جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: ولادت حضرت امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه
    موضوع درس:
    شماره درس: 472
    تاريخ درس: ۱۳۹۰/۳/۲۵

    متن درس:

    أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي‏.

     

    به تناسب فردا که مولود پربرکت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است یک مقداری دربارۀ امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) صحبت بکنیم. بنابر آنچه گفته شده و سنّیها هم گفتند، بیش از سیصد آیه دربارۀ امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نازل شده. حال یا مختص و یا به عنوان شأن نزول. و این در صحاح ستّۀ سنیها هم آمده است. و مشهورتر و روشنتر از همۀ این سیصد آیه این آیۀ ولایت است. یک جمله یادم آمد و این را برای حقّی که به حوزه دارد عرض کنم که ما پیش مرحوم آقای ادیب (رحمة الله علیه) متوّل می­خواندیم و ایشان هم چنین روزی که فردایش عید بود و آمدند که درس بگویند یک جمله گفتند، همین جمله­ای که الان عرض کردم را گفتند که آیات فراوانی از نظر سنّی و شیعه دربارۀ امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) هست اما روشنتر و بهتر از همۀ این سیصد آیه این آیۀ ولایت است. و حتی سنّیها نقل می­کنند که عمر بارها می­گفت دلم می­خواست همۀ دنیا مال من باشد و من به جای آن انگشتر امیرالمؤمنین که در راه خدا داد، دنیا را بدهم و مثل این آیۀ ولایت دربارۀ من نازل شود. و بالاخره آیۀ ولایت انصافاً آیۀ بالایی است و هم شیعه و هم سنّی دربارۀ این خیلی حرف زده است. یک کسی را هم پیدا کنیم که بگوید آیۀ ولایت مربوط به امیرالمؤمنین نیست، آنهم خیلی لجبازی و بیسوادی و بالاخره پاگذاشتن روی حق است و الاّ مرحوم امینی در الغدیر از شصت و چهار سنّی نقل می­کند که آیۀ ولایت دربارۀ امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است و حتی از فخررازی نقل شده و نه اینکه نقل شده بلکه الان در همین تفسیر فخررازی هست که آن یک حرفی می­زند که شیعه­ها هم الاّ خواصشان نگفتند. می­گوید: انّما ولیّکم الله والرسولُ والذین یؤمنون بالله و یقیمون الصلاة، می­گوید این وحدت نسق دارد و این وحدت به ما می­گوید آنچه خدا، آن طرز ولایت خدا و آن طرز ولایت پیغمبر، همان طرز برای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) هم هست. هم ولایت تشریعی و هم ولایت تکوینی. و این از عجائب هم هست. چون که فخرالمحققین معمولاً تشکیک می­کند در این آیاتی که مربوط به امیرالمؤمنین است و یک لجاجت عجیبی با شیعه دارد، لذا ما شیعه­ها به او می­گوییم فخرالمشککین و این فخرالمشککین بعضی اوقات از دستش در می­رود من جمله اینجا می­گوید همان ولایتی که برای خداست برای پیغمبر است و همان ولایتی که برای پیغمبر است برای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) هم هست. یعنی قرآن می­گوید که امیرالمؤمنین هم ولایت تکوینی مطلق و هم ولایت تشریعی مطلق دارد. انصافاً حرف خوبی است و از دستش در رفته و یک واقعیت را این فخرالمشککین در تفسیر در همین ذیل این آیه و در همین تفسیر موجود گفتند و به راستی آیه بالاست. اینهم که بعضیها و البته بیسوادها و البته یک روایات ضعیف السند اسرائیلی هم روی آن است که بعضیها گفتند آن انگشتری که امیرالمؤمنین (ع) داده خیلی قیمت داشت و سراج شامات و بعضی از همین روایتها می­گوید اصلاً انگشتر نبوده و یک حوله بوده که از یمن آوردند به عنوان هدیه برای پیغمبر اکرم (ص) و پیغمبر اکرم به امیرالمؤمنین (ع) هدیه داد و امیرالمؤمنین به دوش گرفتند و به مسجد آمدند و در حال رکوع به آن فقیر دادند. این بند و بارها و این جزئیات و بعد هم این خرافات را کنار بگذاریم و آنچه یک امر مسلّمی است اینست که انگشتر امیرالمؤمنین معلوم است که مثل پیراهن امیرالمؤمنین ارزش نداشته و یک انگشتر معمولی و یک انگشتری که همۀ مسلمانها انگشتر عقیق دست می­کردند و همۀ مسلمانها داشتند، الاّ اینکه خلوص امیرالمؤمنین به آن خورده و به اندازه­ای ارزش پیدا کرده که آیۀ ولایت درباره­اش آمده است. آنچه مهم است و یک اخلاق و یک سرمشق برای ماست، اینست که اگر به راستی به چیزی خلوص بخورد، قیمتش از دنیا و آنچه در دنیاست، ارزشش بیشتر است. خیلی وقتها یعنی این مدتی که ما در خدمت استاد بزرگوارمان علامۀ طباطبائی (رضوان الله تعالی علیه) بودیم در شبهای پنجشنبه و جمعه، ایشان خیلی اوقات این نصیحت را به ما می­کردند و می­فرمودند که این علم کیمیا که یک چیزی به مس می­زنند و طلا می­شود، ایشان می­فرمودند من نمی­دانم چنین چیزی هست یا نیست. ردش نمی­کردند اما اثباتش هم نمی­کردند. می­گفتند اما می­دانم یک کیمیایی هست بالاتر از آنکه اهل جفر می­گویند و آن اینست که اگر خلوص به چیزی بخورد ولو آن چیز خیلی کم ارزش باشد، از دنیا و آنچه در دنیاست ارزشش بیشتر می­شود و آنوقت به همین انگشتر مثال می­زدند و می­گفتند آن انگشتر یک درهم هم قیمتش نبوده اما خلوص علی به آن خورد. آن عواطف و آن احساسات امیرالمؤمنین (ع) نسبت به آن فقیر که اینها هم خیلی اهمیت ندارد و آن خلوص به اندازه­ای شد که آیه حق پیدا کرد که آیۀ ولایت دربارۀ امیرالمؤمنین (ع) نازل شود. بعد ایشان می­فرمودند برعکسش اگر خلوص نباشد و به چیزی نخورد، آن چیز ولو از دنیا و آنچه در دنیاست، ارزشش بالاتر باشد، به پر کاهی هم ارزش ندارد. بعد مثال می­زدند و می­فرمودند یک کسی را می­آورند صف محشر، این روایت را مرحوم شهید در مُنیة نقل می­کنند. یک کسی را می­آورند در صف محشر و می­گویند چه کار بودی؟ می­­گوید یک عمر قال الباقر و قال الصادق. خدمت به دین و تبلیغ و خدمت به تشیّع. می­گویند به عملت نگاه کن وقتی نگاه می­کند، می­بیند که پوچ است و اصلاً و ابداً ارزش ندارد. می­گویند بله، طلبگی کردی اما نه برای خدا بلکه برای جا و مقام و دنیا و خطاب می­شود که این نه عمل ندارد بلکه گناه دارد. برای اینکه گناه ریا در سرحد کفر است.

    لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‏ كَالَّذي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ (سوره مبارکه بقرة، آیه 264).

    گناه ریا در سرحد کفر است. نه ثواب ندارد بلکه عمل هم باطل است و نه باطل است بلکه یک زرق و برقی است و باطن ندارد. لذا می­شود جهنم. دومی را می­آورند و می­پرسند چه کاره بودی؟ می­گوید رفتم جبهه و شهید شدم. می­گویند فی سبیل الله نبوده و ریاکاری بوده. سومی را می­آورند که چه کار بودی؟ می­گوید یک عمر خدمت به خلق خدا. خطاب می­شود که تظاهر بوده و فی سبیل الله نبوده و خدمت به خلق خدا برای این بوده که به تو بگویند بارک الله، و این هم جهنمی می­شود. علامۀ طباطبائی می­فرمودند که انسان نفس خودش را بدهد و جان خودش را بدهد، این خیلی ارزش دارد و از دنیا و آنچه در دنیاست ارزشش بیشتر است. انسان یک دنیا و یک عمر خدمت به خلق خدا بکند، یکی از آن خدمتها بعضی اوقات ثواب یک حج و یک عمره مقبول و مبرور دارد تا می­رسد به بیست حج و بیست عمره مقبول و مبرور. نه بالاتر از این دو، مدادٌ علماء أفضل من دماء الشهداء، ما طلبه­ها اگر بتوانیم یک نفر را بسازیم، من أحیاها فکانّما احیالناس جمیعا. مثل اینکه دنیا را زنده کرده باشیم. اما اگر رنگ نداشته باشد، به پر کاهی هم ارزش ندارد. لذا این فرمایش علامۀ طباطبایی که استشهاد می­کردند به این آیۀ شریفه و من از همۀ شما تقاضا دارم این فرمایش ایشان همیشه در نظر شما باشد که روی خلوص کار بکنید. البته خیلی مشکل است اما باید کار کرد. این خلوص چهارده مرتبه دارد و چهارده منزل دارد. لاأقل منزل اولش را باید طی کنیم. رنگ بدهیم تا بشود، صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَة. رنگ خدا چه رنگ خوبی است. روی این کار کنیم. مشکل است اما لازم است. خیلی دقیق هم هست. لذا در روایات ما آمده که مورچه شب تار، روی یک سنگ سیاه راه برود، شما مورچه را می­بینید؟ نه. آیا صدای پای مورچه را می­شنوید؟ نه. پس ریا را بدان که اینقدر مخفی است. و انسان بتواند تحویل بدهد گفتار و کردار و اعمال و کم کم دل را بتواند رنگ خدا بدهد، خیلی ارزش دارد اما خیلی هم مشکل است. روی این کار کنید. در این ایام البیض که فوق العاده اهمیت دارد، مخصوصاً شبهایش و قبل از اذان صبح کار بکنید. همیشه نروید در دنیا. اهل دل اصلاً راجع به غیر خدا هیچ دعا و راز و نیاز و اینها را ندارند. من جمله روی این خلوص کار بکنید. از خدا بخواهید یک دلی به شما بدهد که آن دل شما را به آنجا برساند که گفتارتان و اعمالتان، تا کم کم برسد به افکارتان و هیچ چیز در نظر نباشد جز خدا. و مصداق این صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَة باشیم. تا اینجا این شد که این آیۀ ولایت خیلی آیۀ خوبی است اما یک ذیل دارد و این به ما مربوط است. و من یتوّل الله و رسوله والذّین آمنوا فان حزب الله هم الغالبون. یعنی شیعه، یعنی آنکه این ولایت را بپذیرد. آنکه این ولایت را قبول داشته باشد. به قول فخررازی هم ولایت تکوینی را و هم ولایت تشریعی را. آنکه مثل یک شیعه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را بپذیرد. اول خدا و بعد پیغمبر و بعد هم علی را در همه چیز بپذیرد. و بالاخره هم ولایت تکوین و هم ولایت تشریعی و همین حرفهایی که ما شیعه­ها می­زنیم و الحمدلله باید شکر بکنیم از علما و از اجداد که این چیزها را به ما گفتند و یاد دادند و حالا می­خواهند این چیزها را از ما بگیرند. دارند علیه ولایت تکوینی صحبت می­کنند و علیه ولایت تشریعی که پانصد رسانه به بالا علیه ما، علیه شیعه صحبت می­کند. این آبا و اجداد ما و علمای بزرگ این ولایت را به ما دادند. لذا قرآن می­گوید که این حزب الله است و آنوقت یک نکته دارد که حزب الله هم الغالبون، ظاهراً معنایش اینست که بالاخره به دست ما و به رهبری امام زمان پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته خواهد شد. علی انَّ حزب الله هم الغالبون، الا اِنّ حزب الله هم المفلحون. قطع نظر از این حرف من، روایات هم زیاد داریم که این حزب الله هم الغالبون و هم المفلحون، همین شیعه است که به دست این شیعه و به رهبری امام زمان (عج) پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته می­شود. لذا بعد این آیۀ ولایت، می­فرماید هرکه این ولایتی که از امیرالمؤمنین است قبول کند و این ولایتی که از خداست و به پیغمبر و پیغمبر به امیرالمؤمنین داده است، و من یتوّل الله و رسوله والذّین آمنوا، که این والذّین آمنوا همان حرف قبلی است انّما ولیّکم الله والرسولُ والذین آمنوا، هرکه این ولایت را قبول بکند، حزب الله است و این حزب الله هم الغالبون است، فان حزب الله هم الغالبون. اشاره به آن آیه که الا انَّ حزب الله هم الغالبون، الا انّ حزب الله هم المفلحون، اگر روایت هم نداشتیم، خود این قرآن می­گفت بالاخره به دست این شیعه و به رهبری امام زمان، پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته می­شود و حکومت اسلامی سرتاسر جهان را می­گیرد. یک نکتۀ دقیق دیگری هم در این آیه هست و قبل از  این آیه که: و من یرتدُّ عن دینه. این آیه هم انصافاً برای شیعه خیلی عالیست. يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْف‏...، که مراد همین شیعه است. می­آید یک افرادی، که پیغمبر اکرم همان وقت دست زدند روی شانۀ سلمان و گفتند شما. يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ. این آیه هم خیلی واضح، مربوط به سقیفۀ بنی­ساعده است. و اینکه اگر سقیفۀ بنی ساعده را جلو آوردید، اما بدانید که این ولایت امیرالمؤمنین(ع) از بین رفتنی نیست. بالاخره یک دسته پیدا می­شود و این ولایت را قبول دارد و آن شیعه است، البته شیعۀ متّقی و شیعۀ متقی کیست؟ آنکه با هم صد در صد سازگاری دارند و صد در صد در مقابل کافر سختگیر هستند و از شیعه گریشان ملامت ملامت کننده در آنها تأثیر ندارد و بالاخره شیعۀ متّقی. اینها اگر سقیفۀ بنی ساعده هم تشکیل شود، بدانند اینکه بالاخره این ولایت صاحب پیدا می­کند و این سوف یأتیهم را هم اگر روایت نداشتیم به همین شیعۀ ایرانی مثال می­زدیم. روایت هم داریم که مراد از این آیه یعنی شیعۀ ایرانی. پیغمبر اکرم (ص) دست زدند روی شانۀ سلمان و گفتند شما. که این هم یک افتخار برای ما ایرانیهاست که بالاخره به دست ما و به رهبری امام زمان(ع) پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته می­شود. سقیفۀ بنی ساعده جلو آمد، مرحوم کاشف الغطاء می­گوید صد و چهار نفر که حالا کمتر یا بیشتر اما بالاخره یک حزبی که پیغمبر اکرم (ص) بارها می­فرمودند: یا علی أنت و شیعتک هم الفائزون، أنت و شیعتک هم الغالبون. این را هم سنّیها نقل می­کنند و شیعه که پیغمبر اکرم بارها در میان مردم این را می­فرمود. مخصوصاً وقتی آیۀ، الا انَّ حزب الله هم المفلحون، الا انّ حزب الله هم الغالبون، نازل شد، سنّی و شیعه نقل می­کند که پیغمبر اکرم فرمودند یا علی و شیعیان تو. این اسم شیعه گری در زمان پیغمبر اکرم بوده است اما چه وقت این حزب الله تشکّل پیدا کرد؟ بعد از پیغمبر اکرم (ص) وقتی سقیفۀ بنی ساعده پیدا شد و همۀ کاسه و کوزه­ها را به هم ریخت، یک حزب الله پیدا شد. مرحوم کاشف الغطاء می­گوید صد و چهارده تا بودند. زنهایشان مثل زهرا، فضّۀ خادمه و اسامه بنت عمیر، مردهایشان مثل مالک بن نویره، مثل سلمان و مثل ابی ذر، صد و چهارده نفر اینطوری. و از همان وقت تا الان هم همیشه دشمن تصمیم گرفته بوده که این را نابود کند و حتی قمعش بکند. هم در زمان خود امیرالمؤمنین و هم بعد بنی امیه و بنی عباس، همۀ اینها را می­دانستند، اما در مقابل خدا همیشه تصمیم می­گرفتند که این شیعه قمع بشود. براندازی به طور کامل. اما معلوم است که خدا نمی­خواهد و خدا نخواسته و این آیۀ من یرتدَّ ان دینه فسوف یأتی الله با آن آیۀ ولایت و با آن آیۀ بعدی، و من یتوّل الله و رسوله والذّین آمنوا فان حزب الله هم الغالبون، این سه آیه، برفرض هم که روایت نداشتیم به ما هم سقیفۀ بنی ساعده را می­گوید و هم تشکّل شیعه را می­گوید و هم بالاخره به دست این شیعه و به رهبری ولایت و به رهبری امام زمان (عج) پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته می­شود. فلاح و غلبه صد در صد از این شیعه است. امیدواریم که در زمان ما باشد. حال اگر چنین توفیقی نباشد، باز یک نکته­ای را عرض کنم که به راستی اگر کسی با این مطالب سر و کار داشته باشد، و اگر کسی به راستی انتظار فرج داشته باشد، نمی­شود این آرزو از بین برود، برفرض هم که بمیرد، آقا امام زمان که آمدند و حکومت جهانی پیدا کردند، بعد از حکومت جهانی، اینها را زنده می­کند، حال یا برای اینکه اینها جزء همان حزب الله باشند یا بعدش، بالاخره زنده می­شود و هزارها سال در حکومت اهل بیت زندگی کند. من خیال می­کنم و همۀ شما تصدیق بکنید که چه خوب است به دست ما و به رهبری امام زمان پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته شود اما اگر مردیم و این توفیق نبود، باید این را بدانیم از آیات و روایات و از عقل، اینکه بالاخره ما باید در حکومت اهل بیت (علیهم السلام) باشیم و هزارها سال در حکومت امام زمان زندگی بکنیم. هرکس هم به اندازۀ جربُزه­اش پستی پیدا کند. هرکس به اندازۀ عُرضه و علمش یک پست حساسی پیدا کند. آقا امام زمان یا ائمۀ طاهرین وقتی آمدند، اینها همه استاندار می­خواهند و فرماندار می­خواهند و رئیس اداره می­خواهند و اینها که خرق عادت نیست بلکه به طور طبیعت دنیا را باید اداره کنند. ان شاء الله همۀ شما از اداره کنندگان زمان ظهور بشوید. ان شاء الله. این حرف آخرم عیدی برای همۀ شما.

    خدا را قسم می­دهم به حق مولا و امیرالمؤمنین علی علیه السلام که آنچه گفتم برای همۀ ما جامۀ عمل بپوشد. ان شاء الله.

    و صلّی الله علی محمد و آل محمّد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365