جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: عمرۀ مفرده
    موضوع درس:
    شماره درس: 41
    تاريخ درس: ۱۳۹۴/۲/۱

    متن درس:

    أعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏ رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني‏ يَفْقَهُوا قَوْلي.

     

    بحث دیروز، انصافاً بحث مشکلی است، حل کردن آن هم خیلی مشکل است. از یک طرف آنچه در میان شیعه مشهور است و شاید یک امر مسلّمی در شیعه باشد، این است که اگر کسی برای حج مستطیع باشد، باید حج به جا بیاورد؛ حالا یا حج تمتع، اگر مثل ما دور از حجاز و مکه باشد، یا حج قِران، اگر کسی الان بتواند  قربانی همراهش باشد و یا آن زمان‌ها، مخصوصاً در زمان پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) که رسم بود قربانی را همراهشان می‌بردند، یا حج اِفراد، برای کسانی که در مکه یا نزدیک مکه هستند، یا برای کسانی که حج تمتع خود را به جا آورده‌اند و می‌توانند حج اِفراد به جا بیاورند. سابقاً فرق این سه حج را هم مفصل صحبت کردیم و گفتیم: در این‌که حج مرکب است از عمره و اعمال حج، تفاوتی بین این‌ها نیست. مثلا حج تمتع را که به جا می‌آوریم، باید اول یک عمره به جا بیاوریم و بعد محلّ شویم، حالا یا بلافاصله و یا با فاصله. فاصله‌ی دو سه ماهه هم می‌شود. بعد دوباره از مکه- که بهترین جا هم مسجدالاحرام است- محرم شویم، آن وقت اعمال حج را به جا بیاوریم، که باید در عرفات، بعد هم در مشعر و منی، اعمال آنها را بجا بیاوریم و بعد هم طواف زیارت، یعنی یک طواف حج و سعی بین صفا و مروه و طواف نساء را بجا بیاوریم. این حج تمتع ما می‌شود و تمام است. حج اِفراد هم همین‌طور است، الاّ این‌که در حج افراد، اول حج را به جا می‌آورد، بعد عمره را بجا می‌آورد. در حج قِران هم قربانی همراهش است و اول عمره را به جا می‌آورد، بعد حجش را بجا می‌آورد.

    علی کل حالٍ حج مرکب است از عمره و اعمال حج و جایی را نداریم که حج بدون عمره باشد. اما سنّی‌ها این‌طور نیستند که عمره و حج به جا بیاورند، بلکه آنها حج به جا می‌آورند و گاهی عمره در آن است، بدون این‌که مُحلّ شوند و گاهی هم حج فقط به جا می‌آورند. اما آنچه در میان شیعه مسلّم است، از زمان پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم)  تا الان هم مسلّم شده و حکم الله است، که اگر کسی مستطیع باشد، باید حج به جا بیاورد و حج در پیش شیعه آن است که دو احرام دارد: یک احرام برای عمره و یک احرام برای حج و گاهی عمره مقدم بر حج است و گاهی حج مقدم بر عمره است. در صورت عمره هم باید محرم شود، طواف کند، سعی بین صفا و مروه کند و بعد تقصیر کند. در صورت حج هم از خود مکه معظمه که افضلش مسجدالحرام است، محرم شود و بعد به عرفات برود و از عرفات به مشعر و از آنجا به منی برود و اعمال منی و رمی جمرات کند و قبل از آن قربانی کند، حلق کند و بعد هم دوباره به مکه برگردد و طواف و سعی بین صفا و مروه و طواف نساء را انجام دهد.

    این‌که طواف نساء جزء حج است یا نه، اختلافی است. بعضی‌ها می‌گویند: طواف نساء یک واجب مستقل است و برای این است که اگر می‌خواهد زن برایش حلال شود، یا مرد بر او حلال شود، باید این طواف نساء را به جا بیاورد، اما از اجزاء حج نیست. که فتوای مرحوم محقق همین است[1] و سابقاً هم اگر یادتان باشد، صحبت کردیم.

    این پیش شیعه یک امر مسلّمی است که حج طواف می‌خواهد؛ حج تمتع باشد که ما به جا می‌آوریم، یا حج افراد باشد که اهل مکه به جا می‌آورند و یا حج قِران باشد که کسی که قربانی او همراهش است به جا می‌آورد؛ در هر سه حج که قرآن واجب کرده، «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً».[2] گفته‌اند: اگر کسی بتواند حج به جا بیاورد، حج برایش واجب است، یعنی بتواند اعمال حج را با ضمیمه‌ی عمره به جا بیاورد، اگر می‌تواند و استطاعت این‌گونه دارد، حج برایش واجب است و اگر استطاعت این‌گونه ندارد، حج برایش واجب نیست. لذا اگر مثلاً استطاعت این را ندارد که عمره به جا بیاورد، به قاعده‌ی «اذ انتفع الجزء انتفع الکل» حج از او ساقط است. این‌که حج مرکب از یک عمره است که آن عمره را اول به جا بیاورد یا بعد و علی کل حال از اجزاء حج است.

    به عبارت دیگر از اول تا الان مسأله همین بود که فرق بین سنی و شیعه هم همین است و حجی که ما به جا می‌آوریم، سنی به جا نمی‌آورد. لذا از نظر ما حج آنها باطل است، برای این‌که اعمالش را به جا نیاورده‌اند، از نظر خودشان هم صحیح است و هرکس به دین خودش  و این چیزی که در میان عوام زمزمه‌ای شده که سنی‌ها ولدالزنا هستند؛ برای این‌که طواف نساء به جا نمی‌آورند، مسلّما حرف غلطی است. فتوای او این است که حج این است که من به جا می آورم و اگر جزئی از آن نباشد، حج نیست، فتوای ما هم این است که حج این است که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم)  و ائمه طاهرین (علیهم السلام) فرموده‌اند و اگر جزئی را به جا نیاوریم، حج صحیح نیست. راجع به طواف نساء هم این‌که طواف نساء را باید به جا بیاوریم و اگر به جا نیاوریم، از احرام بیرون نیامده‌ایم، یعنی فقط از احرام مقاربت زن با مرد و یا مرد با زن، برای این‌که اگر یادتان باشد سابقا گفتیم که کم کم محلّ می‌شود؛ اول در منی مقداری مُحلّ می‌شود، بعد در مکه سعی بین صفا و مروه را می‌کند و مقداری مُحل می‌شود و وقتی طواف نساء را به جا آورد، مُحلّ تمام می‌شود و آن وقت همه چیز برایش حلال می‌شود. 

    «إِنَّ لِكُلِّ قَوْمٍ نِكَاحاً» [3] فتوا است، فتوای آنها این است، فتوای ما هم این است و فتوای آنها از نظر خودشان صحیح است، از نظر ما هم اعمالشان صحیح است، الاّ این‌که کسی که ولایت ندارد، اعمالش مقبول نیست، یا از نظر شیعه، وقتی حجی عمره نداشته باشد، آن حج باطل است، مثل حجی که طواف نداشته باشد و یا سعی بین صفا و مروه نداشته باشد و یا حجی که رمی جمرات را عمداً نداشته باشد و بالاخره اجزای حج را نیاورد، حجش باطل است. الاّ این‌که بحث‌ها به اینجا رسید که مرحوم محقق آن مسأله شیرین را فرمودند[4] و مرحوم صاحب جواهر امضا کردند[5] که اگر اجزای حج نیامد، جهلاً یا نسیاناً و یا عذراً، آن وقت حجش صحیح است ولو این‌که اجزا را نیاورده است و اجزای حج، یا اجزای عمره مربوط به عالمِ متعمّدِ مختار است. مرادم اینجا است که حج او برای خودش صحیح است و مثل نمازش است؛ همین‌طور که وضوی او باطل است، اما همین وضوی باطل برای او وضوی صحیح است و اگر مستبصر شد، اگر طبق فتوای خودش نماز خوانده باشد، به او نمی‌گویند نمازهایت را قضا کن و اگر نماز نخوانده باشد، به او می‌گویند نمازهایت را قضا کن. اما آن وقت اول باید وضو بگیرد و وضوی او را ما قبول نداریم. از نظر ما باید این‌طور وضو گرفته  شود و از نظر آنها آنطور باید وضو گرفته شود و وضوی آنها برای خودشان صحیح است، نمازشان هم برای خودشان صحیح است و از این نظر اگر طبق فتوای ابوحنیفه و حنبل نماز خوانده، نمازهایش درست است ولو «الْإِسْلَامُ يَجُبُّ مَا قَبْلَهُ‏»[6] نبود، اما «إِنَّ لِكُلِّ قَوْمٍ نِكَاحاً» هست.

    معنای «إِنَّ لِكُلِّ قَوْمٍ نِكَاحاً» این است که مثلاً یهودی‌ها و نصرانی‌ها که مثل ما خطبه نمی‌خوانند و این انکحت و زوجت و امثال این‌ها مختص ما است. آنها نکاح معاطاتی می‌کنند، اما نمی‌توان گفت: ارمنی‌ها ولد الزنا هستند، چون انکحت و قبلت ندارند. بلکه انکحت و قبلت آنها برای خودشان همان نکاح معاطاتی است. همین که زن حاضر است این مرد شوهرش باشد و مرد حاضر شد که این زنش باشد، این ازدواج می‌شود. اما ما باید علاوه بر این، انکحت و قبلت را هم بخوانیم. حالا در این‌جا همین‌طور است؛ «لکل قوم صلاة» یا «لکل قوم صوم» یا «لکل قوم حج» تا آخر. اعمال او برای خودش صحیح است و اعمال ما هم برای خودمان صحیح است. اعمال او اعاده و قضا ندارد، اعمال ما هم ادا و قضا ندارد و اگر مأتی‌به طبق مامور به باشد، اعمال او برای خودش صحیح است، اعمال ما هم برای خودمان صحیح است. این‌ها امور مسلّمی در فقه ما و امور مسلّمی در تشیع ما است؛ این‌ها ذره‌ای زیر و رو در تشیع ندارد؛ باید بگوییم در اسلام عزیز ذره‌ای زیر و رو ندارد. تا اینجا یک امر مسلّم در میان شیعه است. البته کلیات از قرآن است و گفتن اجزا از مبیّن قرآن است و مبیّن قرآن، پیغمبر (صلی الله علیه وآله و سلم)  و اهل بیت (علیهم السلام) هستند که قرآن می‌فرماید: ما قرآن را فرستادیم «لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ».[7] لذا قرآن ندارد که حج چیست، بلکه می‌فرماید: حج برایت واجب است. اما پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم)  و ائمه طاهرین (علیهم السلام) گفته‌اند: حج در مدت عمر یک مرتبه واجب است و این حج مرکب است از عمره و اعمال حج و به عبارت دیگر دو چیز داریم، مرکب از یک‌دیگر؛ یکی عمره و یکی هم اعمال حج. هرکه این را به جا آورد، حجش درست است و هرکه به جا نیاورد، حجش باطل است، مگر این‌که استثنا بخورد و بگوییم: الا للجاهل و الناسی و المضطر و الصبی و امثال این‌ها.

    حالا حرفی که در اینجا است این است که آیا عمره‌ی مفرده که مخصوصا در ماه رجب عمره‌ی مقدسی است و خیلی هم این عمره در ماه رجب لذتبخش است، حالا حج را به جا آورده، یا بجا نیاورده، مستطیع است یا مستطیع نیست، آیا اگر مستطیع باشد، این عمره مفرده واجب است یا نه؟

    این دو سه روز بهترین دلیل را برای عدم وجوب می‌آوردیم و می‌گفتیم: این‌که عمره برای کسی که استطاعت عمره دارد، واجب نیست، یک امر مسلّمی در میان شیعه است و همیشه و من جمله الان این‌طور بوده است. دیروز می‌گفتم: هیچ عامی به ذهنش نمی‌آید که الان نمی‌تواند حج برود و می‌تواند عمره برود، پس عمره رفتن برای او واجب است و این بهترین دلیل است. مخصوصاً در مهام امور، مثل حج و عمره و مثل اجزای مهم نماز، یک چیز تقریبا بدیهی در میان شیعه است که آنچه برایش واجب است، یک مرتبه حج است و حج یعنی آنچه عمره جزو آن است و در شیعه حج بلاعمره نداریم. اگر کسی برای حج مستطیع باشد، باید این حج را برود و دلیلش هم این آیه است و فقط همین آیه در قر آن است که «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً». اما شیعه بگوید: من که نمی‌توانم حج بروم، واجب است عمره بروم، کسی نگفته است. مثل الان که کسی بخواهد حج برود، نمی‌گذارند و نمی‌شود و باید اسم بنویسد و مواظب باشد و دستوراتی دارد تا این واجب الحج شود. اما عمره را معمولاً می‌توانند بروند و مرتب هم می‌روند. مثلاً واجب الحج نیست، برای این‌که نمی‌تواند برود، یا پول ندارد و یا ممانعت دارد، اما عمره را می‌تواند برود. حالا کسی پیدا شود که ولو این‌که مسأله دان هم نباشد، اما بگوید: الان که نمی‌توانیم حج برویم، عمره برایمان واجب است پس به عمره برویم، یا این‌که فقها بفرمایند: این که الان می‌تواند عمره برود، اما نمی‌تواند حجة الاسلام را به جا بیاورد، پس باید این عمره را برود، کسی نمی‌گوید. 

    مرحوم محقق[8] و صاحب جواهر می‌گویند:[9] اگر کسی به حج برود و عمره‌ی تمتع به جا بیاورد، این عمره به جای عمره واجب می‌نشیند. به عبارت دیگر مرحوم محقق و صاحب جواهر می‌خواهند دو چیز درست کنند: یک وجوب عمره برای مستطیع و یک وجوب حجی که در آن عمره است، برای مستطیع؛ آن وقت اگر نتواند آن حجی که عمره در آن است، برود، اما بتواند عمره برود، می‌گویند: پس عمره بر او واجب است.

    عرض می‌کنیم: سوالا و جوابا و در میان مردم باسواد و بیسواد اصلاً به ذهن نمی‌آید که همین‌طور که حجة الاسلام واجب است، عمره‌ی مفرده هم واجب است.

    لذا این که مرحوم محقق می‌فرمایند و مرحوم صاحب جواهر امضا می‌کنند و اسم می‌آورند و می‌گویند: الان که نمی‌تواند به حج برود، اما می‌تواند عمره برود، پس باید به عمره برود، ما می‌گوییم: نباید گفت: باید عمره برود و اگر خواست به عمره برود و یا نرود و اگر برود، به او ثواب می‌دهند و اگر نرود، هیچ و این که استطاعت در عمره موجب وجوب عمره شود، نه در قرآن هست، نه در روایات هست.

    مرحوم صاحب جواهر هفت هشت روایت می‌آورند، اما انصافاً روایت‌ها دلالت ندارد و اگر هم شبهه‌ای باشد با این جمله، شبهه رفع می‌شود. مثلا اگر لفظ یجب در باب عمره‌ی مفرده آمده، حمل بر فضیلت و بر استحباب مؤکد می‌شود. اگر مثلاً روایت داریم که حج و عمره هر دو واجب است، تعریض بر عامه می‌شود؛ می‌گوییم: این می‌خواهد تعریض عامه کند. آنها می‌گویند: حج کفایت می‌کند و عمره مستقل نمی‌خواهد و امام (‌علیه السلام) فرموده‌اند: حج و عمره هر دو باید به جا آورده شود. مثلا در حج تمتع، عمره را به جا می‌آورد و محل می‌شود و تمام می‌شود و دوباره باید محرم شود تا به عرفات برود، تا این‌که نماز طواف نساء را بخواند. 

    لذا مسأله بغرنج است، از این جهت که مرحوم محقق فرموده‌اند: از واجبات در اسلام یکی حج است و یکی هم عمره است. که دیروز گفتم: از نظر این‌ها باید بگوییم: فروع دین یازده مورد است. اما وقتی می‌گوییم: فروع دین ده مورد است: اول نماز، دوم روزه، سوم خمس، چهارم زکات، پنجم حج، ششم عمره، اصلا استیحاشی پیدا می‌شود که بگوییم ششم عمره است. عمره را باید به جا بیاورد، اما برای این‌که حج را به جا بیاورد و حج مرکب از عمره و اعمال حج است و اما این‌که خود عمره مفرده واجب باشد، روایتها دلالت ندارد و این اصرار صاحب جواهر را هم نمی‌توانیم درست کنیم و اگر روایتی هم داشته باشیم که دلالت کند، باید تاویل و تفسیر کنیم و یا حتی برسد به جایی که روایات را طرد کنیم. لذا به راستی مسأله مشکل است. از یک طرف شیخ المشایخ ما، مرحوم صاحب جواهر روی آن پافشاری دارد و از یک طرف هم یک امر واضحی است که عمره مفرده واجب نیست.

    وصلی الله علی محمد و آل محمد



    [1]. شرائع الاسلام، محقق حلی، ج1، ص203، ط استقلال

    [2]. سوره آل عمران، آیه97

    [3]. وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج15، ص80، ابواب جهاد العدو، باب26، ح2، شماره20024، ط آل البیت

    [4]. شرائع الاسلام، محقق حلی، ج1، ص228، ط استقلال

    [5]. جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی، ج20، ص438

    [6]. عوالي اللئالي، ابن جمهور أحسائی، ج2، ص54، ح145 

    [7]. سوره نحل، آیه44

    [8]. شرائع الاسلام، محقق حلی، ج1، ص229، ط استقلال

    [9]. جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی، ج20، ص441

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365