جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: احکام مساجد
    موضوع درس:
    شماره درس: 81
    تاريخ درس: ۱۳۹۸/۱/۲۰

    متن درس:

    أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

     

    میلاد مقدس أبی عبدالله الحسین «سلام­الله­علیه» و میلاد برادر بزرگوارشان حضرت ابوالفضل «سلام­الله­علیه» و میلاد پربرکت امام چهارم امام سجاد و میلاد پربرکت مهدی «روحنافداه» را به همۀ شما تبریک می­گویم و از طرف همۀ شما این چهار عیدی که در این ماه مقدس است و منحصر به فرد است که در یک ماه چهار میلاد باشد. لذا این اعیاد چهارگانه را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر «روحنافداه» تبریک می­گویم، و از طرف همۀ شما عزیزان از آقا امام زمان می­خواهیم که این بلای بزرگی که برای ما آمد، یعنی این سیل مخرب را به طوری که ما گمان نداریم جبران خسارت کند. و این سال آینده را به طوری که گمان نداریم به حق میلاد کعبه، مهدی «روحی فداه» این سختیها را مبدل به آسانی و این تاریکی را مبدل به روشنایی کند و سالی فوق­العاده بهتر از سالهای گذشته داشته باشیم، ان شاء الله.

    بحث ما دربارۀ احکام مساجد بود. در حکم اول دربارۀ مساجد فرمودند باید طلاکاری در مسجد نشود. فی­الجمله در این باره صحبت کردیم. دوم اینکه فرمودند مسجد و هرچه وقف است، فک بیع شده و نمی­شود مسجد را فروخت. در این باره هم صحبت کردیم و اگر یادتان باشد مرحوم شیخ انصاری «رضوان­الله­تعالی­علیه»، آنکه همه چیز را از نظر فقهی و اصولی به همه یاد داده است، راجع به بیع وقف خیلی سختگیری کردند. ولی علی کل حالٍ دیروز عرض کردم این حکم هم حکم حیثی است و بعضی اوقات حکومت و حاکم اسلامی و مجتهد جامع الشرایط می­تواند وقف را بفروشد. مثال زدیم به اینکه خانه­ای وقف مسجد است، اما در بن بستی واقع شده و استفاده­ای ندارد و چون باستان شناسی است، می­توانند این خانه را مبدل کنند به خانه­ای که برای مسجد مفید باشد. گفتم حاکم شرع می­تواند این کار را انجام دهد. قدری بالاتر گفتم بیع مسجد است. بعضی اوقات مسجد در معرض خیابان است و چاره­ای نیست به جز اینکه تخریب شود و حاکم شرع می­تواند این مسجد را مبدل کند به زمین یا خانه یا مسجدی بهتر از مسجد اولی. مشهور در میان اصحاب می­گویند باید تبدیل به احسن باشد و اما دیروز می­گفتیم قضیه تبدیل به احسن نیست، بلکه قضیه اقتضائی است. اگر اقتضائی جلو آمد یا امر مهمی جلو آمد، حاکم شرع می­تواند وقف را بفروشد. موارد تفاوت می­کند و مرحوم شیخ انصاری اصلا جایز نمی­داند اما معمولاً به قاعدۀ أهم و مهم، بسیاری از محشین بر عروه و من جمله صاحب جواهر جایز می­دانند و علی کل حالٍ دیروز مسئله­اش را گفتیم که اگر زمینۀ مهم و واجبی پیدا شد، حاکم شرع یا مجتهد جامع­الشرایط می­تواند مسجد را بفروشد یا خانه کند و به جای آن مسجد دیگری بهتر از آن مسجد و یا نظیر آن، تهیه کند. بالاخره می­شود این مسجد مبدل شود به مسجد پراستفاده­ای، چنانچه حاکم شرع می­تواند وسائل این مسجد را بفروشد، مثلاً فرشها قدیمی اما قیمتی است و یا چیزهایی در مسجد هست که به درد نمی­خورد، می­تواند بفروشد و آن پول را صرف مسجد کند. به این می­گوییم حکم حیثی، یا قاعدۀ اهم و مهم، و بالاخره قاعدۀ مصلحت اندیشی. بنابراین یکی از کارهای مجتهد جامع­الشرایط اصلاح کار مردم است، طبق نظریۀ اسلام عزیز.

    سوم اینکه می­فرمایند نجس کردن مسجد حرام است، و اگر کسی مسجد را نجس کند، واجب است که فوراً این مسجد را تطهیر کند. الان بعضی از محشین بر عروه هم دارند که قبل از نماز باشد. دوَران امر است بین اینکه اول نماز بخواند و بعد مسجد را تطهیر کند یا اول مسجد را تطهیر کند و بعد نماز بخواند. در اینجا گفتند نمی­تواند نماز بخواند و نمازش باطل است و باید اول مسجد را تطهیر کند و بعد نماز بخواند.

    قاعده اقتضاء می­کند که اگر مسجد را نجس کنند، مثلاً بچه نجس کند یا شخص دیگری نجس کند و فرار کند و یا خود این شخص نجس کند و ببیند که مسجد نجس است، باید تطهیر کند؛ مگر اینکه امکان نداشته باشد. در این صورت اگر می­تواند امکان را فراهم کند و مسجد را فوراً تطهیر کند، اما اگر نماز بخواند، نمی­شود گفت که نمازش باطل است. کار حرامی به جا آورده و باید اول مسجد را تطهیر کند و بعد نماز بخواند اما اول نماز خوانده و بعد مسجد را تطهیر کرده و بالاخره اهم را کنار گذاشته و مهم را گرفته است. همینطور که مرحوم سید هم فرمودند نماز باطل نیست، اما احتیاط کردند به اینکه تطهیر مسجد واجب فوری است و اگر چیزی مهمتر از آن جلو نباشد، مثل نماز آخر وقت، آنگاه حتماً باید مسجد را تطهیر کند. اما اگر مسجد را تطهیر نکرد و کار دیگری کرد و مثلاً نماز خواند، نمازش صحیح است. حتی از باب اجتماع امر و نهی هم نیست بلکه از باب امر به شیء مقتضی نهی از ضد خاص است و معلوم است که امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ خاص را در اصول نگفتید، لذا معصیت کرده است و فوریت تطهیر را از دست داده، و اما نمازش باطل نیست. حتی از باب اجتماع امر و نهی هم نیست و باید بگوییم نمازش صحیح است و کسانی که گفتند نماز صحیح نیست، از همان باب اجتماع امر و نهی جلو آمدند و گفتند این مبعد است و نمی­تواند مقرب باشد، بنابراین چون اول باید مسجد را تطهیر کند، نماز خواندن الان مبعد است و چون مبعّد است نمی­تواند قصد قربت کند. و اما جوابش هم اینست که قضیه مبعد و مقرب و اجتماع امر و نهی و امثال اینها نیست، بلکه تقارنی است، یعنی دو واجب برای اوست. یک واجب نماز و یک واجب ازالۀ نجاست است. قدری بالاتر بگوییم یک واجب و یک مستحب است. مسجد نجس شده و نماز جماعت هم به پا شده و اول نماز جماعت می­خواند و بعد سراغ تطهیر مسجد می­رود. درحالی که دوران امر بین واجب و مستحب است، اما روی قاعدۀ تقارن که از باب اجتماع امر و نهی نیست، یک مستحب با یک واجب با هم تزاحم کردند و این می­تواند اول نماز جماعت را بخواند و بعد مسجد را تطهیر کند. اینکه ما بگوییم نماز باطل است، آنگاه بیفتیم در این مسئله که اگر آخر وقت شد، چه باید بگوییم و کدام مهم است، نوبت به اینها نمی­رسد.

    عبارت مرحوم سیّد اینست که:

    الثالث: یحرم تنجیسه، وإذا تنجس یجب إزالتها فورا وإن کان فی وقت الصلاة مع سعته، نعم مع ضیقه تقدم الصلاة، ولو صلى مع السعة أثم لکن الأقوى صحة صلاته، ولو علم بالنجاسة أو تنجس فی أثناء الصلاة لا یجب القطع للازالة وإن کان فی سعة الوقت، بل یشکل جوازه، ولا بأس بإدخال النجاسة الغیر المتعدیة إلا إذا کان موجبا للهتک کالکثیرة من العذرة الیابسة مثلا وإذا لم یتمکن من الازالة بأن احتاجت إلى معین ولم یکن سقط وجوبها، والأحوط إعلام الغیر إذا لم یتمکن، وإذا کان جنبا وتوقفت الازالة على المکث فیه فالظاهر عدم وجوب المبادرة إلیها بل یؤخرها إلى ما بعد الغسل ، ویحتمل وجوب التیمم والمبادرة إلى الازالة.

    کسانی که گفتند نماز باطل است، گفتند معبد است و نمی­تواند مقرب باشد و مرحوم سید می­گویند از باب اجتماع امر و نهی نیست، بلکه از باب اهم و مهم است و باید اهم را جلو بیندازد و اگر مهم را جلو آورد، آن مهمّ صحیح است، اما برای قاعدۀ اهم و مهم که مهم را مقدم انداخته، گناه کرده است.

    این زیاد اتفاق می­افتد که مسجد نجس شده و در قدرت این آقا یا خانم نیست که این مسجد را تطهیر کنند. آنگاه به قاعدۀ ضرورت و حرج، بر این شخص واجب نیست، اما باید اینطرف و آنطرف بگوید و به اندازه­ای که می­تواند کار کند و دیگران مسجدی را که نجس شده، تطهیر کنند. این زیاد اتفاق می­افتد که نجاست بالایی در دیوار مسجد پیدا شده است. مثلاً همین مسجدهای باستان شناسی مثل مسجد امام. به عنوان مثال دیده که کافری دست نجس به کاشیها می­مالد و حسابی کاشیها را نجس می­کند و این اگر بخواهد تطهیر کند، نمی­شود. بنابراین بر این شخص ساقط است اما به هر اندازه که بتواند به تطهیر مسجد کمک کند، واجب است.

    بعد مرحوم سید می­فرمایند:

    مسألة 1:

    یجوز أن یتخذ الکنیف ونحوه من الامکنة التی علیها البول والعذرة ونحوهما مسجدا، بأن یطم ویلقى علیها التراب النظیف...

    مثلاً زمینی هست که گودالی دارد و این گودال زمین محل تطهیر بوده است و حسابی نجس است. حال این شخص می­خواهد این زمین را مسجد کند، تطهیرش ممکن نیست و یا برای او امکان ندارد. مرحوم سیّد می­فرمایند که می­تواند پر کند و سطح زمین را پاک کند و مسجد بسازد و اگر زیر مسجد نجس باشد، طوری نیست.

     

    روایت 1 از باب 11 از ابواب احکام المساجد، وسائل الشیعه، جلد 5، صفحه 209:

    صحیحه حلبی، قال لأبی عبدالله: فیصلح المکان الذی کان حشاً زماناً ان ینظف ویتخذ مسجداً فَقَالَ نعم: «إِذَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ مِنَ اَلتُّرَابِ مَا يُوَارِيه فإنّ ذلک یُنظفه و یُطهره».

    به عنوان مثال زمینی بوده و محل تطهیر داشته و الان این زمین را می­خواهند مسجد کنند. سوال می­کند این زمین نجس است و جایی از آن جای تطهیر بوده، حال چه کند؟ امام «سلام­الله­علیه» می­فرمایند خاک روی آن بریزید و وقتی خاک ریختید، روی آن پاک است و اگر روی آن مسجد بسازد، طوری نیست. درحالی که می­دانید مسجد من طهور الأرض الی عنان السماء، است و لذا اگر کسی در زمینی مسجد بسازد، هرچه پایین رود، مسجد است و اگر بخواهد چاه توالت در مسجد بکند، نمی­شود. اگر بخواهد مستراحهای مسجد را در مسجدی که وقف شده، بسازد، نمی­شود. و قضیه خاک ریختن و غیره نیست بلکه هرچه پایین رود مسجد است و هرچه بالا رود، مسجد است، بنابراین مثلاً زمینی را مسجد کردند و دوطبقه ساختند. طبقه اول مسجد و طبقه دوم مسجد است و اگر ده طبقه ساختند، همۀ ده طبقه مسجد است. مگر اینکه استثنا کند و بگوید طبقۀ همکف مسجد و طبقۀ دوم کتابخانه و طبقۀ سوم تجارتخانه و طبقۀ چهارم مدرسه برای طلبه­ها باشد. اینها جایز است برای اینکه مقید کرده به چیز معینی. و اما اگر مطلق، زمینی را علی سبیل الاطلاق صیغۀ مسجد خواندند و می­دانید که علاوه بر صیغه باید دو رکعت نماز خوانده شود و یک نماز جماعت هم در این مسجد خواندند. این زمین هرچه پایین رود یا بالا رود، مسجد است و اگر بخواهند طبقۀ دوم آن را غیر مسجد کنند، نمی­شود. از اول می­تواند منقسم کند به اقسامی و اما اگر وقف کرد، نمی­توان هیچ کار کرد.

    باز در اینجا مسئله­ای جلو می­آید و اینکه اگر طبقه پایین بدون استفاده مانده و می­توانند استفادۀ حسابی از این طبقه بکنند. مثلاً به عنوان انباری بفروشند و طبقه دوم را بسازند برای توسعۀ مسجد. آیا می­شود این کار را کرد یانه؟!

    این باز برمی­گردد به مسئلۀ قبل که بیع وقف جایز هست یا نه؟!

    اگر مجتهد جامع الشرایط صلاح بداند، اجازه می­دهد. البته هیئت امنا باید جلسه بگیرند و بررسی کنند و اگر صلاح است که طبقه پایین نباشد و به جای آن طبقه دوم باشد، آنگاه می­توانند طبقه پایین را بفروشند و طبقه دوم را بسازند. اما علی کل حالٍ این فرمایش امام «سلام­الله­علیه» را باید اینطور معنا کنیم و بگوییم مراد امام اینست که اگر مثلاً گودالی در زمین هست و این گودال مستراح بوده یا منجلاب بوده و الان می­خواهند مسجد بسازند و نمی­شود اینجا را تطهیر کرد، حال چه کنند؟ حضرت فرمودند پر کنند و آنگاه ظاهرش تطهیر می­شود و می­توان مسجد ساخت و شما قید بزنید و بگویید معنای قول امام «سلام­الله­علیه» اینست که باید بنویسند و در وقت بگویند که قسمت پایین مسجد نیست. و الاّ اگر بخواهد به عنوان مسجد باشد، معلوم است که نمی­شود و آنجا نجس است و نمی­شود مسجد کرد. لذا در فرمایش حضرت که فرمودند: المکان الذی کان حشاً زماناً ان ینظف ویتخذ مسجداً فَقَالَ: «إِذَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ مِنَ اَلتُّرَابِ مَا يُوَارِيه فإنّ ذلک یُنظفه و یُطهره»؛ معنای ینظفه و یطهره یعنی ظاهر؛ و الا نمی­توان وقتی پر شد، پاک می­شود. لذا اینطور می­شود که زیر مسجد، مسجد نیست و روی آن مسجد است. لذا مسجدی که زیر آن نجس بوده و خاک روی آن ریختند و به حسب ظاهر پاک است و می­شود مسجد کرد.

    صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365