جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: خمس مؤونه
    موضوع درس: آیا مؤونه مورد نیاز یک سال، خمس دارد؟
    شماره درس: 42
    تاريخ درس: ۱۳۹۷/۱/۲۷

    متن درس:

    أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

     

    مسئله 63:

    لا فرق فی المؤنة بین ما یصرف عینه فتتلف مثل المأکول و المشروب و نحوهما، و بین ما ینتفع به مع بقاء عینه، مثل الظروف و الفروش و نحوها. فإذا احتاج إلیها فی سنة الربح یجوز شراؤها من ربحها و إن بقیت للسنین الآتیة أیضا.

    مسئله از مصادیق مسئلۀ 61 است و از مسئلۀ 61 به طور کلی استفاده کردیم و اینجا مصداقی از مصادیق مسئلۀ 61 را فرمودند. مؤنه گاهی استعمال می‌شود و تمام می‌شود، مثل خورد و خوراک و پوشاک، و گاهی در آن سال استفاده می‌شود اما سر سال که می‌شود باقی مانده و در سال بعد استفاده می‌شود، مثل اینکه ظرف می‌خرد برای استعمال یا فرش می‌خرد برای احتیاج، لباس می‌خرد برای اینکه استفاده کند و اگر باقی بماند برای سال دیگر باشد. می‌فرمایند همۀ اینها جزء مؤنۀ همین سال است. برای اینکه در همین سال به آن احتیاج داریم. مؤنه اختصاص ندارد مثل خورد و خوراک از بین رفته باشد، همین مقدار که در سال احتیاج داشته باشد، ولو سال آینده هم باقی باشد، این مؤنۀ همین سال است و خمس ندارد. یکی از مصادیق مؤنه را که در مسئلۀ 58 و 61 فرمودند، در اینجا هم فرمودند و معلوم است که عرفاً مؤنه یعنی مایحتاج الیه. حال گاهی مایحتاج الیه تمام می‌شود، مثل خورد و خوراک و گاهی تمام می‌شود بعضی از لباسها و گاهی تمام نمی‌شود مثل بعضی لباسها که برای سال بعد می‌ماند. الان خانه احتیاج دارد و جزء مؤنه است اما وقتی خانه خرید سالهای بعد هم از خانه استفاده می‌کند. یا در این سال احتیاج به فرش داشت و فرش خرید و اما سالهای بعد از این فرش استفاده می‌کند. بنابراین اگر نفرموده بودند، از مسئلۀ 58 و 61 به خوبی معلوم می‌شد و برای توضیح، مسئلۀ 63 را هم فرمودند.

     

    مسئلۀ 64:

    یجوز إخراج المؤنة من الربح و إن کان عنده مال لا خمس فیه، بأن لم یتعلق به، أو تعلق و أخرجه فلا یجب إخراجها من ذلک بتمامها، و لا التوزیع و إن کان الأحوط التوزیع، و الأحوط منه إخراجها بتمامها من المال الذی لا خمس فیه. و لو کان عنده عبد أو جاریة أو دار أو نحو ذلک- مما لو لم یکن عنده کان من المؤنة- لا یجوز احتساب قیمتها من المؤنة و أخذ مقدارها، بل یکون حاله حال من لم یحتج إلیها أصلا.

    مثل اینکه سرمایۀ او یک میلیون است و خمس آن را داده و مابقی خمس ندارد. ولو اینکه ده سال هم بماند و اضافه هم بشود، آنچه خمسش را داده، خمس ندارد.

    صدر مسئله معلوم است، اما ذیل مسئله را نمی‌فهمیم. اینکه ‌أحوط اینست که وقتی می‌خواهد خمس دهد، هم از مال خمس نداده بدهد و هم از مالی که خمس داده است. أحوط‌تر اینکه از مالی که خمس نداده، همۀ خمس را بدهد. مثلاً یک میلیون استفاده کرده و یک میلیون هم مخمس دارد، باید دویست تومان بدهد، حال دویست تومان از مغازه برمی‌دارد و خمس می‌دهد. این دویست تومان خواه از مالی باشد که قبلاً خمسش را داده و خواه از مالی باشد که خمسش را نداده و خواه مخلوط باشد از مالی که خمس داده و مالی که خمس نداده است. اما اینکه أحوط این باشد که از مالی خمس بدهد که خمس نداده، ظاهراً وجهی ندارد. لذا سرمایه‌اش یک میلیون است،‌ حال کاسبی کرده و سرمایه‌اش دو میلیون شده است. در اینجا باید دویست تومان خمس بدهد. حال این دویست تومان را یا از مالی برمی‌دارد که خمس داده و یا از مالی برمی‌دارد که خمس به آن تعلق می‌گیرد. معمولاً از اصل مال برمی‌دارد و توزیع می‌شود بین مالی که خمس داده و بین مالی که خمس نداده است. اما وجهی برای این احتیاط مرحوم سید نداریم. مثلاً دویست تومان بدهکار است، حال نیت کند و بگوید دویست تومان از یک میلیونی که امسال استفاده کردم، در اینجا نیت کند یا نیت کند، در این مال دویست تومان خمس دارد و آن دویست تومان را می‌دهد.

    مسئله اینست که:

    یجوز إخراج المؤنة من الربح و إن کان عنده مال لا خمس فیه، بأن لم یتعلق به، أو تعلق و أخرجه فلا یجب إخراجها من ذلک بتمامها، و لا التوزیع و إن کان الأحوط التوزیع، و الأحوط منه إخراجها بتمامها من المال الذی لا خمس فیه.

    معنای دیگر هم اینکه یک میلیون سرمایه داشته و الان روز به روز استفاده می‌کند. از مالی استفاده کند که می‌خواهد خمسش را بدهد و نه از مالی که خمسش را داده است. این نیز وجه ندارد. معنای «الخمس بعد المؤنة» اینست که شما خورد و خوراکتان خمس ندارد. حال می‌توانید برای استفاده از اصل مال بردارید. معمولاً‌میان مردم چنین است که از اصل مال برمی‌دارد و می‌گوید سال گذشته مخمس من یک میلیون بوده و الان استفادۀ من دو میلیون شده است. یک میلیون را خمس دادم و یک میلیون را باید خمس بدهم و دویست تومان هم از مالی که خمس داده و هم از مالی که خمس نداده، برمی‌دارد و رد می کند.. حال اگر بگویند از مالی که خمس نداده بردارد، اولاً کار فوق‌العاده مشکلی است و بعد هم چه وجهی دارد. احتیاط ایشان را علی‌الظاهر هرطور معنا کنیم، نمی‌توان وجهی برای آن پیدا کرد. حتی قدری بالاتر بفرمایید که کاسبی می‌کند و سال گذشته سرمایه‌اش یک میلیون بوده و شده دو میلیون. الان یک میلیون استفاده کرده است، باید دویست دوتومان خمس دهد و خمس را می‌دهد. حال این خمس را از مغازه نمی‌دهد بلکه کسی هدیه به او داده یا ارث پدر به او رسیده و این خمس را از آنجا می‌دهد. این مانعی ندارد. احتیاط کنیم و بگوییم از استفادۀ مغازه خمس دهد. احتیاط واجش وجه ندارد و احتیاط مستحبش هم وجه ندارد. مرحوم سید برده در استفادۀ اول و استفادۀ دوم، اما شما ببرید آنجا که خمس می‌دهد از مالی که خمس ندارد، مثلاً از ارث پدرش یا از هدایایی که به دست آورده است. دینی بدهکار بوده و ادا کرده از مالی که خمس داده یا از مالی که خمس نداده و یا از مالی که اصلاً خمس ندارد.

     

    مسئلۀ 65:

    المناط فی المؤنة ما یصرف فعلا لا مقدارها فلو قتّر علی نفسه لم یحسب له کما أنّه لو تبرّع بها متبرّع لا یستثنی له مقدارها علی الأحوط بل لا یخلو عن قوّة.

    پسر کار می‌کند و مثلاً مغازه دارد و مغازه‌اش استفاده دارد، اما خرج و مخارجش را پدرش می‌دهد. الان سر سالش است و سرمایه‌اش یک میلیون بوده و دو میلیون شده و باید خمس این میلیون استفاده را بدهد ولو اینکه اگر پدرش نمی‌داد، خرج می کرد. در رساله‌ها این مثال مرحوم سید را می‌زنند که خرج و مخارج کسی مثلاً در روز صد تومان است، اما ساده‌زیستی می‌کند و به جای زندگی رفاهی، زندگی ضروری می‌کند. مثلاً پنجاه تومان را خرج می‌کند و سر سال که می‌شود اگر ساده‌زیستی او نبود و کم گذاشتن از خود و زن و بچه نبود، نباید خمس می داد اما الان باید یک میلیون خمس بدهد. معلوم است که سرمایه یک میلیون بوده و دو میلیون شده و الان یک میلیون موجودی دارد و باید خمسش را بدهد.

    مرحوم سید راجع به ساده زیستی اشکالی ندارند، اما راجع به اینکه خرج و مخارجش را دیگری بدهد، اشکال دارند و ظاهراً اشکالش وجهی ندارد و مثل احتیاط در مسئلۀ 54 است.

    عبارت این بود که:

    المناط فی المؤنة ما یصرف فعلا لا مقدارها فلو قتّر علی نفسه لم یحسب له کما أنّه لو تبرّع بها متبرّع لا یستثنی له مقدارها علی الأحوط بل لا یخلو عن قوّة.

    یعنی چیزی که صرف می‌کند، خمس ندارد. نباید مقدار را بسنجیم. ظاهراً فرقی بین صدر و ذیل مسئله نیست. یک دفعه پدر و مادر خرج و مخارجش را می‌دهد و هرچه ماند باید خمس بدهد. یک بار هم ساده‌زیستی می‌کند، باز سر سال باید برای هرچه ماند خمس بدهد. حال در صورت دوم بگوییم بله، اما صورت اول که متبرعی تبرع می کند، فرق بگذاریم با آنجا که ساده‌زیستی می‌کند. علی‌الظاهر تفاوتی ندارد و این فرمایش مرحوم سید که اول احتیاط کرده و بعد می‌فرماید «لایخلو من قوة»، علی‌الظاهر نمی‌توانی وجهی برایش درست کرد. حال احتیاط در مسئلۀ 54 احتیاط مستحبی بود اما احتیاط در اینجا احتیاط وجوب،‌بلکه فتواست. ظاهراً اگر فرموده بودند: «المناط من المؤنه ما یصرف فعلا لا مقدارها فلو قتر علی نفسه أو تبرّع بها متبرّع لا یحسب له». اما راجع به قترَ می‌فرمایند لایحسب و راجع به تبرّع متبرّع می‌فرمایند علی الأحوط بل لا یخلو عن قوّة. مناط اینست که سر سال چه چیز زیاد آورده است. حال زیاد آورده به خاطر اینکه ساده زیستی کرده یا زیاد آورده برای اینکه پدرش خرج و مخارجش را می‌دهد و استفادۀ این زیاد شده است. سر سال که می‌شود برای هرچه دارد باید خمس بدهد. برای آنها که زیاد باید خمس دهد، خواه ساده‌زیستی کرده باشد یا متبرعی مؤنۀ او را داده باشد. الان مثلاً یک میلیون اضافه دارد و باید خمس یک میلیون را بدهد.

    گفتیم همۀ اینها دلیل ندارد و دلیلش عقلا و عرف است و این عرف اختلاف می‌اندازد در میان مراجع و کسانی که فتوا می‌دهند. کسی به نظرش می‌رسد این خمس دارد و کسی به نظرش می‌رسد که این خمس ندارد و کسی هم نمی‌تواند مسئله را حل کند و احتیاط واجب می‌کند. و اما اگر بخواهیم دلیلی پیدا کنیم، روایت و فتوایی نیست. حال اگر مجتهد جامع‌الشرایط باشد، بستگی به فهم و شعورش دارد. هرچه بفهمد برای خودش و مقلّدینش حجت است. معلوم است در فهم عرفی، تعیین موضوع است و در تعیین موضوع اختلاف زیادی پیدا می‌شود، چنانچه در فهم حکم هم اختلاف زیاد پیدا می‌شود.

     

    مسئله 66:

    إذا استقرض من ابتداء سنته لمؤنته، أو صرف بعض رأس المال فیها قبل حصول الربح، یجوز له وضع مقداره من الربح.

    سر سالش در زمستان است و در زمستان کار نیست و قرض می‌کند و می‌خورد، یا اینکه از رأس المال می‌خورد. مغازه‌اش به گونه‌ای است که در زمستان نمی‌گردد و در تابستان می‌گردد و الان از رأس المال استفاده می‌کند. اما در تابستان جبران مافات می‌کند. آیا این جبران مافات مؤنه است و خمس دارد یا نه؟!

    معلوم است که مؤنه است و مرحوم سید هم می‌فرمایند مؤنه است. این شخص می‌تواند روی مغازه‌اش حساب کند و بگوید سرمایۀ من یک میلیون است و سر سال اگر سرمایه‌اش دو میلیون شده برای یک میلیون خمس می‌دهد وگرنه خمس ندارد. حال گاهی استفاده‌اش به تدریج است و گاهی دفعی است. سر سالش که می‌شود یک میلیون دارد و باید خمسش را بدهد.

    بعضی از بزرگان گفتند که اگر از سرمایه بخورد و سرمایه تمام شود، سر سال که می‌شود باید ببیند استفادۀ امسالش چه مقدار است اما اگر استفاده را صرف خرج و مخارج کرده باشد، باید خمس فائدۀ فعلی را بدهد. علی‌الظاهر این وجهی ندارد. حتی سال گذشته هم همین است. امسال نتوانسته کاسبی کند و یک میلیون ضرر کرده و سر سال سرمایه‌ای که ده میلیون بوده، نُه میلیون شده است. این شخص می‌تواند بنویسد سرمایۀ من نُه میلیون است و وقتی استفاده می‌کند مابقی هرچه ماند خمسش را بدهد.

    و صلّی الله علی محمد و آل محمد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365