جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ چهارشنبه ۷ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: جاهایی نماز خواندن در نجس جایز است
    موضوع درس:
    شماره درس: 108
    تاريخ درس: ۱۳۸۸/۳/۲۳

    متن درس:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

    سوم چیزی که فرموده‌اند در نماز معفو است لباسی که نتواند ستر عورت کند.

    چهارم چیزی که معفو است محمول نجس است، و این دو را از هم جدا کرده‌اند.

    مسئله لباسی که نشود سترعورت کرد مثل مثلاً مثال زده‌اند عرقچین جوراب و امثال این‌ها، اگر مثلاً جورابش نجس است با آن جوراب نجس می‌تواند نماز بخواند یا در بعضی از روایات آمده مثل کمر بند و امثال این‌ها.

    ظاهراً اصل مسئله اشکال ندارد نصاً و فتویً، هم روایات خوبی در مسئله هست و هم بر طبق آن روایات عمل شده است یک فروعاتی هست که آن فروعات قابل اشکال است، اشکال شده است، لذا قبل از آن‌که آن فروعات را متذکر بشویم روایات را بخوانیم بعد ببینیم در آن فروعات که اشکال هست چه باید گفت؟

    روایات باب 31 از ابواب نجاسات جلد 2 وسائل، روایت 1 صحیحه زراره عن احدهما کل ما کان لا تجوز الصلاه فیه وحده فلا بأس بان یکون علیه الشیئ مثل القلنسوه و التکه و الجورب سند روایت که خیلی خوب است دلالت روایت هم خیلی خوب است.

    2-مرسله حماد بن عثمان و چون حماد بن عثمان از اصحاب اجماع است آن ارسالش هم ضرر به روایت نمی‌زند فی الرجل یصلی فی الخف الذی قد اصابه القذر فقال علیه السلام اذا کان مما لا تتم فیه الصلاه فلا بأس، ان خف همان جوراب است الا این‌که آن وقت‌ها یک کفشی بوده نعلینی بوده یک خفی بوده که آن خف را از چرم درست می‌کردند و می‌شد بدون نعلین با همان خف توی کوچه‌ها راه برود اما بالاخره یک جوراب است، سؤال کرده از جوراب عربی، حضرت جوابی که دادند فرمودند اذا کان مما لاتتم فیه الصلوه فلا بأس دلالت آن روایت اول خوب بود اما این روایت صراحتش یک قدری بیشتر است و باید بگوییم خوبتر است ارسالش هم مثل همان احدهما زراره عن احدهما ضرر نمی‌زند این هم ضرر به اصل روایت نمی‌زند.

    3- مرسله عبدالله بن سنان، آن هم عبدالله بن سنان از اصحاب اجماع نیست اما از بزرگان است که دوش به دوش اصحاب اجماع می‌رود و در میان روات خیلی جلیل القدر است لذا باید بگوییم ارسال عبدالله بن سنان هم ضرر به روایت نمی‌زند این همین روایت است الا این که حضرت دو سه تا مثال زدند یعنی وقتی فرمودند اذا کان مما لا تتم فیه الصلوه فلا بأس فرمودند مثل القلنسوه و التکه والکمره و النعل و الخفین و ما اشبه ذلک دیگر این جمله و ما اشبه ذلک همان جمله روایت مرسله حماد کان مما لا تتم فیه الصلوه فلا بأس لذا اصل مسئله اشکالی در آن نیست چنانچه از نظر فتوی هم اجماع در مسئله هست الا این‌که یک اشکالهایی هست و از جمله اشکال فرموده‌اند که این باید از میته نباشد برای این‌که اگر از میته شد ولو این‌که هرچه کم باشد نه فقط جوراب و خف هرچه کم باشد با میته نمی‌شود نماز خواند، مسئله را سابقاً هم داشتیم حالا این جا بالاخره مرحوم سید در عروه، دیگران هم استثناء کرده‌اند گفته‌اند از میته نه، تمسک کرده‌اند به روایاتی روایات باب 1 از ابواب لباس مصلی جلد 4 وسائل. روایت 1 صحیحه ابن ابی عمیر عن ابی عبدالله علیه السلام لا تصل فی شیئ من المیته ولو شسع ولو این که بند کفش هم باشد که شسع را لغت معنا کرده ما یشدبه الخف و معلوم می‌شود آن جورابهایی که با چرم بوده این بند داشته م می‌بستند به ساق پا حضرت فرمودند که لا تصل فی شیئ من المیته ولو شسع نه این ‌که مالا یؤکل لحمه است ولو بند کفش هم باشد باید توی این نماز نخوانی،

    الا این‌که این روایت‌ها معارض دارد و از جمله معارض‌هایش روایت 3 از باب 38 از ابواب لباس مصلی یعنی یک دسته روایات داریم این روایت‌ها را در باب 1 ابواب لباس مصلی مرحوم صاحب وسائل نقل فرموده‌اند و یک دسته از روایات معارض را هم در باب 38 از ابواب لباس مصلی حالا روایتی که می‌خواهیم بخوانیم روایت 3:

    صحیحه اسماعیل بن فضل سئلت ابا عبدالله علیه السلام عن لباس الجلود و الخفاف و النعال والصلوه فیها از لباس که جلد حیوانهاست و از خف و نعال سؤال کردم خب این سؤال ندارد، این سؤال اذا لم یکن من ارض المسلمین که اصاله عدم تذکیه دارد یا می‌داند که تذکیه نشده یا شک دارد شکش کفایت می‌کند گفت که از این لباسها که از خارج می‌آورند اما لباس نیست پوست است یعنی از حیوان است که باید تذکیه آن اثبات بشود

    اذالم یکن من ارض المسلمین فقال اما النعال والخفاف فلا بأس بهما همان مالا تتم الصلوه را می‌گویند

    طوری نیست یعنی اگر ما ماتتم فیه الصلوه باشد این اشکال دارد مثل لباسی از پوست گوسفند که از خارج آمده یا لباسی از پوست روباه از خارج آمده بالاخره لباس چرمی که از خارج آمده فرمودند این‌ها اشکال دارد و اما مالاتتم الصلوه اشکال ندارد، دلالت خیلی خوب است دیگر سئلت اباعبدالله علیه السلام عن لباس الجلود والخفاف و النعال سؤال کردم الصلوه فیها از او سئوال کردم که نماز در این‌ها وقتی که لم یکن من ارض المسلمین یعنی مذکی نیست میته است فقال اما النعال والخفاف فلا بأس بعما دیگر مفهومش به خوبی دلالت دارد اگر ماتتم فیه الصلوه باشد فیه بأس و اما اگر مثل نعال و خفاف باشد اشکال ندارد خب چه باید کرد؟ خب قاعده اقتضا می‌کند که حمل ظاهر بر نص بکنیم و بگوییم آن روایاتی که می‌گوید جایز نیست این کراهت دارد این قاعده است اما مثل این‌که مشهور در میان فقهاء این کار را نکرده‌اند بلکه این روایات باب 38 را عمل نکرده‌اند اگر این باشد یک چنین اجماعی یک چنین شهرتی حرفی است.

    مرحوم حاج آقا رضا رضوان الله تعالی علیه این شهرترا قبول ندارد الا می‌گویند که این حمل ظاهر بر نص که شما می‌خواهید بکنید این روایت‌ها آبی از حمل بر کراهت است، آن وقت می‌فرمایند که چرا آبی است؟ همین           لا تصل فی شیئ من المیته ولو شسع می‌گوید این را حمل بر کراهت نمی‌شود کرد، حالا چه مرادشان است؟

    چرا حمل بر کراهت نمی‌شود کرد؟ چرا آبی از تخصیص است؟ چرا آبی از این است که دست از ظهورش برداریم وبگوییم که مراد کراهت است ؟ برای اینکه امام علیه السلام می‌خواهند بگویند که می‌خواهد ماتتم الصلوه باشد می‌خواهد مالا تتم الصلوه باشد هرچه هرچه ولو بند کفش باشد خوب است در آن نماز نخوانیم، ما بگوییم که نه این خوب است را بگو بد است چرا؟ برای این‌که روایت آبی از این است که حمل بر کراهت بکنیم.

    دیگران هم مثل مرحوم آقای حکیم مرحوم آقای خویی پسندیده‌اند می‌گویند این روایت‌ها آبی از حمل برکراهت است دلیل هم نداردجز همین جمله ولو شسع آبی از حمل بر کراهت است  پس بنابراین تعارض بین روایات باب 1 از ابواب لباس مصلی و روایات باب 38 از ابواب لباس مصلی گفته‌اند با هم معارض است وقتی معارض شد آن روایاتی که می‌گوید جایز نیست آن روایت‌ها را می‌گیریم حالا برای چه آن روایت‌ها را می‌گیریم؟ گفته‌اند شهرت فتوایی در حالی که این آقایان شهرت فتوایی را در اصول قبول ندارند اما این جا گفته‌اند، برای این‌که خذ بما اشتهر بین اصحابک، دع الشاذ النادر فان المجمع علیه لا ریب فیه گفته‌اند چهار تا روایت یک طرف یک روایت را رها کن آن چهار تا روایت را بگیر شهرت روایی ، بله ما می‌گوییم تبعا لاستاد عزیزمان حضرت امام که شهرت روایی و فتوایی، به قول حضرت امام معنا ندارد این‌که چهار پنج تا روایت اما عمل اصحاب روی آن نباشد خب معلوم است به قول حضرت امام می‌گفتند فیه کل الریب این‌که روایت می‌گوید فانه لاریب فیه آن جا درست است که علاوه بر شهرت روایی شهرت فتوایی هم باشد بگوییم آن شهرت فتوایی روایت‌ها که می‌گوید جایز است در لباس نجس که مالا تتم الصلوه که از میته باشد می‌شود نماز خواند طردش بکنیم به آن شهرت فتوایی،

    بله یک حرفی بهتر از این‌که باز هم این مثلاً مثل مرحوم آقای خویی وامثال این‌ها در اصول در فقه قبول ندارند وما قائلیم می‌گوییم اعراض اصحاب روایت را از کار می‌اندازد اگر چهار پنج تا روایت در مرآی و منظر باشد، نه، اگر یک روایت صحیح السند ظاهرالدلاله در مرآی و منظر باشد و اصحاب به آن اعتنا نکرده‌اند به آن عمل نکرده‌اند این عمل نکردن اصحاب این روایت را از نظر سند از نظر مقبولیت می‌اندازد به عکس مثلاً مقبوله عمربن حنظله در حالی که می‌گویند عمربن حنظله توثیق نشده ما قبول نداریم، عمر بن حنظله را امام صادق علیه السلام توثیق کرده حالا مشهور این است که توثیق نشده اما اسمش را گذاشته‌اند مقبوله، چرا مقبوله می‌گویند؟ چون اصحاب به آن عمل کرده‌اند لذا می‌گویند که اعراض اصحاب عمل اصحاب جبران سند می‌کند اعراض اصحاب روایت را از کار می‌اندازد اگر بتوانید این شهرت را درست بکنید که هست بگوییم که روایات باب 38 از کار می‌افتد برای این‌که اصحاب به آن عمل نکرده‌اند، اما یک حرف دیگر هم هست وآن این است که عمل اصحاب روایت را از کار می‌اندازد اگر ندانیم چکار کرده‌اند؟ همین مقدار ببینیم که اصحاب به روایتی یا به روایاتی عمل نکرده‌اند آن موجب ضعف روایت می‌شود روایت را از کار می‌اندازد و اما اگر بدانیم اصحاب چه کرده‌اند یعنی در کلماتشان آمده باشد یعنی بتوانیم به دست بیاوریم که چرا از کار انداخته‌اند؟ آن وقت دیگر خواه ناخواه باید بگوییم که شهرت روایی شهرت فتوایی دیگر حجت نیست چرا حجت نیست؟ برای این‌که می‌دانیم حمل ظاهر بر نص باید بکنند حمل ظاهر بر نص نکرده‌اند و گفته‌اند این روایت‌ها با هم تباین دارد تعارض دارد لذا ما اگر در مقابل آنها گفتیم این روایت‌ها با هم تباین ندارد تعارض ندارد کلمه ولو شسع حمل بر کراهت کردنش اشکال ندارد دیگر خواه ناخواه عمل اصحاب هم در مقابل حرف ما نمی‌تواند کار بکند برای این‌که یک اجتهاد است همین جور که آنها اجتهاد کردند ما هم اجتهاد می‌کنیم، مسئله مسئله مشکلی است ولی علی کل حال اگر احتیاط بخواهیم بکنیم خوب است این‌که روایت‌ها را حمل بکنیم بر حرمت نه بر کراهت، حرمت وضعی، و بگوییم انه لا یجوز، احتیاط خوب است و اما فتوی دادن انصافاً کار مشکلی است برای این‌که دو دسته روایت داریم یک دسته روایت‌ها می‌گوید جایز نیست یکدسته روایت‌ها می‌گوید جایز است حمل ظاهر بر نص می‌گوییم آن روایت‌ها که می‌گویند جایز است ظهور بیشتر نیست حمل بر کراهت حمل ظاهر بر نص، یعنی این ظهوری که می‌گوید ولو شسع نمی‌شود ظهورش را حمل بر کراهت می‌کنیم به قاعده نص اگر تخصیص بود فرمایش شما خوب بود، تخصیص نیست، عرض کردم اگر احتیاط بخواهید بکنید خوب است و اما چون که می‌دانیم مشهور چه کرده وقتی بدانیم مشهور چه کرده مشهور برای ما حجت نیست.

    چهارم چیزی که فرموده‌اند نماز در آن جایز نیست محمول نجس را گفته‌اند دیگر از بحث گذشته ما این بحث هم معلوم شد مخصوصاً مثالها هم که زده شد، یک دفعه جوراب است یک دفعه هم کمر بند است یک دفعه این‌ها توی جیب است یک دفعه به جای خود استعمال شده ظاهراً احتیاج نداشتیم به این چهارمی که مرحوم سید در عروه این را جدا جدا بحث کرده‌اند اگر همان سوم وچهارم را یکی کرده بودند و فرموده بودند که مالاتتم فیه الصلوه این نماز دارد سواء کان لباس باشد مثل کلاه را سر گذاشته یا این‌که پول را در جیب گذاشته اما حالا چرا مرحوم سید این را دو تا کرده‌اند؟ و دو تا بحث روی آن کرده‌اند ؟این ظاهراً دو تا بحث ندارد دیگر بگوییم مالاتتم الصلوه فیه این نماز دارد محمول باشد یا به جا مثل جوراب و یک دفعه توی جیب گذاشته می‌شود محمول متنجس گاهی هم جوراب را پوشیده می‌شود لباس متنجس یک فرعی است که حالا ذکر می‌کنیم اگر لباس تتم فیه الصلوه است اما توی جیبش گذاشته آیا با این می‌شود نماز خواند یا نه؟ خب معمولاً گفته‌اند نه ، بعضی‌ها گفته‌اند آری آن حالا بحث ما الان نیست آن مطلقا اصلاًیک بحثی است راجع به همان لاتتم فیه الصلوه هم باز همین بحث را می‌کنیم اگر تتم فیه الصلوه شد و توی جیب شد چه ؟ آن یک بحث دیگر است.

    علی کل حال این دو تا بحث را با هم جدا کرده‌اند یکی مالاتتم فیه الصلوه نماز دارد یکی هم محمول متنجس یا محمول نجس نماز دارد، حالا بعضی از افرادش مورد اشکال است آن مورد اشکال را بعد صحبت می‌کنم،

    حالا یک قدری روایت بخوانیم صحیحه زراره کل ما کان لا تجوز الصلوه فیه وحده فلا بأس بان یکون علیه الشیئ مثل القلنسوه والتکه و الجورب روایت 1 از باب 31 از ابواب لباس مصلی،

    روایتی که ما بخواهیم محمول متنجس را غیر از این روایت باب 31 و 37 به خصوص ذکر کرده باشد ظاهراً نداریم لذا همین هم دلیل بر این است که مالا تتم الصلوه می‌خواهد فیه باشد می‌خواهد معه باشد کفایت می‌کند اما یک روایت داریم عرض من را درست می‌کند و آن روایت این است که هم فیه دارد هم معه دارد،

    صحیحه عبدالله بن سنان روایت 5 از باب 31 کل ما کان علی الانسان او معه مما لا تجوز الصلوه فیه حده فلا بأس ان یصلی فیه و ان کان فیه قذر مثل القلنسوه والتکه والکمره والنعل والخفین و اشبه ذلک این کلمه معه کل ما کان علی الانسان او معه که یا تجوز الصلوه فیه یعنی لاتتم فیه الصلوه این نماز در آن اشکال ندارد، خب باز دو دفعه همین بحث شده که آیا اگر میته باشد با آن می‌شود نماز خواند یا نه؟ گفتند نه ،آن وقت به یک روایتی تمسک کرده‌اند صحیحه علی بن حمزه روایت 4 از باب 50 از ابواب نجاسات ان رجلاً سئل اباعبدالله علیه السلام و انا عنده عن الرجل تتقلد السیف و یصلی فیه قال نعم فقال ما علمت انه میته فلا تصل فیه فرمود اگر بداند از میته است یعنی دیگر مسلم یتقلد السیف، سیف نمی‌شود از آن باشد، جلدش دیگر، اگر جلد آن را بداند از میته است ما علمت انه میته فلا تصل فیه خب دلالتش مثل همان ولو شسع این معه است فیه نیست، اما فرموده‌اند توی آن نماز نخواند وی این هم معارض دارد معارضش هم خیلی قوی است مثل همان که معارض دارد، این هم معارض دارد.

    روایت 2 از باب 14 از ابواب لباس مصلی صحیحه حلبی کل مالا تجوز الصلوه فیه وحده فلا بأس بالصلوه فیه مثل الدکه الابریسم والقلنسوه والخف والزنار (یعنی بند شلوار) یکون فی السراویل و یصلی فیه خب حسابی دلالت می‌کند که جایز است آن می‌گفت که اگر شمشیر را در جلد میته بگذاری با آن نمی‌شود نماز خواند این می‌گوید جوراب اگر از میته باشد می‌شود با آن نماز خواند، بگوییم که این روایت یعنی این روایات این جوری که می‌گوید کل مالا تجوز الصلوه فیه وحده فلا بأس بالصلوه فیه مثل الدکه الابریسم والقلنسوه والخف والزنار یکون فی سراویل و یصلی فیه بگوییم این دکه ابریشم ولو میته است اما از میته‌هایی است که استثناء شده.

    یک اختلافی هست در میان فقهاء که با دکمه‌های صدف می‌شود نماز خواند یا نه ؟ گفته‌اند نه ، چرا نه ؟ گفته‌اند برای این‌که میته است الا این‌که توی بازار باشد و ندانیم کجا چه جور تهیه شده است و جایز است ، اما اگر از خارج بیاورند جایز نیست برای این‌که از میته است آن وقت گفته‌اند که مثل ماهی و امثال این‌ها که از میته است و نجس نیست روایات آن را نمی‌گیرد اگر کسی این را بگوید آن وقت این روایت‌ها را بگوییم که مربوط به میته نیست و آن روایت‌ها مربوط به میته است ومیته لا تجوز فیه الصلوه الا این‌که اگر مالا تتم الصلوه را گفتیم که می‌شود با آن نماز خواند اگر پوشیده باشد خب به طریق اولی اگر همراه باشد می‌شود نماز خواند، مسئله برمی‌گردد به آن مسئله اول، باید باز بیاییم اجماع را بیاوریم جلو و بگوییم اجماع داریم میته نه، و الا اگر این اجماع را نداشته باشیم میته اگر پوشیده باشد می‌شود نماز بخوانی اگر همراه باشد نمی‌شود نماز بخوانی این را دیگر مسلم نمی‌شود گفت دیگر، عرض کردم اصلاً نمی‌دانم این را حالا فکر بکنید تا فردا که مرحوم سید رضوان الله تعالی علیه چرا مسئله سوم و چهارم را یک مسئله درست نکردند؟ و اگر مثلاً اشکالی هست آن اشکال را به نام فرع بنام مسئله ذکر کرده باشند و مثلاً بگویند که اگر یک چیزی تتم فیه الصلوه است اما در جیب است پیراهنش نجس است شلوارش نجس است اما توی جیبش گذاشته حالا با این می‌شود نماز خواند یا نه؟ این را فرعی درست بکنند و اما اگر دو تا مسئله بکنیم باید این فروعاتش با هم تفاوت داشته باشد و فروعاتش با هم تفاوت ندارد و بالاخره مسئله این شد که اگر میته همراه کسی باشد یا این‌که میته لباس کسی باشد ولو مالاتتم فیه الصلوه باشد نمی‌شود با آن نماز خواند چرا؟ روایت‌ها جمع بین روایت‌ها می‌گوید می‌شود اما چون آن اجماع جلو گیراست اگر کسی دل بستگی به این جور اجماعها به این جور شهرت‌ها یا ترس از این گونه شهرت‌ها باشد بگوییم نه و الا بگوییم که جایز است.

                                                               وصلی الله علی محمد و آل محمد

     

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365