يكى از مسائل قطعى در بحث معاد «نامه عمل» است. آيات فراوانى بر اين مطلب دلالت دارد، كه در اين آيات، سه گونه «نامه عمل» در روز رستاخيز، ترسيم و تصوير شده است:
1) «پرونده عمر»،كه بهشتيان، آن را به دست راست و اهل جهنّم، آن را به دست چپ خواهند گرفت:
»فَاَمَّا مَنْ اُوتِىَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَيَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَه .... فَهُوَ .... فى جَنَّةٍ عالِيَةٍ .... وَ اَمَّا مَنْ اُوتِىَ كِتابَهُ بِشِمْالِهِ فَيَقُولُ يا لَيْتَنى لَمْ اُوتَ كِتابِيَه .... خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحيمَ صَلُّوهُ.» [1]
»پس كسى كه نامه اعمالش را به دست راستش مىدهند (با شور و شعف) فرياد مىزند نامه اعمال مرا بگيريد و بخوانيد.... او.... در بهشتى برين است.... و امّا كسى كه نامه اعمالش را به دست چپش بدهند مىگويد اى كاش هرگز نامه اعمالم را دريافت نكرده بودم.... او را بگيريد و در بند و زنجيرش كنيد سپس او را در دوزخ بيفكنيد.»
اين نامه عمل، در حقيقت كتابى است مشتمل بر آنچه كه ملائكه رقيب و عتيد [در مورد ملائكه «رقيب و عتيد» در فصل سى و دوّم، توضيح داده شد.] از اعمال انسان برداشت كرده و نوشتهاند.
2) «حضور همه اعمال بد و خوب» و در حقيقت تجسّم همه اعمال ريز و درشت و شايست و ناشايست انسان بگونهاى كه وى همه آنچه را در اين دنيا انجام داده است، در آن سرا حاضر مىيابد.
»وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الُْمجْرِمينَ مُشْفِقينَ مِمَّا فيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا اْلكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرةً وَ لا كَبيرَةً اِلّا اَحْصيها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً.» [2]
»و نامه اعمال گذارده مىشود پس گناهكاران را مىبينى كه از آنچه در آن است ترسان و هراسانند و مىگويند واى بر ما اين چه كتابى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى را فرو نگذاشته مگر اينكه آن را به شمار آورده است، و آنچه را انجام دادهاند حاضر مىبيند.»
اين ترسيم و تصوير از نامه عمل، آن است كه در روز قيامت، اعمال نيك و بد آدميان، به صورتى متناسب با قيامت درآمده و آن صورت، در خارج و نزد صاحب آن مجسّم و ظاهر مىشود و در حقيقت، عمل بگونهاى ظهور پيدا مىكند كه داراى حيات و شعور است. و اين همان نوع دوّم از «تجسّم عمل» است كه در فصل گذشته، گفته شد.
3) «ظهور و بروز هويّات» و صفحه نفس انسان كه بالاتر، بهتر، ظاهرتر و گوياتر از هر نامهاى است:
»وَ كُلَّ اِنْسانٍ اَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فى عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَومَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً اِقْرَءْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَومَ عَلَيْكَ حَسيباً.» [3]
»و هر انسانى، اعمالش را به گردنش آويختهايم و روز قيامت كتابى براى او بيرون بياوريم كه آن را در برابر خود گشوده مىبيند، (به او مىگوييم) كتابت را بخوان، كافى است كه امروز، خود حسابگر خويش باشى.»
اين تصوير از نامه عمل، در حقيقت آن است كه هويّت هر شخصى - كه در اثر انجام اعمال صالح و غير صالح - براى او پديد آمده است، در روز رستاخيز، بروز و ظهور كرده و او را به همان شكل و گونهاى در مىآورد كه نتيجه اعمالش اقتضاء مىكند و به اين ترتيب او خودش از اين هويّت پديد آمده مىتواند حسابگر خويش باشد.
===========================
پینوشتها:
[1] حاقّه، 19تا31.
[2] کهف، 49.
[3] اسراء 31.