جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: قاعده اخذ اجرت بر واجبات / بررسی ادله عدم جواز اخذ اجرت بر واجبات/اخذ اجرت اکل مال به باطل است
    موضوع درس:
    شماره درس: 100
    تاريخ درس: ۱۳۸۶/۲/۱۵

    متن درس:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدۀ من لسانی یفقهوا قولی.

    دلیل سومی که آورده شده برای اینکه اجرت [گرفتن]برواجبات صحیح نیست،گفته اند: اکل مال به باطل است؛برای اینکه این پول بگیرد یا نگیرد باید نمازش را بخواند وحالا نمازش را بخواند وپول بگیرد این پول به ازاء چیست؟ «لا تأکلوا اموالکم بینکم بالباطل» (سوره بقره، آیه 188) می گوید: این پول گرفتن تو درست نیست، هم حرمت تکلیفی دارد، هم حرمت وضعی. این هم مثل آن خلوص عمر میت پیدا نمی کند و بدتر از آن دلیلی است که گفته اند خلوص ندارد، برای اینکه آن خلوص ندارد مربوط به تعبدیات می شد، اما اعم از اینکه نماز برای خودش بخواند، یا نماز استیجاری بخواند، اما این دلیل سوم مختص به تعبدیات می شود و آنجا که نماز خودش را پول بگیرد و بخواند و الا اگر نائب بشود و پول بگیرد برای نماز دیگران، دیگر اکل مال به باطل نمی شود. اکل مال به باطل آنجا درست است که پول بگیرد نماز خودش را بخواند. می گویند: آقا نماز خودت را که باید بخوانی، پس این پول را برای چی گرفتی؟ ما بازایش را نمی شود درست کنی، اکل مال به باطل می شد. لذا مورد این دلیل سوم دیگر مورد شاذی است، همانجا ها می شود که مثلاً پدر به پسر پول بدهد، یا اینکه کسی از باب امر به معروف و نهی از منکر بگوید: هر کسی نماز اول وقت بخواند، من 1000 تومان به او می دهم – جعاله- یا مثلاً پدر به پسر بگوید: نماز بخوان، روی این نمازی که خواندی من پول به تو می دهم. که خود این یک نحوه امر به معروفی است و لازم هم است، اگر راستی یک کسی پولدار باشد و بتواند از این راه امر به معروف و نهی از منکر کند، ما می گوییم: هم باید امر به معروف کند، هم باید نهی از منکر کند. حالا علی کل دلیل در یک موارد نادری می تواند برایشان کار کند و بگوید: اکل مال به باطل است و این اولاً. و ثانیاً: این «اکل مال به باطل» را هم نمی فهمیم یعنی چه؟ آن کسی که پول می دهد، ثواب می گیرد دیگر، به ازاء آن ثواب 1000 تومان می دهد و پروردگار عالم 10 برابر ثواب به او می دهد. از آن طف که اکل مال به باطل نیست. از این طرف هم این اگر پول نگیرد برای نماز خواندن داعی ندارد، داعی اش ضعیف است. مثل این تارک الصلاۀ ها که منکر نماز نیستند، داعی ندارند، داعی ضعیف است. حالا اگر داعی را قوی بکند، برای اینکه نماز بخواند، خب اینکه اکل مال به باطل نمی شود. اگر پول نگیرد، نماز نمی خواند، حالا الان نماز می خواند، برای اینکه ترغیب شده، تحریص شده، بلکه معاقده شده، بر خود و واجب دانسته است. بقول صاحب جواهر که در آن فرمودند: یؤکد الوجوب. همان حرف صاحب جواهر اینجا ها هم می آید و ما خیلی چیزها داریم که اگر داعی دیگر نباشد، آن واجب را، آن مستحب را بجا نمی آورد. مثلاً اگر مشهد برود، مکه برود، آنجا ترغیب و تحریص بر نماز شب و نماز اول وقت و بالاخره یک تقربهایی، اما اگر مشهد نباشد، کربلا نباشد، نماز اول وقت اش را هم می گذارد و آن آخر آخر می خواند.گاهی یک امور خارجی می آید، داعی بر وجوب را تأکید می کند، داعی ضعیف را قوی می کند و درباره اینکه داعی ضعیف قوی بشود، این آقا پول می گیرد. لذا در همان باره هم، امام جماعت است، اگر این امام جماعت نباشد، در نماز اول وقت لاابالی است، در تعقیبات لاالالی است، در شمرده شمرده خواندن نماز لاابالی است، اما می رود مسجد، مسجد که می رود نمی خواهد ریا بکند، یک داعی قوی شد که نماز اول وقت بخواند، نماز را با تعقیب بخواند، نماز شمرده شمرده بخواند و هیچکدام اینها اشکال ندارد. اکل مال به باطل کدام است؟ نه ریاست، نه اکل مال به باطل است. لذا عبد است، اگر نماز را ترک کرد، کتک می خورد، شکی نیست. اما حالا این آقا پول می گیرد این نماز را را بخواند، یعنی کتک نخورد چه اشکالی دارد؟ حالا کاری به اجاره نداشته باشید، مسأله اینجا مربوط به اجاره نیست. آن آقا که گفته، نماز خودش را گفته الا می داند اگر اجیر بشود که آن بحث ما نیست، معلوم است که اجیر شده، بعنوان ثانوی، یعنی عنوان اجاره آن را می آورد. خب اشکال ندارد، نماز دیگران را می آورد، که این جوری بنا شد: نماز را قربه الی الله بخواند تا اینکه آن مورد اجاره بیاید. در آن باره اکل مال به باطل نیست، به این معنا اجیر شده و در مقابل اجاره پول می گیرد. این آقا که این دلیل سوم را آورده، راجع به عبادات شخصی اش می گوید، می گوید اینکه به یک کسی پول بدهند که نماز خودش را بخواند، این اکل مال به باطل است. چرا اکل مال به باطل است؟ برای اینکه چه پول به او بدهند، چه پول به او ندهند، باید نماز بخواند. جوابش این است که بله پول به او بدهند، پول به او ندهند، باید نماز بخواند، اگر نماز نخواند جهنم می رود. اما حالا پول به او می دهند نماز بخواند، جهنم نرود و این هم یا پول را می گیرد، داعی قوی می شود برای خواندن نماز برای خودش چرا این اکل مال به باطل باشد؟ بقول صاحب جواهر چرا آن وجوب اولی را تأکید نمی کند؟ واجب اول به گردنش است، این واجب اول بواسطه پول گرفتن تأکید می شود. علی کل حال، بنابراین دلیل سومی که آورده شده برای اینکه اجرت بر واجبات جایز نیست، گفته اند اکل مال به باطل است، برای اینکه این باید نمازش را بخواند، می خواهد پول بگیرد، می خواهد پول نگیرد. حالا اگر نماز را با پول بخواند، بازاء آن است که باید انجام بدهد و وقتی اینجور باشد، جایز نیست. جوابش هم این است که بقول صاحب جواهر این اجاره، یا اول وقت بجا آوردن فعل یا رفتن مسجد برای خواندن نماز خودش، در همه اینها آن پول داعی را تأکید می کند. همین جور که امام جماعت باید نماز اول وقت بخئاند، اما اگر روز جمعه مسجد نرود، نمازش را عصر می خواند، بعد از ناهارش می خواند، بعد از خوابش می خواند، اما چون می خواهد برود مسجد، آن داعی می شود که نماز اول وقت بخواند و حتی پول می گیرد برود مسجد، وقتی که می رود مسجد نماز اول وقت می خواند، نماز را قربه الی الله می خواند، اما این داعی می شود بر اینکه نماز را شمرده بخواند، اول وقت بخواند و با تعقیب بخواند. همه اینها داعی اش خداست، اما داعی للداعی – که در بحث خلوص هم می گفتیم- موجب می شود که پول بگیرد نماز اول وقت بخواند، پول بگیرد مسجد برود، پول بگیرد نماز خودش را بخواند و این آن وجوب الهی را تأکید می کند و این برای آن تأکید پول می گیرد. حالا قطع نظر از اینکه ما می گوییم یک معنای شرعی است، یک معنای عرفی هم است، یعنی هیچکس تا بحال نگفته است که اگر پدری بچه اش را نماز شب خوان بکند به شبی 1000 تومان و آن بچه این پول ها را جمع کند، به او بگویند: آهای بچه! تو این پولها را مالک نیستی. چرا؟ اکل مال به باطل است و چرا؟ برای اینکه نمازت را باید بخوانی و این پول را در مقابل اینکه نمازت را بخوانی گرفته ای. خب همه به او پول می گیرد برای اینکه ترغیب شده، چه اشکالی دارد؟ [ایشان اشاره به یکی از فضلای جلسه] می گویند: بهترین پول به همین است. مثل طلبگی، خب درس خواندن واجب کفایی است دیگر. من نمی دانم اینهایی که این قدر شبهه می کنند، این مثالهای خیلی عرفی را نمی زنند. درس خواندن برای ما طلبه ها واجب کفایی است، برای بعضی از طلبه ها که استعداد داشته باشند، لیاقت داشته باشند، پیشرفت داشته باشند، این طلبه شده بر ایشان واجب عینی است. حالا آقا امام زمان پول به او می دهد تا این طلبه باشد، خوب درس بخواند، این واجب را خوب انجام بدهد. می شود جیره خوار امام زمان و بهترین پولها همین است، امر به وظیفه عمل بکند. یعنی اگر یک طلبه از نظر علم و عمل راستی به وظیفه عمل کند، اسمش در طومار امام زمان باشد، این پولها حلالترین چیزهاست، مقدسترین چیزهاست. همین طور که کارش مقدسترین چیزهاست. این اجرتی هم که می گیرد، مقدسترین چیزهاست. حتی مثلاً بعضی از بزرگان که می گویند همین شهریه خمس دارد، می گویند چرا خمس دارد؟ می گویند برای اینکه کارگر است دیگر، کارگر امام زمان است، زیاد آورده، حالا باید خمسش را بدهد. خب هیچوقت هم اشکال نکرده اند که بابا اینکارش که واجب است، حالا یا واجب کفایی، یا واجب عینی است، اخذ اجرت هم که بر واجبات جایز نیست، پس چرا خودتان این شهریه را می گویید جایز است؟ لِم مطلب هم این است که این جور اشکالها نمی تواند آن معنای عرفی و عقلایی را از دست ما بگیرد و آن معنای عرفی و عقلایی این است که اخذ اجرت بر واجبات هیچ اشکالی ندارد، اقوی دلیل شیء وقوع شیء است. بنابراین در مسأله 3 تا دلیل بیشتر نداشتیم و مابقی ادله هم به همین 3 دلیل بر می گردد. یک دلیلی که عمده حسابش کرده اند و گفته اند اصلاً لاینحل است، گفته اند: واجبات شرعیه مثل واجبات تکوینیه است و اصلاً معقول نیست که قدرت به او تعلق بگیرد. پس وقتی می خواهد پول بگیرد، بازاء غیر مقدور می گیرد، مثل آن است که بگویند: بپر به هوا تا 10 تومان به تو بدهیم، چه جور جایز نیست، این هم جایز نیست. این دلیل عمده اینهاست. که ما گفتیم: آقا اصلاً این حرفها قیاس معقول به محسوس، قیاس فقه به فلسفه، قیاس تشریع به تکوین، همه اینها غلط است. مقدور نیست یعنی چه؟ خب آقا این قادر است نماز بخواند. قادر است نماز نخواند، قادر است نماز بد بخواند، قادر است نماز خوب بخواند، حالا ولو برایش واجب است نماز بخواند، اما نماز نمی خواند، یا نماز می خواند. خب یک امر مقدوری است، آدم حسابی می بیند دیگر، در مقابل ضرورت که نمی شود انسان چیز بتراشد و حرف دوم هم که گفته بودند این با خلوص منافات دارد، ما روی داعی علی الداعی درستش کردیم و گفتیم: داعی للداعی معنایش این است که پول می گیرد نماز بخواند قربه الی الله. یکی هم دلیل امروزمان است، که گفته بودند اکل مال به باطل است. این را هم جواب دادیم به اینکه آقا اکل مال به باطل نیست، بلکه آنکه پول می دهد، که خیلی ثواب می گیرد، این هم که پول می گیرد، داعی می شود برای اینکه مثلاً نماز اول وقت بخواند، نماز شب بخواند، داعی می شود برای اینکه نماز با جماعت بخواند و اینها یک امر عرفی است. به پسرش می گوید: پسر جانم برو مسجد، هر شبانه روز 1000 تومان می گیرد مسجد می رود. اکل مال به باطل هم نیست، برای اینکه در مقابل این ترغیب و تحریص، در مقابل این رفتن مسجد و پول گرفتن است و این را عقلاء اکل مال به باطل نمی دانند اکل مال به باطل این است که یک آشغالی که هیچ ارزشی ندارد بفروشد و بریزد دور. این خلاصه حرف است. از آن طرف هم آن کسانی که می خواسته اند درستش بکنند، این 2، 3 تا  اشکال در ذهنشان قوی بوده، مخصوصاً آن اشکال اول، لذا مجبور شده اند با یک توجیهات غلطی اخذ اجرت بر واجبات را درستش بکنند. از یک طرف می دیده اند اخذ اجرت بر واجبات زیاد است، هم عرفی است، هم شرعی است. پول می گیرد حج بابایش را برود، حتی برای زنده ها حج می رود، چه رسد برای مرده ها. دیده اند روی نماز استیجاری اجماع هست، از روایات هم استفاده کرده اند که نماز استیجاری دارم. از آن طرف هم می دیده اند چه جور می شود بر واجبات اخذ اجرت بر واجبات بکند، در آن مانده بودند، در آن مانده اند، لذا چون در آن مانده اند، 3 تا دلیل آورده اند برای اینکه اخذ اجرت بر واجبات طوری نیست. دلیل اول که شیخ انصاری هم این دلیل را در مکاسب محرمه نقل می کنند، این است که گفته اند: اصلاً قصد قربت نمی خواهیم. یعنی اینکه می بینیم نماز استیجاری جایز است، از آن طرف هم می بینیم اکل مال به باطل است، از آن طرف می بینیم با قصد خلوص منافات دارد، می بینیم واجب شرعی است و واجب شرعی مثل واجب عقلی است، مثل واجب تکوینی است، گفته اند که باید یک چاره ای بکنیم و چاره را این دیده اند که قصد قربت را انداخته اند، گفته اند: بدون قصد قربت نماز بخواند. و این از عجائب است، اما گفته شده؛ عرض کردم شیخ انصاری در مکاسب نقل کرده اند این یک توجیه، که توجیه غلط، انصافاً یک غلط دیگر است، برای خاطر اینکه نماز بدون قصد قربت معنایش این است که هیچی، اصلاً نماز بدون قصد قربت دیگر نماز نیست. «و لا تأکلوا اموالکم بینکم بالباطل» (سوره بقره، آیه 188) «و لا تبطلوا صدقاتکم بالمنّ و الاذی کالذی ینفق ماله رئاء الناس و لا یؤمن بالله و الیوم الاخر» (سوره بقره، آیه 264). نماز بدون قصد قربت نه اینکه باطل است، گناهش در سر حد کفر است. «و ما امروا الا لیعبدو الله مخلصین له الدین» (سوره بینه، آیه 5). اینها گیر کرده اند، مجبور شده اند حرفی زده اند که انصافاً این جور حرفها به دامن فقه و به دامن فقیه نمی خورد و یک توجیه دیگر کرده اند، گفته اند: این برای خودش نماز می خواند، ثوابش را بدهد به او، یعنی اینکه ترغیب می کند، تحریص می کند که برو نماز بخوان، این می آید برای خودش نماز می خواند الا اینکه ثواب این نماز را به او می دهد و یا اینکه یک سال نماز استیجاری بر می دارد، نماز را برای خودش می خواند، ثوابش را به او می دهد و اما بخواهد نماز را برای او بخواند، مسلم نمی شود. خب این هم معلوم است، معنای نیابت که در روایات داریم، در صلاه استیجاری داریم یعنی اینکه این بجای او نشسته است، این نیابه دارد نماز می خواند و معنایش این نیست که ثوابش را به او بدهد، نه این دارد برای او نمی خواند. اجیر است دیگر، فعلش مال اوست. این در حقیقت تملیک المنفعه است، باب اجاره تملیک المنفعه است و تملیک المنفعه هم معنایش این است که عمل من مال توست. اما عمل من مال خودم، اما ثوابش مال تو، این را هم عرض کردم درش مانده، نمی داند چکار بکند، مجبور شده این توجیه را کرد است. حرف سومی که در مسأله گفته اند این است که گفته اند: مثل بنّا و مسجد ساختن است. کی باید قصد قربت بکند؟ بنّا، عمله؟ نه، قصد قربت مال آن پول دهنده است، آن پول دهنده باید قصد قربت کند، باید برای خدا مسجد را بسازد و اوست که اگر برای خدا مسجد را بسازد، ثواب دارد، اگر برای مردم بسازد، گناه دارد و اخذ اجرت بر واجبات اینجوری است، مثل آن بنا و عمله و آن عامل – آنکه مسجد می سازد- است، که او باید قصد قربت بکند و ما نحن فیه اینجوری است در باب حج و در باب صلاه استیجاری و امثال اینها آن کسی باید قصد قربت بکند که پول می دهد و این آقا اگر قصد قربت نکند، اشکال ندارد، مثل آن بنا که اگر قصد قربت نکند، اشکال ندارد ولی این به همان حرف دوم باز می گردد، یعنی در واجبات تعبدی قصد قربت لازم نیست. بعبارت دیگر تعبدیات هم مثل توصلیات می شود. توصلی داریم، تعبدی داریم، توصلی آن است که قصد قربت نمی خواهد، مثل آن کسی که دارد مسجد می سازد، یعنی عامل. ما نحن فیه هم همین جور است، نماز استیجاری قصد قربت می خواهد و اینکه دیگر قصد قربتش را بکند، مسلم نمی شود. بابا 1000 تومان به او بدهد، بگوید برو نماز بخوان و او قصد قربت بکند، این قصد قربت نکند، این دیگر نماز نیست، یک چیز سرسری تظاهری است. مثل این است که بگوید الله اکبرش را او می گوید، حمد و سوره اش را تو بخوان. خب به او می خندند دیگر. به کسی بگویند آقا! حمد و سورۀ نماز را من می خوانم، مابقی اش را تو بخوان. خب مسلم نمی شود دیگر. یا بگویید: من تو را نصف نماز استیجار می کنم، چون من حمد و سوره اش را من اشک دارم، حمد و سوره اش را من می خوانم، مابقی اش را تو بخوان و معنای نماز استیجاری، معنای حج استیجاری این است که او پول می دهد، قصد قربت می کند، ثواب دارد، حج است و این آقا نماز می خواند و نماز یعنی اولش قصد قربت باشد و اگر این قصد قربت را نداشته باشد، نماز باطل است و این برای نماز صحیح یعنی الله اکبر، نماز صحیح یعنی حمد و سوره؛ اوله التکبیر، آخر التسلیم. ظاهراً دیگر چیزی ندارند. آنها 3 تا دلیل دارند بر جایز نبودن اخذ اجرت و وجبات، که درست نبود، تسلیم به اشکال است آنچه درست است این است که اخذ اجرت بر واجبات هیچ اشکالی ندارد، اقوی دلیل شیء هم وقوع شیء است، هم در میان عقلاء و هم در شریعت مقدس اسلام. چون که بحث فوق العاده مشکلی است، باز هم اجازه بدهید فردا هم در این باره صحبت بکنیم.

    صلی الله علی محمد و آل محمد.

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365