جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: در صورت طاقت‌فرسا بودن روزه، آیا می‌توان به مقدار ضرورت چیزی خورد؟
    موضوع درس:
    شماره درس: 64
    تاريخ درس: ۱۳۹۴/۸/۲۷

    متن درس:

    أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

     

    مسأله‌ی امروز را اگر بشود اثبات کرد، مسأله‌ی فوق­­­العاده مهمی برای مردم است؛ اما اثبات کردنش مشکل است. ولی مرحوم سیّد (رضوان­الله­تعالی­علیه) و بسیاری از بزرگان به مسأله‌ ملتزم شده‌اند.  

    مسأله‌‌ی پنجمی که مرحوم سیّد می­فرمایند این است: «إذا غلب على الصائم العطش بحيث خاف من الهلاك يجوز له أن يشرب الماء مقتصرا على مقدار الضرورة ولكن يفسد صومه بذلك ويجب عليه الإمساك بقية النهار إذا كان في شهر رمضان وأما في غيره من الواجب الموسع والمعين فلا يجب الإمساك وإن كان أحوط في الواجب المعين[1]

    اگر کسی تشنه شد، مثل نانواهایی که در ماه رمضان نان می­پزند که جداً گاهی به آنجا می­رسد که بی‌تاب می­شوند، یا مثلاً بچه­ها که بعد از ظهر روزهای ماه مبارک رمضان می­رسد به آنجا که بی­تاب می­شوند. «خاف من الهلاک»؛ یعنی بی تاب می‌شوند. مرحوم سید می­فرمایند: چنین کسی می­تواند یک جرعه، یا دو جرعه آب بخورد. بعضی از بزرگان، چه قبل از مرحوم سیّد و چه کسانی که حاشیه نوشته‌اند، گفته‌اند: روزه­اش باطل هم نمی­شود. البته باید از مابقی مفطرات امساک کند، اما اگر دو سه جرعه آب بخورد، اشکال ندارد و از مفطرات هم نیست.

    مسأله‌ دو روایت دارد که هر دو از نظر سند اشکال ندارد. از نظر دلالت هم اشکال ندارد. روایت‌ها در باب 16 از ابواب ما یصحّ منه الصوم آمده است. اصلاً مرحوم صاحب وسائل عنوانی که آورده‌اند این است که گفته‌اند: اگر آب بخورد، «یصحّ صومه.» [2]

    روایت 1: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي الرَّجُلِ يُصِيبُهُ الْعُطَاشُ حَتَّى يَخَافَ عَلَى نَفْسِهِ قَالَ يَشْرَبُ بِقَدْرِ مَا يُمْسِكُ رَمَقَهُ وَ لَا يَشْرَبُ حَتَّى يَرْوَى»؛[3] یعنی آب بخورد که از بی تابی بیرون بیاید، اما نمی­شود آب بخورد تا سیر شود.  

    روایت 2: این روایت هم از نظر ما صحیح السند است، دیگران هم اشکال نکرده‌اند.

    صحیحه‌ی مفضّل بن عمر: «قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي‏ عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّ لَنَا فَتَيَاتٍ وَ شُبَّاناً لَا يَقْدِرُونَ عَلَى الصِّيَامِ مِنْ شِدَّةِ مَا يُصِيبُهُمْ مِنَ الْعَطَشِ قَالَ فَلْيَشْرَبُوا بِقَدْرِ مَا تَرْوَى بِهِ نُفُوسُهُمْ وَ مَا يَحْذَرُونَ»[4]؛ گفت: وقتی بی‌تاب شوند، به اندازه­ای که از این بی‌تابی بیرون بیایند، آب بخورند. الان هم مراجع تقلید در بعضی از رساله­ها و یا محشین بر عروه مثال می­زنند به افرادی که مرض کلیه دارند و باید آب بخورند و اگر آب نخورند، برایشان ضرر دارد و مرض کلیه تشدید پیدا می­کند. در این مورد گفته‌اند: روزه بگیرد، اما گاهی مثلاً یک استکان آب به اندازه­ای که به کلیه­اش آب برسد، بخورد. اگر آب بخورد، روزه­اش باطل نمی­شود، بلکه صحیح است و قضا و کفاره هم ندارد.

    این دو روایت خیلی ظاهرالدلاله و ظاهرالسند است و همیشه مورد فتوا بوده است. مرحوم سیّد (رضوان­الله­تعالی­علیه) طبق روایات فتوا داده است، اما در هر دو روایت نیامده که روزه باطل است و ایشان اختصاص می­دهد که اگر ماه رمضان است، بخورد، اما روزه­اش باطل است و مابقی روز را هم روزه بگیرد، اما اگر ماه رمضان نیست و مثلاً روزه‌ی نذری یا روزه‌ی قضائی به ذمه­اش است، می­فرمایند: این روزه صحیح است و قضا ندارد، اما به اندازه‌ی رفع بی‌تابی آب بخورد.

    مرحوم سیّد مثل این‌که می­خواهند از روایت قدر متیّقن بگیرند؛ چون روایت خلاف قاعده است و نداریم که یکی از مفطرات این است که مثلاً کسی در شرف مرگ باشد. لذا از روایت قدر متیقن گرفته‌ا‌ند و گفته‌اند قدر متیقنش آنجا است که بگوییم روزه­اش باطل می­شود. می­تواند بخورد، اما روزه­اش باطل می­شود. قدر متیقن دیگری هم گرفته‌ا‌ند و گفته‌اند: قدر متیقنش این است که غذا نخورد و آب بخورد؛ آب هم به اندازه‌ی ضرورت بخورد و آن قدر نخورد تا سیر شود. اما راجع به غیرماه رمضان گفته‌اند: روزه­اش صحیح است و اما این تعبد را آورده‌اند که به اندازه‌ی ضرورت آب بخورد. بعد هم درحالی که روزه باطل است، اما از مفطرات امساک کند تا مغرب شود.

    مرحوم سید از یک طرف دیده‌اند دلالت روایت‌ها و سند روایت‌ها خوب است و از یک طرف دیده‌اند ملتزم شدن به این حرف مشکل است. لذا این دردسرهای فقهی را برای خودشان و برای ما جلو آورده‌اند و گفته‌اند: اولاً: دو روایت مربوط به ماه مبارک رمضان نیست و ثانیاً: این‌که باید آب را به اندازه‌ی ضرورت بخورد، غذا هم نمی­تواند بخورد، چیزهای دیگر هم نمی­تواند بخورد و بعد هم باید اگر ماه رمضان است، قضای این روزه را بگیرد و اگر ماه رمضان نیست، قضا ندارد.

    نمی­دانم آیا این قدرمتیقن گیری مرحوم سید درست است یا نه.

    ما می­گوییم: دلیل ندارد که روزه باطل باشد؛ برای این‌که روایت به خوبی دلالت دارد اگر کسی از شدت تشنگی بی‌تاب شود، می‌تواند آب بخورد، روزه‌اش هم باطل نمی‌شود. حتی ما قدری جلوتر می­رویم و در مورد دود و هروئین و امثال این‌ها هم می‌گوییم. یعنی از آب تجاوز می‌کنیم و در هر ضرورتی می‌گوییم؛ البته اگر از شهرت و اجماع نترسیم. اما این‌که ما دو روایت را به آب اختصاص دهیم و بگوییم: این آب که می­خورد، روزه­اش باطل است؛ برای این‌که از مفطرات است؛ می­گوییم: روایت می­گوید از مفطرات نیست. از امام (علیه السلام) سوال می­کند، بچه‌ی من می­خواهد روزه بگیرد، اما نمی­تواند روزه بگیرد. حضرت فرموده‌اند: به اندازه‌ی ضرورت آب بخورد. لذا امام (علیه السلام) نگفته‌اند: این روزه قضا دارد یا ندارد، اما مرحوم سید قدر متیقن گرفته‌ا‌ند که ماه رمضان است. روایت این است: «فِي الرَّجُلِ يُصِيبُهُ الْعُطَاشُ حَتَّى يَخَافَ عَلَى نَفْسِهِ قَالَ يَشْرَبُ بِقَدْرِ مَا يُمْسِكُ رَمَقَهُ وَ لَا يَشْرَبُ حَتَّى يَرْوَى».در این روایت که ماه رمضان نیامده است.

    به قول آقای داماد (رضوان­الله­تعالی­علیه) که ایشان یک وقتی می­گفتند: اگر ما بخواهیم تبرّعاً بین روایات جمع پیدا کنیم، آن‌وقت اصلاً درروایات تعارض پیدا نمی­شود. مثلا در «اکرم العلماء» و «لاتکرم العلماء»، اگر بگوییم: «اکرم العلماء»؛ ای عدولهم و «لاتکرم العلماء»؛ ای فساقهم؛ نمی­شود جمع تبرعی کنیم و باید ببینیم که آیا عقلا این جمع را می­کنند یا نه.

    حضرت در این روایت فرموده‌اند: به اندازه‌ی ضرورت آب بخورد. حالا چرا بگوییم این مربوط به ماه رمضان است و اما غیر ماه رمضان را نمی­گیرد؟ روایت می­گوید: «فِي الرَّجُلِ يُصِيبُهُ الْعُطَاشُ حَتَّى يَخَافَ عَلَى نَفْسِهِ قَالَ يَشْرَبُ بِقَدْرِ مَا يُمْسِكُ رَمَقَهُ وَ لَا يَشْرَبُ حَتَّى يَرْوَى»؛ آب نخورد تا این‌که سیر شود، بلکه به اندازه­ای آب بخورد که بتواند زندگی کند یا نانوا به اندازه­ای بخورد که بتواند نان بپزد.

    مسأله‌ی دیگر جلو می­آید که سابقاً گذشت، اما در این‌جا هم می­آید وآن این است که اگر شما گفتید آب خوردن برای رفع عطش از مبطلات است، بعد از آن چه اشکالی دارد که درست غذا بخورد؟ باید یک تعبد درست کنیم؛ اما از آن طرف حرف دیگری هم هست و آن این است که آدم مسافر هم وقتی به وطن آمد، تعبداً چیزی نخورد. اتفاقاً مرحوم سید روی تعبدی که خیلی طنطراق داشتند، همین بود، ولی ما می­گفتیم: نه. در این‌جا در روزه‌ی واجب معین شک کرده که این تعبد هست یا نیست، ولی علی کل حالٍ اگر کسی روزه­اش را خورد، مثلاً مریض است و روزه­اش را خورد، حالا بگوییم: به اندازه­ای که نمیری چیزی بخور و مثلاً فقط دارو بخور، اما بعد از این‌که روزه­اش باطل شد، روزه نیست که ما بگوییم روزه بگیر و اگر بخواهیم یگوییم، باید بگوییم تعبداً و آن‌وقت همه جا مستحب می­شود. لذا جایی را نمی­توانید پیدا کنید که تادّب، تعبد باشد؛ به این‌ معنا که اگر کسی مسافر بود و بعد از ظهر به وطنش رسید، این حتماً نمی­تواند غذا بخورد.  می­گوییم این شخص که روزه نیست، پس چرا حتماً نمی­تواند غذا بخورد؟ اگر تأدب درست کنید، خوب است، که بگویید: همین‌طور که مردم روزه هستند، این هم روزه باشد و احترام ماه رمضان را نگاه دارد و چیزی نخورد. اما اگر این شخص بی ادب باشد و یا از مسافرت آمده و تمایل دارد که با زنش مقاربت کند، در حالی که روزه بر او واجب نبوده، چرا ما می­گوییم این کار را نکند؟ اما مرحوم سید می­فرمایند: تأدب در این‌جا واجب است، ولی ما می­گوییم: روزه برایش واجب نبوده، بنابراین تأدب، استحباب و احترام است.

    حرف دیگر این‌ است که اصلاً ما بگوییم: در دو روایت شریف تعبد نیست، بلکه یک قاعده‌ای می­فرمایند که اگر دو روایت هم نبود، می­گفتیم و آن این است که مشهور است که بچه­ها روزه‌ی کلّه گنجشکی بگیرند. بگوییم: کسی که مرض کلیه دارد، روزه برایش واجب نیست؛ زیرا برایش ضرر دارد. اما خوب است که به اندازه‌ی رفع تشنگی آب بخورد؛ غذا نخورد، کارهای دیگر نکند و تأدّباً روزه باشد؛ اما چون روزه برایش ضرر دارد، لازم است که روزه­اش را بخورد و این هم روزه را خورد و تمام شد. حالا این بچه هم روزه بوده و روزه­اش را خورده و روزه نیست، اما خوب است، احتراماً امساک کند و این چیز عقلائی و طبیعی است. اگر هر دو روایت را این‌طور معنا کنیم، این دردسرهای مرحوم سید را نداریم و مسأله‌ برمی­گردد به چیز دیگری و آن این‌که ما بگوییم: این‌که کسی آب بخورد، اما روزه­اش باطل نباشد، استیحاش فقهی دارد و اصلاً قائل نمی­شویم و در همه جا و در همه‌ی فتاوا و روایات آمده است: کسی که روزه است و روزه برایش ضرر دارد، روزه­اش را بخورد. حالا که روزه را خورد، غذا بخورد، یا مقاربت کند، زیاد بخورد، یا کم بخورد، هیچ اشکالی ندارد؛ اما احتراماً خوب است که به انداره‌ی ضرورت این کار را بکند. در مانحن فیه این شخص که مرض کلیه دارد و روزه برایش ضرر دارد، واجب نیست روزه بگیرد و می­تواند آب بخورد؛ اما تأدّباً به اندازه‌ی ضرورت آب بخورد.

    مرحوم سید تا این‌جا سه چهار فتوا دارند: گاهی روی تأدب فتوا می­دهند و می­گویند: کسی که روزه برایش ضرر دارد، حتماً باید به اندازه­ای که رفع ضرر کند بخورد و تا مغرب تأدبا امساک کند. در خیلی جاها هم تأدب را مطلقا مستحب می­دانند و در جاهایی مثل این‌جا، تأدّب را واجب می­دانند. این اختلاف فتوا در کلمات مرحوم سید (رضوان­الله­تعالی­علیه) هست.

    ولی اگر ما باشیم و قواعد فقهی، باید بگوییم: هرکس چیزی خورد، روزه­اش باطل است و اگر عمداً خورد، هم قضا و هم کفاره دارد. بعضی اوقات هم روزه­اش باطل است و قضا دارد، اما کفاره ندارد. حالا که روزه­اش باطل شد، غذا خوردن و آب خوردن و حتی مقاربت و غیره برایش اشکالی ندارد؛ برای این‌که روزه نیست. اما ادب اقتضاء می­کند، همین‌طور که مردم روزه هستند، این هم روزه باشد و بالاتر این‌که ماه رمضان احترام دارد و در ماه رمضان به اندازه ضرورت این کار را بکند. در روایت آمده است: «فِي الرَّجُلِ يُصِيبُهُ الْعُطَاشُ حَتَّى يَخَافَ عَلَى نَفْسِهِ قَالَ يَشْرَبُ بِقَدْرِ مَا يُمْسِكُ رَمَقَهُ وَ لَا يَشْرَبُ حَتَّى يَرْوَى». «يَشْرَبُ» به خاطر ضرر و عدم امکان و «بِقَدْرِ مَا يُمْسِكُ رَمَقَهُ» به خاطر احترام به ماه مبارک رمضان است. روایت 2 را هم همین‌طور معنا کنیم. «إِنَّ لَنَا فَتَيَاتٍ وَ شُبَّاناً لَا يَقْدِرُونَ عَلَى الصِّيَامِ مِنْ شِدَّةِ مَا يُصِيبُهُمْ مِنَ الْعَطَشِ قَالَ فَلْيَشْرَبُوا بِقَدْرِ مَا تَرْوَى بِهِ نُفُوسُهُمْ وَ مَا يَحْذَرُونَ». اگر از شما فقها سوال می­کرد، می­گفتید: روزه­اش را بخورد، قضا و کفاره هم ندارد؛ اما برای این‌که عادت کند، خوب است که به اندازه­ای که بی تاب نشود، غذا و آب بخورد.

    لذا اگر دو روایت را نداشتیم، روی قاعده صحبت می­کردیم و قاعده اقتضاء می­کند کسانی که جداً نمی­توانند روزه بگیرند، «و لایقدر علی الصوم، فیجوز الافطار»، به قاعده‌ی این‌که چندین مرتبه در باب صوم گفته‌ایم: کسی که نمی­تواند روزه بگیرد، مثل کسی است که سهو کرده که روزه است و می‌تواند روزه­اش را بخورد و غذا و کفاره ندارد. به این دختر کوچک بگویند: روزه بگیر، موقع ظهر هم بگویند: بس است و چیزی بخور. اما به او بگویند: به خاطر احترام ماه رمضان مراعات کن. آن‌وقت خودش درک می­کند که ماه رمضان احترام دارد و می­فهمد که باید به اندازه ای که نمیرد، یا مریض نشود، روزه بخورد و احترام ماه رمضان را هم نگاه دارد. لذا اگر روایت نداشتیم، می­گفتیم: این آقا یا این دختر و پسری که  نمی­توانند روزه بگیرند، اما احترام ماه رمضان و مردم را نگاه دارند و در کوچه‌ها چیزی نخورند، در خانه هم کم بخورند.

    وَصَلَّي اللهُ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ



    [1]. العروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، ج3، ص583 ط ج

    [2]. وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج10، ص214، ابواب من یصح منه الصوم، ط آل البیت

    [3]. وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج10، ص214، ابواب من یصح منه الصوم، باب 16، ح1، شماره13252، ط آل البیت

    [4]. وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج10، ص214، ابواب من یصح منه الصوم، باب 16، ح2، شماره13253، ط آل البیت

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365