جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: امر دهم: صحیح و اعم
    موضوع درس:
    شماره درس: 14
    تاريخ درس: ۱۳۹۵/۲/۱۹

    متن درس:

    أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

     

    مسأله‌ی صحيح و اعم درحالی که نتيجه زيادی هم ندارد، ‌اما خيلی مفصل بحث شده است. مرحوم آخوند در کفايه بيش از ده صفحه راجع به صحيح و اعم صحبت کرده‌ا‌‌‌ند؛[1] ‌درحالی که مرحوم آخوند می‌توانستد در دو  سه صفحه، خلاصه‌ی مطلب را بفرمايند، اما خيلی طول و تفصيل داده‌اند؛ مثل اينکه پيش ايشان يک مسأله‌ی بغرنجی بوده است و می‌خواسته‌اند اين مسأله‌ی مشکل را برای ما طلبه‌ها حل کنند. وقتی مرحوم آخوند در کفايه چنين می‌کنند، حالا ببينيد در ميان کسانی که اصول مفصّل می‌گويند، چه خبر است. درحالی که مسأله، نتيجه‌ی فقهی هم ندارد؛ اما مسأله خيلی مشکل شده است. يکی از چيزهايی که به دست بعضی از طلبه‌هايی که حالِ اصول و فقه و حال فقه جواهری ندارند، بهانه داده، همين است و مثال‌هايی هم برای اسکات خودشان يا ديگران آوردهاند. ولی علی کل حالٍ بايد به طور موجز از اين مسأله بگذريم؛‌ به طوری که اگر از ما راجع به صحیح و اعم سؤال کرد‌‌‌ند، خوب بتوانيم جواب بدهيم. بنا نيست که همه چيز نتيجه‌ی عملی داشته باشد.

    يک بحث که ديروز کرديم، راجع به موضوع صحيح و اعم از نظر وضع بود که گفتیم: مرحوم آخوند که صحيحی هستند، خيلی پافشاری می‌کنند که الفاظ برای صحيح از معاني  وضع شده است و اگر در باطل از معاني استعمال کنند، مجاز است و قرينه و شاهد می‌خواهد.[2] مرحوم آخوند بحث را مشکل کرده‌ا‌‌‌ند و از جاهای مشکل کفايه همين بحث صحيح و اعم است.

    ما اين بحث را آسان کرديم و گفتيم: الفاظ در هر قوم و ملتی و در هر شخصی برای ماهيات وضع شده که به آن کلی طبيعی می‌گوييم و کلی طبیعی، درحالی که کلی است، اما در خارج است. به قول حاشيه‌ی ملا عبد الله: «الحق ان وجود الطبیعی بمعنی وجود افراده».[3] کلی طبيعی در خارج موجود است، اما کلی است که به اين، ماهيت لابشرط می‌گويند. ماهيت لابشرط، «يجتمع مع الف شرط»، هم با صحيح می سازد و هم با فاسد؛ هم راجع به اجناس و کليات است و هم حتی مربوط به علائم و اسماء و غيره است. ما گفتيم همه‌ی اينها رسمشان است که لفظ را برای کلی طبيعی وضع می‌کنند که آن کلی طبيعی در خارج مراتب دارد و آن خارج گاهی صحيح و گاهی فاسد است. لذا نه مجازی لازم می‌آيد و نه مشکلی جلو می‌آيد و چنين بوده و تا آخر چنين خواهد بود.

    اگر در عرض ديروزِ من دقت کرده باشيد، حرف خوبی است و مشکلات را نيز حل می‌کند و اگر می‌خواهيد، بگوييد اعمی شديم. حتی مثلاً در باب اشخاص، اسم پسرش را احمد می‌گذارد و اين در روزهای اول، احمد است و در وقتی هم که دکتر فوق‌تخصص می‌شود احمد است؛ يک کيلو باشد احمد است و صد کيلو باشد احمد است؛ العياذبالله اگر فلج هم شود، باز احمد است؛ اگر هم دست و پايش را ببرند، احمد است. همه‌ی اينها حقيقت است؛ برای اينکه کلی طبيعی در خارج می‌آيد و آن وقت  هم بر صحيح و هم بر فاسد صدق می‌کند.

    پس مسأله‌ی اول را حل کرديم و به مسأله‌ی دوم هم احتياجی نداريم. مرحوم آخونددر مسأله‌ی دوم مانده‌اند[4] و آن اين است که قدر جامع بين صحيح و فاسد چيست؟

    مرحوم آخوند می‌فرمايند: برای صحيحی می‌توان قدر جامع  پيدا کرد؛ اما نمی‌توانند پيدا کنند و می‌فرمايند: با اشاره، به مسمی اشاره می‌کنيم؛ مثلاً در نماز می‌گوييم: نماز در شرع مقدس اسلام اين است که برای صحيح وضع شده است؛ «تَنْهى‏ عَنِ‏ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ».[5] درحالی که صحيح مراتبی دارد، اشاره می‌کنم به مسمی و بين نمازها و مراتبش قدر جامع درست می‌کنم. لذا مرحوم آخوند می‌فرمايند: ما برای صحيحی می‌توانيم قدر جامعی درست کنيم؛ اما وقتی می‌خواهند بگويند قدر جامع چيست، در آن می‌مانند و با اشاره درست می‌کنند. بحث ما، بحث لغوی است؛ اما روی لغت و دلالت لغت نمی‌روند، بلکه می‌روند روی اين مطلب که صحيح اين است که می‌توانم به آن اشاره کنم و بگويم: نماز صحيح آن است که آدم را به بهشت می‌برد؛ نماز صحيح آن است که خدا قبول می‌کند. می‌فرمايند: بنابراين با اشاره لغت، صحيح را درست می‌کنیم. اما وقتی به فاسد می‌رسند، چهار پنج فرض می‌گيرند و رد می‌کنند و بالاخره بعد از رد و ايراد می‌فرمايند: قدر جامع ندارد؛ بنابراين بايد صحيحی شويم.[6] 

    اين حرف از عجايب کفايه است. مرحوم آخوند که همه چيز را در اصول به ما نشان داده‌اند، در کجای اين بحث صحيح و اعم، در ذهن مبارکشان اشکال بوده که اين‌قدر طول و تفصيل داده‌اند و بعد هم اين‌قدر رمزی گفته‌اند که طلبه‌ها نمی‌دانند اين رمز مرحوم آخوند يعنی چه. ایشان می‌فرمایند: ما راجع به صحيح، قدر جامع داريم و راجع به فاسد نداريم و در وقتی که می‌گويند داريم، اين را می‌گويند که راجع به صحيح، اشاره می‌کنيم و راجع به فاسد نمی‌توانيم اين اشاره را بکنيم؛ بنابراين الفاظ برای صحيح وضع شده، نه برای فاسد. درحالی که ديروز می‌گفتم: بگو نه برای صحيح و نه برای فاسد؛ اگر قيد صحت آوردي،‌ نمی‌تواند وجود خارجی پيدا کند و آنچه وجود خارجی است، نماز است؛ اما نماز صحيح، وجود خارجی ندارد و صحيح وصف و محمول است و موضوع نيست؛ فاسدش هم وجود خارجی ندارد؛ هم صحيح و هم فاسد هر دو وصف است و ما بحث موضوعی می‌کنيم و می‌گوييم: آيا لغات- يعنی موضوعات- برای صحيح وضع شده و يا برای فاسد وضع شده است ؟

    لذا اين فرمايش مرحوم آخوند که می‌فرمایند: ما صحيحی می‌شويم؛ برای اينکه می‌توانيم قدر جامع درست کنيم؛ اما اعمی نمی‌شويم؛ برای اينکه اعمي، قدرجامع ندارد، به مرحوم آخوند عرض می‌کنيم:

    اولاً: اگر قيد صحت و فساد را جزو موضوع بیاوريد، آن وقت جزو موضوع می‌شود و نمی‌تواند وجود خارجی پيدا کند؛ موضوع به شرط محمول وجود خارجی ندارد و اين می‌شود وجود به شرط محمول و وجود به شرط صحت. اعمی هم می‌گويد: وجود به شرط اعم از صحيح و فاسد و هر دوی اينها وجود خارجی ندارند و به عبارت ديگر، موضوع به شرط محمول است و موضوع به شرط محمول وجود خارجی ندارد.

    بعضی از کتاب‌های جامع المقدمات، کتاب‌های خوبي است. مثلا عوامل ملاّ محسن، صمديه کتابهای خوبی است و از جمله آداب المتعلمين، خوب اخلاقی است و من جمله الکبری فی المنطق که خيلی خوب منطقی است. می‌گويند کبری را به پسرش درس داد و گفت: برو در کوچه‌ها و ببين مردم چه می‌گويند. رفت و آمد و گفت: مردم حرف‌های عادی می‌زنند. بار دوم يادش داد و رفت و آمد و گفت: مردم خيلی منطق می‌گويند. گفت: باز کبری را نفهميدي. بعد رفت و آمد و گفت: مردم منطقی هستند و همه‌ی حرف‌های آنها منطقی است؛ گفت: اين بار کبرا را فهميدي.

    اصطلاحات منطقی و فلسفی در ميان مردم نيست؛ اما خودش در ميان مردم هست. بگوييد کلی طبيعی «ماهيت لابشرط ليس الا هو» و اما آيا اين ماهيت وجود خارجی دارد يا نه؟ بله وجود خارجی دارد و وجود خارجی آن افراد است؛ فرد عين کلی و کلی عين فرد است؛ وجود طبيعی به معنای وجود افراد است. حال به عنوان مثال، آنکه می‌گويد: احمد، همیشه احمد است و لو اينکه شل و پير و دم مرگ باشد.

    بالاخره حرف اين شد که مرحوم آخوند که نمی‌توانند قدر جامع برای اعمی درست کنند و برای اخصی و صحيحی قدر جامع درست می‌کنند؛ اولاً ‌می‌گوييم: قدر جامع، اشاره است و قدر جامع نيست. شما هستيد که اشاره می‌کنيد و لغت نيست.

    وَصَلَّي اللهُ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد



    [1]. کفایة الاصول، آخوند محمد کاظم خراسانی، ج1، ص35-23

    [2]. کفایة الاصول، آخوند محمد کاظم خراسانی، ج1، ص33

    [3]. الحاشیة علی تهذیب المنطق، مولی عبد الله بهابادی یزدی، ص49

    [4]. کفایة الاصول، آخوند محمد کاظم خراسانی، ج1، ص24

    [5]. سوره عنکبوت، آیه45

    [6]. کفایة الاصول، آخوند محمد کاظم خراسانی، ج1، ص24

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365