جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: مسئله 7 و 9
    موضوع درس: 1- اگر امام و مأموم هر دو شک کردند 2- اتحاد و اختلاف شک امام و مأموم
    شماره درس: 301
    تاريخ درس: ۱۳۹۹/۱۲/۵

    متن درس:

    أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي

     

    بحث ما دربارۀ شک‌هایی بود که اعتبار نداشت و در اختیار نمازگزار به هر طور که عمل کند، صحیح باشد. بحث دیروز رسید به شک امام و مأموم و دربارۀ شک امام و مأموم که مسلّم پیش اصحاب است، گفتیم قواعدی هست که می‌گوید شک امام و مأموم اعتبار ندارد و اگر امام شک کرد، مراجعۀ به مأموم کند و اگر مأموم شک کرد، مراجعۀ به امام کند. گفتم علاوه بر اینکه مسلّم پیش فقهاست، قواعدی هم نظیر قاعدۀ اصالة الصحة و قاعدۀ حجیّت خبر واحد، قاعدۀ ارتکاز به ما می‌گوید شک امام و مأموم اعتبار ندارد. بحث امروزمان راجع به مسئلۀ 7 از شکوکی است که اعتبار ندارد.

     

    مسئله 7:

    إذا كان الامام شاكاً والمأمومين مختلفين في الاعتقاد لم يرجع اليهم إلا إذا حصل له الظن من الرجوع إلى إحدى الفرقتين.

    اگر امام و مأموم هر دو شک کردند، معلوم است که هیچیک نمی‌توانند به دیگری رجوع کنند و قاعده اقتضاء می‌کند فساد را. برای اینکه مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» اصرار داشتند که اصل در شکیّات فساد است. اگر ما شک صحیح درست می‌کنیم، تعبّد است. لذا در اینجا هم چنین است و اگر هر دو شک کنند، معلوم است که قاعده، فساد است، الاّ اینکه یکی از آنها یا هر دو مظنّه پیدا کنند که سابقاً گفتیم ظنّ در نماز حکم یقین را دارد. مثلاً اگر در اینجا امام و مأموم هر دو شک مختلف کردند، اما یکی از آنها مظنّه پیدا کرد به یک طرف، مظنّۀ او حجّت است. خواه ناخواه آنکه مظنّه ندارد، می‌تواند به کسی که مظنه دارد، مراجعه کند. و اما اگر هر مثلاً شک دو و سه کنند، باید هر دو به وظیفۀ شک دو و سه عمل کنند. بنابراین اگر فکرشان به جایی نرسید، نماز باطل است و اگر مظنّه برای یکی از آنها یا هر دو پیدا شد، مظنّه حکم یقین را دارد و اگر هر دو یک شک کردند، عمل به آن شک می‌کنند. اما عمل کردن به آن شک با آن قاعده‌ای که درست کردیم که اصل در شکیّات فساد است، در اینجا هم باید بگوییم اصل در شکیّات فساد است و اگر یقین یا مظنّه‌ای پیدا نشد، باید بگوییم نماز باطل است اما مرحوم سیّد نفرمودند، بلکه فرمودند اگر مثلاً امام و مأموم هر دو شک دو و سه کنند، بنا را بر سه بگذارند و نماز را تمام کنند و نماز احتیاط بخوانند. این انصافاً مشکل است.

     

    مسئله 9:

    إذا كان كل من الإمام والمأمومين شاكا فإن كان شكهم متحدا كما إذا شك الجميع بين الثلاث والأربع عمل كل منهم عمل ذلك الشك، وإن اختلف شكه مع شكهم فإن لم يكن بين الشكين قدر مشترك كما إذا شك الإمام بين الاثنتين والثلاث والمأمومون بين الأربع والخمس يعمل كل منهما على شاكلته وإن كان بينهما قدر مشترك كما إذا شك أحدهما بين الاثنتين والثلاث والآخر بين الثلاث والأربع يحتمل رجوعهما إلى ذلك القدر المشترك لأن كلا منهما ناف للطرف الآخر من شك الآخر، لكن الأحوط إعادة الصلاة بعد إتمامها واذا اختلف شك الإمام مع المأمومين وكان المأمومون أيضاً مختلفين في الشك لكن كان بين شك الإمام وبعض المأمومين قدر مشترك يحتمل رجوعهما إلى ذلك القدر المشترك ثم رجوع البعض الآخر إلى الإمام، لكن الأحوط مع ذلك إعادة الصلاة أيضاً، بل الأحوط في جميع صور أصل المسألة إعادة الصلاة إلا إذا حصل الظن من رجوع أحدهما إلى الآخر.

    فرمایش مرحوم سیّد برمی‌گردد به عرض ما و یا عرض ما برمی‌گردد به فرمایش مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه». البته ما جزماً می‌گوییم و مرحوم سیّد با احتیاط فرمودند و اگر هر دو شک دو و چهار کردند و عمل به شک دو و چهار کنند. اگر یکی شک سه و چهار و دیگری شک دو و چهار کرد، هر دو عمل به شک کنند و بالاخره گاهی شک‌شان با هم متحد و گاهی با هم مختلف است و «کلّ یعمل علی شاکلته».

    اما دیدند که نمی‌شود به این فتوا عمل کرد برای اینکه واقع شدن این موضوع در خارج فوق‌العاده کم است و یا نیست. حال باید با قواعد درست کنیم و اگر بخواهیم با قواعد درست کنیم، بگوییم شک امام و مأموم در اینجاها حجّت نیست و باید نماز را رها کنند و هرکدام نماز خودشان را بخوانند.

    مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» بعد از اینکه صور چهارگانه را می‌فرمایند اما بالاخره در آخر کار ولو احتیاط مستحب است، اما از جهاتی باید فتوا باشد که اینگونه شک‌ها در نماز، نماز را باطل می‌کند و مراجعۀ امام به مأموم و یا برعکس، در اینجاها نیست و اگر پیدا شود، حال تحیّر است و شک در نماز است و شک در نماز موجب فساد است.

    السابع: الشك في ركعات النافلة سواء كانت ركعة كصلاة الوتر أو ركعتين كسائر النوافل أو رباعية كصلاة الاعرابي فيتخير عند الشك بين البناء على الأقل أو الأكثر إلا أن يكون الأكثر مفسدا فيبني على الأقل والإفضل البناء على الأقل مطلقا، ...

    مرحوم صدوق«رحمت‌الله‌علیه» می‌فرماید آنچه گفته شد مسلّم است. روایاتی هم در مسئله هست.

     

    روایت 1 از باب 17 از ابواب الخلل، وسائل الشیعه، جلد 8،‌ صفحه 230:

    صحیحه مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا (ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ السَّهْوِ فِي النَّافِلَةِ فَقَالَ لَيْسَ عَلَيْكَ شَيْ‌ءٌ.

    اگر کسی شک در نافله کند چیزی نیست. یعنی از شک‌هایی که اعتبار ندارد، شک در نوافل است.

     

    روایت 8 از باب 24 از ابواب الخلل، وسائل الشیعه، جلد 8:

    صحیحه یونس بن عبدالرحمن: لا سَهوَ فی النّافلة.

    در نافله شک نیست.

    مرحوم سیّد و دیگران این را بردند در رکعات و این را بردند در نمازهای مستحبی. «لاسَهوَ فِی النّافلة»؛ یعنی اگر مثلاً شک در نماز غفیله کرد، این شک اعتبار ندارد.

    سابقاً مرحوم سیّد تبعاً از قوم فرمودند حتی رکوع زیادی در نافله نماز را باطل نمی‌کند. اما اختصاص دادند به رکوع. در اینجا هم این مسئله را اختصاص می‌دهند به نافله در رکعات؛ و اما اگر در رکعات نباشد، باید ترتیب اثر بدهد. اما انسان وقتی به روایات مراجعه کند، درک می‌کند که شکیّات، چه مربوط به واجبات باشد، موجب فساد است و اما اگر راجع به مستحبات باشد، موجب فساد نیست، چه در رکعت باشد و چه در فرائض بالعرض باشد مثل صلاة معاده و چه در نافله‌های واقعی، یعنی نمازهای مستحب باشد؛ در همۀ اینها بگوییم شک در اینها اعتبار ندارد. البته زدن این حرف جرئت می‌خواهد برای اینکه مرحوم صاحب جواهر«رحمت‌الله‌علیه» که از دیگران هم استفاده می‌کند ‌و مرحوم سیّد به طور جزم می‌فرمایند و آن اینست که شک در نافله اعتبار ندارد و اما اگر زیاد و کم شد، مطلقا نافله را باطل می‌کند، الاّ در رکوع که اگر دو رکوع به جا آورد، نماز او صحیح است. اما این دو روایتی که خواندیم به ما چیز دیگری می‌گوید.

    سَأَلْتُهُ عَنِ السَّهْوِ فِي النَّافِلَةِ فَقَالَ لَيْسَ عَلَيْكَ شَيْ‌ءٌ.

    مطلق نافله را می‌گوید که زیاد و کم کردن در آن اگر سهواً باشد اشکال ندارد.

    روایت بعد هم می‌گوید: «لاسَهو فِی النافلة»

    تا اینجا مسلّم پیش اصحاب است که سهو در نافله حکم شکیّات را ندارد. بله، بعضی از روایات دارد که مرحوم سیّد هم در اینجا فتوا می‌دهد، خوب است اگر در نافله شک کرد، بنا را بر أقلّ بگذارد. این یک احتیاط در باب سهویّات است، ولو دوَران امر بین أقل و أکثر باشد، بنا را بر أقل بگذارد.

    مسئلۀ بعد که مسئلۀ مشکلی است و به عنوان فضلکه و مستقلی بعد از شک در رکعات نافله می‌فرماید.

    ولو عرض وصف النفل للفريضة كالمعادة، والاعادة للاحتياط الاستحبابي، والتبرع بالقضاء عن الغير لم يلحقها حكم النفل، ولو عرض وصف الوجوب للنافلة لم يلحقها حكم الفريضة بل المدار على الأصل، وأما الشك في أفعال النافلة فحكمه حكم الشك في أفعال الفريضة، فإن كان في المحل أتى به وإن كان بعد الدخول في الغير لم يلتفت، ونقصان الركن مبطل لها كالفريضة بخلاف زيادته فإنها لا توجب البطلان على الأقوى، وعلى هذا فلو نسي فعلا من أفعالها تداركه وإن دخل في ركن بعده سواء كان المنسي ركنا أو غيره.

    این حکم نفل و حکم استحبابی همه جا نیست، لذا اگر کسی مثلاً‌ می‌خواهد نماز ظهر را دومرتبه بخواند و در نماز ظهر شک کند، باید به شکش اعتنا کند. اگر نافله باشد، نباید اعتنا کند؛ مثل نوافل ظهر و عصر و مغرب و عشا. و اما اگر مستحبی است که شباهت به وجوب دارد که مرحوم سیّد مثال می‌زند «ولو عرض وصف الوجوب للنافلة لم يلحقها حكم الفريضة بل المدار على الأصل، وأما الشك في أفعال النافلة فحكمه حكم الشك في أفعال الفريضة، فإن كان في المحل أتى به وإن كان بعد الدخول في الغير لم يلتفت، ونقصان الركن مبطل لها كالفريضة بخلاف زيادته فإنها لا توجب البطلان على الأقوى»

    مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» در اینجا و جاهای دیگر اختلاف فتوا دارند. ممکن است ما یک قاعدۀ کلی در باب نوافل درست کنیم و از روایات بگیریم و از «لاسَهو فی النّافلة» بگیریم و بگوییم اگر کسی در فریضه شک کرد، عمل شک را به جا می‌آورد، با آن خصوصیاتی که مباحثه کردیم؛ و اما اگر این مستحب شد، ولو اینکه مستحب بالعرض هم باشد، مثل اینکه مثلاً نماز مغرب و عشا را دومرتبه می‌خواند، مطلقا بگوییم در اینجا «لاسهو فی النّافلة» در اینجا نمی‌آید و باید حکم شکیّات را بار کنیم. بعد می‌بینند که در بعضی جاها که سابقاً خواندیم، می‌گوید مثلاً در نافله اگر سهواً‌ رکوع زیاد شد، مانعی ندارد. یا مثل بحث امروز می‌بینیم یک قاعدۀ کلی در روایات داریم که مستحبات در باب شکیّات، احکام شکیّات را ندارند. انسان حدس بزند، ولو اینکه جرئت می‌خواهد و بزرگان نفرمودند، بگوییم روایات «لا سهوَ فی النّافلة إذا کثر شک فی النافله فلابأس به» به ما می‌گوید شکیّات مطلقا مختص به واجبات است و اگر شک صحیحی در مستحبات جلو آمد، اعتبار ندارد و اگر شک فاسدی جلو آمد، اعتبار ندارد، حتی در مثل رکوع. در رکوعش روایت داشتیم و از آن روایت حرف زدیم و اینکه مطلقا نوافل غیر از واجبات است. احکامی که واجبات دارد، نوافل ندارد و یک قاعدۀ کلی در نوافل درست کنیم و بگوییم شکیّات مربوط به فرائض و واجبات است، چه نماز احتیاط باشد و چه سجدۀ سهو. و اما مستحبات، چه در رکعت باشد و چه در اجزاء و شرایط باشد و چه در ارکان و چه در غیرارکان باشد، «لاسَهوَ فِی النّافلة».

    چون نگفتند جرئت می‌خواهد اما مثل اینکه استفاده کردن از روایت آسان است.

      و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد

    چاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365