جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: مسئله 10 و 11 و 12 و 13
    موضوع درس: 1- اگر کسی می‌خواهد قضای نمازهایش را به جا آورد، باید گذشته را مراعات کند 2- قضاء شدن نماز در مسافرت 3- قضاء شدن نماز شخصی که در اول وقت در وطن و در آخر وقت درسفر باشد
    شماره درس: 220
    تاريخ درس: ۱۳۹۹/۷/۱۴

    متن درس:

    أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

     

    مسئله 10:

    یجوز قضاء الفرائض فی کلّ وقت ـ من لیل أو نهار أو سفر أو ‏ ‏حضر ـ و یصلّی فی السفر ما فات فی الحضر تماماً، کما أنّه یصلّی فی الحضر ما ‏ ‏فات فی السفر قصراً.‏

    مسئله، مسئلۀ واضحی است و علاوه بر اینکه روایت داریم، مشهور در میان اصحاب است و اختلافی هم در مسئله نیست. این کلمۀ «إقض مافات کمافات» یک قاعده است. مضمونش هم روایت است ولی علی کل حالٍ خود یک قاعده‌ای است که از روایات استفاده می‌شود و فقهاء هم از قدماء و متأخرین فرمودند «إقض مافات کمافات»؛ اگر کسی می‌خواهد قضای نمازهایش را به جا بیاورد، باید گذشته را مراعات کند. اگر در حضر بوده، نماز تمام بخواند و اگر در سفر بوده، نماز شکسته بخواند و هروقت که بخواهد این نماز را بخواند، مراعات مافات را می‌کند. اگر در حضر بخواهد نمازهایی را که در مسافرت قضاء شده بخواند، باید قصر بخواند و اگر بخواهد در حضر بخواند، نمازهایی که از او فوت شده، باید شکسته بخواند؛ لذا مسئلۀ 10 حرفی ندارد، هم از نظر روایات و هم از نظر قاعده و هم از نظر قدماء و هم از نظر متأخرین و بالاخره «إقض مافات کمافات» یک قاعدۀ کلی در نماز قضاست.

     

    مسئله 11:

    إذا فاتت الصلاة فی أماکن التخییر،فالأحوط قضاؤها ‏ ‏قصراً مطلقاً؛ سواء قضاها فی السفر أو فی الحضر، فی تلک الأماکن أو غیرها، ‏ ‏و إن کان لا یبعد جواز الإتمام أیضاً إذا قضاها فی تلک الأماکن، خصوصاً إذا‏ ‏لم یخرج عنها بعد و أراد القضاء.‏

    بعضی اوقات در وقتی که خودش مسافر است، گفتند مخیّری بین اینکه نماز را تمام بخوانی یا شکسته بخوانی. اما اگر بخواهی قضاء بخوانی باید شکسته بخوانی.

    مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» جزم در مسئله ندارند، لذا با احتیاط از مسئله می‌گذرند، گرچه حرف مشهور را می‌زنند. اینکه اگر در مسافرت باشد بعضی جاها مخیّر است بین اینکه تمام بخواند یا شکسته بخواند، حال اگر نمازش قضاء شود باید شکسته باشد. دلیلی برای این ذکر نکردند. قاعدۀ دوَران امر بین تعیین و تخییر را آوردند و گفتند اگر قصر بخواند، حتماً برائت ذمّه پیدا شده اما اگر تمام بخواند نمی‌دانیم برائت ذمّه پیدا شده یا نه، دوَران امر بین تعیین و تخییر است و قاعده می‌گوید تعیین. در مسئلۀ ما قصرش مسلّم است و تمامش را نمی‌دانیم هست یا نه و دوَران امر بین تعیین و تخییر می‌گوید باید شکسته بخواند.

    مسئله، مسئلۀ مشکلی است و من نمی‌توانم مسئله را حل کنم. اولاً‌ در دَوَران امر بین تعیین و تخییری که آقایان فرمودند، من در اصول اشکال دارم و می‌گویم در دَوَران امر بین تعیین و تخییر، تخییر است. برای اینکه تعیینیّت مشکوک است و چون تعیینیّت مشکوک است، رفع مالایعلمون می‌گویید تعیینیّت نیست و تخییریّت هست. اما چون این دوَران امر بین تعیین و تخییر قاعده‌ای در اصول ما و در میان فقها و اهل اصول شده است؛ لذا اگر این دوَران امر بین تعیین و تخییر را بگوییم، مسئله صاف است. برای اینکه اگر قصر بخواند، حتماً برائت ذمّه پیدا شده و اگر تمام بخواند، نمی‌دانیم برائت ذمّه پیدا شده یا نه. نمی‌دانیم معیّن است یا مخیّر است و معین مقدم بر مخیّر است. اما از نظر احتیاط حرف خوبیست و از نظر اینکه معلوم است وقتی دَوَران امر بین تعیین و تخییر شد، تعیین را انتخاب کند،‌ یقیناً برائت ذمّه پیدا شده و احتیاط به اصل ندارد ولی علی کل حالٍ این دوَران امر بین تعیین و تخییر دلیلی ندارد جز همین قاعدۀ برائت. به جای دوَران امر بین تعیین و تخییر، استصحاب است. یعنی در مانحن فیه، نمی‌داند آیا تمام بخواند یا شکسته بخواند، قبلاً مخیّر بوده است که تمام بخواند یا شکسته و آن استصحاب هم الان می‌گوید خواه تمام بخوان و خواه شکسته. لذا مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» این استصحاب را اصلاً متعرض نشدند و استصحاب مقدم بر همۀ اصول و من جمله بین اصل دوران امر بین تعیین و تخییر است. در مانحن فیه نیز استصحاب هست.

    بله، ‌چون مشهور در میان اصحاب است که شکسته بخوانند، ما هم با ذوق فقهی و با شهرتی که در مسئله هست، فرمایش مرحوم سیّد را انتخاب کنیم.

     

    مسئله 12:

    إذا فاتته الصلاة فی السفر الذی یجب فیه الاحتیاط بالجمع‏ ‏بین القصر و التمام، فالقضاء کذلک.‏

    اگر کسی در مسافرت نمازش قضاء شد، واجب است که «یجب فیه الاحتیاط بالجمع‏ ‏بین القصر و التمام،فالقضاء کذلک».

    در حقیقت حرف‌ها در مسئلۀ 11 زده شد و اینجا هم مسئله همین است. دَوَران امر بین تعیین و تخییر است و تعیین مقدم است، بنابراین اگر کسی در سفر نمازش از بین رفت، واجب است که احتیاط «بالجمع فالقضاء کذلک» به خاطر دوَران امر بین تعیین و تخییر. اما از آن طرف استصحابی که گفتم در اینجا هست؛ لذا این فرمایش مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» به جاست.

    در مسئلۀ قبل استصحاب نبود و اما در این مسئله استصحاب هست؛ لذا دوَران امر بین تعیین و تخییر داریم و علاوه بر این استصحاب هم داریم.

     

    مسئله 13:

    إذا فاتت الصلاة وکان فی أوّل الوقت حاضراً وفی آخر الوقت‏ ‏مسافراً أو بالعکس لا یبعد التخییر فی القضاء بین القصر و التمام، والأحوط ‏ ‏اختیار ما کان واجباً فی آخر الوقت، وأحوط منه الجمع بین القصر و التمام.‏

    نمازش قضاء‌ شده و در اول وقت در خانه‌اش بوده است و در آخر وقت مسافر بوده است. این زیاد اتفاق می‌افتد که مثلاً نماز ظهر و عصر را نخوانده و مسافرت کرده و اتفاقاً نمازش یا با اهمال‌کاری یا سهواً یا کُرهاً و یا اضطراراً قضاء شد. آیا این شخص باید شکسته قضاء بخواند یا تمام؟!

    مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» می‌گویند: «إذا فاتت الصلاة وکان فی أوّل الوقت حاضراً وفی آخر الوقت‏ ‏مسافراً أو بالعکس لا یبعد التخییر فی القضاء بین القصر و التمام، والأحوط ‏ ‏اختیار ما کان واجباً فی آخر الوقت، وأحوط منه الجمع بین القصر و التمام»

    اول وقت باید نماز تمام بخواند زیرا در وطن بوده و بعد که به مسافرت رفت یادش رفت که نماز بخواند و بالاخره در آخر کار نماز نخوانده درست شد.

    مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» نتوانستند جزم به مسئله پیدا کنند؛ لذا اول می‌فرمایند قصراً بخواند و بعد احتیاط می‌کنند که جمع بین قصر و تمام باشد و بالاخره با احتیاط از مسئله رد می‌شوند.

    احتیاط خوب است که انسان این نماز را هم شکسته بخواند و هم تمام بخواند. اما اگر بخواهیم با قاعده جلو بیاییم، باید بگوییم شکسته بخواند؛ برای اینکه «إذا دخل الظهر دخل الوقتان إلاّ انّ هذه قبل هذه» و یا «اذا زالت الشمس دخل الوقتان إلّا أنّ هذه قبل هذه». در وقتی که ظهر شد، هم وقت ظهر و هم وقت عصر هر دو پیدا می‌شود، «أَقِمِ اَلصَّلاٰةَ لِدُلُوكِ اَلشَّمْسِ إِلىٰ غَسَقِ اَللَّيْلِ»[1]. روایت به ما می‌گوید و فقها به ما می‌گویند و آیه به ما می‌گوید وقتی که ظهر شد، هم نماز ظهر و هم نماز عصر، واجب است. «إلاّ أنّ هذه قبل هذه» می‌گوید فرقش در اینست که نماز ظهر را باید اول بخوانیم و بعد نماز عصر را بخوانیم و اگر نسیاناً این کار را نکرد، طوری نیست. تا چهار رکعت به آخر وقت مانده، و یا تا یک رکعت به آخر وقت مانده، قاعدۀ من أدرک می‌گوید وقت ظهر تمام شد و الان مختص وقت عصر است. حال شخصی نماز ظهر و عصر را نخوانده و الان می‌خواهد نماز بخواند و یک رکعت یا چهار رکعت وقت دارد، حتماً باید نماز عصر بخواند و وقت ظهر تمام شده است. این یک قاعدۀ کلی در میان فقها و در میان فقه ماست؛ لذا در مسئلۀ ما اینطور می‌شود که نماز عصر را بخواند، برای اینکه وقت نماز ظهر گذشته است. «إذا دخل الظهر دخل الوقتان الاّ أنّ هذه قبل هذه» و یا قاعدۀ من أدرک و امثال اینها می‌گوید چهار رکعت به آخر وقت مختصّ‌ به عصر است. یا قدری بالاتر، قاعدۀ مَن أدرک می‌گوید اگر یک رکعت مانده، مختص به عصر است و علی کل حالٍ، آخر وقت،‌ نماز عصر مقدم بر نماز ظهر است و اگر در وقت است باید ادا بخواند و ظهر را قضاء بخواند و اگر یک رکعت مانده، باز در وقت ادا بخواند و نماز ظهر را قضاء بخواند. لذا اینکه مرحوم سیّد می‌فرمایند آخر وقت مخیّر بین یکی از نمازهاست ولو بهتر است که نماز عصر را بخواند. باید به مرحوم سیّد بگوییم واجب است که نماز عصر را بخواند و نماز ظهرش قضاست،‌ چه همان وقت بخواند باید قضاء ‌بخواند و چه بعد هم بخواند باید قضاء بخواند برای اینکه وقت نماز ظهر تمام شده است.

    عبارت مرحوم سیّد اینست:

    إذا فاتت الصلاة وکان فی أوّل الوقت حاضراً وفی آخر الوقت‏ ‏مسافراً أو بالعکس لا یبعد التخییر فی القضاء بین القصر و التمام، والأحوط ‏ ‏اختیار ما کان واجباً فی آخر الوقت، وأحوط منه الجمع بین القصر و التمام.‏

    ما می‌گوییم قصر است و همچنین «والأقوی اختیار ما کان واجباً فی آخر الوقت» و این حرف آخر یعنی «وأحوط منه الجمع بین القصر و التمام» خوب است. اگر یک نماز به ذمّه دارد و دو نماز بخواند، خوب است. اما ما می‌گوییم وظیفه‌اش حتماً نماز قصر است و نه نماز تمام.

    و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد



    [1]. اسراء، 78.

    چاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365