جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: حکم انجام ندادن رمی جمرات
    موضوع درس:
    شماره درس: 121
    تاريخ درس: ۱۳۹۳/۱۱/۱۱

    متن درس:

    أعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏ رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني‏ يَفْقَهُوا قَوْلي.

     

    مسأله‌ای که در جلسه قبل عنوان شد، این بود که فرموده­اند: اگر کسی نسیاناً رمی جمرات نکند، می‌تواند در ایام تشریق، یازدهم، دوازدهم یا سیزدهم، رمی جمرات را انجام دهد و اگر یادش نیامد تا ایام تشریق تمام شد، آنگاه وقت آن گذشته است؛ اما قضا دارد، باید سال آینده در ایام تشریق، اگر خودش می‌تواند، رمی جمرات را کند و اگر نمی‌تواند، نائبش به­جا بیاورد. حتی اگر مرده باشد، باید ورثه از طرف او رمی جمرات کنند. مثل این­که کسی واجب الحج است و از دنیا رفته است، چطور باید حج او را ادا کنند، در اینجا نیز چنین است.

    این مشهور در میان فقها است و در جلسه قبل روایتی هم برای آن خواندیم و گفتیم روایت از نظر ما صحیح‌السند است، مرحوم نجاشی هم سند را تصحیح کرده­اند. اما از نظر دلالت مقداری نارسا بود و مجبور شدیم مقداری کم و زیاد کنیم، تا روایت، هم مطابق با قواعد شود و هم مطابق با فتاوای اصحاب باشد. لذا بنا شد دوباره روایت را بخوانیم.

     

    صحیحه عمر بن یزید: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: مَنْ أَغْفَلَ رَمْيَ الْجِمَارِ أَوْ بَعْضِهَا حَتَّى تَمْضِيَ أَيَّامُ التَّشْرِيقِ، فَعَلَيْهِ أَنْ يَرْمِيَهَا مِنْ قَابِلٍ فَإِنْ لَم ‏يَحُجَّ رَمَى عَنْهُ وَلِيُّهُ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ اسْتَعَانَ بِرَجُلٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ يَرْمِي عَنْهُ فَإِنَّهُ لَا يَكُونُ رَمْيُ الْجِمَارِ إِلَّا أَيَّامَ التَّشْرِيقِ.»[1]

    یعنی به جای 7 تا، مثلاً 4 ریگ زده است. تا اینجا حضرت فهماندند که وقت رمی جمرات در ایام تشریق است، یعنی روز یازدهم، دوازدهم و سیزدهم ذی الحجه، و الاّ باید سال آینده رمی جمرات کند. می‌فهمیم که به ذمّه اوست، مثل این­که حج به ذمه او باشد.

    ما گفتیم: «فان مات»، و باید این­طور باشد و الاّ ولیّ دخالتی در کارش ندارد. معلوم می‌شود حضرت آنجا را فرض کردند که او مُرده باشد. ولی در این­جا هم ولی ّ در فقه نیست، آن مربوط به بچه‌ها و دیوانه‌ها و غیره است و لذا در اینجا مجبوریم ولیّ را معنا کنیم که «رمی عنه ورثته»، از مال خودش و یا از مال خودشان و باید اضافه کنیم که «رمی عنه ولیه من ماله» و الاّ اگر مال نداشته باشد، ولی و غیر ولی تفاوت نمی‌کند و وجهی ندارد که واجب باشد که این رمی جمرات را بکنند، لذا باید این جمله را اضافه کنیم که «رمی عنه ولیه من ماله»، مثل کسی که واجب الحج است، چطور ورثه باید اول حج او را بدهند و بعد مال را قسمت کنند، در این­جا نیز همین­طور است و مثل دین است. باید وضع رمی جمره او را درست کنند و بعد مال را قسمت کنند. مجبوریم این را نیز اضافه کنیم. حال اگر ورثه ندارد، و این­طور معنا کنیم که اگر مال ندارد، آنگاه کمک­کاری کمک کند. البته ورثه مقدم هستند و حال که ورثه ندارد، یک شخصی این کار خیر را انجام دهد.

    امام علیه السلام فرمودند: «فَعَلَيْهِ أَنْ يَرْمِيَهَا مِنْ قَابِلٍ»، لذا اگر قبل از ایام تشریق بخواهد به جا بیاورد، حتی اگر خودش هم در مکه باشد، نمی‌شود. این­طور که عرض می‌کنم، ممکن است شما بفرمایید که همه­ی اینها واضح است و امام علیه السلام به وضوح باقی گذاشته­اند و اختلافی هم نیست و باید همین­طور باشد. باید  رمی جمرات را برایش انجام دهند و مثل وجوب حج است که اگر مال دارد، از مالش بدهند و اگر مال ندارد، قربة الی الله ورثه مقدم هستند و اما همه­ی مسلمان­ها هم یک وظیفه دارند که ذمّه میّت را بری کنند. از روایات استفاده می‌شود که ما مسلمان­ها همین­طور که در زنده بودن وظیفه داریم به هم­دیگر کمک کنیم و اگر نکنیم، گناهش خیلی بزرگ است، در مردن هم همین­طور است.

    مرحوم آقا شیخ غلامرضای یزدی، درجاتش عالی است عالی­تر فرماید، ایشان خیلی بالا بوده و از اهل دل بوده و کارهای عجیب و غریب برای اسلام عزیز می‌کرده و یک افتخار برای روحانیت بوده است. می‌گفتند: این آقا شیخ غلامرضا خیلی نماز قضا می‌خواند. به او می‌گفتند: مگر شما نماز قضا دارید؟ می‌گفت: من خاله‌ای داشتم که نمازهایش باطل بود و الان مرده است و 63 سال نماز روی دوش من گذاشته است و من نمازهای خاله‌ام را می‌خوانم. لذا همین­طور که در زنده بودن هم­دیگر، باید به هم کمک کنیم، در مرده بودن هم، باید به هم کمک کنیم. لذا بگویید چیز تازه‌ای روی روایت نگذاشتید و روایت این­ها را به وضوح باقی گذاشته است و علی کل حال باید رمی جمرات را قضا کند و اگر می‌تواند خودش و اگر نمی‌تواند نائبش و اگر نائب ندارد و نمی‌تواند و مُرد، خوب است که ورثه یا همه رفقایش برایش رمی جمراتی انجام دهند. این اصل مسأله بود و اگر بزرگان، مثل صاحب جواهر و امثال اینها نفرموده­اند، به وضوح باقی گذاشته­اند.

    حال اگر کسی عمداً رمی جمرات نکرد، آیا عامد به حکم ناسی است یا نه؟

    همین­طور که در جلسه­ی قبل گفتیم و یکی از فضلا هم گفتند، اگر کسی عمداً رمی جمرات نکند، وجهی ندارد ­که بگوییم حج او فاسد است؛ برای این­که طواف نساء را کرد و حجش تمام شد و بیتوته در منی و یا رمی جمرات از بند و بیل حج است. لذا باید بگوییم این عامد، حکم ناسی را دارد، الاّ این­که ناسی گناه نکرده و این عامد گناه کرده است. لذا عامد را به ناسی ملحق کنیم.

    صاحب جواهر رضوان‌الله‌تعالی‌علیه نیز این کار را کرده­اند و عامد را به ناسی ملحق کرده­اند.[2] این عامد ملحق به ناسی شده و معنایش این می‌شود که عامد اگر ایام تشریق تمام شد و رمی جمرات نکرد، گناه کرده است  و چون ایام تشریق تمام شده، سال آینده یا خودش یا نائبش و یا اگر مرده‌، زنده‌ها این رمی جمرات را برایش انجام دهند.

    تا اینجا را قاعده اقتضاء می‌کند، بعضی از اصحاب هم، مثل صاحب جواهر متعرض شده­اند. اشکال راجع به جاهل و معذور است. راجع به معذور سابقاً در رمی جمرات صحبت کردیم. مثل الان که خیلی­ها نمی‌توانند رمی جمرات کنند و نائب می‌گیرند و نائب برایشان رمی جمرات می‌کند. راجع به معذور هم حرف نداریم و سابقاً صحبت شد و ملحق کردن معذور به ساهی هم عالی است و حرفی در آن نیست. اما جاهل را  متعرض نشده­اند و ما متعرض می‌شویم و از صاحب جواهر و جاهای دیگر می‌گیریم و می‌گوییم: جاهل مقصر کالناسی است. اگر در جاهای دیگر بگوییم جاهل مقصر کالعامد، اما در باب حج با آن حرف­هایی که سابقاً زده شد، نمی‌توان گفت و بنابراین شاید عدم تعرض به خاطر وضوح بوده است. مرحوم محقق متعرض مسأله نشده­اند و صاحب جواهر هم متعرض نشده­اند، اما قبلاً حرفهایش زده شده و بالاخره ما گفتیم: «الجاهل المقصر کالناسی الاّ ما أخرجه الدلیل»، از اول که محرم می‌شود، تا آخر که از مکه بیرون می‌رود، در همه­ی اعمالش، «الجاهل المقصر کالناسی» است. بنابراین جاهل مقصر هم مثل ناسی می‌شود، یعنی هر وقت می‌تواند باید این رمی جمرات کند. اگر ایام تشریق باشد، در ایام تشریق و اگر نباشد، وقتش گذشته و سال آینده، اگر خودش می‌تواند، به جا بیاورد و اگر نمی‌تواند، نائبش به جا بیاورد و اگر مرده باشد، بالاخره یک زنده­ا­­­ی برایش این کار را انجام دهد.

     

    مسأله ششم: فرموده­اند اشکالی نیست در این­که معذور می‌تواند نیابتاً خیلی از کارهای حج را به جا بیاورد، من جمله طواف و سعی بین صفا و مروه و رمی جمرات و ذبح و امثال اینها. لذا کسی که نمی‌تواند سعی بین صفا و مروه کند، نایب می‌گیرد، کسی که نمی‌تواند رمی جمرات کند، نائب می‌گیرد و بالاخره کسی که عملی را که در باب حج نیابت بردار است و نمی‌تواند انجام دهد، پس نائب می‌گیرد.[3] این بحث سابقا گذشته و حرفی ندارد و به قول صاحب جواهر روایات مستفیض است و علاوه بر این­، اجماع محصّل و منقول هم در مسأله هست[4] و حرفی در این باره‌ها نیست.

     

    صحیحه حريز: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: الْمَرِيضُ الْمَغْلُوبُ وَ الْمُغْمَى عَلَيْهِ يُرْمَى عَنْهُ وَ يُطَافُ بِهِ».[5]

    برای مریضی که نمی‌تواند بلند شود و کسی که مغمی علیه است و در کُماست، رمی جمرات می‌کنند. در باب طواف هم، او را طواف می‌دهند و در حالی که خودش متوجه نیست اما او را طواف می‌دهند. در سعی بین صفا و مروه هم سابقاً مسأله‌اش را گفتیم که آیا خودش را سعی بین صفا و مروه دهند و یا نائب بگیرند و گفتیم طواف و سعی بین صفا و مروه قابلیت نیابت دارد، اما با واسطه­ی خودش انجام دهند، مثلاً او را در ویلچر یا تختی قرار دهند.

    در میان روات زیاد است که یک روایت را از امام علیه السلام می‌گیرد و برای هفت، هشت، ده نفر نقل می‌کند و اختلافی در روایت­ها پیدا می‌شود. لذا ما باید این اختلاف­ها را جمع کنیم و این فرمایش استاد بزرگوار ما آقای بروجردی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه که ابتکارات خوبی مخصوصاً در روایات و تقطیع روایات و سند روایات داشتند و همین که من عرض می‌کنم فرمایش ایشان در جای دیگر است که بعید است حریز دو مرتبه سوال کرده باشد، حریز یک مرتبه راجع به رمی جمرات سوال کرده و وقتی نقل کرده، کم و زیاد شده است.

     

    صحیحه دوم حريز: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُطَافُ بِهِ وَ يُرْمَى عَنْهُ، قَالَ: فَقَالَ: نَعَمْ إِذَا كَانَ لَا يَسْتَطِيعُ».[6]

    محتوا تفاوت نکرده، بلکه لفظ تفاوت کرده است.

    چیز دیگری هم که باید در نظر مبارکتان باشد، این است که روایات ما غیر قرآن است؛ در قرآن، الفاظ از خدا است و حتی به عقیده­ی من زیر و زِبَر و ترتیب و تنظیمش هم از خدا است. لذا وقتی جبرئیل از طرف خدا می‌آمد، می‌گفت: این ده آیه را در فلان سوره و بین فلان آیه و فلان آیه بگذار. قرائتش را نیز خدا به جبرئیل می‌گفت و جبرئیل هم به پیغمبر صلی الله علیه وآله و سلم می‌گفت. بعد هم پروردگار عالم وعده داده که این قرآن ذره‌ای کم و زیاد نشود. راجع به قرآن این است و بسیاری از حرف­هایی که درباره­ی قرآن زده شده، از علما و بزرگان نیست، بلکه از اخباریین است که از خودشان درآوردند و حتی رسید به جایی که گفتند قرآن تحریف شده و آیات ولایت مرهون آشتیانی است و مثل این­که در حاشیة الفرائد دو سه آیه نقل می‌کند و می‌گوید اینها در قرآن بوده و تحریف شده است. ولی این­ها حرف­های بی معنایی است. لذا قرآن غیر از روایات است؛ روایات اهل بیت این­طور نیست، یعنی راوی­ها لفظ را نقل نکرده­اند. من خیال نمی‌کنم روایتی باشد که لفظ امام «سلام‌الله‌علیه» باشد، یعنی همه­ی ائمه ، مثل امام محمدباقر و امام جعفر صادق و موسی بن جعفر علیهم السلام، اجازه دادند و گفتند معنا را حفظ کنید و در هر لفظی بریزید، اشکال ندارد. لذا حریز این معنا را حفظ کرده و در دو لفظ ریخته است. یکی این بود که:

    «الْمَرِيضُ الْمَغْلُوبُ وَ الْمُغْمَى عَلَيْهِ يُرْمَى عَنْهُ وَ يُطَافُ بِهِ» و دیگری این بود که: «عَنِ الرَّجُلِ يُطَافُ بِهِ وَ يُرْمَى عَنْهُ قَالَ فَقَالَ نَعَمْ إِذَا كَانَ لَا يَسْتَطِيعُ». الفاظ با هم تفاوت دارد، اما معنا یکی است.

    تا اینجا هم اجماع هست و هم روایت فراوان است و حرفی هم ندارد. اما حرفی که هست، این است که مثلاً در رمی جمرات، این رفت که رمی جمرات کند و دید که خیلی شلوغ است و جوان بود و جلو رفت و رمی جمرات کرد و بعد گفت برای پدرم یا زنم هم رمی جمرات کنم و بدون اجازه گرفتن رمی جمرات کرد. آیا می‌شود یا نه؟

    حرف دیگر این­که آیا در رمی جمرات باید این را به آنجا ببرند، که حتی در بعضی از روایات آمده که ریگها را در دستش بریزد و مواظبت کند تا رمی جمرات برایش کنند یا نه؟

    اطلاق این دو روایت، که در مقام بیان خصوصیات هم است، می‌گوید اجازه لازم نیست. چنانچه قاعده هم می‌گوید اجازه لازم نیست؛ این وکالت نیست تا اجازه بخواهد، بلکه برائت ذمه است و این خودش را ابراء ذمه می‌کند و زنش را نیز ابراء ذمه می‌کند و بعد می‌گوید من برایت ابراء ذمه کردم. همچنین در ذبح، به مذبح می‌رود و آنجا دو گوسفند حسابی به دست می‌آورد، یکی را برای خودش و یکی را برای خانمش می‌کشد و بعد می‌گوید من برایت گوسفند کشتم. البته در وکالت و نیابت اذن می‌خواهد، اما اگر ابراء ذمه باشد، اذن لازم نیست و وکالت لازم نیست و این می‌تواند هم برای خودش و هم برای زنش یا رفیقش رمی جمرات کند. مثلاً خلوت است و برای هفت هشت نفر رمی جمره می‌کند و این ظاهراً طوری نیست. اگر وکالت باشد، اشکال دارد، وگرنه بگوییم اطلاق این روایتها می‌گوید می‌تواند «یُرمی عنه» کند ولو اذن نگرفته باشد.

    حتی قدری بالاتر خانمش می‌گوید من خودم باید رمی جمرات کنم، و این مرد به آنجا می‌رود و می‌بیند شلوغ است و ابراء ذمه می‌کند و برای خودش و خانمش رمی جمرات می‌کند. ظاهراً این طوری نیست. حتی در جایی که اذن هم هست، روایت داریم و بعضی از فقها هم گفته­اند خودش را به آنجا ببرید، مثلاً این مریض را با ویلچر به آنجا ببرید که حاضر و ناظر باشد و وقتی نمی‌تواند سنگ بزند، به جای او سنگ بزنید.

    علی الظاهر همه­ی اینها لازم نباشد و چون ابراء ذمه است، همین مقدار که « يُرْمَى عَنْهُ » جایز باشد، کافی است. مثلاً الان رمی جمرات برای زن­ها خیلی مشکل است و اگر نروند، خیلی بهتر است و یا الان زنی نمی‌تواند ذبح کند. بنابراین یک شخصی هفت هشت ده تا گوسفند ذبح کند و ابراء ذمه کند. البته نیت می‌خواهد و مثلاً بگوید برای حسن و برای محمد و غیره و آنگاه برای خودش و دیگران، ابراء ذمه می‌شود. لذا روایت­ها را حمل بر استحباب می‌کنیم و اگر در حرف من شک داشته باشید، قاعده رفع هست. نمی‌دانیم استیذان لازم است یا لازم نیست، رفع مالایعلمون جاری می‌کنیم. یا نمی‌دانیم بردن این به آنجا لازم است یا لازم نیست، باز« رفع مالایعلمون »جلو می‌آید.

    وصلی الله علی محمد و آل محمد

     



    [1]. وسائل الشیعة، شیخ محمد بن حسن حر عاملی، ج14، ص263-262، ابواب العود الی منی، باب3، ح4، شماره19150، ط آل البیت.

    [2]. جواهرالکلام، شیخ محمد حسن نجفی، ج20، ص29.

    [3]. شرائع الاسلام، محقق حلی، ج1، ص206، ط استقلال.

    [4]. جواهرالکلام، شیخ محمد حسن نجفی، ج20، ص30.

    [5]. وسائل الشیعة، شیخ محمد بن حسن حرعاملی، ج14، ص76، ابواب رمی جمره عقبه، باب17، ح9، شماره18635، ط آل البیت.

    [6]. وسائل الشیعة، شیخ محمد بن حسن حرعاملی، ج14، ص77-76، ابواب رمی جمره عقبه، باب17، ح10، شماره18636، ط آل البیت.

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365