جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ چهارشنبه ۷ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: استبراء
    موضوع درس:
    شماره درس: 153
    تاريخ درس: ۱۳۸۸/۷/۱۹

    متن درس:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

    عرض کردم راجع به استبرای از بول مشهور در میان اصحاب این است که باید 9 مسح باشد که مرحوم سید در عروه می‌فرماید که کیفیاتی دارد که بهتر از همه کیفیات این‌که 9 مسح باشد.

    عرض کردم  روایت  در این باره نداریم یعنی  برای قول مشهور روایت نیست، آن روایاتی که هست گفتم بعضی دلالت می‌کند بر آن سه مسح اول، صحیحه عبدالملک بن عمرو بود که روایتش را خواندم فی الرجل یبول ثم یستنجی ثم یجد بعد ذلک بللا قال اذا بال فخرط ما بین المقعده و الانثیین ثلاث مرات و غمز ما بینهما ثم استنجی فان سال حتی یبلغ السوق فلا یبالی، حرف در این غمز بود که مشهور در میان اصحاب معنا کرده‌اند به طور عطف بیان یعنی آن خرط آن مسح با فشار باشد و یعضی هم گفته‌اند این غمز نمی‌دانیم معنایش چیست؟ روایت مجمل می‌شود از کار می‌افتد لذا مرحوم آقای خویی در این جا چون که مشهور این است که 9 مسح روایت هم نداریم می‌خواهند این غمز را بزنند به آن مسح‌های دوم که معنایش این باشد که سه تا مسح، اول مابین المقعده و الانثیین، و غمز مابینهما را یعنی ما بین الانثیین که بشود قضیب آلت رجولیت غمز یعنی مسح، آن وقت اگر حرف مرحوم آقای خویی درست باشد که درست نیست باز هم می‌شود 6 تا برای این‌که سه تا اول و آن غمز هم دیگر ثلاث مرات ندارد برای این‌که بال فخرط ما بین المقعده و الانثیین ثلاث مرات و غمز ما بینهما اگر کسی بتواند معنا بکند که نمی‌شود بگوید مراد از غمز یعنی آلت رجولیت دیگر ثلاث مرات ندارد یعنی فشار بدهد اما این که ثلاث مرات دیگر ندارد حالا یا سر آن آلت رجولیت را که آن 9 مسح این است این است که سه مرتبه فشار بدهد و یا این‌که خودش را بالاخره ظاهراً این طور که دیروز روایت را معنا کردم خوب باشد دیگر و دلالت می‌کند بر آن سه مسح اول که بگوییم خرط و غمز یعنی مسح فقط نه، باید با فشار باشد چنانچه خب معلوم است اگر بخواهد بول را بیرون بیاورد باید آن مسح با فشار باشد، علی کل حال آن که از روایت می‌توانیم استفاده بکنیم آن سه تا مسح اول است، این یک روایت،

    صحیحه حفض بختری است که روایت 3 از باب 13 از ابواب نواقض وضو این روایت عبدالملک روایت 2 بود این روایت 3 فی الرجل یبول قال ینتره ثلاثاً ثم ان سال حتی یبلغ السوق فلا یبالی این جمله حتی یبلغ السوق در آن روایت هم بود در این روایت هم هست گفتم این برای تأکید است ولو این‌که بلل هم زیاد باشد که عامه می‌گویند نجس است عامه می‌گویند که مثل بول است حضرت رغماً لانف آنها این جمله حتی یبلغ السوق فلا یبالی را آورده‌اند یک قدری هم رکالت لفظی دارد دیگر همین جوری باید درستش کنیم این‌که این روات می‌آمدند پیش ائمه طاهرین در مقابل عامه که آنها می‌گفتند نجس است سر و صدا درست می‌کردند حضرت هم می‌فرمودند که استبراء بکنید دیگر هرچه بیرون آمد طوری نیست، رکاکتش را هم با این جمله درست بکنید،

    اما این جمله ینتره ثلاثاً، نتر باز به معنای جذب است که والنتر هو الجذب این ضمیر ینتره به چه بر می‌گردد؟ به آلت رجولیت بر می‌گردد؟ این را مشهور فرموده‌اند، فرموده‌اند سه مرتبه فشار بده حالا خودش را؟ یا سر آلت رجولیت را؟ ندارد، سه مرتبه فشار بده دیگر حالا یا خودش را یا همه‌اش را، اما این دیگر ندارد که آلت رجولیت را سه مرتبه مسح بکند سر آلت رجولیت را هم سه مرتبه فشار بدهد این‌ها در آن نیست، آن که هست این است مرحوم حاج آقا رضا رضوان الله تعالی علیه که مرحوم آقای خویی هم از ایشان متابعت کرده ضمیر را به بول می‌زند فی الرجل یبول قال ینتره ثلاثاً آن بول را بیرونش بیاور جذبش بکن سه مرتبه، حالا چه جوری؟ کجا را؟ دیگر روایت ندارد که مرحوم حاج آقا رضا می‌خواهند بفرمایند که این ینتره یعنی 6 تا، سه مرتبه آلت رجولیت را مسح بکند سه مرتبه هم سر آلت رجولیت را فشار بدهد، مسح جدی، نتر باشد اما انصافاً این هم که مرحوم حاج آقا رضا فرموده‌اند آقای خویی می‌خواهند متابعت کنند این هم دلالت ندارد آن که هست این است که این فشار بدهد که معمولاً این جور می‌شود همان سر آلت رجولیت را فشار بدهد تا اگر ذرات بول در آن جاست بیاید بیرون، این هم روایت دوم.

    لذا روایت دوم چیزی نمی‌توانیم استفاده کنیم اگر بتوانیم ضمیر را به بول بزنیم که نمی‌شود اما اگر کسی بتواند مثل مرحوم محقق همدانی و مرحوم آقای خویی که این‌ها ضمیر را به بول زده‌اند، دیگر هیچ دلالت ندارد آن وقت این جور می‌شود جذب بول بکن یعنی باقی مانده بول را بیرون بیاور آن وقت چه جوری بیرون بیاور؟ دیگر ندارد، بگوییم چه جوری بیرون بیاور؟ بهترین راه همین است که سه مرتبه مسح اول سه مرتبه مسح دوم سه مرتبه مسح سوم، اما این دیگر روایت معنا کردن نیست، این دیگر یک چیزی است که از خودمان بگذاریم روی روایت روایت را این جور معنا بکنیم، این هم روایت دوم.

    حالا علی کل حال مشهور هم به قضیب زده‌اند به آلت رجولیت، بعضی‌ها هم زده‌اند به سر آلت رجولیت، مشهور در میان اصحاب که صاحب جواهر هم نسبت به مشهور می‌دهد می‌فرماید نتر حشفه یعنی مسح حشفه سه مرتبه آن وقت دلالت می‌کند برآن سه مسح آخری، مشهور در میان اصحاب این جوری ضمیر را زده‌اند به آلت رجولیت آن هم به حفشه گفته‌اند سه مرتبه فشار بدهد و نمی‌شود درستش کرد،

    روایت سوم، این روایت را مرحوم صاحب وسائل در باب 11 از احکام خلوه روایت 2 از باب 11 از احکام خلوه جلد اول وسائل صحیحه محمد بن مسلم قلت لابی جعفر علیه السلام رجل بال ولم یکن معه ماء قال یعصر اصل ذکره الی طرفه ثلاث عصرات و ینتره طرفه فان خرج بعد ذلک شیئ فلیس من البول و لکنه من الحبائل دیگر بول نیست بلکه بلل است آبی است از رگ‌های مربوط به مثانه و این‌هاست آب بیرون می‌آید، بلل است، خب روایت آن سه تا دوم و سه تا سوم یعنی 6 تا از مسح‌ها را خوب دلالت دارد و شاید هم این‌که آن روایت حفص بختری را هم با همین روایت بتوانیم معنا بکنیم که معنایش این جور می‌شود که خود آلت رجولیت را سه مرتبه از بیخ آن جا بیاور تا سر حشفه سر حشفه را سه مرتبه فشار بدهد، دلالتش انصافاً خیلی خوب است، رجل بال و لم یکن معه ماء قال یعصر اصل ذکره الی طرفه خیلی دلالتش خوب است ثلاث عصرات و ینتی طرفه یعنی حشفه و دیگر ندارد ثلاث مرات، بگوییم ینتره یعنی به قرینه آن ثلاث عصرات یعنی ثلاث مرات، فان خرج بعد ذلکشیئ فلیس من البول و لکنه من الحبائل، یک اشکال در روایت است این‌که امام علیه السلام جواب اصلاً نداده برای این‌که جواب این آقا این بود که رجل بال ولم یکن معه ماء حضرت باید بگویند حالا که آب ندارد خودش را بخشکاند اگر نمی‌تواند آب پیدا بکند با همان نماز بخواند اگر می‌تواند صبر بکند آب پیدا بکند خودش را آب بکشد نماز بخواند جوابش این است به جای این‌که امام علیه السلام جواب روایت را بدهندرفتند روی مسح، وقتی بول بکند باید مسح بکند بالاخره این محل بول نجس است دیگر و این سؤال از همین می‌کند می‌گوید بال و لم یکن معه ماء چکار بکند؟ مثلاً در ذهنش بوده که استنجاء غایط به واسطه سنگ و کلوخ و برگ درخت و دستمال و این‌ها می‌شود، محل بول نمی‌شود حالا که نمی‌شود پس چه کند؟ خب حضرت نباید بفرماید که مسح بکن، حالا 6 تا این دارد 6 تا مسح بکن، و  سؤال را جواب ندادند، اما عصر را جواب داده‌اند ظاهر روایت این است که سه مرتبه ان مسح وسط را یعنی آلت رجولیت را سه مرتبه از اولش تا آخرش از آن اصل هم بگیرد بیاید تا سر آلت رجولیت، حشفه، آن وقت آن طرف را یعنی همان حشفه را فشارش بدهد دیگر ثلاث مرات هم ندارد ظاهر روایت چهارتاست، سه تا مسح آلت رجولیت، مسح هم یعنی جذب بول یعنی مسح بافشار یک مرتبه هم فشار بدهد سر آلت رجولیت را دیگر اگر چیزی بیرون بیاید بلل مشتبهه نیست ولی اشکال این است که خب اگر این آب نریزد سر حشفه و این حبائل بیاید بیرون این حبائل پاک است اما به واسطه مخرج بول نجس می‌شود و حضرت دیگر این را جواب ندادند.

    دیگر  روایت  هم  نداریم  هر  سه  روایت  اشکال  در آن هست مرحوم صاحب جواهر و دیگران من‌جمله مرحوم آقای حکیم مرحوم آقای خویی این حرف‌ها را نادیده گرفته‌اند و فرموده‌اند سه تا روایت داریم و مخصوصاً روایت عبدالملک و روایت محمد بن مسلم این ها را چکارش بکنیم؟ گفته‌اند خب این کاری ندارد حمل مطلق بر مقید می‌کنیم می‌شود 9 مسح یعنی آن روایت محمد بن مسلم مطلق است می‌گوید که 6 تا آن روایت عبدالملک هم مطلق است می‌گوید سه تا حمل مطلق بر مقید می‌شود 9 تا معمولاً این جور درستش کرده‌اند.

    در حالی که این اشکالها که من کردم صرف نظر کرده‌اند گفته‌اند نه روایت‌ها دلالت دارد یک کدام می‌گوید سه تا آن وقت حمل مطلق بر مقید، آن مطلق است از جهتی این هم مطلق است از جهتی هر دو را حمل مطلق بر مقید می‌کنیم می‌گوییم که 9 تا، آن سه تا مسح اول آن روایت عبدالملک دلالت دارد آن 6 تا بعدی را روایت محمد بن مسلم دلالت دارد می‌ریزیم روی هم به قاعده اطلاق و تقیید می‌شود 9 تا.

    این خلاصه حرف است و انصافاً استفاده کردن این قول مشهور از این روایت‌ها خیلی مشکل است یکی این‌که این حمل مطلق بر مقید این دو تا روایت آبی از تخصیص است می‌فرماید سه مرتبه مسح کن ولو این‌که هرچه دیگر بیرون بیاید طوری نیست ما بخواهیم قید برنیم بگوییم که سه تا به شرطی که 6 تا دیگر هم مسح کنی، عرف نمی‌پسندد این حمل را ولو مشهور است، صاحب جواهر فرموده‌اند دیگران هم فرموده‌اند، همچنین روایت محمد بن مسلم هم این نمی‌سازد ما بگوییم که آن سه مسح اول را انداخته و فرموده 6 تا به قرینه آن روایت‌ها ما می‌گوییم 9 تا، حمل مطلق بر مقید، این‌ها عدّ است مفهوم دارد باید مفهوم‌ها را گرفت و با این جمله این‌که ثم ان سال حتی یبلغ السوق فلا یبالی بگوییم نه این 6 تا دیگر هم باید اضافه بشود تا این حرف درست بشود لذا قطع نظر از آن اشکالهایی که من کردم حمل مطلق برمقید نمی‌شود لذا مرحوم سید در عروه گفته‌اند حمل مطلق بر مقید نه، بلکه هر سه درست است و بهترش آن 9 مسح است خب خیلی حرف خوبی است یعنی جمع بین روایات بکنیم به این‌که به قول ایشان باید این باقی مانده جذب بشود به سه تا اولی جذب می‌شود به سه تای دومی جذب می‌شود به سه تای سومی هم جذب می‌شود ما می‌خواهیم باقی مانده بیرون بیاید لذا مرحوم سید می‌فرمایند که معلوم است اولی 9 تا اما این کیفیات که در روایات آمده همه کیفیات درست است به عبارت دیگر جمع عرفی هم هست یک روایت می‌گوید سه تا یک روایت می‌گوید 6 تا یک روایت می‌گوید 9 تا خب معنایش این است که آن 9 تا اولی 6 تا بهتر سه تا قدر متیقن، لذا جمع بین این‌ها می‌شود 9 تا، اگر کسی صرف نظر بکند از اشکالهایی که من کردم خب حرف مرحوم سید خیلی خوب است شاید اگر دقت هم در جواهر بکنید مرحوم سید از جواهر گرفته مرحوم صاحب جواهر هم بالاخره به این جا می‌رسد این که این باقی مانده بول باید بیرون بیاید تا اگر بلل پیدا شد پاک باشد برای این‌که آن بلل وقتی بیاید بیرون با آن ذرات بول می‌آید بلل نجس است ملاقات کردن در باطن طوری نیست یعنی بلل ملاقات با بول بکند در باطن طوری نیست اما اشکالش این است وقتی بلل بیرون بیاید بول هم بیرون می‌آید آن وقت بلل مخلوط به بول است این نجس می‌شود و الا وقتی که بول کرد و خودش را آب کشید پاک است آن وقت برای این‌که این باقی مانده را بیاوریم بیرون هر جور می‌توانیم لذا مرحوم سید می‌فرماید به طول المده می‌شود لذا اگر بداند ذراتی نیست لازم نیست مسح بکند لذا استحباب هم نه، استحبابی که فقهاء گفته‌اند این استحباب معنا ندارد این یک کاری است ائمه طاهرین نشان داده‌اند برای این‌که آن باقی‌مانده‌های بول را بیرون بیاوریم حالا گاهی می‌داند باقی مانده نیست گاهی می‌داند مثل پروستات دارد 9 مسح که 9 مسح است 10 تا20 تا مسح هم بکند نمی‌شود خب این اگر بلل از او بیرون بیاید نجس است گاهی می‌داند اصلاً نیست مسح ندارد، گاهی با سه تا می‌داند با سه تا آن سه تای اولی کفایت می‌کند، گاهی با 6 تا می‌داند، گاهی با آن سه تای اولی، هرچه اطمینان پیدا کند که باقی مانده نیست این بللی که بیرون می‌آید با بول نیست کفایت می‌کند لذا این کیفیات را ما بخواهیم حمل مطلق بر مقید کنیم که مرحوم صاحب جواهر گفته‌اند اول، مشهور در میان اصحاب هم شده نمی‌شود، ابای از حمل مطلق بر مقید دارد اما ابای از این ندارد العرف وفق جمع بین این‌ها بکند بگوید این باقی‌مانده‌های بول باید بیاید بیرون با هرچه بیاید بیرون کفایت می‌کند ولو این‌که یک چند دقیقه ورزش بکند بعد خودش را آب بکشد به قول مرحوم سید طول مدت و نحوه، یک ربع صبر بکند وقتی یک ربع صبر کرد دیگر آن قطره‌ها آب می‌شود هوا می‌شود از بین می‌رود رطوبت مسلم در مجری هست بدون رطوبت که نمی‌شود اما آن بول دیگر با بلل بیرون نمی‌آید ولو رطوبت در مجری هم باشد طوری نیست چنانچه الان در مثانه این جوری است که نمی‌شود که بدون بول باشد می‌گویند یک لیوان اقلاً بول در مثانه هست این‌ها هم که پروستات می‌گیرند برای همین که شل و ول می‌شود یا سفت می‌شود آن بول بیشتر بیرون می‌آید یا اصلاً بیرون نمی‌آید لذا تخلیه کامل باید از مجری بشود و از مجری همین است که می‌گویند که سه مرتبه آن اول برای این‌که مجری، قضیب، آلت رجولیت که بول در آن هست این بیرون بیاید نمی‌خواهند از مثانه بیرون بیاید، از مثانه که خیلی در آن هست بیرون نمی‌آید. از مجری که می‌شود همین آلت رجولیت می‌خواهند آلت رجولیت باقی مانده‌هایش بیرون بیاید حالا اگر می‌داند باقی‌مانده نیست خب هیچ، سالبه به انتفاء موضوع است دیگر نمی‌توانیم بگوییم که واجب است این کار را بکند نه، نیست، اگر می‌داند با سه تا هم نمی‌شود، 6 تا، نمی‌شود، 9 تا، نمی‌شود،10 ، 20 تا اگر هم متعارف باشد متعارف همین است که مرحوم سید می‌گویند در عروه، می‌گویند متعارفش این است که اگر آن سه تا مسح اول را بکند باقی‌مانده‌ها می‌آید بیرون اگر ان سه تا مسح دوم را بکند باقی مانده‌ها می‌آید بیرون اگر آن سه تا مسح آخر را بکند باقی‌مانده‌ها می‌آید بیرون وقتی آمد دیگر کفایت می‌کند جمع بین روایات، نه حمل مطلق بر مقید مرحوم سید این کار را نکرده‌اند، حمل مطلق بر مقید نه، این‌که کفایت می‌کند یکی از این سه برای این‌که باقی مانده بول را بیرون بیاورد.

    این خلاصه حرف است اگر بپسندید حرف من را دیگر خواه ناخواه این جور می‌شود که این استبرا یک کاری است نه واجب است نه مستحب برای این‌که مثلاً اگر کسی اصلاً بللی نیست بعضی‌ها بللی هستند یعنی بعد می‌آییم در باره‌اش صحبت می‌کنیم گاهی مذی دارند گاهی ودی دارند گاهی وذی دارند اما بعضی‌ها اصلاً دیگر این کاره نیستند اصلاً وقتی بول کردند دیگر هیچ چیزی بیرون نمی‌آید خب مسلم است هیچ کسی نگفته دیگر که مسح بکن، می‌داند بلل بیرون نمی‌آید خب هیچ، وقتی بول کرد ولو در مجری هم بول باشد آب ریخت محل بول پاک است با همین هم می‌تواند وضو بگیرد با همین هم می‌تواند نماز بخواند بعدش هم که بلل بیرون نمی‌آید هیچ، لذا همه این حرف‌ها که مرحوم سید هم در عروه می‌فرماید فایده استبراء این است که اگر بلل بیرون آمد این بلل مشتبهه مخلوط با بول نباشد خود بلل پاک است مخلوط با بول نباشد تا بشود نجس، فایده‌اش این است.

    بنابراین یک کاری است که ائمه طاهرین یاد داده‌اند عامه ندارند و عامه هم می‌گویند که بلل مشتبهه و غیر مشتبه ندارد اگر بلل یک آبی از انسان بیرون آمد این نجس است دیگر می‌خواهد قبل از بول باشد می‌خواهد بعد از بول باشد و هرچه نجس است ائمه طاهرین هم بلل را مطلق می‌فرمایند پاک است آن‌که نجس است یا بول است یا منی، غیر از بول و منی دیگر هرچه از انسان بیرون بیاید از جلو یا عقب مثل نخامه می‌بیند به قول ائمه طاهرین همین‌طور که آب دماغ پاک است آن آب پاک است.

    بنابر این  من خیال می‌کنم جمع  بین این روایت‌ها همین که مرحوم سید رضوان الله تعالی علیه در عروه فرموده‌اند و بهترین جمع‌هاست.

    بله احتیاط چون مشهور هم ظاهراً احتیاط کرده‌اند احتیاط این است که 9 مسح باشد و اما اگر کسی می‌داند بلل از او بیرون نمی‌آید همین مقدار که خودش را تطهیر کند کفایت می‌کند.

    حالا چون که بحث بحث مشکلی است آقا گفتند روایت هم داریم بگردید ببینید آیا روایت می‌توانید پیدا کنید برای این 9 مسح، نداریم، حالا بگردید یا اقوال را خوب مطالعه کنید جواهر ببینید غیر از جواهر کتابهای در طهارت نوشته شده درسهای فراوان در اصفهان در قم راجع به طهارت گفته شده ببینید آیا چیزی می‌توانید پیدا بکنید از شما استفاده کنیم، تا من به دیگران هم بگویم استفاده کنیم ان شاءالله.

    وصلی الله علی محمد و آل محمد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365