جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: اگر کسی ذوالید باشد و کسی دیگر ادعا داشته باشد که این مال مالِ من و برادرم است
    موضوع درس:
    شماره درس: 144
    تاريخ درس: ۱۳۸۵/۴/۴

    متن درس:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم.رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی.

    مسئله سوم فرموده اند که اگر در کسی در خانه ی نشسته باشد و ذوالید باشد اما یک کسی می گوید این خانه مال من است،ارث است از پدرم اما نمی گوید ارث برای من می گوید ارث من و برادرم اگر ادعا بکند که من مالک هستم حالا به ارث یا به غیر ارث معلوم است اگر بینه دارد بینه کار می کند و خانه را ذوالید می گیرند می دهند به آن کسی که بینه آورده و اگر هم نه،آن ذوالید آن کسی که در خانه نشسته قسم می خورد و خانه می شود مال او.اما مسئله ما این است که این ادعا می کند خانه مال من و برادرم حالا یا مثلاً هر دو با هم خریده ایم یا فرضی که مرحوم محقق کرده اند این که ارث به ما دو نفر رسیده است.

    مرحوم محقق می فرمایند اگر بینه دارد بینه کامله،بینه کامله را معنا می کنند این که بینه می گوید بله این خانه مال این دو نفر است لا غیر،و ارثی غیر از این دو نیست یا این که مثلاً در باب خریدن،این خانه را این دو نفر خریده اند به این می گویند بینه کامله ،می فرماید اگر بینه کامله دارد خب این خانه را قسمت این آقا را می دهند و آن قسمت دیگر را هم که مال آن برادر غایب است امانت می گذارند پیش کسی مثلاً با ضمانت ،ضمانت می گذارند پیش این برادر تا برادرش بیاید و خانه را تحویل بگیرد خب مسئله تا اینجا هم از نظر محقق حرف نیست.

    و اما اگر بینه کامل نباشد مثل این که شهادت می دهد این خانه مال این دو نفر است به ارث اما باز هم وارثی هست یا نه؟ می گوید نمی دانم می فرماید که حاکم باید صبر بکند حکمش را نکند تفحص بکند تا ببیند آیا وارث سومی هست؟وارث سومی نیست؟آن وقت اگر اثبات شد پیش او که وارث سوم نیست آن وقت خانه را قسمت می کند و می فرماید می تواند هم قسمت آن آقا را بدهد قسمت آن آقا را هم بدهد بالتضمین به این معنا که ضامن بگیرد از هر دو این که اگر وارث دیگر پیدا شد مثلاً ارثاً.این خلاصه حرف مرحوم محقق است .لذا خلاصه حرف مرحوم محقق این شد که در ما نحن فیه مثل سایر جاها اگر کسی ذوالید باشد در خانه نشسته باشد و کسی ادعا روی این خانه داشته باشد اگر بینه داشته باشد خانه را می دهند به آن کسی که بینه دارد و نوبت به آن ذوالید نمی رسد و اگر بینه نداشته باشد نوبت به قسم او می رسد قسم می خورد و صاف می شود اما در مسئله ما این است که ادعا آمده روی اینکه این خانه مال من و برادرم است این جور ادعا می کند حالا یا می گوید هر دو خریده ایم یا این که می گوید پدرمان مرده و به ما ارث رسیده خب اینجا هم به قول مرحوم محقق اگر بینه کامل باشد یعنی بینه بگوید این جور که این خانه مال این دو نفر است لا غیر ،به این می گویند بینه کامله.خب اگر بینه بگوید این خانه مال این دو نفر است لا غیر اگر هر دو موجودند خانه را قسمت می کنند اگر یک کدام موجود است و دیگری موجود نیست قسمت او را مثلاً می دهند به همین برادر با ضمانت یا حتی با اجاره تا صاحبش بیاید و اما اگر بینه کامل نیست یعنی به این معنا که بینه نمی گوید وارث دیگر ندارد می گوید این دو نفر وارث هستند نمی گوید این دو نفر وارث هستند فقط ،یا این دو نفر مالک فقط.خب وقتی چنین باشد بینه ناقص است یعنی خانه مال این دو هست اما مالک دیگری هست یا نه؟نمی دانیم وقتی ندانستیم باید تفحص بکنیم تفحص ما اگر به جایی رسید،رسی اگر به جایی نرسید آن وقت دیگر آن بینه ناقص با تفحص ما می شود بینه کامل.ظاهراً حرف نداریم روی مبنای ما که سابقاً مشی کردیم تا اینجا.

    اما یک اشکال مهمی در مسئله هست و آن این است که مرحوم محقق و مشهور از کسانی هستند که می گویند بینه تبرعی نمی شود باید آن مدعی بینه بیاورد از بینه خواهش کند که شهادت بدهد حاکم از آن بینه بخواهد وقتی مقدمات درست شد آن وقت شهادت بدهد ما می گفتیم بینه تبرعی و غیر تبرعی ندارد دلیل بر این که بینه تبرعی حجت نیست نداریم و روی آن حرف ما مسئله اینجا اشکال ندارد اما روی حرف محقق اشکال پیدا می کند و آن این است که می گوید نصف خانه مال من است همین.اگر بگوید همه خانه مال من است و به بینه بگوید که شهادت بدهید حاکم هم بخواهد آنها شهادت بدهند درست می شود اما این می گوید خانه نصفش مال من است نصف مال برادر،این ارث مال من و برادر.بینه بخواهد شهادت بدهد برای برادرش ،می شود شهادت تبرعی و شهادت تبرعی جایز نیست اشکال این است و تعجب هم این است که مثلاً مثل صاحب مسالک که خیلی دقیق در مسائل است یا مثل مرحوم صاحب جواهر که انصافاً خب دیگر باید بگوییم شیخ المشایخ در فقه توجه به این مسئله پیدا نکرده اند در حالی که خود مرحوم محقق و هم صاحب مسالک هم مرحوم صاحب جواهر اینها همه و همه می گویند بینه تبرعی فایده ای ندارد.

    (مسلم است وقتی بینه در همه جا گفته اند حالا اینجا اسمش را گذاشته اند بینه کامله حرف خوبی است.و از اول که خوانده ایم تا حالا محتوایش را بیش از 50 مرتبه گفته اند اما حالا اینجا علاوه بر محتوی یک اسم گذاری هم کرده اند که اسم گذاری خوب است و آن این است که بینه که می خواهد شهادت بدهد باید اطراف قضیه را هم شهادت بدهد اگر بگوید نمی دانم دیگر بینه لا بینه می شود.در اینجا بینه این جور می گوید می گوید من این دو نفر را وارث می دانم اما وارث دیگر هم دارد یا نه؟نمی دانم خب این بینه به چه درد می خورد؟وقتی بینه می گوید نمی دانم دیگر نوبت می رسد به تفحص باید این حاکم تفحص بکند واجب است برایش تفحص بکند برای این که دعوی آمده پیش او و اطراف قضیه را باید درست کند باید بسنجد اگر هم شما خیلی دست بالا بگیرید بگویید اصلاً دعوی را ول کند که آن هم حرف دیگری است اما بخواهد حکم بکند دعوی بینه ناقصه است روی آن نمی تواند حکم بکند برای این که احتمال هست این ها سه تا برادر باشند نه دو تا برادر .باید تفحص بکند تا بخواهد حکم بکند این خانه مال مال این دو نفر باید بداند این خانه بداند به معنا بینه شهادت بدهد(بدانم علمی)باید آن بینه شهادت بدهد که ورثه دو نفر هستند لا غیر یا مثال من این خانه مال این دو تاست لاغیر و اما اگر بگوید این خانه را می دانم مال زید و عمرو است ،مال بکر هم هست یا نه؟نمی دانم.خب این چه فایده ای دارد ؟لذا چون احتمال داریم که این خانه مال دیگری هم باشد باید تفحص کرد باید مأیوس شد از دیگری باید فقط درست بشود با تفحص آن حاکم درست می شود که راستی پی می برد که ورثه فقط این دو نفر هستند دیگر خانه را می دهد به این که موجود است و آن نصف را می دهد به آن برادری که موجود نیست حالا یا می دهد به یک کسی ضمانت یا می دهد به همین برادر و ضمانت هم می گیرد و مطلب را تمام می کند).

    بله یک حرف دیگر هم مرحوم محقق اینجا دارند و آن این است که یک ضمانت هم از آن آقا بگیرد آن هم طوری نیست از این موجود یک ضمانت استظهاری می گیرد یعنی یک ضمانتی که استظهار سابقاً اگر یادتان باشد معنا می کردم تاکید در مطلب برای این که حق کسی از بین نرود لازم نیست مستحب است یک بینه هم از این آقا می گیرد لذا مسئله سر تا پا صاف است فقط نا صافی اش را که شما باید جواب بدهید اینجاست که آقا این بینه تبرعی است و بینه تبرعی پذیرفته نمی شود راجع به خود این آقا پذیرفته می شود که می گوید نصف این مال برادرش،برادرش نیست اصلاً برادرش بینه نیاورده این یک اشکال است.

    (از این تفکیک ها شما زیاد دارید شما طبق بینه باید عمل کنید و اما این که روی بینه بگویید بینه حضوری ،بینه غیر حضوری هم هست یا مثلاً بینه غیر تبرعی به درد بینه تبرعی هم می خورد .اینها همه دلیل می خواهد دیگر شما آنچه که دلیل دارید این است این آقا می گوید شهادت بده آن هم شهادت می دهد که نصف خانه مال این است خب این پذیرفته می شود و اما آن نصف دیگر مال کیست؟مال برادرش که موجود نیست ،وقتی مال برادر است که موجود نیست شهادت این بینه به نسبت آن برادر می شود شهادت تبرعی).

    (حاکم باید روی این بینه کار بکند بله حاکم می تواند تفحص بکند ببیند کار به کجا می رسد و اما با اجازه حاکم با حکم حاکم بینه تبرعی بخواهد بشود بینه حقیقی بگوید این خانه مال این و برادرش لاغیر.کامل هم باشد باز راجع به این پذیرفته می شود چون بینه غیر تبرعی است یعنی آن آقا گفته شهادت بده این هم شهادت داده یا این آقا گفته به حاکم این بینه من است حاکم هم گفته که آقای شاهد شهادت بده ،بینه حضوری و اما اگر بینه آن مدعی اصلاً وجود نداشته باشد کسی نیست تا بگوید که بینه بیا شهادت بده قاضی هم بگوید که شهادت بده قاضی که می گوید شهادت بده این شهادت می دهد می گوید که آن برادر که نیست خانه مال او است می شود شهادت تبرعی این اشکال در مسئله که به مرحوم محقق این اشکال هست اما روی مبنای ما که ما گفتیم شهادت تبرعی و غیر تبرعی ندارد اگر شاهد شهادت بدهد ابتداءً هم شهادت بدهد بدون این که مدعی از او بخواهد یعنی در محکمه موجود هستند همه اما بدون این که مدعی از او بخواهد بدون این که حاکم بگوید که شهادت بده این شهادت بدهد ما بخواهیم بگوییم این شهادت پذیرفته نیست دلیلی نداریم.بله قول مشهور این است که شهادت تبرعی پذیرفته نیست روی مبنای ما حرف مرحوم محقق در این جا درست است اما روی مبنای خودشان حرف درست نیست و این که ما بخواهیم بگوییم حاکم حکم بکند که خانه مال این دو تا برادر و از آن آقا بگیرد و امانت بگذارد پیش یک کسی ظاهراً همه اینها جور نمی آید).

    یک اشکال دیگر هم در مسئله هست اگر این اشکال را هم بتوانیم جواب بدهیم خوب است والا ایراد به مرحوم محقق هست و آن این است که بینه که اسمش را گذاشته اند بینه داخلی وخارجی،اگر بینه داخلیه باشد خوب است اما بینه خارجیه می گفتند حجت نیست یعنی مدعی نبوده من بیایم له یک نفری شهادت بدهم می گویند بینه خارجیه و بینه خارجیه را سابقاً می گفتند حجت نیست و می گفتند ما در دعوی مدعی می خواهیم و بینه،منکر می خواهیم و قسم و حاکم،یکی از اینها نباشد می گفتند دعوی درست نیست ما نحن فیه این جوری است بینه،بینه خارجیه هست و بینه برای کسی که مدعی نیست آنها می گفتند بینه حجت نیست ما می گفتیم بینه حجت است مطلقا می خواهد مدعی حاضر باشد یا نه می خواهد این شاهد بر نفعش باشد یا بر غیر نفعش،هر چه.می گفتیم بینه حجت است مگر این که یک دلیلی بیاید بگوید این بینه حجت نیست و تخصیص بخورد،روی عرض ما حرف مرحوم محقق درست است برای این که برادر حاضر نیست خب حاضر نباشد این شاهد له او شهادت می دهد اگر یادتان باشد مثال زدم که آقایان اشکال داشتند یک مظلومی است و این یک خانه ای هست می دانیم این خانه مال این هست و این طرح دعوی نمی کند نمی تواند بکند ما گفتیم باید طرفداری از این کرد باید رفت پیش حاکم و شهادت داد و این خانه را از دست ظالم گرفت بدهیم به این.می گفتیم این بینه خارجیه عر فیت ندارد عرف می گوید آقا حتی شرع هم از باب نهی از منکر از باب امر به معروف ما می گفتیم به فریاد مظلوم باید رسید این آقا بلد نیست و من بلد هستم باید یادش بدهم این آقا حاضر نیست می ترسد برود طرح دعوی بکند برای این که می ترسد این طرف دعوایش آن منکر یک آدم لاتی است و می ترسد،خانه را تحویلش داده خب ما باید برویم طرح دعوی بکنیم ولو آن آقا هم نیاید ما باید برویم شهادت بدهیم و خانه را از آن ظالم بگیریم بدهیم به این مظلوم.سابقاً ما این جور می گفتیم اما این آقایان قبول نداشتند می گفتند اگر مدعی نباشد این بینه می شود بینه خارجیه وبینه اجنبیه وبینه اجنبیه لیس بحجة.خب اگر لیس بحجة به مرحوم محقق اینجا عرض می کنیم آقای محقق بینه،بینه داخلیه است راجع به آن برادری که شکایت برده و اما آن برادری که اصلاً نیست و این آقا می خواهد شهادت برای او بدهد و خانه را از ذوالید بگیرد و بدهد به این آقایی که نیست این بینه،بینه خارجیه است و پذیرفته نمی شود.

    فتلخص مما ذکرناه این که اگر شما روی مبنای ما بیایید جلو فرمایش مرحوم محقق بسیار عالی است و همین است که این بینه شهادت می دهد و این خانه را از ذوالید می گیرند و نصفش را می دهند به این برادر موجود و نصفش رامی گذارند برای آن برادری که نیست تا پیدا بشود و حالا ولو این که بینه خارجیه است ولو این که بینه تبرعی است خارجیه و بینه تبرعی را حجت می دانستیم امل روی حرف مرحوم محقق نمی شود اینجا فقط این آقای مدعی می تواند برای خودش حرف بزند نه برای برادرش،خانه را هم نصف می کنند نصفش را می دهند به این،آن نصف هم دعوی روی آن باقی است در حقیقت ذوالید است تا این که آن برادر پیدا بشود و بیاید طرح دعوی بکند و بعد آن نصف خانه را به او بدهند.لذا هم بینه خارجیه است هم بینه تبرعی است و روی فرمایش آقایان بینه تبرعیه ممضی نیست بینه خارجیه ممضی نیست پس این که مفروغ عنه گرفته شده این که دعوی درست است و خانه را از ذوالید می گیرند و می دهند به این دو تا برادر و اگر بینه کامل باشد دیگر قضیه تمام است و اگر بینه ناقص باشد آن حاکم باید تفحص بکند و همه اینها می شود سالبه به انتفاء موضوع.این هم مسئله سوم.

    مسئله چهارمی که در مسئله لنگ هستیم حسابی و مرحوم محقق جلو رفته اند این است که این مسئله مبتلی به هم هست الان خیلی در تصادفات خیلی اتفاق می افتد مسئله را مرحوم محقق این جور عنوان می کنند یک مادری با دختری تصادف کرده است،مرده است حالا به قول مرحوم محقق سقف خراب شده روی این دو و آنها هم مرده اند حالا کدام جلو مرده اند معلوم نیست اختلاف است.بین زوج و برادر زن یعنی در جایی که آن اولاد نداشته باشد این یک بچه کوچکی باشد و مرده باشد اختلاف بین برادر این زن که ورثه ندارد جز این برادر و شوهر که شوهر این است و ورثه این خانم هم هست ورثه این بچه هم هست خب برادر می گوید که اول بچه مرده بعد این زن خب اگر این جور باشد این خانم ورثه اش این برادر است به قول مرحوم محقق این را نصف می کنند نصفش را می دهند از باب آن شوهر به شوهر نصفش را هم می دهند به این برادر و اما اگر اول زن مرده باشد بعد بچه دیگر خواه نا خواه آن برادر ارث نم برد همه اموال می شود مال این شوهر مال این کسی که شوهر این زن بوده که مرده از چه باب؟از باب این که آن زن وقتی مُرد نصف مهریه اش یا ربع مهریه اش مال آن است از باب ورثه و ما بقی هم به بچه اش رسیده بچه اش هم ارث او به پدر رسیده،حالا از نظر ارثی اشکال پیدا می کند ولی مرحوم محقق آن حرف ارث و ثلث و سدس و امثال اینها را اصلاً نیاورده اند می فرمایند همه مال،مال شوهر می گویند که چه بکنیم؟خب این در تصادفات زیاد واقع می شود مثلاً الان یک ماشین تصادف کرده پدر در این ماشین بوده پسرها در این ماشین بوده اند زن در این ماشین بوده همه اینها مُرده اند ارث آنها را چه جور قسمت بکنند؟و این مسئله مرحوم محقق در زمان ما هر روز واقع می شود و یک مسئله روز است.مرحوم محقق در این جا می فرمایند که اگر بینه ای در کار باشد بینه کار می کند و اما اگر بینه در کار نباشد دعوی در این جا موقوف است به عبارت دیگر دعوی نمی تواند کار بکند تصریح می کنند حاکم نمی تواند کار بکند چرا؟برای این که حاکم آنجا می تواند کار بکند که ورثه ای در کار باشد یقیناً و چون که ورثه اینجا نم دانیم هست یا نیست دعوی نمی تواند کار بکند بنابراین نوبت می رسد به این که آن زوج ارث ببرد از بچه اش آن برادر هم ارث ببرد از خواهرش خیلی مسئله بغرنج است مرحوم صاحب جواهر قبول می کند مسئله را و بالاخره همین جور می روند جلو،دعوی یوخدور نوبت می رسد به این که این بچه مال پدر است پس ارثش مال این است برای این که وارث باید متحقق باشد آن زن هم ارثش مال آن برادر است برای این که باید متحقق باشد یقینی باشد ما یقین داریم برادر وارث است.از آن طرف هم یقین داریم این بچه ورثه دارد پدرش وارث است پس ترکه آن بچه را می دهیم به پدرش،ترکه آن زن را هم می دهیم به برادرش.

    در این مسئله اقوال مختلفی هست فعلاً مشهور در میان فقهاء این است که آنها از همدیگر ارث می برند.و این روایت هم دارد که همه از یکدیگر ارث می برند.این الان قول مشهور شده قول غیر مشهور است و این که ما بگوییم ورثه متحقق نیست خب همین طور که با بینه متحقق می شود با چیزهای دیگر هم متحقق می شود دیگر،شما می گویید با بینه متحقق می شود با قسم هم متحقق می شود با قرعه هم متحقق می شود و این که در این گونه مسایل بینه بتواند کار کند لا غیر،هیچ دلیل برایش نداریم.خب قول مشهور این است قول ما که من در رساله ام همین طور که مشهور مشی کرده اند گفته ام که از همدیگر همه ارث می برند اما روی قواعدی که جلو آمدیم اگر خلاف مشهور نباشد همان است که همیشه می گوییم مسئله در ما در نحن فیه این جوری است که اگر احدهما بینه دارند روی بینه کار می شود اگر هر دو بینه دارند تساقط می شود.می رسد نوبت به تحالف اگر در تحالف ما نماندیم یعنی احدهما قسم خوردند دون دیگری آن قسم کار می کند اگر هر دو قسم خوردند یا هیچ کدام قسم نخوردند نوبت می رسد به قرعه،قرعه می کشیم که آیا این زودتر مرده یا آن زودتر،هر کدام که قرعه به نامش آمد دیگر حکم می کنیم که اگر مثلاً قرعه به نام این آمد که زن مرده است بعد بچه مرده دیگر خواه نا خواه همه مال می شود مال شوهر اگر قرعه آمد به نام این که آن بچه اول مرده دیگر مال نصف می شود،نصف می شود مال برادر ،نصف می شود مال آن شوهر .

    اینجا متباینین هم هست نه اقل و اکثر روی قواعدی هم که ما آمدیم جلو خیلی قاعده خوبی است انصافاً خیلی قاعده خوبی است.

    بحث ما این جوری است که هر دو منکر هستند من جهة و هر دو مدعی هستند من جهة بنابراین هر دو می توانند بینه اقمه بکنند یک حرف دیگر هم سابقاً گفتیم که(باز ایشان نبوده اند مثل اینکه)منکر بینه می تواند بیاورد،قول شاذ بود که بینه نمی تواند بیاورد اما ما نحن فیه هر دو مدعی هستند من جهة هر دو منکر هستند من جهة .مسئله خوبی است اما مسئله مشکلی است روی آن مطالعه کنید تا انشاء الله ببینیم قول ما درست است یا نه؟

                                                           و صلی الله علی محمد و آل محمد.

     

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365