جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: بی اعتباری شک کثیرالشک
    موضوع درس:
    شماره درس: 115
    تاريخ درس: ۱۳۸۶/۳/۲۰

    متن درس:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی.

    اجماع هست از متأخرین و قدماء که کثیر الشک شکش اعتبار ندارد اگر کسی در نماز خیلی شک می‌کند دیگر این شک اعتبار ندارد حتی اگر شک بین 1 و 2 کرد مثلاً بنا را بر 2 بگذارد.

    اگر کسی در حالیکه نشسته است و تجاوز نکرده شک کرد هنور سجده کردم یا نه یا سجده دوم است یا نه و هی مرتب اینجور شک می‌کند دیگر اعتبار نکند بگوید سجده دوم را کردم دیگر برود توی تشهد یا بگوید بحول الله و قوه.

    لا اعتبار بشک کثیر الشک این فی الجمله مسلم پیش اصحاب است حالا تا بعد صحبت بکنیم ببینیم مختص به نماز یا مختص به افعال است مختص به ارکان چیست؟ آنها دیگر حرفهایی است که بعد باید درباره اش صحبت بکنیم.

    روایت فراوانی هم در مسئله داریم که من یکی از آن روایات را اینجا آوردم دیگر خودتان باید بروید آن روایات را پیدا کنید نوشتم که؛

    جمعها صاحب الوسایل در جلد 5، باب 16 از خلل، آنجا 8-7 تا روایت در باب 16 از ابواب خلل جلد 5 وسایل روایت نقل می‌کند.

    از جمله روایات صحیحه محمد بن مسلم از ابی جعفر علیه السلام قال: اذاکثر علیک السهو، فمض فی صلاتک فاتر یوشک عن یدک انما هو من الشیطان.

    اگر زیاد شک در نمازت می‌کنی دیگر فمض فی صلاتک نمازت را امضا کن نمی‌دانی رکعت 1 یا 2 بگو 2، همچنین تا آخر برو جلو بعد امام صادق می‌فرمایند که این دوائت هست، بعد هم امام صادق می‌فرمایند این مال شیطان است شیطان سر به سرت می‌گذارد هم می‌فرماید که دواء همین است تو مریضی تو دیوانه‌ای البته در یک حداقلی هم می‌فرمایند این مال شیطان است باید همینطور که شیطان سر به سر تو می‌گذارد تو هم سر به سر شیطان بگذاری که این جمله در روایات زیاد تکرار شده که امام صادق (سلام الله علیه) می‌فرمایند عادت به این ناجنس ندهید اگر عادتش بدهید طمع می‌کند عادت (ندادن) هم به این است که او سر به سر تو می‌گذارد تو هم سر به سر او بگذار، اعتنا به شک نکن درست می‌شود.

    لذا اصل مساله علی سبیل قضایای مهمله، هیچ اشکال تویش نیست اینکه کثیر الشک نباید به شکش اعتنا بکند و همچنین که توی رساله‌ها نوشته شده که از شکهایی که اعتبار ندارد شک کثیر الشک است طبق این 8-7 تا روایت بلکه بیشتر روایت داریم و مسئله اجماعی هم هست این یک فرع.

    فرع دوم آیا این تعبد است یا نه؟ فقهاء فرمودند بله تعبد است حتی بسیاری از فقهاء فرمودند کثیر الشک مختص به نماز است مختص به رکعات است چون راجع به اجزاء و شرایط نماز دلیل نداریم راجع به غیر نماز دلیل نداریم پس این کثیر الشک مختص به نماز است. لذا گفتند یک تعبد، ولی ما قائل هستیم که این تعبد نیست این یک امر عقلی است و دلیلش هم همین روایت که حضرت می‌فرمایند دواء همین است و عادت به شیطان نده، طمع می‌کند و سر به سرت می‌گذارد و راستی عقل ما می‌گوید این یک مرتبه‌ای از جنون است. روایت صحیح السند است ظاهر الدلاله بخوانیم ببینیم که چه جوری امام صادق (س) می‌فرمایند که این شخص کثیر الشک دیوانه است؛

    صحیحه این سنان این را صاحب وسایل در جلد اول در ابواب مقدمه عبادات باب 10 روایت 9 (ذکر کرده) درهمان اول وسایل روایات را نقل می‌کند:

    قال قلت له رجل مبتلا بالوضو و صلاه، این هم از باب مثال است دیگر هم صلاتش را گفته هم وضویش را گفته آن آقایان که - مشهور هم هست- می‌گویند شک کثیر الشک مختص به نماز است خوب این روایت می‌گوید نه این هم که به وضو و صلاه این هم از باب مثال است آنکه موضوع حکم است رجل مبتلا یعنی وسواسی بالوضو و الصلاه و قلت هو رجل عاقل تعریفش را کردم گفتم مرد خوبی است مرد عاقلی است اما متاسفانه نه مبتلا شده فقال ابو عبدالله علیه السلام و‌ای عقل له؟ و هو یطیع الشیطان این چه عقلی است که وسواسی است متابعت از شیطان می‌کند. فقلت له فکیف یطیع الشیطان؟ من می‌گویم آدم مقدسی است شما می‌گویید متابعت از شیطان می‌کند؟ من می‌گویم آدم عاقلی است شما می‌گویید دیوانه است؟ فکیف یطیع الشیطان فقال سله هذا الذی یعطیه من‌ای شیی هو فانه یقول لک من عمل الشیطان از بپرسد بگو این کارهایی که تو می‌کنی اسلام گفته یا نه؟ می‌گوید نه شیطان می‌گوید از خودش بپرس دیوانه هستی یا نه؟ خودش اقرار می‌کند نه کارهای من بی عقلی است کارهای من از شیطان است. لذا امام صادق (س) در آن روایتها که یکی را خواندم و در این روایت می‌گویند آدم وسواسی دیوانه است مرتبه اولش الجنون فنون هم اینجور است گاهی در یک چیز جزئی دیوانه است گاهی هم مثلاً درنماز گاهی در اجرا و شرایط گاهی در حج، حج که تمام شد آدم حسابی است دیگر.

    چند وقت قبل ما با یکی از بزرگان مکه بودیم وسواسی بود اما وسواسی در حج و راستی نمی‌توانست دیگر و بالاخره ما کمک کردیم کسی را فرستادیم با او و بالاخره او حجش را بجا آورد بعد دعا به ما کرد که اگر تو نبودی ما اینجا مانده بودیم و تو ما را نجات دادی مثلاً گاهی در حج است مخصوصا اینکه شیطان جلو می‌آید اگر این حجت درست نباشد زن به خانه ات حرام است نمی‌توانی محل شوی دیگر بر او سنگین هم می‌شود اما مثلاً در جاهای دیگر دیوانه نیست.

    گاهی در طهارت و نجاست یکی از علمای بزرگ حتی اینجور بود که آن وقتها حوزی و دستگاهی و حمامی و اینها در خانه اش ساخته بود برای اینکه همه جا را نجس می‌دانست و مثلاً دستش نجس بود خودش می‌دانست برای مردم هم می‌گفت که توی آب کر یک مرتبه پاک می‌شود اما هی مرتب می‌گفت نشد هی زیر آب می‌کرد می‌آورد بالا زیر آب می‌کرد می‌آورد بالا. همان آقای مکه‌ای از فضلای بزرگ بود خودش می‌دانست دیوانه است یک مثال برایم می‌زد چه مثال خوبی می‌گفت کسی رفت حمام و هر کاری کرد نشد بالاخره پول حسابی داد و حمام را قرق کرد و توی خزینه بنا کرد هی برود زیر آب و بیاید بالا و بگوید نشد یک وقت این وسواسی‌ها خیلی هم شجاعانه یا شرمانه می‌روند زیر آب و می‌آیند بالا آب لب پک می‌خورد این خزینه آب، لب پک خورد و آن روغن چراغ ریخت توی آب و آمد بالا دید که روغن چراغ ریخته و سر تا پایش هم چرب است گفت شد شد چه خوب شد. راستی نشد یک وقت هم خوب می‌شود.

    همه اینها را امام صادق می‌فرمایند دیوانگی است راهش چیست؟ بی اعتنایی در طهارت و نجاسات باشد بی اعتنایی در وضو باشد بی اعتنایی مثلاً کسی که شکاک در وضویش است راهش همین است یک مشت آب به صورت یک مشت به دست راست به دست چپ فورا مسح سر مسح پا می‌گوید نشد می‌گوید که همین را می‌خواهم باشد. استاد بزرگوار ما آقای بروجردی (رض) می‌گفتند که من در وقت نماز ظهر و عصر احتیاط می‌کردم می‌گفتند در مسجد حکیم پیش آقا میرزا عبدالهدی درس می‌خواندم ظهر می‌شد مرحوم آقا میرزا عبدالمعلی فهمید که من محتاط در وقتم یک روزی به من گفت آقا حسین پاشو نماز بخوان، می‌گفتندمن شانه شانه کردم آقا میرزا عبدالمعلی فرمودند آقا حسین پاشو بگو 4 رکعت نماز باطل بجا می‌آوردم قربه الی الله، آقای بروجردی می‌گفت کردم متاسفانه آقای بروجردی تا مردن این احتیاط در وقت را داشتند.

    آن وقتها که از خانه نمی‌توانستند بیرون بیایند و حرم را داده بودند به مرحوم صدر (رض) خوب ایشان می‌آمدند نماز مغرب و عشا اما می‌رفتند آن دور می‌ایستادند تا حمره مشرقیه رد بشود یقین شود در حالیکه ده دقیقه یک رب قبلش یقین شده بود تا بیایند نماز مغرب و عشا را برای مردم دیر بخوانند و راه هم همین است وضو باطل بجا می‌آورم قربه الی الله غسلش باید 5 دقیقه طول بکشد، بعد هم برود با پای تر فرشها را نجس بکند برود سر یخچال همه جا را نجس بکند با همان غسل هم نماز بخواند غسل باطل نماز باطل یک چند روز خوب می‌شود. همین که امام صادق می‌فرمایند این 3- 2 تا روایت که یکی اش را خواندم خیلی روایتهای خوبی است برای اینکه وسواسی چه کار باید بکند؟

    لذا این وسواسی دیگر در نماز شد یا در وضو در غسل باشد یا حتی در حق الناس حق الله باشد حق الناس باشد اینها دیگر تفاوت نمی‌کند شک این اعتبار ندارد دوای دردش هم همین بی اعتنایی شکش است و واجب است بی اعتنایی بکند تا خوب شود.

    به قول امام صادق (س) دراین روایت می‌داند دیوانه است خودش هم می‌داند این اعمال غیر متعارف است و باید بی اعتنایی خود را متعارف کند. ما در کارهای روزمرّه مان هم گاهی غیرمتعارفیم و این حد توسط باید مراعات بشود نه افراط نه تفریط.

    «و کذلک جعلنا هم امت وسطا لتکونوا شهداء علی الناس» این حد وسط در هر کاری خیر الامور اوسطها حتی راجع به احتیاط آنهم باید حد وسط داشته باشد اگر افراط شد در احتیاط آن هم مطلوب نیست.

    از همین جهت هم مثلاً کسانی که اهل علم حسابی هم هستند رساله‌ای هست به نام مجمع الرسائل مال صاحب جواهر است اول کسی که رساله نوشت عربی نجاه العباد را نوشت صاحب جواهر بود فارسی هم مجمع الرسائل را نوشت و بزرگان مثل میرزای بزرگ مثل شیخ انصاری مثل مرحوم آخوند مرحوم آقا سید محمد، حاشیه کردند این مجمع الرسائل را و در آنجا مرحوم صاحب جواهر می‌فرمایند که تارک الطریقین عمله باطلهم خیلی جرات می‌خواهد آن هم همه شان حاشیه زدند ولی بی حاشیه بودند و تارک الطریقین اینکه مقلدین یا باید مجتهد باشند یا مقلد بخواهند محتاط باشند نه نمی‌شود اصلاً معنی ندارد کسی محتاط باشد نه مجتهد باشد نه مقلد.

    راجع به مردم که این کار نمی‌شود راجع به قریب المجتهدان هم که حسابی وارد فتاوا هستند این شخص ممکن است احتیاط بکند اما این احتیاط خلاف احتیاط است و بارها آقای بروجردی (رض) روی منبر می‌فرمودند که احتیاط کردن برای مقلدها خلاف احتیاط است تبسمی هم می‌کردند تبسمشان اشاره به این بود که اگر چنین است چرا رساله شما پر از احتیاط است ولی اصل حرف را همه می‌زنند آقای بروجردی باشد یا غیر آقای بروجردی باشد حتی گفتم که تارک الطریقین عمله فاسد باطل که معنی اش را هم نمی‌فهمم یعنی چه؟ یک وقت می‌گوید حرامٌ خوب است اما یک وقت می‌گوید عمله فاسد، این را دیگر نمی‌دانیم یعنی چه. لذا 3 طریق داریم برای اینکه واقع را بدست بیاوریم - همین که توی اول رساله‌ها نوشته است- یا باید مجتهد باشند این یک طریق یا باید مقلد باشند یا باید محتاط- نه مجتهد، نه مقلد باشند و اگر عمله فاسد نباشد که برای عموم مردم فاسد هم هست، حالا اگر عملش فاسد نباشد اما تا این اندازه می‌شود گفت که مرضی شارع مقدس نیست اگر نگوییم حرام است افراط و تفریط در اسلام نداریم در احکام باشد در معاملات باشد درمعاملات بعمنی الارض باشد تفاوت نمی‌کند حق الناس باشد حق الله این تعارف را باید ما در زندگیمان مراعات بکنیم.

    بعضی اوقات این سخت گیریها موجب مشکلات می‌شود هم برای خودش هم برای دیگران. چه بسیار دیدیم سختگیریها موجب عقده برای بچه‌ها شد.

    یک دفعه حضرت امام (رض) کسی که زهد را به همه نشان داد و ما در تاریخ زهد مثل حضرت امام را کم داریم یا بگوییم نداریم، راستی زاهد بود اما همین حضرت امام (رض) یک دفعه به یک طلبه‌ای که زن و بچه اش را در مضیقه گذاشته بود آقا فرمودند تو می‌خواهی زاهد باشی به زن و بچه ات چه، تو می‌خواهی برای خودت سخت گیری بکنی، خوب بکن اما به زن و بچه ات چه! راجع به زن و بچه راجع به خودش هم همینطور حد وسط باید مراعات شود. وسواسی گری ولو آن رتبه ضعیفش این غیر متعارف است.

    این غیر متعارف را اسلام جلویش را گرفته است گفته این از شیطان است که این همین از کم شروع می‌شود به کم قانع نیست.

    طلبه‌ای که الحمدلله خوب شده بود در قم به من می‌گفت یک غسل کردم 7 ساعت! 3 ساعت رفتم در حمام جده بزگ، دیگر خجالت کشیدم از آنجا آمدم در حمام خان از اول اذان صبح تا ظهر یک غسل کردم به او گفتم همین غسل باطل است. ولی الحمدلله حرف شنید دیگر غسل می‌کرد 5 دقیقه.

    راه همین است آقایی آمده بود پیش من می‌گفت که نماز را وقتی می‌خوانم یک وقت عصبانی می‌شوم نماز را رها می‌کنم بنا می‌کنم بچه ام را بزنم زنم را بزنم شیشه بشکنم خوب دیوانه است دیگر. اما همین قابل علاج است علاجش چیست؟ اینکه امام صادق (س) فرموده اند عادت نده شیطان را این درست است در آن شخص هم دیوانگی دوایش هم به همین است بی اعتنایی بکند اینکه فرمودند شک کثیر الشک نباید اعتنا بکند همین دوایش است اگر این دوا را بکار باندازد، وسواسی گریش ولو در حد جنون هم باشد حتماً خوب می‌شود.

    لذا من به این وسواسی‌ها می‌گویم من قول 100 درصد به شما می‌دهم که یک ماهه خوب می‌شوی که خیلی بالاست، 6 ماهه ریشه هایش سوخته می‌شود. یک ماه بی اعتنایی، 6 ماه بی اعتنایی حتماً ریشه سوخته می‌شود. بله الگو هم می‌خواهد مثلاً زنش الگویش باشد هر چه زنش می‌گوید بگوید چشم، یا اینکه اگر زن دیوانه است وسواسی است شوهر هر چه می‌گوید الگو آن شوهر باشد. همین هم خودش یک نوع بی اعتنایی است خوب می‌شود.

    آنکه الان می‌خواهم بگویم این است اینکه فقهاء رفتند روی کثیر الشک، شک کردند آیا از نماز می‌شود رفت به اجزاء و شرایط؟ آیا از اجزاء و شرایط می‌شود رفت به باب وضو و غصل؟ آیا از آنجا می‌شود رفت نماز را ول کرد؟ حج هم همین است و امثال اینها این فرمایش قوم درست نیست باید بگوییم که اگر کسی کثیر الشک شد این نباید به این شک اعتنا کند توی نماز باشد یا غیر نماز، توی اجزاء و شرایط باشد یا توی غیر اجزاء و شرایط، توی حق الله باشد یا حق الناس.

    بله یک دفعه زیاد شک می‌کند برای اینکه مصیبت دارد، خوب این اصلاً کثیر الشک نیست بابایش مرده حالا شک می‌کند. خوب این اصلاً کثیر الشک نیست یک دفعه غضبناک است عصابی است ورشکسته است هی شک می‌کند خوب این راجع به هر چه شک کند کثیر الشک نیست.

    بعبارت دیگر کثیر الشک یک خلق است یک صفت است گاهی این صفت برایش پیدا می‌شود صفت شیطانی است، یک رذالت است. و این رذالت را چطور باید رفع کند همین که امام صادق (س) می‌فرمایند بنابر این اگر صفت نباشد همین که در همه رساله‌ها هم نوشته شده اگر کسی خصلتش نباشد کثیر الشک در ذاتش نباشد عرضی باشد مثل اینکه در سرمای شدید است در گرمای شدید است دارای یک مصیبت است یک بحران است هی شک می‌کند 10 تا شک هم می‌کند کثیر الشک نیست باید اعتنا بکند و اما اگر برایش خلق شد یک امر طبیعی شد بعبارت امام صادق دیوانه شد، رفع دیوانگی کثیر الشک «لااعتبار بشکه»

    اینجا خیلی حرف دارد، تقاضا دارم رویش مطالعه کنید حسابی ایرادهایتان را هم بنویسید بدهید به من این بحث هم ابتکار است فقهاء ندارند نگفتند اینجا بحث نشده نکردند. اینها کثیر الشک را یک امر تعبدی می‌دانند و ما کثیر الشک را، حکمش را «لاعتبار به» را یک امر عقلی می‌دانیم همه روایتها را هم ارشادی می‌دانیم.

    و صلی الله علی محمد و آل محمد.

     

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365