ ما می­گفتیم نماز حتماً طهارت می­خواهد و بدون طهارت نمی­تواند نماز بخواند. ظاهراً مسئله­اش را گفتیم. بله این مسئله مثل اینکه مسلّم است که اگر جُنُب باشد، می­تواند تیمم کند و اگر وضو نداشته باشد، می­تواند تیمم کند که این را هم ما سابقاً اشکال کردیم و گفتیم که نمی­تواند مگر اینکه مجبور باشد و آن مثالی هم که می­گفت دستت را به دیوار بزن و برو نماز بخوان ما حملش کردیم به اینجا که اگر دستش را به دیوار نزند و نماز نخواند، نماز از دستش می­رود. لذا علی کل حالٍ چه طهارت بخواهد و چه طهارت نخواهد و چه مستحب باشد و چه واجب باشد، در نماز مسلّم است که در رکعت دوم، آب آمد و تیمم باطل شد، آیا می­توانیم از نماز واجب به نماز میّت بیاوریم. دیروز گفتیم آری، می­شود. می­گفتیم این اندازه می­توانیم القای خصوصیت کنیم و از نماز به نماز مستحبی برویم. مرحوم سید هم می­گفتند که می­شود از نماز واجب به نماز مستحب بروید. بنا شد که نماز میّت نماز شود. لذا سابقاً یک مسئلۀ مشکلی بود که می­دیدیم و روایت هم داشتیم که بعضی اوقات احکام نماز را ندارد و بعضی اوقات احکام نماز را دارد. لذا همه گیر بودند و می­گفتند آیا این صورتاً نماز است و یا واقعاً نماز خاصی برای خودش است. مرحوم سید می­گفتند یک نماز خاص است و آن شرایط نماز واجب و مستحب را ندارد اما از آن طرف هم یک شرایطی که برای نماز است برای این هم هست و لذا پیش اصحاب و پیش عرف متشرعه مشهور به نماز شده است. این مثال مرحوم سید خیلی بجاست. لذا بحث ما اینست که یک کسی آب نداشت لذا میّت را تیمم داد. حال که می­خواهد نماز بخواند، تیمم کرد و به نماز ایستاد. حال این تیمم واجب باشد یا نباشد، بالاخره مستحب است و تیمم کرد و به نماز ایستاد و رکعت دوم آب پیدا شد، حالا که آب پیدا شد، آب آمد و تیمم باطل شد، این تیمم میّت آیا درست است یا نه؟ این نماز میّت آیا درست است یا نه؟ می­گوییم اگر نمازش را گفتیم، نماز را با تیمم بخوان و نماز تمام می­شود برای اینکه آب آمد و تیمم باطل نشد. اما حالا که نماز را خواند اگر ترتیب را شرط دانستید می­گویید این نماز باطل است برای اینکه الان برای غسلش آب داری و باید غسلش دهید. مسلّم است که الان آب هست و هنوز دفنش نکردی و باید غسلش دهی. حالا که غسلش دادی، آیا این نماز درست است یا نه؟ اگر ترتیب را شرط ندانید، می­گویید نماز درست است و اگر ترتیب را شرط بدانید، می­گویید نه، باید نماز را هم بخواند تا آخر.

    اینکه ما بگوییم حالا که غسل داده و نماز خوانده و کفن کرده و این اعمال را به جا آورده، پس نگو آب آمد و تیمم باطل نشد بلکه بگو آب آمد و تیمم باطل شد. نمی­شود قیاس به نماز کنید و بگویید در رکعت دوم است و آب آمد و تیمم باطل نشد. در اینجا هم در غسل میّت بگوییم آب آمد و تیمم باطل نشد برای اینکه این نماز صحیح با تیمم خواند و یا اینکه میّت را آب نبود و تیممش دادند و کفنش کردند و حالا که آب آمد، بگوییم این اعمالی که گذشته صحیح است و لازم نیست غسلش دهیم. نه، اینطور نیست. به قول مرحوم سید ولو قبل از دفن باشد، عبارت اینست: بل و كذا لو وجد قبل تمام الدفن. حتی در قبر گذاشته و هنوز روی میّت خاک نریخته و آب آمد، باید بگوییم آب آمد و تیمم باطل شد و برگرد و غسلش بده. حرف مرحوم سید بسیار عالیست و حرف مرحوم آقای خوئی هم ناتمام است. و این قیاسی که ایشان در دو جا کردند، ظاهراً قیاس وجه ندارد و حرف مرحوم سید ظاهراً اشکال ندارد. لذا راجع به نماز که ما می­گوییم طهارت شرط است، برای این نماز ولو در رکعت دوم باز هم می­گوییم نماز باطل است. به خاطر اینکه اگر بخواهیم نماز واجب را با نماز میّت قیاس کنیم و بگوییم در نماز واجب در رکعت دوم، آب آمد و تیمم باطل نشد پس در نماز میّت هم آب آمد و تیمم باطل نشد، مرحوم سید می­گویند نه، قاعدۀ کلی اینست که هرگاه آب آمد تیمم باطل شد، من جمله در نماز میّت. حرف مرحوم سید خیلی خوب است. این مسئلۀ 15 بود.

    مسئلۀ 16 که باز دربارۀ آن صحبت کردیم و بعضی از فضلاء اشکال داشتند، باز این فرمایش آقای خوئی است که به مرحوم سید اشکال می­کنند.

    مسئلۀ 16 اینست: إذا کان واجداً للماء و تیمّم لعذر آخر من استعماله فزال عذره فی أثناء الصلاة.

    آب دارد اما نمی­تواند تیمم کند و مثلاً آب نزدیکش هست اما دست و پایش را بستند و این که می­خواهد نماز بخواند باید تیمم کند و تیمم می­کند و در وسط نماز دست و پایش را باز می­کنند. آیا این نماز باطل است یا نه؟

    مرحوم سید نمی­توانند بگویند نماز باطل است یا نه، برای اینکه می­گویند إذا کان واجداً للماء و تیمّم لعذر آخر من استعماله فزال عذره فی أثناء الصلاة.

    گفتم مثل اینکه دست و پایش را باز کردند و می­تواند برود و وضو بگیرد. آیا این نماز درست است یا نه؟ مثلاً دو رکعت نماز را خوانده و در وسط نماز است، آیا حالا که آب آمد و عذر برطرف شد، نماز را بشکند و وضو بگیرد یا نه؟ تا اینجا که با عذر خوانده، از اینجا به بعد هم نمازش با همان تیمم صحیح است و آن تیمم ولو اینکه رفع عذر هم شده، می­تواند این آقا را طاهر نگاه بدارد.

     إذا کان واجداً للماء و تیمّم لعذر آخر من استعماله فزال عذره فی أثناء الصلاة فهل یلحق بوجدان الماء فی التفصیل المذکور إشکال، فلا یترک الاحتیاط بالإتمام والإعادة.

    نمی­دانم اشکال مرحوم سید چه چیز بوده. باید حسابی فتوا دهند که نه. برای اینکه روایتها می­گفت آب آمد و تیمم باطل شد، حال بخواهیم بگوییم عذر رفع شد و تیمم باطل شد، دلیل می­خواهد و یا در نماز آب آمد و تیمم باطل نشد و اینجا هم در رکعت دوم عذر رفع شد پس تیمم باطل نشد. این یک قیاس است. قیاس رفع عذر به وجدان الماء است. و مرحوم سید نمی­دانم چه چیزی در نظر مبارکشان بوده که نتوانستند جزم پیدا کنند. لذا می­گویند در نماز واجب است و رکعت اول و دوم را با تیمم خواند، حالا آب آمد و تیمم باطل نشد، به خاطر روایاتی که داشتیم. حال این آب دارد اما عذر دارد و با عذر تیمم کرده. مثلا دست و پایش را بستند و می­خواهد نماز بخواند و تیمم می­کند و نماز را شروع می­کند و در رکعت دوم یک کسی دست و پایش را باز می­کند. آیا می­توانیم این را قیاس کنیم و بگوییم در آنجا آب آمد و تیمم باطل نشد، در اینجا هم رفع عذر شد و تیمم باطل نشد. آیا می­توانیم این را بگوییم؟ مرحوم سید نمی­توانند بگویند آری. می­گویند درحالی که رفع عذرش شده، با همین تیمم نماز را تمام کند و دوباره وضو بگیرد و نماز بخواند. ما دیروز گفتیم که نه، رفع عذر شد، تیمم باطل شد. آنجا در رکعت دوم آب دارد، اما تیمم باطل نیست و با همین تیمم نماز بخواند. مرحوم سید که اشکال می­کنند و یا آن کسانی که مثل مرحوم آقای خوئی می­گویند که در رکعت اول زوال عذر شد، با همین تیمم نماز بخواند و نمازش درست است. آیا درست است یا نه؟ ما دیروز گفتیم که نه، درست نیست. برای اینکه اگر ما بخواهیم وجدان الماء را با زوال العذر یکی بدانیم، قیاس است. لذا به مرحوم سید می­گفتیم اشکال نکنید. بله احتیاط خوب است که با همین تیمم نماز بخواند و بعد دوباره وضو بگیرد و نماز بخواند. ما دیروز می­گفتیم که احتیاط خوب است اما واقعاً زوال عذر که شد، تیمم باطل شد. ولو اینکه در سجدۀ آخر باشد. مثلاً در سجدۀ آخر دستهایش را باز کردند، آیا این تیمم باطل شد یا نه؟ ما می­گفتیم که تیمم باطل شد و ما بخواهیم زوال عذر را با اینکه آب آمد قیاس کنیم، می­گفتیم قیاس نیست. مرحوم سید نتوانستند فتوا دهند و احتیاط کردند.

    می­خواستم حرف آقای خوئی را نقل کنم که نشد و فردا ان شاء الله باز حرف آقای خوئی را نقل می­کنم.

     

     

    و صلّی الله علی محمد و آل محمّد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365