جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ چهارشنبه ۷ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: استعمال ظروف طلا و نقره
    موضوع درس:
    شماره درس: 143
    تاريخ درس: ۱۳۸۸/۷/۵

    متن درس:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

    بحث ما در باره ظروف نقره بود که ادعای اجماع شده بود در ظرف طلا و نقره نمی‌شود چیز خورد حالا اکل باشد یا شرب.

    دو دسته روایات داشتیم یک دسته روایت منع بود، حرمت بود، یک دسته روایت هم کراهت بود، لفظ کراهت و لفظ لا ینبغی، قاعده اقتضاء می‌کرد که حمل ظاهر بر اظهر بگوییم که کراهت دارد، حرام نیست، خوردن در کاسه نقره یا فنجان طلا حرام نیست، کراهت دارد.

    الا این‌که در جلسه قبل عرض کردم که اجماع در مسئله هست و مجبوریم عکسش بکنیم و از کره و لاینبغی اراده بکنیم حرمت را، به عبارت دیگر معنای لغوی آن را نه معنای اصطلاحی آن را، برای این‌که لاینبغی و یکره این از نظر لغت به معنای مبغوضیت است، از نظر اصطلاح کره به معنای آن کراهت اصطلاحی و مبغوضیت که به سر حد منع نرسد، لذا برای خاطر آن اجماع دیگر دست از آن جمع عرفی برداشتیم.

    و اگر هم کسی بگوید که اصلاً آن یکره و لاینبغی این به اعراض اصحاب از کار بیفتد و آن روایاتی که می‌گوید حرم یا یحرم آن روایات گرفته بشود.

    علی کل حال برای خاطر آن اجماع چاره‌ای نداریم جز این‌که بگوییم در ظرف طلا و نقره خوردن و آشامیدن حرام است، حتی شیخ طوسی رضوان الله تعالی علیه در خلاف همین لفظ یکره را آورده‌اند همه اصحاب گفته‌اند مراد شیخ طوسی یعنی یحرم، یعنی اجماع خیلی محکمی است.

    لذا  اگر  بتوانیم آن  یکره را  با لاینبغی به  قرینه یحرم حمل  بکنیم  بر حرمت بسیار خوب است و اگر نشد و گفتید این جمع تبرعی است و عرفیت ندارد، جمع دلالی و جمع عرفی آن است که یحرم را حمل بکنیم برکراهت دیگر خواه ناخواه با اعراض اصحاب آن دو تا روایت از کار می‌افتد و یحرم می‌شود بلا معارض، اگر هم می‌خواهید اصلاً عمل به روایت نکنیم وبگوییم اجماع در مسئله هست برای این‌که یک تعبد است بعد هم که فروعی دارد آن فروعات هم یک نحو تعبد است برای این مطلب بگوییم که یک تعبد است که حکمتش را هم نمی‌دانیم و فرموده‌اند در ظرف طلا و نقره نخورید، نیاشامید و دلیل ما آن اجماع مسلم در شیعه است،

    البته در میان عامه اختلاف است مشهور می‌گویند جایز است غیر مشهور می‌گویند حرام است لذا روایات را بخواهیم حمل بر تقیه بکنیم آن یکره را آن هم نمی‌شود و یک تعبد در فقه شیعه این‌که خوردن و آشامیدن از ظرف طلا و نقره حرام است. حالا فروعی در این جا هست.

    فرع اول این است که حالا از این ظرف طلا و نقره استفاده چه جور است؟ برای خوردن و آشامیدن نه، استفاده‌های دیگر مثلاً برای تزیین خیلی فراوان است یا آن ظرفی که در زمان حضرت یوسف گندم کیل می‌کردند خب آن ظرف طلا بوده، حالا چرایش را هم نمی‌دانم یعنی در دستگاه حضرت یوسف چرا این اسرافگری بوده؟ مسلم یک مصلحت تامه‌ای داشته و آن مصلحت تامه نمی‌دانیم چیست، ولی علی کل حال سواع الملک که در قرآن آمده این استفاده از آن ظرف طلا و نقره بوده است، حالا در فقه ما می‌توانیم بگوییم استفاده از ظرف طلا و نقره اشکال ندارد که اسمش را می‌گذارند اقتناع، اکل و شربش حرام است و اما غیر اکل و شرب دیگر وجهی برای حرمت نداریم، دیگر خواه ناخواه باید بگوییم که نگه داشتنش برای تزیین نگه داشتنش، استفاده کردنش برای غیر اکل و شرب حرام نیست و آن‌که حرام است آن‌که اجماع مسلم روی آن است آن خوردن و آشامیدن است،

    مرحوم صاحب جواهر 5 و6 تا دلیل اقامه می‌کنند البته خودشان هم مطمئن نیستند، می‌دانید که از کرامت‌های صاحب جواهر این است که در هر بحثی اول هفت هشت ده تا دلیل می‌ریزند روی هم برای این‌که برف انبار می‌کنند برای این‌که ذهن ما را راجع به مسئله تشدید بکنند آن وقت حالا یا رد می‌کنند یا رد نمی‌کنند واقوی می‌گویند یا نمی‌گویند مسئله این‌جا این جوری است که چهار پنج تا دلیل آوردند برای این‌که مطلق استفاده حرام  است ولی معلوم نیست که خودشان هم این‌ها را قبول داشته باشند. عمده یک روایت است روایتش را بخوانیم ببینیم که چقدر روایت دلالت دارد؟

    روایت 4 از باب 65 از ابواب نجاسات جلد 2 وسائل، روایت از نظر سند یا صحیحه است یا لااقل موثقه است، روایت موسی بن بکر است بعضی گفته‌اند موسی بن بکر فطحی بوده، نمی‌دانم درست است یا نه؟ ولی علی کل حال موثق است عن ابی الحسن علیه السلام آنیه الذهب والفضه متاع الذین لا یوقنون این روایت،

    حالا صاحب جواهر استدلال کرده فرموده متاع کل ماینتفع به است، این‌که فرموده آنیته الذهب و الفضه متاع الذین لایوقنون متاع یعنی ما ینتفع به حالا اکل باشد یا شرب باشد.

    روایت از نظر دلالت بخواهیم متاع الذین لایوقنون را این جوری که صاحب جواهر معنا می‌کند معنا بکنیم مشکل است انصافاً برای این‌که به قرینه آن روایاتی که گفتیم یحرم است این راجع به اکل و شرب است نه راجع به کل ماینتفع.

    اگر کسی حرف من را نزند بگوید نه متاع الذین لا یوقنون کل ماینتفع به است آن وقت باز دلالت روایت از این جهت که آنیه الذهب والفضه متاع الذین لایوقنون این دلالت بر حرمت ندارد برای این‌که لایوقنون یعنی معلوم است مسلمان حسابی از ظرف طلا و نقره استفاده نمی‌کند و اما این‌که دلالت بکند براین‌که حرام است نظیر این عبارت‌ها زیاد است که در قرآن یا در روایات ما سلب اسلام واقعی می‌شود از یک افرادی که لاابالی در دین هستند حالا یا گناه کار است یا یک آدم تجمل‌گر است و اما بخواهیم بگوییم که آنیه الذهب والفضه متاع الذین لایوقنون یعنی ای کل ما ینتفع به از ظرف طلا و نقره حرام است علی الظاهر نمی‌شود استفاده کرد، حالا نه اطلاقی در کار است عبارت هم دلالت برحرمت ندارد خب نوبت می‌رسد به اصل آن‌که حرام است اکل وشرب است و اما این‌که این ظرف طلا و ظرف نقره را در دکور گذاشته برای تزیین این هم حرام باشد اصل می‌گوید نه،

    خب این روایت که عمده حرف صاحب جواهر این روایت است این روایت از نظر سند اشکال ندارد که مرحوم آقای خویی می‌گویند سند روایت ضعیف است درست نیست اما دلالت روایت از دو جهت اشکال دارد و صاحب جواهر هم خیلی اطمینان به روایت ندارد.

    مرحوم صاحب جواهر دلیل دوم آورده این تضییع مال است انسان یا مثلاً  یک مسلمان کاسه طلا، فنجان نقره درست بکند این تضییع مال است و تضییع مال حرام است.

    خب اتفاقاً حالا تضییع مال است؟ یک کسی ظرفهای برای تشریفات، ظرف‌های توی سفره‌اش همه طلا و نقره است حتی برای اکل و شرب، این را عرف تضییع مال نمی‌گوید که ما بگوییم اسراف است، تبذیر است، خب اگر اسراف و تبذیر باشد گلوبند زنش یا النگوها خب این‌ها همه اگر آن کاسه‌ای که در دکورهایش است تضییع مال باشد باید بگوییم آن طلاها هم که در سینه زنش است تضییع مال است و این‌ها هیچ کدام نه از نظر اسلام نه از نظر عرف تضییع مال نیست، بله یک مسئله دیگر هست کاری به طلا و نقره ندارد و آن این است که اسراف و تبذیر در اسلام حرام است ولی این ربطی به بحث ما ندارد ممکن است خیلی‌ جاها همین تجمل‌گرایی تشریفات به نحو اسراف به نحو تبذیر نباشد واما این جمله نمی‌دانم چرا صاحب جواهر نفرموده‌اند این اسراف و تبذیر است؟ گرچه آخر دارد که حالا عرض می‌کنم اما به جای تضییع مال مثل این‌که می‌خواستند هی دلیل زیاد بکنند لذا فرموده‌اند که تضییع مال است.

    دلیل سوم گفته‌اند اصلاً اقتناع این استعمال است گفته‌اند که این معنای اقتناع یعنی استعمال این استعمال برای خوردن و آشامیدن باشد یا برای تزیین باشد، برای این‌که تشریفاتی مثلاً ترازویش از طلا و نقره است برای این‌که می‌خواهد طلا و نقره بکشد به مردم بدهد از این راه می‌خواهد یک تشریفاتی هم داشته باشد، گفته‌اند اقتناع یعنی استعمال، استعمال آن گفت یحرم استعمال ظرف طلا و نقره،

    خب این هم معلوم است درست نیست برای این‌که اقتناع به معنای استعمال هم باشد حرف ما همین جا الان این است که استعمال در اکل و شرب حرام است این مسلم است، اما استعمال برای تزیین حرام است سواع الملک است آن حرام است، نمی‌دانیم، دانیم استعمال برای خوردن و آشامیدن حرام است مابقی استعمالها نمی‌دانیم حرام است یا نه؟ رفع مالایعلمون می‌گوید نه.

    دلیل چهارم می‌گویند اسراف و تبذیر است، حالا آن تضییع با این اسراف و تبذیر تفاوتش چیست؟ بگویید که آن تضییع مال گاهی اسراف و تبذیر نیست، گفتم مثلاً به دخترش جهیزیه می‌دهد مجبور است چون‌که رفته توی طایفه‌ای که آن‌ها طلا و نقره استعمال می‌کنند این هم مجبور است مثلا یک دست فنجان، کاسه‌ای امثال این‌ها بدهد برای دکورش، بخواهیم بگوییم اسراف و تبذیر است مشکل است انصافاً، لذا دلیل چهارم این همان دلیل تضییع مال است اگر بتوانید بگویید اسراف و تبذیر است مصداق اسراف و تبذیر است آن وقت آن اسراف و تبذیر را بگویید مطلقا حرام است این جا هم یک این جور حرفی می‌شود که فعلاًمورد بحث ما نیست این‌که از باب اسراف و تبذیر، بحث ما این است که آیا انتفاع از ظرف طلا و نقره این حرام است یا نه؟ برای خوردن و آشامیدن باشد یا برای غیر خوردن و آشامیدن؟ دلیل برای غیر خوردن و آشامیدن نداریم.

    حالا اگر یک کسی بردش توی اسراف و تبذیر آن کاری به طلا و نقره ندارد بعضی اوقات یک سینی‌ها یک دکورهاست که قیمتش خیلی بیشتر از طلا و نقره است، یک ظرف مروارید نشان این هزار برابر طلا و نقره قیمت دارد خب اسراف است تبذیر است حرام است، لذا این‌که صاحب جواهر آورده‌اند روی اسراف و تبذیر به ایشان عرض می‌کنیم که نه، بعضی اوقات همین ظرف طلا و نقره اسراف و تبذیر نیست.

    مرحوم صاحب جواهر وقتی می‌بینند با این روایت و با این سه دلیل نمی‌توانند مسئله را درستش کنند دیگر می‌فرمایند که ظهور روایات، آن یک چیز دیگری می‌شود هر کسی چیزی بفهمد که مرحوم صاحب جواهر می‌فرمایند ظهور روایات این است که ظرف طلا و نقره مطلقا مبغوضیت دارد، حالا نمی‌دانم آیا صاحب جواهر جازم به این حرف هستند؟ از کدام روایت؟ برای این‌که ما اصلاً دو تا روایت بیشتر نداشتیم آن هم یحرم اکل و شرب، نه اقتناعی بود نه استعمالی بود، این مسئله لایوقنون هم که دلالت بر حرمت نداشت، از آن طرف هم معارض هم که داشتیم دوتا روایت یکره دارد لاینبغی دارد، از کدام روایت‌ها صاحب جواهر می‌فرماید از روایات می‌فهمیم وجود اوانی طلا و نقره مبغوض است شرعاً؟ اصلاً وجودش مبغوض است، دیگر ساختنش مبغوض است که بحث بعد ماست، نگه داشتنش مبغوض است، استفاده کردن برای خوردن و آشامیدن مبغوض است تا آخر، نمی‌شود درست کرد مگر عرض کردم صاحب جواهر این فقیه ما این‌که کتابش چکش فقه ماست بگوید که من این جور استفاده می‌کنم، می‌شود استفاده شخصی، دیگر مربوط به بحث طلبگی نیست، می‌گوید من استفاده می‌کنم این‌که مطلق وجود ظرف طلا و نقره مبغوض است.

    علی کل حال این فرمایش صاحب جواهر که می‌فرمایند از روایات استفاده می‌کنم که وجود اوانی یعنی ظرف طلا و نقره وجودش مبغوض است شرعاً، اگر بتوانید استفاده بکنید خوب است، نمی‌شود استفاده کرد، هیچ، نمی‌دانیم آیا غیر از اکل و شرب دیگر مابقی آن هم حرام است یا نه؟ رفع مالایعلمون می‌گوید نه، الذین یکنزون الذهب و الفضه این پول را هم می‌گیرد کاری به ذهب و فضه ندارد این مربوط به ان قاعده مواساتی است که اسلام دارد لذا مثل استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی در همین‌جا می‌فرماید الذین یکنزون الذهب والفضه و لاینفقونها فی سبیل الله نفاق را معنا می‌کنند به معنا خلأ، خلأفردی، خلأ اجتماعی، می‌گوید اگر در اجتماع احتیاجی باشد و این پول توی بانک بگذارد آن وقت‌ها طلا و نقره نگه می‌داشتند، حالا اسکناس نگه می‌دارند در بانک، می‌گوید این حرام است و این آیه شریفه شامل این می‌شود یعنی مرحوم علامه طباطبائی و دیگران آیه را برده‌اند راجع به قانون مواسات، طلا و نقره هم خصوصیت ندارد آن پول رایج ایران، پول رایج در اسلام حالا گاهی طلا و نقره است گاهی مس است و گاهی کاغذ است و امثال این‌ها، کنز حرام است، ایا حرام است یا نه؟ اختلاف است، ما می‌گوییم حرام است و راستی اگر مردم یک خلأ فقری فردی یا اجتماعی باشد وکسی بخواهد کنز بکند این حرام است، آیه مربوط به آن است ربطی به بحث ما ندارد، علی کل حال ربطی به بحث ما ندارد که حالا بگوییم ظرف طلا و نقره، کنز حرام است پس ظرف طلا و نقره حرام است، این‌ها که نمی‌شود، کنز غیر از این حرف‌هاست، یعنی تبعیض یعنی پول‌ها را جمع می‌کند میلیارد پول دارد توی بانک اما خویشانش هم فقیرند نمی‌دهد به این‌ها، به این می‌گویند کنز و اما اگر کسی میلیارد پول دارد اما توی دست و بال مردم و دارد حسابی کاسبی می‌کند و علاوه براین که کاسبی می‌کند به دیگران رسیدگی می‌کند، اصلاً معنای کنز یعنی همین است که عرض کردم علامه طباطبائی فرموده‌اند خوب فرموده‌اند که این در مقابل این است که اگر خلأ فردی یا اجتماعی - نفاق را به معنای خلأ معنا کرده‌اند- باشد و دیگران بتوانند این خلأ را پرکنند و نکنند این حرام است، برمی‌گردد به قانون مواسات که ما علاوه بر خمس و زکات یک قانون دیگری داریم به نام قانون مواسات که مردم خودشان، نه این‌که از آنها بگیرند، نه آن مربوط به خمس و زکات است، خودشان واجب است همین جور که نماز می‌خوانند، رابطه با خدا دارند همین جور به اندازه وسعشان رابطه با مردم داشته باشند که این در قرآن بیش از 100 جا تکرار شده.

    خب بحث سوم ما ساختنش چه جور است؟ بیع و شرائش چه جور است؟ اخذ اجرت برای آن چه جور است؟ یک کسی مثلاً شمش طلا می‌گیرد می‌گوید که برای من یک دست ظرف طلا و نقره بساز این حرام است یا نه؟ اصلا ًخود ساختن آیا حرام است یا نه؟ بیع و شراء آیا حرام است یا نه؟

    مرحوم  صاحب  جواهر و دیگران تمسک کرده‌اند  به این روایتی که مشهور است ان‌الله اذا حرم شیئاً حرم ثمنه، گفته‌اند بنابراین ساختن حرام است، اخذ اجرت حرام است بیع و شراء حرام است ان الله اذا حرم شیئاً حرم ثمنه.

    روایت همان روایت تحف العقول است روایت مرسل است اما معمول به عند الاصحاب است لذا از نظر سند اشکال نمی‌کنیم ان الله اذا حرم شیئاً حرم ثمنه این به عمل اصحاب ضعف سند روایت می‌توانیم بکنیم، اما این ان الله اذا حره شیئاً حالا ساختن این حرام است یا نه؟ نمی‌دانم، برای این‌که باید اول موضوع را درست بکنید بعد حکم بکنید و الا تمسک به عام در شبهه مصداقی خود عام می‌شود، مثل می‌گوید اکرم العلماء من نمی‌دنم زید عالم است یا نه؟ تمسک بکنیم به اکرم العلماء خب نمی‌شود که،

    ما نحن فیه همین است بحث ما حرام است تا اذا حرم شیئاً حرم ثمنه؟ خب من که نمی‌دانم حرام است، اول کار است بیع و شرائش حرام است؟ اگر حرام باشد آن دلیل می‌گوید حرام است این دلیل که نمی‌گوید، این باید بگوید یک دلیلی بیاید بگویدکه بیع و شرائش حرام است فلذا حرم شیئاً حرم ثمنه این خوب است و ما الان بحث ما همین است که آیا خرید و فروش ظرف طلا ونقره این مثل طلا و نقره‌ است و حرام نیست؟ یا این‌که نه مثل آن کاسه طلا و نقره است؟ لذا آنکه دلالت دارد این است که اگر یک کسی ظرف طلا و نقره بسازد برای این‌که از آن چیزی بخورند مثل فنجان‌های نقره فنجان‌های طلا از آن چیزی بخورند خب این خوب است بگوییم که ان الله اذا حرم شیئاً حرم ثمنه، اما این برگشتش به آن است که آن کلمه یحرم را درست بکنیم آن وقت این جا این جور می‌شود که ساختنش برای اکل و شرب حرام است، اخذ اجرت حرام است ساختن حرام است کلیه تصرفات حرام است خب خوب است و اما این‌که اگر یک لوح طلا ساخته یا یک کاسه طلا ساخته برای تزیین بگوییم ان الله اذا حرم شیئاً حرم ثمنه تمسک به عام است در شبهه مصداقی خود عام و جایز نیست،

    بنابراین یک دلیلی داشته باشیم که ساختن ظرف طلا ونقره حرام است ولو برای تزیین دلیل نداریم ، یک دلیلی داشته باشیم که بیع و شرائش هم حرام است دلیل نداریم ،

    یک دلیل داریم که آن هم اجماع است خوردن در ظرف طلا و نقره این حرام است، آن وقت ممکن است یک کسی بگوید آن حرام که درست شد بنابراین پول گرفتن و ساختن و بیع و شراء آن هم حرام است می‌شود للاکل، للشرب و اما للتزیین، للانتفاع للدواعی العقلائیه که اسراف و تبذیر هم نباشد بنابراین از نظر ما ساختنش اشکال ندارد مگر منحصر باشد این ظرف برای خوردن و آشامیدن، خرید و فروشش هم اگر برای اکل و شرب نباشد طوری نیست چنانچه نگه داشتنش و استفاده غیر اکل و شرب هم اشکال ندارد، این هم این مسئله ان شاءالله بحث فردای ما راجع به مفضض و مطلا.

                                                          و صلی الله علی محمد و آل محمد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365