جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: جایی که روزه قضاء دارد امّا کفّاره ندارد
    موضوع درس:
    شماره درس: 92
    تاريخ درس: ۱۳۹۴/۱۰/۲۸

    متن درس:

    أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

     

    «فصلٌ يجب القضاء دون الكفارة فی موارد:

    أحدها: ما مر من النوم الثانی، بل الثالث، وإن كان الأحوط فيهما الكفارة أيضا خصوصا الثالث.»[1]

    همين‌طور که متذکّر شده‌اند، در اين فصل تقريباً ده مسأله آمده است، اما هر ده مسأله تکرار است، يعنی سابقاً مباحثه کرده‌ايم. اما چه شده که مرحوم سيد درحالی که به آن توجه داشته‌اند، تکرار کرده‌اند؟ علی کل حال شايد برای این‌که مسائل خيلی اهميت دارد، ‌فصلِ مستقل ديگری در این‌جا فرموده‌اند. باز همه و مخصوصاً فضلای جلسه مطالعه‌ی دقيقی کنند و ببينند که چرا مرحوم سيد درحالی که به طور متفرّق اين چهارده مسأله را فرموده‌اند، دوباره در این‌جا تکرار کرده‌اند و توجه هم داشته‌اند، لذا در مسأله‌ی اول می‌فرمايند: «ما مرّ»، در مسأله‌ی سوم می فرمايند «کما مرّ». علی کل حال مسائل خوبی است.

    مسأله‌ی اول را سابقاً مفصل صحبت کرديم و آن این بود که اگر کسی در شب ماه مبارک رمضان جُنُب شد و نرفت غسل کند و خوابيد و به سحری نرسيد، به غسلش هم نرسيد، وضعش چگونه است؟

    خواب را به سه قسم منقسم کردند: قسم اولش این بود که خوابش ببرد. این خواب اول بود، که نه قضا دارد، نه کفاره. اما اگر دوباره خوابيد و خواب دوم شد، گفتند: باید آن روز را روزه بگيرد، بعد هم قضا کند، اما کفاره ندارد. در خواب سوم به بعد گفتند: اگر مرتّب خوابيد و بيدار شد و بالاخره با حال جنابت وارد اذان صبح شد، کفاره هم دارد.

    اگر يادتان باشد، مرحوم سيد در عروه تقريباً نصف صفحه، بلکه بيش‌تر در اين باره صحبت کردند وروايات فراوانی هم که در اين باره بود، نقل کردند و بالاخره فتوايشان به این‌جا رسيد که خواب اول نه قضا دارد، نه کفاره؛ خواب دوم قضا دارد، ولی کفاره ندارد و خواب سوم هم قضا دارد و هم کفاره و آن روز را بايد روزه بگيرد، اما بايد قضايش را بگيرد و کفاره‌ی آن خصال سه گانه را هم بدهد.

    اگر يادتان باشد، ما از کسانی بوديم که مفصّل صحبت کرديم و گفتيم: خواب اول، نه کراهت دارد و نه حرام است، قضا و کفاره هم ندارد. خواب دوم هم مثل خواب اول است. خواب سوم هم قضا و کفاره ندارد. اما حرف ما خلاف مشهور بود و مشهور گفته بودند: قضا دارد، ولی کفاره ندارد. لذا سه چهار روز در اين مسأله صحبت کرديم.

    مسأله اين است:

    «فصلٌ يجب القضاء دون الكفارة فی موارد:

    أحدها: ما مر من النوم الثانی، بل الثالث، وإن كان الأحوط فيهما الكفارة أيضا خصوصا الثالث.»

    ما گفتيم: خواب اول که مسلّم قضا و کفاره ندارد، خواب دوم هم مستحب است قضا کند، خواب سوم مستحب است قضا کند، اما قضا و کفاره برای اين خواب‌های پشت سر هم واجب نيست.

    اين مسأله، مسأله‌ی مشکلی بود و الان هم اختلاف در ميان رساله‌های عمليه زياد است و مثل مرحوم صاحب جواهر دو سه صفحه در اين باره صحبت کرده بودند.

    «الثاني: إذا أبطل صومه بالإخلال بالنية مع عدم الإتيان بشيء من المفطرات، أو بالرياء أو بنية القطع أو القاطع كذلك.»[2]

    راجع به اين مسأله هم سابقاً ‌صحبت کرديم. اگر کسی العياذبالله ريا کرد؛ روزه‌اش را گرفته، اما رياکاری هم کرده است؛ يا این‌که مفطری به جا نياورده، اما اخلال در نیّت کرده است. مرحوم سيد اخلال در نیّت را در دو سه جا فرموده‌اند: قصد می‌کند چيزی بخورد، يا قصد می‌کند به خانه برود و روزه‌اش را بخورد و يا غذا را بردارد که بخورد، اما نخورد. اگر قصد افطار کرد، اما روزه را نخورد، مرحوم سيد فرمودند: اين روزه باطل است و بايد اين روزه را بگيرد، بعد هم قضايش را بگيرد، اما کفاره ندارد. لذا باز در این‌جا همين را می‌فرمايند که «الثاني: إذا أبطل صومه بالإخلال بالنية مع عدم الإتيان بشيء من المفطرات، أو بالرياء أو بنية القطع أو القاطع كذلك».

    ما هم در مقابل مرحوم سيد عرض می‌کرديم: اصلاً نیّت قطع و قاطع و اخلال به نیّت، روزه را باطل نمی‌کند، چه رسد به این که بگویيم قضا و کفاره دارد. بنابراين اگر کسی قصد کند چيزی بخورد، اما نخورد، روزه‌اش باطل نيست. لذا گفتيم: اخلال در نیّت روزه را باطل نمی‌کند و آنچه روزه را باطل می‌کند، مفطرات، مثل خوردن و آشاميدن و آن دوازده چيزی که فرمودند، است. اما مرحوم سيد در آنجا فرمودند: اخلال در نیّت روزه را باطل می‌کند، قضا هم دارد، ولی کفاره ندارد. همان که در آنجا فرمودند، در این‌جا دوباره تکرار کرده‌اند و فرموده‌اند: «الثاني: إذا أبطل صومه بالإخلال بالنية مع عدم الإتيان بشيء من المفطرات».

    علی کل حال آن مسأله گذشت و ما می‌گفتيم: اگر ما بخواهيم بگوييم اخلال در نیّت روزه را باطل می‌کند، بايد يک مفطر داشته باشيم و آن اين است که نیّت کند روزه نباشد، روزه‌اش باطل است و همين که نیّت کند چيزی بخورد، روزه‌اش باطل است. بنابراين خوردن و آشاميدن بعدی تأثيری ندارد، برای این‌که روزه‌اش باطل شده است. لذا ما گفتيم: اخلال در نیّت حتی نیّت قطع و نیّت قاطع روزه را باطل نمی‌کند و آنچه روزه را باطل می‌کند، مفطرات است. حتی ما سابقاً راجع به ريای در نماز گفتيم: گناهِ ريا خيلی بزرگ است و شرک است، اما همين ريا با این‌که گناهش بزرگ است، اگر بخواهیم بگوييم نماز را باطل می‌کند، دليل نداريم. لذا ما می‌گفتيم: ريا روزه را باطل نمی‌کند، ولی مرحوم سيد می‌فرمودند: روزه را باطل می‌کند، اما کفاره ندارد.

    قطع نظر از بحث‌های سابق، اشکال ما این است که اگر قصد خوردن چيزی، روزه را باطل ‌کند، بنابراين قبل از این‌که چيزی بخورد، روزه‌اش باطل شده است. لذا ما راجع به مثل ريا- که مرحوم صاحب جواهر در این‌جا به ريا هم مثال می‌زنند- می‌گوییم: اگر کسی ريا کرد، گناهش خيلی بزرگ است، اما آيا روزه باطل است يا نه؟

    بعضي‌ها مثل مرحوم سيد می‌فرمايند: روزه باطل است، اما کفاره ندارد. اگر يادتان باشد مرحوم سيد کفاره را به چهار چيز منحصر کردند و در مابقی گفتند: ممکن است روزه را باطل کند، اما کفاره فقط برای چهار چيز است.[3] بعضی از بزرگان گفته‌اند: کفاره در دو موردِ أکل و شرب است، اما مابقی روزه را باطل نمی‌کند. بعضي‌ها گفته‌اند: أکل و شرب و جماع، اما در مابقی شک دارند و مرحوم سيد از کسانی هستند که کفاره را به چهار چيز منحصر کردند و در مابقی احتياط وجوبی کردند و در خيلي‌ها گفتند: کفاره ندارد.

    آنچه ما الان می‌خواهيم اين است که: «الثاني: إذا أبطل صومه بالإخلال بالنية مع عدم الإتيان بشيء من المفطرات، أو بالرياء أو بنية القطع أو القاطع كذلك». گفته‌اند: اين کفاره ندارد، اما نمی تواند چيزی بخورد و بايد آن روزه را بگيرد، بعد هم قضای آن روزه را بگيرد.

    مرحوم سيد قبلاً‌مفصّل راجع به اين‌ها صحبت کردند، ما هم صحبت کرديم و نمی‌دانم چرا در این‌جا آورده‌اند و شما بايد بگوييد که اين چهارده چيزی که مرحوم سيد در این‌جا آورده‌اند، لاأقل ده مورد از آن‌ها را سابقاً‌ مفصل صحبت کرده‌اند و خودشان هم فرموده‌اند: «‌‌أحدها: ما مرّه ... الثالث: ... کما مرّ». تمام اين‌ها را مرحوم سيد مفصل صحبت کردند، ما تبعاً از ايشان صحبت کرديم و بعضی را قبول کرديم و بعضی را قبول نکرديم و اما آنچه تقاضا دارم روی آن فکر کنيد اين است که چرا تکرار شده است؟

    «الثالث: إذا نسی غسل الجنابة ومضى عليه يوم أو أيام كما مر.»[4]

    اگر يادتان باشد، سابقاً گفتم: مرحوم سيد در اين باره اختلاف فتوا دارند؛ بعضی از اوقات می‌فرمايند: روزه غير نماز است و طهارت شرط واقعی نماز است، اما طهارت شرط واقعی روزه نيست. اگر عمداً جنب شود، روزه باطل است؛ اما اگر سهواً باشد، روزه طوری نيست. اين يک فتوا بود که خيلی صريح بود، چه در باب روزه و چه در جاهای ديگر. اما در باب روزه در دو جا فرموده‌اند: اگر کسی يادش رفت که جنُب است، يا نمی‌دانست که جُنُب است و ماه رمضان را روزه گرفت و بعد فهميد که جُنُب بوده است، چند روز قبل گفتند: روزه‌هایش باطل است؛ البته مثل این‌که احتياط کردند، يا فتوا دادند. [5]

    ما در آنجا به روايت استدلال کرديم و گفتيم: بايد غسل کند، اما اگر نسياناً غسل نکرد، روزه‌اش درست است؛ برای این‌که شرط ذُکری است و شرط واقعی نيست.

    مسأله‌ی مرحوم سيد مبتلابه‌ا‌ی است و برای بعضی بار سنگينی است. مثلاً خانمی حائض بوده و پاک شده و يادش رفته غسل کند و يک ماه را روزه گرفته است و بعد به او می‌گويند: روزه‌هايت باطل است، اما به اين معنا که باید روزه را بگيری، بعد قضای آن را بگيری و ما گفتيم: اين‌طور نيست و روزه‌هايش باطل نيست. مسأله اين است: «الثالث: إذا نسی غسل الجنابة ومضى عليه يوم أو أيام كما مر.»

    ما هم گفتيم: نه کفاره دارد، نه قضا دارد و روزه‌هايش درست است؛ برای این‌که شرط روزه طهارت نيست و از همين جهت اگر بخوابد، روزه‌اش باطل نيست و اما اگر در نماز خوابش برد و يا فهميد وضو ندارد، نمازش باطل است. بين نماز و روزه فرق است و در نماز طهارت شرط واقعی است، اما در روزه شرط واقعی نيست، بلکه شرط ذُکری است.

    «الرابع: من فعل المفطر قبل مراعاة الفجر ثم ظهر سبق طلوعه وأنه كان فی النهار.»[6]

    گفته‌اند: اگر کسی از خواب بيدار شد و ساعتش اشتباه بود و خيال کرد يک ساعت به طلوع فجر هست، درحالی که نزديک بوده که طلوع فجر شود. اين شخص درست سحری خورد و مهيا بود که طلوع فجر شود و نماز بخواند، ناگهان فهميد که سحری او در طلوع فجر به آن طرف واقع شده است. مشهور در ميان اصحاب و من جمله مرحوم سيد می‌فرمايند: بايد آن روزه را بگيرد، بعد از آن قضا دارد، اما کفاره ندارد.

    مسأله به خاطر روايات اهل بيت (عليهم السلام) يک مسأله‌ی مشکلی است، اما خلاف قاعده است؛ برای این‌که استصحاب می‌گويد: روزه‌ی او درست است؛ استصحاب بقای ليل دارد. اين شخص سحری را می‌خورد و نماز می‌خواند و بعد می‌فهمد که سحری در روز و بعد از طلوع فجر بوده است. حال در وقتی که سحری می‌خورد، استصحاب بقای ليل دارد و آن استصحاب می‌گويد: روزه درست است.

    بزرگان در این‌جا گفته‌اند: استصحاب دارد، الاّ این‌که چون در مسأله روایت هست، آن روايت‌ها به ما می‌گويد: روزه‌اش باطل است و الاّ کسی نيست که بگويد استصحاب نداريم و يا استصحاب در موضوعات حجت نيست. حتی بعضی از بزرگانِ مقررها، مثل مرحوم آقای خوئی و غالب حاشيه‌ها می‌فرمايند: اين استصحاب داشته است. تفحّص هم بکند يا نکند؛ برای این‌که در شبهات موضوعيه تفحّص نمی‌خواهيم و مثل قاعده‌ی يد می‌ماند و همين‌طور که قاعده‌ی يد تفحّص نمی‌خواهد،‌ مطلق موضوعات و شک در موضوعات تفحّص نمی‌خواهد.[7]

    بعضي‌ها گفته‌اند: اگر تفحّص کرده باشد،‌ روزه‌اش صحيح است و اگر تفحّص نکرده باشد، روزه‌اش باطل است.[8] الان هم در حاشيه بر عروه هست و هفت هشت نفر آنها اين تفحّص و عدم تفحّص را گفته‌اند.

    علی کل حال اگر ما باشيم و قاعده، باید بگوييم: اين روزه درست است، تفحّص کرده باشد، يا نکرده باشد. مثلاً ‌از خواب بيدار شد و يقين داشت که يک ساعت به طلوع فجر مانده و يا از خواب بيدار شد و ساعت را ديد و فهميد که يک ساعت به اذان صبح مانده، الاّ این‌که ساعتش اشتباه بوده است. اين هم استصحاب کرد و سحری خورد و  ناگهان فهميد که سحری را در روز خورده است. در این‌جا استصحاب می‌گويد: روزه‌ات درست است. تفحّص کرده باشد، روزه‌اش درست است و اگر تفحّص هم نکرده باشد، روزه‌اش درست است.

    مرحوم سيد در این‌جا می‌فرمايند روزه‌اش درست است به اين معنا که بايد اين روزه را بگيرد و کفاره هم ندارد اما قضا دارد. می‌فرمايند: روايت‌ها دلالت بر اين دارد. خيلی از بزرگان هم گفته‌اند: در مسأله اجماع هست. [9] پس اگر روايت‌ها دلالت داشت و اجماعِ به دردبخوری داشت،‌ چيزی است والاّ باید بگوييم: به قاعده‌ی استصحاب، نه قضا دارد و نه کفاره.

    وَصَلَّي اللهُ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد



    [1]. العروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، ج3، ص604 ط ج

    [2]. العروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، ج3، ص604 ط ج

    [3]. ا‌لعروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، ج3، ص602 ط ج

    [4]. العروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، ج3، ص604 ط ج

    [5]. العروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، ج3، ص568 ط ج

    [6]. العروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، ج3، ص604 ط ج

    [7]. المستند قی شرح العروة الوثقی، سید ابوالقاسم خویی، ج11، ص415

    [8]. المستند قی شرح العروة الوثقی، سید ابوالقاسم خویی، ج11، ص416

    [9]. جواهر الکلام، محمد حسن نجفی، ج16، ص276

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365