جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: قاعده فراغ و تجاوز 2
    موضوع درس:
    شماره درس: 56
    تاريخ درس: ۱۳۸۵/۱۰/۱۱

    متن درس:

    درباره قانون فراغ و تجاوز گفتم که معنایش این است که اگر کسی از عملی گذشت حالا در آن جاهایی که اجزاء ندارد از اصل گذشت در آن جاهایی که اجزاء دارد از جزء گذشت یا از کل گذشت، شک کرد که آیا من آن عمل را درست به جا آوردم یا نه؟ یا اصلاً آوردم یا نه؟ قاعده فراغ می گوید که آوردی درست آوردی، شب بود شک کرد من نماز خواندم یا نه؟ خب نماز خواندی، در وقت بود نماز خواندم یا نه؟ تجاوز نیست فراغ نیست نماز بخوان، نماز را خواند شک کرد سه رکعت خواندم یا چهار رکعت؟ درست خواندی، توی نماز شک کرد رفت به رکوع به سجده شک کرد رکوع کردم یا نه؟ رکوع کردم، و هر چه که تجاوز از آن شد به معنا جزء باشد تجاوز از جزء کل باشد تجاوز از کل، قاعده فراغ قاعده تجاوز می گوید که به شک خود اعتنا نکن به مظنه خود اعتنا نکن اگر یقین داری نیاورده ای خب اگر قابل جبران است برگی بیاور اگر هم یقین کردی که نیاوردی و قابل جبران نیست قضا کن یا اعاده کن به این می گوییم قاعده فراغ یا قاعده تجاوز.

    و فصل دوم بحث ما این بود که دلیلش چیست؟ بنای عقلاء که گفتیم 99 درصد قواعد فقهیه که بیش از 500 تا قاعده است دلیلش بنای عقلاست اگر شارع مقدس ردعی نکرده باشد با عدم ردع اگر هم امضا کرده باشد با آن امضاء، مگر این که قاعده ای باشد که بگوید قبول ندارم اما اگر بخواهد بگوید قبول ندارم جدی باید بگوید قبول ندارم با یک حرف ساده و با یک ظهور رو این ها نمی شود و این قاعده فراغ قاعده تجاوز بنای عقلا روی آن است، عقلا اگر عملی را شک کردند درست آورد یا نه؟ درست آورد، که ما اسمش را می گذاشتیم اصاله الصحه فی فعل النفس مثل اصاله الصحه فی فعل الغیر، لذا همین مقدار برای ما بس است اگر هم روایت نداشتیم می گفتیم دلیل ما بنای عقلا.

    یک بحث سومی هم در این باره کردیم این اماره است یا اصل کسی دارد نماز می خواند خب ظهورش این است که می خواهد نماز بخواند دیگر می خواهد نماز صحیح بخواند آدم نماز گزار مقید به نماز این است که می خواهد در وقت نماز بخواند بنابراین کاشفیت دارد بنابراین کشفش نقص است تتمیم کشف یعنی آن بنای عقلا تتمیم کشفش می کند یا اگر بخواهیم هم بگوییم از طرف شارع مقدس تتمیم کشف شده الا این که یک اشکال داشتیم هم در اصاله الصحه فی فعل الغیر هم در اصاله الصحه فی فعل النفس یعنی قاعده تجاوز و قاعده فراغ و آن اشکال این بود که خیلی جاها می بینیم پیش عقلا، شریعت مقدس اسلام قاعده اصاله الصحه فی فعل النفس جاری می شود کاشفیت هم ندارد اصاله الصحه فی فعل الغیر هم همین را گفتیم خیلی جاها جاری می شود کاشفیت ندارد از این جریان می فهمیم اصل محرز است اصل تنزیلی است و آن جاها که کاشفیت دارد لحاظ کاشفیت نشده عند العقلا یا عند شارع مقدس، پس بنابراین در اصاله الصحه فی فعل النفس و در اصاله الصحه فی فعل الغیر هر دو می گوییم و او غالب جاها کاشفیت داد اما چون که بعضی اوقات کاشفیت ندارد و شارع مقدس این را حجت کرده معلوم می شود اصل تنزیلی است اصل محرز است یعنی شارع مقدس قاعده فراغ را گذاشته جای یقین مثل استصحاب، این هم مسئله سوم ما بود.

    حرف چهارم که حرف امروز ماست این است که فقهاء همه من جمله شیخ بزرگوار ما شیخ انصاری این ها نیامده اند روی بنای عقلاء، در قاعده تجاوز و در قاعده فراغ، گفته اند که روایات داریم و تمسک کرده اند به روایات و چون این روایت ها غالباً در باب صلاه است که مرحوم صاحب وسائل این روایت ها را بعضی را در ابواب وضو و بعضی را هم در ابواب خلل همه اش مربوط به نماز است خیلی هم هست ده بیست تا روایت صحیح السند ظاهر الدلاله که دلالت می کند بر قاعده تجاوز و قاعده فراغ، تمسک کرده اند به این روایت ها و آن که ما گفتیم یعنی بنای عقلا و روایت ها امضایی است است نگفته اند گفته اند روایت ها تعبدی است لذا روی این روایت ها خیلی پافشاری دارند آیا این قاعده فراغ و تجاوز دو قاعده است؟ آیا یک قاعده است؟ دارند آیا این قاعده فراغ؟ یا برمی گردد به قاعده تجاوز؟ یا اصلاً دو تا قاعده است؟ و احکام فراوانی بار بر این کرده اند تعبداً همه اش برای خاطر این که هر کس استظهار کرده اند از این روایات چیزی را و این طوری که من عرض کردم این روایت ها همه امضایی است تابع ما یرشد الیه است باید ببینیم عقلا چه می گویند و انی که ما بخواهیم روی روایت ها پافشاری بکنیم ظاهراً وجهی ندارد اگر چه عرض کردم بحث بحث مشکلی است انسان در مقابل قوم بایستد آن هم مثل شیخ انصاری و امثال این ها ولی علی کل حال این جور که من عرض کردم حالا هم تکرارش کردم برای خاطر همین  است که این روایات فراوان است صحیح السند است ظاهرالدلاله است اما این که ما بخواهیم خصوصیت از روایت بگیریم بخواهم تعارض بین دو روایت بیندازیم بخواهیم این روایت ها را بعضی را بگوییم مربوط به قاعده تجاوز است و بعضی را بگوییم مربوط به قاعده فراغ است، بخواهیم بگوییم قاعده فراغ غیر از تجاوز است، تجاوز غیر از فراغ است، بخواهیم بگوییم همه قاعده تجاوز است و قاعده فراغ نداریم، همه قاعده فراغ است و تجاوز نداریم این ها که نمی دانم مطالعه کرده اید یا نه؟ بحث های مفصلی این جوری شده همه این ها روی قاعده ای که من عرض می کنم سالبه به انتفاء موضوع است این که این قاعده تجاوز قاعده فراغ سابقاً گفتیم بعد هم می آییم صحبت می کنیم یک قاعده است این قاعده هم همان اصاله الصحه فی فعل النفس است و عقلاء این قاعده را جاری می کنند در آن جاهایی که عملی آورده شود و ندانیم این عمل صحیح آورده شده یا نه و از وقتش گذشته باشد از جایش از محلش گذشته باشد، دیگر قاعده فراغ کدام است؟ قاعده تجاوز، قاعده تجاوز کدام است؟ قاعده فراغ، اصاله الصحه فی فعل النفس چیست؟ قاعده اصاله الصحه فی فعل النفس و این روایت ها هیچ کدام خصوصیت ندارد ما باید عقلمان را ابطاء بیندازیم و ببینیم هر چه خصوصیت عقل ما و عقلاء گفت بگوییم چشم، ما بقی روایات را هم بگوییم تابع ما یرشد الیه است نمی شود از آن اطلاق گیری کرد نمی شود از آن خصوصیت گیری کرد برای این که ارشادی است وقتی ارشادی شد از خود چیز ندارد.

    حالا یک چند تا روایت بخوانیم ببینیم این روایت ها آیا اماره به ما می گوید یا اصل تنزیلی، ولی حالا هر چه به ما هم بگوید باز هم ضرر به آن جوری که ما آمدیم جلو مسلم ضرر به ما نی زند حالا اصل تنزیلی باشد ما گفتیم، اماره باشد بعضی اوقات آن  را هم گفتیم اما علی کل حال لحاظ اماریت نشده برای این که خیلی جاها جاری می شود در حالی که اماره نیست، این روایت ها خیلی روایات خوبی است یک کلیات خوبی دست ما می دهد من بعضی از این روایات را خوانده ام و اگر شما بخواهید همه این روایت ها را بخوانید آدرس داده ام غالبش را نه همه اش را صاحب وسائل در جلد اول وسائل باب 42 از ابواب وضو و در جلد 5 وسائل باب 23 از ابواب غالب روایات را در این دو باب آورده اند اما بعضی اوقات در رکوع در سجده چون این روایت ها وارد شده در باب رکوع در باب سجده یا مرتجلاً یا تکراراً صاحب وسائل آن جاها هم روایت ها را آورده اند اما عمده این دو تا باب است، حالا از این روایت ها من یک مقداری بخوانم ببینید چقدر روایت ها خوب است.

    روایت از باب 23 از ابواب خلل، امام صادق علیه السلام به زراره می فرمایند یا زراره اذا خرجت من شیی ثم دخلت فی غیره فشکک لیس بشی لک کبرای کلی، اذا خرجت من شی ثم دخلت فی غیره فشکک لیس بشیء، چنانچه اذا خرجت من الصلوه ثم دخلت فی غیر الصلاه فشکک لیس بشیء اختصاص بدهیم به قاعده تجاوز که مرحوم آقای خویی اصرار دارند در فقه که این دو تا قاعده بر می گردد به قاعده تجاوز، وجهی ندارد، بخواهیم هم حرف شیخ انصاری را بزنیم که این دو تا قاعده برمی گردد به قاعده فراغ و قاعده تجاوز مثلا بعضی از روایات دلیل روی آن نداریم آن هم وجه ندارد لذا اذا حرجت من شیء ثم دخلت فی غیره فشکک لیس بشیء حتی مثلا مرحوم شیخ انصاری در یکی از همین جاها در یک جمله از همین جا می فرماید اصلاً رکوع شیء نیست، سجده شیء نیست، جز که شیء نیست، شیء کل است یعنی نماز، حالا شیء نیست نمی دانم مراد شیخ انصاری پس چیست؟ اگر شیء نیست؟ لاشیء است؟ برای این که شیء از اوصاف عامه است هر چیزی حتی خدا شیء هر چیزی حتی ماهیت که فوق العاده وجودش ضعیف است باز هم شیء و ما بگوییم رکوع لیس بشیء، ظاهراً وجه ندارد، خب این یک روایت هم قاعده فراغ را می گیرد هم قاعده تجاوز را.

    حالا یک بحث دیگر داریم انشاء الله بعد می آییم درباره اش حرف می زنیم که اذا خرجت من شیء ثم دخلت فی غیره این را هم می خواهیم یا نه؟ یا همین مقدار که خرجت من شیء کفایت می کند؟ یا نه و دخول دررکوع هم می خواهیم؟ مثلا گفت که السلام علیکم و رحمه الله و برکاته، خرجت من شیء اما لم یدخل فی شیء آخر مثلا لم یدخل فی تسبیحات حضرت زهرا این روایت ظاهرش این است نمی گیرد لذا بعضی از بزرگان گفته اند دخول در غیر می خواهیم ولی عرفاً دخول در غیر نمی خواهیم دیگر، یعنی عرف وقتی که خرجت من شیء قاعده فراغ را جاری می کند قاعده تجاوز را جاری می کند ولو لم یدخل فی غیر، لذا یا فرمایش ایشان که قید قید غالبی است و قیدیت ندارد یا این که اصلاً نه ارشاد به حکم عقل است و چون ارشاد به حکم عقل است نمی تواند خصوصیت داشته باشد علی کل حال دخلت فی غیر قیدیت ندارد برای این که قید غالبی است یا این که اگر قید غالبی هم نباشد چون ارشادی است از روایاتی که ارشادی است اطلاق و تقید دو خصوصیت و مفهوم و امثال این ها نمی شود گرفت.

    مثلاً بعضی از بزرگان گفته اند که این روایت ها چون در باب نماز است پس عقد را نمی گیرد عقد را خواندند سورش را هم خوردند بعد شک کرد این آقا من این عقد را درست خواندم یا نه؟ حالا دردسر درست کند برای مردم بگوید دو دفعه عروسی بگیرید خب معلوم است به او می خندند می گویند که آقا خرجت من شیء دخلت فی غیره فشکک لیس بشیء، خانه را فروخت پولش را گرفت تمام شد حالا صبح بیاید بگوید آقا من شک کردم که آیا این بعت را به همزه گفتم یا عینش را به حلق گفتم؟ خب معلوم است که اذا خرجت من شیء دخلت فی غیره فشکک لیس بشیء، هم باب طهارت را می گیرد هم باب صلاه را می گیرد باب خمس را می گیرد باب زکات را می گیرد باب حج را می گیرد و همچنین تا آخر می گفت که مرد آمده توی خانه چشمهایش را هم می گذارد می گویم چیه؟ می گوید تو به من حرامی، می گویم چرا حرامم؟ می گوید من فکرهایش را کرده ام این که این حجی که من به جا آوردم نمی دانم درست به جا آوردم یا نه بنابراین وقتی که ندانم درست به جا آورده ام یا نه از احرام بیرون نیامده ام تو به من حرامی بنابراین باید برویم مکه دو دفعه تا تو به من حلال شوی، خب عقلا می گویند دیوانه شده است دیگر و ما بخواهیم بگوییم این روایت مختص به باب صلاه است ظاهراً عقلا قبول نمی کنند، شأن نزول که نمی شود مخصص باشد این صحیحه زراره بود.

    روایت دوم: صحیحه اسماعیل بن جابر است روایت 3 از همین باب 23 کل شیء شک فیه ما قدجاوزه و دخل فی غیره فلیمض علیه این هم مثل همان است خیلی عالی است، کل شیء که حالا شما این کل شیء را بگویید که طهارتاً کان او صلاتاً، زکاتاً کان او خمساً حجاً کان او معاملاتاً، معاملات به معنی الاعم معاملات به معنی الاخص کل شیء فی الفقه شک فیه مما فیه قدجاوزه و این جاوزه معنایش این نیست که یعنی یک مرکبی است که جاوز عن جزئش، نه مما قد جاوزه یعنی چه؟ یعنی دخل فی غیره، خرجت من شیء دخل فی غیره فلیمض علیه امضایش بکن بگو درست است هر شکی بکنی اعتنا نکن، روایت بسیار خوب است سندش خوب است دلالتش خوب است خدشه کردنش من من کردن در فقه است و این جور من من ها در فقه نباید بشود.

    روایت 2 همان باب،

    آن روایتی که اول خواندم باب 42 از ابواب وضو بود و این روایت های بعد که داریم می خوانیم از باب خلل است باب 23 از ابواب خلل، صحیحه محمد بن مسلم کل ما شکک فیه مما قد معنی فامفیه کما هو روایت دلالتش بسیار عالی است سندش هم عالی تر و می گوید کل ما شککت فیه مما قد معنی قاعده فراغ باشد یا قاعده تجاوز، نماز باشد یا غیر نماز

    روایت 2 از باب 27 از خلل باز جلد 5 وسائل کل ما شککت فیه بعد مایفرغ من صلاتک فامض ولاتعبد این در خصوص نماز است در خصوص قاعده فراغ است اما از جاهایی که مسلم الغاء خصوصیت می شود کرد همین جاست که نماز که خصوصیت ندارد و فراغ هم خصوصیت ندارد کل ما شککت فیه بعد ما یتجاوز عنه فامض ولاتقد لفظ صلاه هست یا لفظ فراغ هست نمی توانیم بگوییم خصوصیت دارد حالا اگر هم کسی بگوید خصوصیت دارد آن روایت ها شاهد بر این است که این تضرع و صلاه خصوصیت ندارد.

    روایت در باب وضو، این روایت خیلی روایت خوبی است روایت 7 از باب 42 از ابواب وضو، حضرت این جور فرمودند سوال کرد از وضو که8 وضو گرفته ام شکر می کنم وضویم چه جور است؟ حضرت این جور فرمودند هو حین  یتوضاء اذکر منه حین یشک، آن وقتی که داشتی نماز می خواندی متذکر بودی یعنی معمولاً انسان این جور متذکر بودی یعنی معمولاً انسان این جور است دارد می گوید ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنا الصراط المستقیم را نگوید بعد شکر کند من اهدنا الصراط المستقیم را گفته ام یا نه؟ خب حین یتوضاء اذکر منه حین یشک، حالا این در باب وضوست که وضویش فارغ شده دارد مثلا صورتش را می خشکاند شک کرد که من مسح سرم را کردم یا نه؟ خب حضرت می فرمایند بگو کردم، چرا؟ حین یتوضاء اذکر منه حین یشک، این باز هم همین طور وضو خصوصیت ندارد دیگر غسلش هم همین است طهارات خصوصیت ندارد نمازش هم همین است نماز خصوصیات ندارد دیگر هر شی حین یفعل اذکر منه حین یشک، یتوضاء را برداریم یک شیء جای آن بگذاریم حضرت فرمودند هو حین یتوضاء اذکر منه حین یشک چون که سوال از وضو بود و الا وضو خصوصیت ندارد باید بگوییم هو حین یفعل اذکر منه حین یشک، وضو باشد یا غسل نماز باشد یا زکات حج باشد یا عقو و ایقاعات،   حالا در این باره چه باید بگوییم؟ دیگر فردا انشاء الله.

    وصلی الله علی محمد و آل محمد.

     

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365