جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: 1- شک در خواندن یا نخواندن نماز ظهر به هنگام نماز عصر 2- مسئله قبله
    موضوع درس: 1- اگر شخص در وسط نماز عصر، شک کند که آیا نماز ظهر را خوانده است یا نه 2- قبله
    شماره درس: 27
    تاريخ درس: ۱۳۹۷/۹/۲۶

    متن درس:

    أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

     

    مسئله 20:

    إذا شک فی أثناء العصر فی أنه أتى بالظهر أم لا بنى على عدم الإتیان و عدل إلیها إن کان فی الوقت المشترک ولا تجری قاعدة التجاوز، نعم لو کان فی الوقت المختص بالعصر یمکن البناء على الإتیان باعتبار کونه من الشک بعد الوقت.

    به عنوان مثال در وسط نماز عصر شک کرد که نماز ظهر را خوانده یا نه؛ می‌فرمایند بگوید نماز ظهر را نخواندم و بنا را به نماز ظهر بگذارد و نماز ظهر را بخواند و بعد نماز عصر را بخواند. و اما اگر در وقت مختص باشد، یعنی نزدیک غروب باشد و در نماز عصرش شک کند که آیا نماز ظهر را خواندم یا نه، در اینجا بگوید نماز ظهر را خواندم؛ برای اینکه اینجا شک بعدالوقت است و اگر کسی بعد از مغرب شک کند که نماز ظهر و عصر را خوانده یا نه، بگوید خواندم. یکی از شکهایی که اعتبار ندارد، شک بعد از وقت است. خودشان به خودشان اشکال می‌کنند و می‌فرمایند در وقت مشترک هم نمی‌داند نماز ظهر را خوانده یا نه، به قاعدۀ تجاوز بگوید نماز ظهر را خواندم. می‌فرمایند نه، قاعدۀ تجاوز ندارد.

    مسئله پیش همه مسئلۀ‌ مشکلی شده است، برای اینکه قاعدۀ کلی اینست که اگر کسی شک کند چیزی را به جا آورده یا نه، اگر محل آن چیز گذشته باشد، قاعدۀ تجاوز می‌گوید بگو که خواندم.

    در روایت می‌گوید: «اذا تجی وضعاً شیء فشککتَ ‌فیه فشککّ لیس بالشک». در رکوع است و نمی‌داند حمد و سوره خواند یا نه، پس بگوید خواندم. در سجده است و نمی‌داند آیا رکوعش را کرد یا نه، پس بگوید رکوع را به جا آوردم. در تشهد است و نمی‌داند آیا دو تا سجده را به جا آورد یا نه، پس بگوید به جا آوردم. بعد از سلام نمی‌داند آیا برای این نماز وضو گرفته بوده یا نه، بنابراین بگوید گرفته بودم و برای نماز بعدی وضو بگیرد.

    اگر یادتان باشد، در رساله‌ها شکهایی که اعتبار ندارد، یکی تجاوز و یکی فراغ و یکی هم گذشتن از محل آن است؛ لذا به شک بعد از وقت و شک بعد از تجاوز از شیء و شک بعد فراغ، نباید اعتنا کرد و باید بگوییم درست به جا آوردیم. مانحن فیه، هر دو از همین باب است. مثلاً در وقت مشترک یعنی همان اول ظهر، نماز می‌خواند و در وسط نماز نمی‌داند نماز ظهر را خواند یا نه. باید بگوید نماز ظهر را خواندم برای اینکه نماز ظهر هم قاعدۀ تجاوز هم قاعدۀ شک بعد محل دارد. مثل اینست که یک ساعت بعد از ظهر نماز عصر را خوانده و نمی‌داند نماز ظهر را خوانده یا نه، پس می‌گوید خواندم، به قاعدۀ شک بعد فراغ. لذا در وسط نماز عصر وقت نماز ظهر گذشته است. یعنی «الاّ أن هذه قبل هذه»، نماز ظهر قبل نماز عصر است. این نماز عصر می‌خواند و نمی‌داند تا اینجا درست آمده یا نه، هم قاعدۀ تجاوز می‌گوید درست آمده و هم قاعدۀ بعد محل می‌گوید درست آمده و بالاخره قاعدۀ تجاوز به خوبی دلالت دارد.

    عبارت اینست:

    إذا شک فی أثناء العصر فی أنه أتى بالظهر أم لا بنى على عدم الإتیان و عدل إلیها إن کان فی الوقت المشترک ولا تجری قاعدة التجاوز، نعم لو کان فی الوقت المختص بالعصر یمکن البناء على الإتیان باعتبار کونه من الشک بعد الوقت.

    می‌فرمایند عدول کند به نماز ظهر و بگوید نماز ظهر را نخواندم. بعد خودشان به خودشان اشکال می‌کنند و جواب می‌دهند. قاعدۀ تجاوز آنجاست که «مضی أن شیء و شکّ ‌أنه أتی به فلا یعتبر بالشکّ». این هم در وسط نماز عصر است و نمی‌داند نماز ظهررا خوانده یا نه، بنابراین باید بگوید نماز ظهر را خواندم. چطور اگر در سجده بود و شک می‌کرد رکوع کرده یا نه، می‌گوید رکوع کردم. یا در تشهد شک می‌کرد که سجده را به جا آوردم یا نه، پس می‌گوید سجده را به جا آوردم. در اینجا هم نمی‌داند نماز ظهر را خوانده یا نه، پس باید بگوید نماز ظهر را خواندم.

    مسئله اینست که مثلاً در وسط نماز عصر است و شک می‌کند نماز ظهررا خواندم یا نه، بنابراین به قاعدۀ تجاوز و شک بعد از محل باید بگوید نماز ظهر را خواندم. اما می‌فرمایند عدول کند از نماز عصر به نماز ظهر، برای اینکه سابقاً گفتیم اگر یقین هم داشته باشد، جای عدول هست. حال در اینجا شک دارد، پس جای عدول هست و عدول کند از نماز عصر به نماز ظهر و نماز ظهر را بخواند.

    به مرحوم سید عرض می‌کنیم اگر نماز ظهر را خوانده بود بعد نماز عصر را می‌خواند و الان که نماز عصر می‌خواند، بنابراین نماز عصر مقدم بر نماز ظهر است و اگر شک کند رکوع نماز ظهر را کرده یا نه، بگوید رکوع را به جا آوردم. اگر شک کند که نماز گذشته را سه رکعت خواندم یا چهار رکعت، پس چهار رکعت خوانده است. اگر شک کند که نماز ظهر را خوانده یا نه، بگوید نماز ظهر را خواندم. مثل اینکه بعد از سلام شک کند که نماز ظهر را خواندم یا نه، قاعدۀ فراغ می‌گوید نماز ظهر را خواندی. اما همان که می‌گوید که نماز ظهرت را خواندی، می‌گوید اگر شک کنی درست خواندی یا نه، بگو درست خواندم و اگر شک کردی وضو داشتی یا نه، بگو وضو داشتم. اما برای نماز بعدی، قاعدۀ فراغ نداری و باید برای نماز عصر وضو بگیری. لذا حق مطلب اینست که: «إذا شک فی أثناء العصر فی أنه أتى بالظهر أم لا بنى على عدم الإتیان و عدل إلیها إن کان فی الوقت». در وقت مشترک که قاعدۀ بعد از محل و قاعدۀ تجاوز دارد، می‌فرماید: «و لا تجری قاعدة التجاوز». و ما می‌گوییم: «بنی علی الصحة لقاعدة التجاوز».

    بعد می‌فرمایند: «نعم لو کان فی الوقت المختص بالعصر یمکن البناء على الإتیان باعتبار کونه من الشک بعد الوقت»؛ دم غروب که نزدیک است که نمازش قضا شود، در چهار رکعت نماز عصر که مقدم بر نماز ظهر می‌شود. می‌تواند بگوید نماز ظهرم را خواندم، به قاعدۀ تجاوز. به مرحوم سید می‌گوییم شک فراغ و شک تجاوز و شک بعد محل، یک معنا دارد. از شکهایی که اعتبار ندارد، شک بعد از وقت است، از شکهایی که اعتبار ندارد، شک بعد فراغ است و از شکهایی که اعتبار ندارد، شک بعد تجاوز است،‌و اینکه قبول کنی شک بعد وقت در وقت مختص داریم و اما قاعدۀ تجاوز نداریم، علی الظاهر وجهی ندارد.

    در وقت مشترک، یعنی مثلاً یک ساعت بعد از ظهر، هر شکی که در نماز عصر کند، بعد از نماز ظهر است و اعتبار ندارد، به قاعدۀ شک بعد فراغ. لذا مناط اینست که ما هرکجا بتوانیم شک بعد تجاوز درست کنیم، باید بگوییم نماز قبل درست است. هرکجا که بتوانیم قاعدۀ فراغ درست کنیم، باید بگوییم نماز درست است، برای اینکه از آن فارغ شدیم. مثلاً بین نماز ظهر و عصر شک می‌کند که آیا برای نماز ظهر وضو گرفتم یا نه!‌ مرحوم سید می‌فرمایند بگو وضو گرفتم و اما برای نماز عصرت چون قاعدۀ فراغ نداری، باید وضو بگیری. مانحن فیه نیز در اثناء نماز شک می‌کند که آیا نماز ظهر را خواندم یا نه، پس باید بگوید نماز ظهر را خواندم. اگر بعد از نماز باشد و شک کند نماز عصر را خوانده یا نه، باید بگوید نماز عصر را خواندم. قاعدۀ شک بعد محل و شک بعد تجاوز و غیره، راجع به جاهایی است که آن عمل انجام شده باشد. در مسئلۀ‌ ما هم وقتی نماز عصر را شروع کرده، یقیناً أثناء نماز عصر بوده است. هر شکی که در نماز عصر کند و وقتش گذشته باشد، بگوید درست به جا آوردم. مانحن فیه نمی‌داند آیا نماز ظهر را خوانده و نماز عصر را شروع کرده یا نه. مثل آنجاست که نمی‌داند رکوع کرد یا نه، قاعدۀ تجاوز دارد، اینجا هم قاعدۀ تجاوز دارد. لذا عجب اینجاست که مرحوم سید نتوانستند قاعدۀ تجاوز را چه قبل نماز و چه بعد نماز بیاورند. لذا گفتند قاعدۀ تجاوز جاری نیست، اما در وقت مختص گفتند شک بعد محل هست. به مرحوم سید عرض می‌کنیم شک بعد از محل با شک بعد از فراغ و شک بعد تجاوز چه تفاوتی می‌کند!‌ هرکجا شک تجاوز دارد، شک فراغ هم دارد و هرکجا شک تجاوز دارد، شک بعد محل هم دارد.

    مسئله اینست:

    إذا شک فی أثناء العصر فی أنه أتى بالظهر أم لا بنى على عدم الإتیان ...

    در حال خواندن نماز عصر است و ظهر مقدم بر عصر است و قاعدۀ تجاوز و قاعدۀ شک بعد محل دارد، چنانچه اگر نماز عصر را خوانده باشد، شک بعد فراغ هم دارد. مناط یکی است.

    الحمدلله قضیۀ اوقات تمام شد و از امروز به بعد مسئلۀ‌ مهم، مسئلۀ قبله است.

    می‌فرمایند:

    فصل فی القبلة وهی المكان الذی وقع فیه البیت - شرفه الله تعالى - من تخوم الأرض إلى عنان السماء للناس كافة: القریب والبعید لا خصوص البنیة، ولا یدخل فیه شئ من حجر إسماعیل، و إن وجب إدخاله فی الطواف، ویجب استقبال عینها لا المسجد أو الحرم ولو للبعید. ولا یعتبر اتصال الخط من موقف كل مصل بها، بل المحاذاة العرفیة كافیة، غایة الأمر أن المحاذاة تتسع مع البعد، وكلما ازداد بعدا ازدادت سعة المحاذاة،

    می‌فرمایند فقط این بنایی که می‌بینیم قبله نیست بلکه زیر آن و بالای آن هم قبله است. حجر اسماعیل در دل خانۀ خدا واقع شده است، و ولو اینکه باید آن را هم در طواف، طواف کرد و اما نمی‌توانیم رو به آن نماز بخوانیم.

    عمده اینجاست که باید روبه روی خانۀ خدا نماز بخوانیم. کسانی که در مکه هست، خوب می‌توانند روبروی خانۀ خدا نماز بخوانند. کسانی هم که دور هستند، همینطور می‌توانند رو به خانۀ خدا نماز بخوانند. حال ما چگونه رو به روی خانۀ خدا نماز بخوانیم؟

    این برمی‌گردد به سمت، یعنی جنوب و شمال و مغرب و مشرق و باید رو به جنوب نماز بخوانیم. آنگاه خواه ناخواه رو به قبله و رو به عین خانۀ خدا نماز خوانده‌ایم.

    برمی‌گردد به اینکه اگر رو به مغرب یا مشرق یا شمال باشد رو به خانۀ خدا نیستیم و اگر رو به جنوب باشد، عرفاً رو به قبله هستیم و این سمت عرفاً کفایت می‌کند و مراد از اینکه باید رو به قبله بایستیم، همین سمت و طرف است و عین محال است، حتی برای اهل مکه. اگر همۀ اهل مکه بخواهند رو به خانۀ خدا نماز بخوانند محال است، بلکه باید به سمت و طرف آن نماز بخوانند، حال قریب باشند یا بعید باشند.

    و صلّی الله علی محمد و آل محمد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365