جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: حقیقت شرعیه
    موضوع درس:
    شماره درس: 12
    تاريخ درس: ۱۳۹۵/۲/۱۳

    متن درس:

    أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

     

    بحث درباره‌ی اين بود که آيا حقيقت شرعيه داريم يا نه وگفتیم: چهار- پنج قول در مسأله ديده می‌شود. 

    استاد بزرگوار ما آقای بروجردی (رضوان‌الله‌تعالی‌عليه) ‌فرموده‌اند: نه، همه‌ی اين‌ها مجاز مشهور است؛ يعنی شارع مقدس، اول اين لغات را مجازاً‌ با قرينه در معنای خاصي استعمال کرده است، اما کم کم مجاز مشهور شده و در ميان متشرعه، معنای حقيقی را از دست داده و معنای خاصی به خود گرفته است که به آن حقيقت تعيّنی و مجاز مشهور می‌گويند. بالاخره ما حقيقت شرعيه نداريم و آنچه هست،‌ حقيقت متشرعه است؛ یعنی الفاظ در اول الامر در معنای لغوی استعمال شده، اما معنای مجازی با قرينه اراده شده و به مرور زمان اين قرينه افتاده و نحو حقيقتی به خود گرفته است. مثلاً‌ درباره‌ی فروع دين،‌ مثل نماز و روزه و خمس و زکات و حج و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و تولی و تبري، که در صدر اسلام بوده، اما با قرينه در معانی شرعيه استعمال می‌شده است. نماز به معنای دعا بوده و چون در نماز دعا است، شارع اسم آن را نماز گذاشته و اول با قرينه بوده و کم کم قرينه گرفته شده است، به نحوی که وقتی در شرع مقدس اسلام می‌گويند: «وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ»،[1] يعنی ارکان مخصوصه و آن دعا به ذهن نمی‌آيد و معنای حقيقی لغوی را از دست داده است و حتی طوری شده که اگر بخواهی نماز بگويی و از آن دعا را اراده کنی، بايد قرينه بياوري؛‌ درحالی که معنای حقيقی آن به معنای دعا بوده است.[2]

    طبع قضيه هم همين را اقتضاء می‌کند که آقای بروجردی (رضوان‌الله‌تعالی‌عليه) فرمودهاند که ما حقيقت شرعيه نداريم و حقيقت متشرعه داريم و استعمال اول با قرينه بوده و کثرت استعمال، قرينه را حذف کرده و الان بدون قرينه در معنای مجازی استعمال می‌شود؛ اما معنای مجازی، حقيقت به خود گرفته است؛ يعنی حقيقت تعيّنی است. يعنی نماز به معنای ارکان مخصوصه مشهور شده است. تعيّنی يعنی مشهور و در ميان مردم مشهور شده که تا می‌گويند نماز بخوان، يعنی ارکان مخصوصه را بیاور. طبع قضيه همين را که آقای بروجردی (رضوان‌الله‌تعالی‌عليه) فرموده‌اند، اقتضاء می‌کند.

     بعضي‌ها مثل صاحب فصول می‌فرمايند: همه‌ی لغات حقيقت شرعيه است؛[3] به اين معنا که شارع مقدس نماز را وضع کرده و لفظ «صلاة» را در مقابل معنای لغوی، در‌ معنای ارکان مخصوصه وضع کرده است و مسلمان‌های صدر اسلام توجه داشتند و وقتی در آيه‌ی شريفه «وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ» آمد، می‌دانستند که چيست و دعا به ذهنشان نمی‌آمد. بالاخره هر ملتی برای خودش اصطلاحاتی دارد و شارع مقدس هم برای خودش اصطلاحاتی دارد و اين اصطلاحات، يعنی استعمال حقيقی بدون قرينه و وضع شرعي.

    اين هم حرف صاحب فصول است که اگر بخواهيم کليّتش را بگوييم، کار مشکلی است ‌که مثلاً‌ بگوييم: تکاليف خمسه؛ يعنی واجب و مستحب و حرام و مکروه و مباح،‌ حقيقت شرعيه هستند. لذا بعضی از فقهاء در فقه در لفظ مکروه ايراد دارند که آيا مکروه به معنای حرمت است، چون معنای لغوی آن است و يا به معنای مرجوح است که معنای شرعی آن است؛‌ آيا در وقت صدور اين روايت، مکروه به معنای مرجوح حقيقت شرعيه پيدا کرده بود يا نه؟‌ نظير اين جملات می‌فهماند که در ميان عرف مردم و در ميان فقها، همه‌ی اينها را حقيقت شرعيه می‌دانند و شارع مقدس اصلاً‌ مجاز را استعمال نکرده و در کليه‌ی مصطلاحاتش حقيقت شرعيه دارد.‌ انصافاً گفتن این حرف مشکل است، اما حرف خوبی است؛ به اين معنا که فی‌الجمله همین طور است.

    حال کسی حرف آقای بروجردی را هم اين‌طور بگويد که فرمايش آقای بروجردی خيلی خوب است؛ اما فی‌الجمله، نه بالجمله. گفتن اينکه ما اصلاً در صدر اسلام حقيقت شرعیه نداشتيم، کار مشکلی است؛ اما اينکه شارع مقدس الفاظی را مجازاً برای معناهایی استعمال کرده و بعد حقيقت به خود گرفته و بعضی از الفاظ هم به معنای شرعی استعمال شده و کم کم اين حقيقت شهرت بسزا پيدا کرده است، ظاهراً بهترين حرف‌ها می‌شود.

    چيزی که بايد به آن توجه داشته باشيم، اين است که اين حقيقت شرعيه و حقيقت متشرعه، حقيقت تعيينی و تعيّنی و اين اصطلاحات، در ميان همه‌ی مذاهب و در ميان همه‌ی مردم هست؛ مثلاً‌ ماشينی را درست می‌کند و اسمش را اتومبيل می‌گذارد. سابقاً هم گفتيم ولو اينکه وضع عام است،‌ موضوعٌ ‌له نيز عام است و می‌گويد: نام اين و هرچه مثل اين است را اتومبيل گذاشتم. اين مجاز نيست، بلکه برای اختراعی که درست کرده، حقيقت تعيينيه است و نظير اين در مصطلحات زياد است ‌که در مقابل معنای لغوی، يک معنای حقيقی را اراده می‌کند و وقتی آن معنای حقيقی را اراده کرد، کم کم ولو نادر باشد، شهرت بسزا پيدا می‌کند.

     لذا بگوييم: حرف آقای بروجردی فی‌الجمله خوب است، حرف صاحب فصول هم فی‌الجمله خوب است، و اما ادعای کليّت که آقای بروجردی (رضوان‌الله‌تعالی‌عليه) مدعی بودند و يا ادعای کلّيت که صاحب فصول مدعی هستند، ظاهراً نمی‌شود درست کرد.

    مرحوم آخوند (رضوان‌الله‌تعالی‌عليه) در ميان اين‌ها حرفی دارد و می‌خواهند بگويند: ابتکار است. ايشان می‌فرمايند: لغاتی که در شرع مقدس اسلام استعمال شده، نه حقيقت است، نه مجاز است؛ اما ارتجال در حقيقت است؛[4] يعنی مثلاً قرآن شريف که می‌فرمايد: «أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً»،[5]»أَقِمِ الصَّلاَةَ» يعنی ارکان مخصوصه؛ يعنی ارتجالاً عمل صلاتی که به معنای دعاست، به معنای ارکان مخصوصه استعمال شده است. حقيقت نيست؛ برای اينکه حقيقت به معنای دعاست؛ مجاز نيست؛ برای اينکه از اين نماز، ادعای حقيقت به معنای ارکان مخصوصه نکرده است تا اينکه قرينه بخواهد. بنابراين در همه‌ی لغاتی که شارع مقدس استعمال کرده است، نه حقيقت است و نه مجاز، بلکه ارتجال عمل است.

    فرمايش مرحوم آخوند يک ايراد دارد و آن اين است که شما می‌فرماييد: نه حقيقت است و نه مجاز، چرا نمی‌گوييد: حقيقت است؟ الان گفتيم: هر مذهب و طائفه و حتی هر دهاتی برای خودشان اصطلاحاتی دارند و اين اصطلاحات پيش خودشان حقيقت و استعمال شيء در ما وضع له است؛ درحالی که معنای لغوی نيست و به قول مرحوم آخوند ارتجال است. حال بگوييد: حقيقت؛ برای اينکه لفظ در معنای ما وُضع له استعمال شده است و لازم نیست که واضعی باشد، يا عرب بزرگی باشد و لغت را وضع کند، بلکه هرکسی در طايفه و دهات يا در عرف خودشان اصطلاحاتی دارد. حتی ما نمی‌فهميم معنای بعضی از اصطلاحات آن دهات چيست، اما پيش خود آنها يک معنای حقيقی ما وضع‌ له دارد و مجاز هم نيست و در وقتی لفظ را بگويند، از آن، معنا می‌فهمند و حقيقت است و مجاز نيست. مرحوم آخوند (رضوان‌الله‌تعالی‌عليه) نيز می‌فرمايند: همه‌ی اينها ارتجالی است؛ اما به وضع شارع مقدس است. لفظ در ما وُضع‌ له استعمال شده، اما ما وُضع ‌له نيز آن معنای لغوی نيست، بلکه معنای ابتکاری و عملی شارع مقدس است. اما اينکه ايشان می‌فرمايند: نه حقيقت است و نه مجاز، درست نيست بلکه حقيقت است.

    بله، در استعمال لفظ صلاة به معنای دعا، و اراده کردن ارکان مخصوصه، مجاز است؛ اما اين استعمال در آن معنای دعا نيست و همان وقت که می‌گويد: «أَقِمِ الصَّلاَةَ»، يعنی ارکان مخصوصه؛ «کُتِبَ عَلَيْکُمُ الصِّيَامُ»،[6] يعنی امساک خاص؛ «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ»،[7] يعنی آن ارکان مخصوصه و همچنين تا آخر. اين الفاظ در قرآن شريف آمده و همه به قول مرحوم آخوند حقيقت ارتجالی است؛ يعنی استعمال شيء در ما وُضع‌ له شده است.

    لذا فرمايش مرحوم آخوند خوب است؛ اما فی‌الجمله، نه بالجمله؛ برای اينکه در شريعت مقدس اسلام زياد مجاز داريم، حتی روز اول می‌گفتم: اصلاً يکی از لغات حقيقت و نه تا از آنها مجاز است. می‌گفتم: من يقين دارم «المُنجد» همين کار را کرده است؛ یعنی اول معنای حقيقی را نقل کرده و بعد که هفت- هشت- ده معنای مجازی نقل می‌کند که استعمال شيء در غير ما وُضع ‌له است؛ پس يک معنا، حقيقی و ده معنای مجازی است. همين‌طور که در عرب چنين است، در عجم نيز چنين است؛ پس بگوييم: در شريعت مقدس اسلام نيز چنين است. شريعت مقدس اسلام حقايق ارتجالی دارد، حقايق وضع تعيينی و حقاق وضع تعيّنی و مجاز مشهور دارد و بعضی اوقات هم معنای مجازی هجرت کرده و اگر بخواهيم معنای مجازی را جلو بياوريم، قرينه می‌خواهد.

    علی‌الظاهر اگر اين‌طور عرض کنيم، حرف خوبی است و با همه راه آمده‌ايم و حرف همه را گفته‌ايم و قبول کرده‌ايم؛ اما با اين يک قید که همه‌ی حرف‌ها درست است، ولی فی‌الجمله، نه بالجمله. وقتی چنين شد، بعضی اوقات استعمال شيء در غيرما وُضع‌ له و بعضی اوقات استعمال شيء در ما وُضع ‌له است و آنجا که استعمال شيء در ما وضع ‌له است، ارتجالی است. مثل قرآن شريف و لغاتی که استعمال کرده که معمولاً چنين است. حتی در قرآن لغاتی هست که می‌گويند: اين لغات ترکی يا رومی است، ولی من قبول ندارم؛ بلکه در قرآن شريف، اصطلاح دارد و الفاظ را بدون قرينه و بدون مجاز، ابتکاراً در معنای خودش استعمال کرده است. مثلا گفته است: «کُتِبَ عَلَيْکُمُ الصِّيَامُ» و همين روزه‌ی ماه رمضان را اراده کرده، يا گفته است: «أَقِمِ الصَّلاَةَ» و همين ارکان مخصوصه را اراده کرده است.

    وَصَلَّي اللهُ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد

     



    [1]. سوره انعام، آیه72

    [2]. نهایة الاصول، تقریر بحث سید حسین بروجردی، حسینعلی منتظری، ص38

    [3]. الفصول الغرویة، محمد حسین اصفهانی، ص43

    [4]. کفایة الاصول، آخوند محمد کاظم خراسانی، ج1، ص21

    [5]. سوره اسراء، آیه 78

    [6]. سوره بقره، آیه 183

    [7]. سوره آل عمران، آیه97

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365