جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: قاعده شک امام و مأموم
    موضوع درس:
    شماره درس: 109
    تاريخ درس: ۱۳۸۶/۲/۳۰

    متن درس:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. ربّ اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی

    در قاعده شک امام و مأموم گفتم که مشهور در میان فقهاء بلکه اجماع، مسلم این که این شک اعتبار ندارد و اگر امام شک کرد مراجعه می کند به مأموم، مأموم خبر دارش می کند مثلاً شک کرد سه و چهار؟ می‌خواهد تشهد بخواند مأمومین می گویند بحول الله و قوته، باید آن هم بگوید بحول الله و قوته، و اگر هم مأموم شک کرد امام می گوید بحول الله و قوته آن خیال می کند رکعت چهارم است این خیال را باید بگذارد کنار مراجعه بکند به امام.

    در این جا یک چیزی یادم آمد این خوب است مربوط به بحث ما فی الجمله هست، نیست و آن این است که وقتی امام و مأموم شک می کنند بعضی اوقات این مأموم حرف می زند مثلاً یک ذکری می گوید، این گفتن ذکر یک دفعه همین مثال من است می گوید بحول الله و قوته به جا می گوید بحول الله و قوته اما بلند می گوید که آن بلند گفتنش امام را متذکر بکند خب این خوب است که ذکر به جا گفته و اما ذکر را بلند گفته برای این که مأموم متذکر بشود.

    اما گاهی ذکر بی جا می گوید برای این که امام را متذکر بکند مثلاً می گوید الله اکبر که این الله اکبر یعنی مثلاً تو که داری تشهد می خوانی تشهد نخوان پا شود بحول الله و قوته بگو آیا این ذکر نماز را باطل می کند یا نه؟ خب مشهور در میان فقهاء گفته اند بله این ذکر مثل آن است که بگوید رکعت سوم است پا شو، همین جور که می گوید رکعت سوم است پا شو خب این هم که می گوید که الله اکبر یعنی رکعت سوم است پا شو، رکعت چهارم است بگو اشهد ان لا اله الا الله در حقیقت این ذکر نیست این یک نحو اخبار است به واسطه الله اکبر و الله اکبر به در می خورد که ذکر الله باشد و این ذکر الله نیست.

    بعضی همین جا را می خواهند درستش بکنند می گویند که این دائر مدار نیتش است توی نماز خب می‌شود قرآن خواند و می شود ذکر گفت می شود دعا خواند حالا این که توی نماز امام جماعت دارد آهسته آهسته یا دارد نماز ظهر و عصر را بکند می خواند این می گوید لا تجهر بصلاتک گفته اند خب دارد قرآن می‌خواند، راستی قصد قرآن کرده قصد قرآن می کند و با جلمه قصد قرآن خواندن یک کار دیگر هم می‌کند و آن این که امام را متذکر کرده گفته اند طوری نیست لذا سه صورت پیدا می کند یک صورتش بلااشکال طوری نیست و آن جا که بگوید بحول الله و قوته به جا بگوید و با صدا بلند کردن امام را خبر بدهد امام را متوجه بکند این بلااشکال اشکال ندارد،

    یک صو.رت این که ذکر بگوید اما به قصد توجه، به قصد اخبار، قصد ذکر نداشته باشد، این هم مسلم اشکال دارد تفاوت ندارد، بین آن و بین این که توی نماز حرف بزند، این لاتجهر بصلاتک اگر قصد قرآن نکند و قصد توجه داشته باشد و لاتجهر بصلاتک این کلام آدمی است کلام آدمی نماز را باطل می کند.

    صورت سوم بین بین دارد و آن این است که به عنوان ذکر مطلق، آن صورت اول بحول الله و قوته ذکر مطلق نبود ذکر خاص بود یعنی ذکر به جا بود ذکر ورودی بود، آن حرف سوم این که ذکر مطلق بگوید ذکر مطلق، قرآن مطلق، و لاتجهر بصلاتک، راستی می خواست قرآن بخواند که اسمش را می گذاریم ذکر مطلق این ذکر مطلق مثل همان ذکر خاص است که اگر با صدا بلند کردن و اما را فهماندن اشکال ندارد که بعضی ها اشکال می کنند، بعضی ها می گویند: این هم به کلام آدمی می خورد بعضی ها می گویند: نه خب اقوی این است نه اما مسئله بالا اشکال هم نیست، خب این این مسئله، لذا مثلاً آن وقت ها مشهور بود، این که آن مکبر که دارد تکبیر می گوید اگر مثلاً امام جماعت رکعت سوم نشست بنا کرد تشهد بخواند این هی به خودش بزند هی دست بزند یک دو سه، از آن دست زدن بفهماند که رکعت اول، دوم، سوم است، خب آن هم اشکال ندارد بخواهیم بگوییم که کار آدمی است بلکه کار آدمی است اما کار آدمی تا صورت نماز را از بین نبرد که باطل نمی شود کار آدمی وقتی نماز را باطل می کند که انسان را از صورت نماز گزار بیرون ببرد، کما این که مثلاً بچه ها می خواهد مهر را بردارد دستش را اشاره می کند برو گم شو یا هی می‌زند به ران پایش تا زنش متوجه بشود بیاید مهر را بدهد خب این ها طوری نیست دیگر برای این که این‌ها هیچ کدام فعل کثیر نیست آن که نماز را باطل می کند باید فعل کثیر باشد، لذا همین مکبر هم نماز می خواند هم تکبیر می گوید خب تا صورت نماز را از بین نبرد طوری نیست اما یک دفعه صورت نماز را از بین می برد یعنی مردم دیگر نمی گویند این نماز می خواند، آن جا که مثلاً داد بزند خب معلوم است آن نماز باطل است.و اما تا این را از نماز بیرون نبرد تا فعل کثیر نشود تا قول کثیر نشود مانعی ندارد اگر هم مکبر باشد هم نماز بخواند.

    یک حرف هست در این اذکار مستحبی که توی راه می گوید و این خیلی اتفاق می افتد حتی برای ائمه جماعت هم اتفاق می افتد باید بگوید سمع الله لمن حمده الله اکبر، این در حال قیام باشد و برود به رکوع اگر سمع الله لمن حمده الله اکبر را توی راه گفت معمولاً می گویند نماز باطل است چرا نماز باطل است؟ می گویند: برای این که اذکار نماز طمأنینه می خواهد این طمأنینه نداشته نماز باطل است مثل آن جاست که توی رکوع بگوید سبحان ربی العظیم و بحمده را توی برخاستن بگوید طمانینه نداشته نماز باطل است خب این گفته اند اگر به قصد ورود باشد، اما اگر به قصد ذکر باشد گفته اند طوری نیست، و این را فهماندن به عوام کار مشکلی است که ذکر مطلق نه ذکر ورودی، بالاخره حالا برای ما طلبه ها که مشکل نیست اگر به عنوان ذکر مطلق باشد یعنی سمع الله لمن حمده الله اکبر از اسماء الله است و کلما یکون ذکراً او دعاءً او قراناً فی الصلوه لابأس به این روایت است خب این هم می خواهد سمع الله لمن حمده الله اکبر مثل آن جاست که به جای سمع الله لمن حمده الله اکبر هی بگوید الله اکبر ، الله اکبر، الله اکبر تا برود به سجده لذا مشهور گفته اند اگر به عنوان ذکر مطلق باشد نه به عنوان ذکر خاص نه به عنوان ذکر ورودی گفته اند طوری نیست که بعضی اشکال می کنند اما ما می گوییم طمأنینه دلیل ندارد به غیر اجماع، اجماع مسلم است اما اجماع قدر متیقن است قدر متیقنش در اذکار واجب است و اما اذکار مستحبی همه همه توی راه گفتن اشکال ندارد، لذا به عنوان ذکر خاص ذکر ورودی سمع الله لمن حمده الله اکبر را توی راه می گوید چنانچه بحول الله و قوته اقوم و اقعد را باید توی راه بگوید این سمع الله لمن حمده الله اکبر را توی راه می گوید یا سر از سجده برمی دارد می گوید الله اکبر، الله اکبر دوم را توی راه می گوید ما می گوییم طوری نیست، طوری نیست برای خاطر عدم الدلیل می گوییم طمأنینه دلیلش اجماع است اجماع مختص است یعنی متیقنش آن ذکرهای ورودی ذکرهای واجبی است اما اذکار مستحبه ولو به عنوان ورود هم بگوید همه اذکار مستحبه توی راه گفتن اشکال ندارد خب این مسئله ای که مربوط به بحث ما نبود اما از یک قسم مربوط به بحث ما بود برای این که بالاخره یک مسئله ای در باب نماز جماعت بود در بین شک بین امام و مأموم اسمش را بگذارید یکی از آن اموری که می خواهیم ذکر بکنیم.

    حالا امر مهمی که در مسئله بود این بود که ما می گفتیم این مراجعه امام به مأموم، مأموم به امام از باب خبر واحد و اماره است مراجعه شاک به متیقن، از این باب است گفتم قوم همه همه گفته اند حتی متعرض عرض من نشده اند فرموده اند که شک امام و مأموم اعتبار ندارد برای خاطر این که روایاتی فراوانی دلالت دارد که می فرماید که امام مراجعه کند به مأموم مأموم مراجعه کند به امام، اگر حرف من درست باشد مراجعه از باب اماره و خبر واحد است روایات هم ارشاد به آن خبر واحد و اماره است اگر حرف من را نپسندید که حرف خوبی است بپسندید، دیگر خواه ناخواه باید بگویید تعبد،

    آن وقت بحثی که ناقص ماند این که این حرفهایی که ما می زنیم صورت شک است هر دو شک دارند خب در صورتی که مأموم شک دارد اما یقین دارد که آن معلوم است، مأموم یقین دارد و امام شک دارد آن هم معلوم است حالا یا از باب حرف من یا از باب روایات، اما اگر هردو شک دارند دیگر تفاوت هم نمی‌کند هردو شک داشته باشند یک شک، یا هردو شک داشته باشند متفاوت خب در این مراجعه غلط است دیگر نه می تواند امام به مأموم مراجعه کند نه می تواند مأموم به امام مراجعه کند حالا وظیفه چیست؟ وظیفه کل واحد باید به شکشان عمل بکنند اگر مثلاً هر دو شک سه و چهار است بنا را بر چهار می گذارند نماز را تمام می کنند، هر کدام دو رکعت نماز نشسته می خوانند خب دیگر خوب است اگر هم شک متفاوت است امام شک سه و چهار دارد آن شک چهار و پنج دارد آن به وظیفه عمل می کند نماز را تمام می کند و دو سجده امام همه نماز را تمام می کند و دو رکعت نماز احتیاط ، این اگر هر دو شک داشته باشند.

    اگر هر دو یقین داشته باشند امام یقین دارد که رکعت چهارم ، مأموم هم یقین دارد که رکعت سوم است حالا در این جا چه؟ مراجعه کل واحد به دیگری معنا ندارد وقتی معنا نداشت دیگر این جور می شود که هر کدام به یقین خود عمل می کنند اگر امام می داند رکعت سوم است یک رکعت اضافه می کند اگر مأموم می داند رکعت چهارم است نماز را تمام می کند با هم هیچ تفاوت ندارد آن به یقینش عمل کرده آن هم به یقینش عمل کرده، این هم علی الظاهر حرف نداریم که اگر هردو یقین دار باشند مثل آن جا که هردو شک‌دار باشند هر کدام به وظیفه خود عمل می کند.

    اگر یک کدام یقین دار یک کدام شک دار بحث ماست آن که شک دارد به آن که یقین دارد مراجعه می‌کند این هم حرفی نیست.

    اما اگر هر دو مظنه دارند در این جا چه بگوییم؟ امام مظنه دارد رکعت چهارم است اما مأموم مظنه دارد رکعت سوم است کل واحد بخواهند به هم مراجعه کنند وجه ندارد هردو به مظنه عمل بکنند وجه پیدا می‌کند برای این که مظنه حکم یقین را دارد وقتی حکم یقین را داشت آن یقین دارد برای خودش آن هم یقین دارد برای خودش آن نماز را تمام می کند برای خودش آن هم نماز را تمام می کند برای خودش، آن به وظیفه نماز احتیاط عمل می کند آن هم به وظیفه نماز احتیاط عمل می کند، اگر هردو مظنه دار باشند اما اگر یک کدام مظنه دارند یک کدام یقین دارند این بود که بحث کردیم و ناقص ماند که در این جا چه؟ آیا مثل آن جاست که هردو مظنه داشته باشند، مثل آن جاست که هردو یقین داشته باشند یا نه؟

    ما گفتیم نه.

    قاعده می گوید بله، یک کدام مظنه دارد مظنه حکم یقین را دارد یک کدام هم یقین دارد و هر کدام به وظیفه عمل می کند اشکال هم ندارد و آن که یقین دارد به یقینش عمل می کند آن هم که مظنه دارد به مظنه اش عمل می کند مشهور در میان اصحاب این جور گفته اند برای این که مظنه حکم یقین را دارد وقتی مظنه حکم یقین را داشت دیگر مثل آن جاست که هردو یقین دار باشند، دیروز ما نپذیرفتیم و گفتیم که نه، آن که مظنه دارد مراجعه می کند به آن کسی که یقین دارد، چرا؟

    گفتیم که ادله ای که به ما می گوید مراجعه به امام و مأموم در این جا حکومت پیدا می کند بر این مظنه، این جور می شود که آقا یقین نداری مراجعه کن به یقین دار اگر امام است مراجعه می کند به مأموم اگر مأموم است مراجعه می کند به امام، لذا دیروز می گفتیم که اگر بگوید لفظ نظارت بر لفظ دارد بگویید حکومت اگر هم حرف ما را زدید که گفتیم آقا صحبت خبر واحد که لفظ ندارد سیره عقلاست می گوییم خیلی خوب حکومت نه، ورود آری، برای این که ورود کدام است؟ ورود آن است که دلیلی بیاید موضوع دلیل دیگری را ببرد تعبداً.

    بنابراین این دو تا دلیل را با هم می سنجیم آن دلیلی که می گوید مظنه در نماز حجت است با آن دلیلی که می گوید مراجعه امام به مأموم، مأموم به امام واجب است این دو تا دلیل را با هم می سنجیم وقتی سنجیدیم حکومت پیدا می کند به دیگری اگر هم گفتید نه آن مراجعه امام به مأموم مأموم به امام از باب خبر واحد است دیگر لفظ در کار نیست وقتی لفظ در کار نشد برمی‌گردد به این که عقلا می گویند که ای کسی که مظنه داری مراجعه کن به کسی که یقین دارد.

    مظنه هم باشد از باب همین است که عرض می کنم می گوید که ای کسی که مظنه داری مراجعه کن به یقین دار خب این یقین دارد روایاتی که می گوید مراجعه کن می گوید ای کسی که شک داری مراجعه کن به کسی که یقین دارد حالا در ما نحن فیه می گوید ای کسی که مظنه داری مراجعه کن به کسی که یقین دارد . دیگر خواه ناخواه حکومت پیدا می کند اگر نه، ورود، بهتر، برای این آن حکومت هم نتیجه اش ورود می شود، ورود پیدا می کند و در ما نحن فیه آن که مظنه دارد و آن که یقین دارد مظنه دار مراجعه می‌کند به یقین دارد برای این که آن کسی که مثلاً رکعت چهارم است امام نمی داند رکعت سوم است یا چهارم ؟ مأموم می داند رکعت سوم است می گوید بحول الله و قوته، خب عقل ما می گوید مظنه دار مراجعه بکن به یقین دار، این خلاصه حرفی است که دیروز گفتم و علی الظاهر دیگر حرفی نداشته باشیم، خواه ناخواه این جور می شود که ای مظنه دار مراجعه کن به یقین دار، دیگر خواه ناخواه این طور می شود که این امر عقلی، بنای عقلائی مظنه دار باید مراجعه کند به یقین دار علی الظاهر همین طور است دیگر، خب این هم این مسئله بعدی که واضح است و آن این است که آیا این مراجعه مختص به رکعتین اخیرتین است؟ یا رکعتین اولتین را هم می گیرد؟ همان حرفهایی که در مظنه زدیم برای این که در رکعتین اولتین یقین می خواهیم و این یقین نیست، حالا در رکعت اولتین نه، آیا افعال را، اقوال را می گیرد یا نه؟

    قدر متیقن این است که مربوط به رکعتین اخیرتین باشد اما معلوم است هر دو غلط است برای این که آن جا در باب شک روایات مربوط به رکعتین اخیرتین بود اما این جا روایات ما چنانچه قاعده ای که من عرض کردم مربوط به رکعتین اخیرتین نیست مربوط به صلاه است آن جور که من عرض کردم این است که شک‌دار باید به یقین دار مراجعه بکند لذا مأموم رد شکش باید به امام مراجعه بکند، چرا؟

    رجوع جاهل به عالم، رجوع شاک به کسی که یقین دارد یقین تعبدی، به عبارت دیگر مراجعه به خبر واحد دیگر تفاوت نمی کند رکعتین اولتین باشد رکعتین اخیرتین باشد در افعال باشد یا در اقوال باشد، و اگر ما گفتیم که روایات یعنی حرف من را بپذیرفتید و مراجعه امام به مأموم و مأموم به امام را از باب روایات گفتید روایات هم همین طور است روایات اطلاق دارد هم رکعتین اولتین را می گیرد چنانچه رکعتین اخیرتین را می گیرد هم رکعات را می گیرد افعال را هم می گیرد.

    دیروز دو تا روایت خواندم این دو تا روایت را بخوانم ببینید چه جور می گیرد.

    فرمودند که لیس علی الامام سهو و لا علی من الامام سهو، این دیگر ندارد رکعتین اخیرتین لیس علی الامام سهو، و لاعلی من خلف الامام سهو دیگر حالا رکعتین اولتین، اخیرتین یا در افعال یا در اقوال یا در رکعات، این یک روایت، که روایت باب 24 ابواب خلل جلده وسائل هفت هشت ده تا روایت است.

    یک روایت دیگر لیس علی الامام سهو اذا حفظ علیه من خلفه هر دو شاک نباشند لیس علی الامام سهو اذا حفظ علیه من خلفه و لیس علی من خلفه سهو اذا لم یسهو الامام اگر یک کدام یقین داشته باشند دیگری شک آن شاک باید مراحعه کند به آن کسی که حفظ علیه من خلفه آن کسی که یقین دارد خب این دیگر ندارد در رکعتین اولتین رکعتین اخیرتین یا در رکعات یا در افعال یا در اقوال.

    فتخلص مما ذکرناه این مطلب چهارم ما هم که مطلب واضحی بود و آن این که مراجعه امام به مأموم و مأموم به امام بنا بر قول ما مراجعه جاهل به عالم مراجعه شاک به متیقن تفاوتی نمی کند در رکعات باشد یا در افعال.

    حالا مطلب پنجم که برای فردا ماست ان شاء الله فردا درباره اش صحبت می کنیم.

     

    و صلی الله علی محمد و آل محمد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365