جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: حدیث پنجم؛ شقاوت انسان در اثر دلبستگی به دنیا
    موضوع درس:
    شماره درس: 5
    تاريخ درس: ۱۳۹۹/۶/۴

    متن درس:

    أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجیم

    بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ

    الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلّی‌الله‌علیه‌ و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.

     

    روایت امروز روایت ارزنده‌ای است، مخصوصاً برای سیر و سلوکی‌ها  و کسانی که می‌خواهند به هدف برسند و به مقصود از خلقت برسند. روایت از لطافت خاصی برخوردار است. امیرالمؤمنین% دربارۀ دنیا می‌فرمایند:

    «فَإِنَّهَا عِنْدَ ذَوِي الْعُقُولِ كَفَيْ‏ءِ الظِّلِ‏»[1]

    دنیا و آنچه در دنیاست، در پیش اولیای خدا و صاحبان اندیشه، نظیر سایه است. سایۀ دیوار، سایۀ انسان چقدر ارزش دارد! دنیا و آنچه در دنیاست، پیش اولیای خدا ارزشش به این اندازه است.

    اگر انسان بتواند دنیا را صرف آنجا که خدا گفته است، بکند، دنیای خوب است. زن خوب و شوهر خوب و مال حلال و اولاد صالح و شایسته و ریاستی که بتواند به واسطۀ آن به خلق خدا خدمت کند، خیلی ارزنده است؛ لذا در قرآن به نام حَسَنه نامیده شده است. همینطور که بهشت را می‌گوید حسنه، این دنیا را هم حسنه می‌گوید. دستور داده شده در قرآن که ما بخوانیم. لذا مشهور شده که در قنوت می‌خوانیم:

    «رَبَّنا آتِنا فِي‏ الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار»[2]

    یعنی خدایا در دنیا به من زن خوب و شوهر خوب بده. خدایا در دنیا به من مال حلال بده. خدایا در دنیا به من ریاستی بده که بتوانم خدمت به خلق خدا کنم. خدایا دنیایی به من بده که مفید برای خود و برای اجتماعم باشم. خدایا بهشت را هم به من بده. لذا در میان ما شیعیان رسم شده که در قنوتمان بخوانیم: «رَبَّنا آتِنا فِي‏ الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار».

    اما اگر این دنیا صرف در بدبختی‌ها شد. به واسطۀ بی‌پولی، رباخور شد. پول پیدا کرد و خدمت به خلق خدا نکرد. نه تنها خمسش را نداد، بلکه به دیگران هم کمک نکرد. ریاست پیدا کرد و به واسطۀ آن ریاست، ظلم به دیگران کرد و حیف و میل کرد. معلوم است این دنیا خیلی بد است. دنیا انسان را جهنمی کرده است. دنیا انسان را بدبخت کرده است. لذا دنیا نعمت خداست. این نعمت را گاهی صرف می‌کنیم در کارهای بد و جهنمی می‌شویم. گاهی صرف می‌کنیم در کارهای خیر و بهشتی می‌شویم. لذا دنیا یک وسیله دست ماست. مذمّت از دنیا از این جهت درست نیست و تعریف دنیا هم از آن جهت درست نیست. نعمتی دست ماست و صرف هرچه کنیم، درستی و نادرستی آن پیدا می‌شود.

    مطلب مهم‌تری که امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» در اینجا دارند، اینست که انسان دلبستگی به دنیا پیدا نکند. اولیای خدا، دلبستگی به دنیا ندارند. تمام ریاست دنیا برای او باشد،‌ برایش تفاوتی ندارد.

    راوی می‌گوید در وقتی که دو ثلث جهان زیر نظر امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» بود یعنی در حکومت پنج ساله. نزد امیرالمؤمنین% رفتم و دیدم که کفششان را وصله می‌کنند. گفتم آقا این کفش را به دیگری بدهید. آقا شما رئیس دو ثلث جهان هستید. امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» کفش را در مقابلش انداختند و گفتند این کفش چقدر ارزش دارد؟ گفتم هیچ. فرمود این ریاست به اندازۀ این کفش در پیش من ارزش ندارد. من دلبستگی به این دنیا ندارم. شما چقدر به این کفش دلبستگی دارد، من همین مقدار هم دلبستگی ندارم. مگر اینکه به واسطۀ این ریاست و حکومتم حقی را اثبات کنم و باطلی را از بین ببرم.[3]

    این دلبستگی به دنیا خیلی خطرناک است و از جاهایی که در روایات خیلی از آن منع شده است، اینجاست:

    «حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ‏ كُلِ‏ خَطِيئَةٍ»[4]

    انسان اگر دلبستگی به دنیا پیدا کند، ‌بیچاره و بدبخت می‌شود. دنیا بت او می‌شود و گاهی عروسکی درست می‌کند و او را می‌پرستد و گاهی بدتر از آن اینکه در خانه و مغازه و در ریاست بت‌پرست است و دلبستگی به ریاست و دلبستگی به پول و دلبستگی به زن و بچه دارد و این بد است.

    این دل از خداست و هرچه در این دل بیاید، شرک است:

    «قَلْبُ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ»‌[5]

    «لَا يَسَعُنِي‏ أَرْضِي‏ وَ لَا سَمَائِي وَ لَكِنْ يَسَعُنِي قَلْبُ عَبْدِيَ الْمُؤْمِن‏»[6]

    من در عالم وجود نمی‌گنجم، اما اگر به راستی بخواهی مرا پیدا کنی، دل مؤمن است. دل ما جای خداست و هرچه غیر او در این دل بیاید، شرک و بت‌پرستی است. حال بعضی اوقات بت‌هایی در این دل هست، نظیر خانۀ خدا در زمان پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» که سیصد و شصت بت در آنجا بود. پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» آرام شد در وقتی که توانست سیصد و شصت بُت را به دست خودش و به دست علی«سلام‌الله‌علیه» بشکند. این دل ما از خانۀ خدا مقرب‌تر است در پیش خدا، لذا در روایت می‌خوانیم:

    «الْمُؤْمِنُ‏ أَعْظَمُ‏ حُرْمَةً مِنَ الْكَعْبَةِ»[7]

    حرمت مؤمن از کعبه هم بالاتر است.

    «وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْظَمُ‏ مِنَ‏ الْمَلَكِ‏»[8]

    مؤمن در پیش خدا از ملک مقرب، مقرب‌تر است. جسم و روحش نه،‌ بلکه کسی که دل داشته باشد و جای خدا داشته باشد. در وقتی که جای خدا دارد و دل را برای خدا باز کرد، نور خدا در این دل وارد می‌شود. معلوم است که تا بت‌ها هست، از خدا و نور خدا خبری نیست. همۀ ریاضت‌ها برای همین است،‌ همۀ سیر و سلوک‌ها برای همین است، همۀ ریاضت‌های دینی و سفارش‌های علمای علم اخلاق برای همین است که انسان دل پیدا کند. یعنی همۀ بت‌ها را از دل بشکند تا دل از خدا شود. اگر دلبستگی پیدا شود، ولو به یک انگشتر باشد، انسان را فلج می‌کند. اگر دلبستگی پیدا شود، ولو به یک خانه، انسان را بدبخت می‌کند و ما باید مثل اولیای خدا دلبستگی به این دنیا نداشته باشیم. ولو اینکه مال حلال هم باشد اما دلبستگی به این دنیا انسان را بدبخت می‌کند. ولو ریاست باشد، در حالی که خدمت به خلق خدا می‌کند، اما این ریاست اگر دلبستگی آورد، انسان را بیچاره می‌کند و ما خوب است که کار کنیم و از خدا و امام حسین«سلام‌الله‌علیه» کمک بخواهیم. امام حسین«سلام‌الله‌علیه» در وقتی که خدا جلو آمد، همه چیز را فدای خدا کرد. امام حسین«سلام‌الله‌علیه» غیرت خدایی دارد، اما همین امام حسین«سلام‌الله‌علیه» با این غیرتش حاضر شد زن و بچه‌اش را بدهد. اسارت عیال خیلی مشکل است، لذا ابی‌عبدالله‌الحسین«سلام‌الله‌علیه» در روز عاشورا از وقتی که وارد کربلا شد تا روز عاشورا، به فکر زن و بچه بود. لذا حمله می‌کرد و برمی‌گشت و می‌گفت «لاحول و لا قوة الاّ بالله»، من بالای سر شما هستم. اما بنا شده زن و بچه را بدهد در راه خدا. در لحظۀ شهادت هم فرمود:

    «يا إلهي صبرا على قضائك و لا معبود سواك يا غياث المستغيثين»[9]

    خدایا! در دلم جز تو چیزی نیست. خدایا! در دلم جز تو کسی نیست. خدایا! کسی که تو را دارد، همه چیز دارد و کسی که تو را ندارد، هیچ ندارد.

    این روایت می‌خواهد به ما بگوید که اولیای خدا، پیغمبر و ائمۀ طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» و کسانی که صددرصد تابع اینها هستند و اسمشان اولیاست، دنیا در پیش اینها مثل سایه است. شما چقدر دلبستگی به سایۀ خودتان دارید؟!

    لذا امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» در نهج‌البلاغه می‌فرماید این دنیای شما یعنی این دنیا که شما به آن دلبستگی دارید، پیش من هیچ ارزش ندارد. گاهی می‌فرماید به اندازۀ کفش کهنه ارزش ندارد.[10] گاهی می‌فرماید این دنیای شما به اندازۀ آبی که از دماغ بز هم بیرون می‌آید، ارزش ندارد.[11] گاهی می‌فرماید این دنیای شما مثل استخوان خوک در دست آدم خوره‌ای است.[12] استخوان خوک چقدر ارزش دارد؟! حال اگر دست آدم خوره‌ای باشد، چقدر ارزش دارد؟! امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» در نهج‌البلاغه می‌فرماید دنیای شما یعنی این دنیا که به آن دلبستگی دارید، پیش من نفرت است. به اندازه‌ای نفرت است که مثل استخوان خوک در دست آدم خوره‌ای است. به اندازه‌ای نفرت است، مثل آبی که از دماغ بز بیرون می‌آید. به اندازه‌ای ارزش ندارد که مثل کفش کهنه است.

    اینها خیلی اهمیت دارد و من از همۀ شما تقاضا دارم، در این چند روز می‌شود این نعمت بزرگ را پیدا کرد. چون می‌توان گفت دلبستگی امام حسین«سلام‌الله‌علیه» به دنیا از همه کمتر است. برای اینکه ایثار و گذشتش به ما می‌گوید امام حسین«سلام‌الله‌علیه» این خصوصیت را نمایانده است که من وقتی خدا و دین جلو بیاید، حاضرم همه چیزم را در راه خدا بدهم. حاضرم همه چیز فدای خدا شود، زیرا دلبستگی به خدا دارم و نه به این دنیا. وقتی دلبستگی به خدا دارم، حاضرم زن و بچه‌ام را در راه خدا بدهم.

          و صلّی الله علی محمّد وَ آل محمّد



    [1]. نهج البلاغه، خطبه 63.

    [2]. البقره، 201: «پروردگارا! در اين دنيا به ما نيكى و در آخرت [نيز] نيكى عطا كن، و ما را از عذاب آتش [دور] نگه دار.»

    [3]. ر.ک: نهج البلاغه، خطبه 33.

    [4]. الکافی، ج 2، ص 131.

    [5]. بحارالأنوار، ج 55، ص 39: «قلب مؤمن عرش الهی است.»

    [6]. عوالی اللئالی، ج 4، ص 7: «من در زمین و آسمانم نمی‌گنجم؛ ولی قلب بندۀ مؤمنم مرا در خود جای می‌دهد.»«»

    [7]. الخصال، ج 1، ص 27: «حرمت مؤمن از حرمت کعبه بالاتر است.»

    [8]. بحار الانوار، ج 57، ص 299: «مؤمن نزد خداوند، بزرگ‌‌تر از فرشتۀ مقرّب است.»

    [9]. ینابیع الموده، ج 3، ص 82

    [10]. ر.ک: نهج البلاغه، خطبه 33.

    [11]. ر.ک: نهج البلاغه، خطبه 3.

    [12]. ر.ک: نهج البلاغه، حکمت 236.

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365