جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: دیه بریدن سر میت
    موضوع درس:
    شماره درس: 87
    تاريخ درس: ۱۳۸۷/۷/۲۸

    متن درس:

        اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قول.

        فرموده‌اند اگر جراحتی به میت واقع بشود گفته‌اند اگر سر میت را کسی ببرد 100 دینار باید بدهد و به تناسب همین 100 دینار مابقی اعضا هم معلوم می‌شود یعنی مثلاً اگر دست میتی را ببرند نصف دیه،نصف دیه در این‌جا می‌شود 50 دینار اگر هر دودست را ببرند 100 دینار تا آخر که درباب دیات مفصل صحبت کردیم و فرقش این است درباب دیات اصل را قرار دادیم 1000 دینار و اعضاء را باآن 1000دینار سنجیدیم و در این جا 100 دینار و اعضاء راباآن 100 دینار می‌سسنجیم ظاهراً در مسئله اختلاف نیست هم راجه به بریدن سر میت هم راجع به اعضاء.

    از روایات فهمیده می‌شود گناهش بالاتر از آدم کشی است شاید هم چنین باشد و اما دیه غیر از گناه است مثلاً اگر کسی سر میت را ببرد گناهش بالاتر از این که سر زنده‌ای را ببرد اما حالا دیه1000 دینار یا نه ؟ روایات اهل بیت گفته‌اند نه،100 دینار ، درباب 24 و 25 از ابواب دیات الاعضا هفت هشت ده تا روایت داریم که این هفت هشت تا روایت را حتماًباید بخوانیم ببینیم چه استفاده می‌شود .

     روایت 1 باب 24: محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن الحسن بن موسی عن محمد بن الصباح عن بعض اصحابنا روایت مرسله است الا این‌که این روایت رامشایخ ثلاثه همه نقل کرده‌اند هم کلینی در دو جا و هم شیخ طوسی در دو جا، هم صدوق در دو جا الا این که حسین بن خالد این موثق است اما آن که می‌گفت از حسین  بن خالد نقل می‌کند ضعیف است، محمد بن حفص توثیق شده از وکلای امام عسکری علیه السلام است از وکلای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه است وتوثیق شده اما این محمد بن حفص در این‌جا آن محمد بن حفص نیست برای این که این از حسین بن خالد نقل می‌کند و حسین بن خالد از اصحاب امام صادق علیه السلام و امام موسی کاظم علیه السلام است نمی‌تواند آن بالایی از این پایینی نقل بکند وعلاوه بر این آن کسی که از محمد بن حفص نقل می‌کند آن هم پدر علی بن ابراهیم است نمی‌تواند از آن محمد بن حفص موثق نقل بکند لذا این محمد بن حفص در این جا مجهول است هم درسند کلینی هم در سند شیخ هم در سند صدوق رضوان الله تعالی علیهم، الا این که مرحوم صاحب وسائل در روایت دوم می‌فرماید محمد بن الحسن باسناده عن علی بن ابراهیم نحوه همان محمد بن حفص است و باسناده عن محمدبن علی بن محبوب عن محمد بن الحسین عن محمد بن اشیم عن الحسین بن خالد این محمد بن اشیم هم مثل محمد حفص مجهول است و رواه الصدق باسناده عن الحسین بن خالد نحوه ،همان محمد بن اشیم است و رواه فی العلل عن ابیه عن محمد بن یحیی عن محمدبن احمد عن ابراهیم بن هاشم عن عمرو بن عثمان عن بعض اصحابه مرسل است الا این که و رواه البراقی فی المحاسن عن ابیه عن اسماعیل  بن مهران عن حسین بن خالد عن ابی عبدالله علیه السلام روایت صحیح السند است لذا آنچه در کافی در تهذیب در من لا یحضر است یا مرسله است یا راوی مجهول است محمد بن حفص است و محمد بن اشیم است هر دو این‌ها مجهول هستند تضعیف نشده‌اند اما مجهول هستند اما آن که برقی در محاسن همین روایت را از اسماعیل بن مهران نقل کرده و اسماعیل بن مهران توثیق شده بنابراین این جور می‌شود که سند کافی سند من لا یحضر همه این‌ها اگر این اسماعیل بن مهران در آن باشد روایت صحیح السند است والا روایت یا مرسله است یا مجهوله اما برای ما تفاوتی نمی‌کند برای این که بالاخره ما یک سند صحیح می‌خواهیم به حسین خالد و این سند صحیح از برقی در محاسن موجود است این یک مسئله، یکی دیگر هم در فروعاتش این محاسن همه‌اش را ندارد این روایت که الان می‌خوانیم یک دوتا ذیل دارد که آن دوتا ذیل در این روایت نیست در آن روایت مرسل است در آن روایت مجهول است و اصحاب عمل کرده‌اند به ذیل روایت دیگر خواه نا خواه اگر منجبر بشود به عمل اصحاب می‌شود مصححه آن وقت اگر حرف انجبار را زدید این طور می‌شود همه روایت‌ها معتبره است برای این که به آن عمل کرده‌اند و اگر کاری به ذیل نداشته باشید همه روایت‌ها ضعیفه است به غیر از روایت برقی در محاسن ،حالا این‌ها حرف رجالش از نظر فقهی این روایت‌ها مضمونش مورد عمل اصحاب است علاوه بر این که مضمون مورد عمل اصحاب است یک سند صحیح هم در روایت‌ها هست واین سند صحیح بس است از برای ما، این سند روایات، اما مضمون عن ابی عبدالله علیه السلام فی حدیث ان المنصور لعنه الله علیه سئله عن رجل قطع رأس رجل بعد موته فقال علیه السلام علیه مأه دینار بحثش در روایات دیگر خیلی مفصل است منصور بن دوانیقی داشت طواف می‌کرد به او گفتند یک کسی سر میتی را بریده است و از همه فقهاءپرسید، فقهای خودشان نتوانستند جواب بدهند و بالاخره شیعه‌ای مثلا یا دانایی پیش او بود گفت که تو می‌دانی که از کی باید سئوال کنی خب از آقا امام صادق علیه السلام سئوال کن تا جواب بدهد آقا امام صادق علیه السلام جواب نمی‌دادند و بالاخره در مقابل عامه که آنها هم می‌گفتند نمی‌دانیم اصلاً حکمش را نمی‌دانیم، امام صادق سلام الله علیه فرمودند مأه دینار؟ بعد علت خواستند یک علت امامانه هم آقا آوردند فقیل کیف صار علیه مأه دینار؟ فقال ابو عبدالله علیه السلام فی النطفه عشرون و فی العلقه عشرون وفی المضغه عشرون وفی العظم عشرون و فی اللحم عشرون ثم انشأناه خلقا آخر وهذا هو میتاً بمنزلته به منز له آن آدمک، قبل ان تنفخ فیه الروح فی بطن امه جنیناً فسئله الدراهم لمن هی؟ لورثته ام لا؟ فقال ابو عبدالله علیه السلام لیس لورثته فیها شیئ که این فرع بعدی است در باره‌اش صحبت می‌کنیم که همین جا عرض کردم که این ذیل همچنین ذیل روایت دوم مورد عمل اصحاب است مسلم پیش اصحاب است که به ارث نمی‌رسد واین مال خود میت است چون که بعد از مردنش این مال را پیدا کرده این به ارث نمی‌رسد وباید صرف خودش بشود اگر مثلاً دین دارد صرف خودش می‌شود اگر نه صرف خیرات و مبرات می‌شود که حضرت فرمودند که لیس لورثته فیها شیئ انما هذا شیئ عطی الیه فی بدنه بعد موته بعد حضرت فرمودند یحج بها عنه او یتصدق بها عنه او تصیر فی سبیل من سبیل الخیر این مسلم است لذا روایت مرسله است اما چون عمل اصحاب روی آن است می‌شود مصححه لذا آن محمد بن صباح عن بعض اصحابنا که همان حسین بن خالد است ظاهراً آن را ذکر نکرده روایت مرسل می‌شود مصححه برای خاطر عمل اصحاب ، حالا عرض کردم چه این حرف را بزنیم چه این حرف را نزنیم این سند حسین بن خالد از کلینی از مرحوم صدوق یا مرحوم شیخ اگر هم ضعیف باشد این سند در محاسن است و سند محاسن قوی است صحیح است پس روایت حسین بن خالد صحیحه است این روایت اول . دیگر حالا خیلی لازم نیست روایت‌ها را بخوانیم اما چون امر مهم است ذیلش هم بعضی اوقات به درد می‌خورد و فروعات بعد ماست باز روایت را بخوانم:

    روایت 2 وعنه یعنی کلینی عن ابیه عن محمد بن حفص عن حسین بن خالد عن ابی الحسن علیه السلام آن عن بعض اصحابنا عن ابی عبدالله علیه السلام بود اما این جا حسین بن خالد از موسی بن جعفرسلام‌الله علیه نقل کرده روایت از نظر سند محمد بن حفص است محمد بن حفص را من در رجال توثیق کرده‌ام از وکلاست اما این محمد بن حفص نمی‌تواند آن باشد چرا نمی‌تواند؟ برای این که حسین بن خالد از اصحاب امام صادق علیه السلام است و محمد بن حفص از اصحاب امام عسکری علیه السلام امام مهدی عجل الله تعالی فرجه است ونمی‌تواند روایت از او نقل بکند این یک حرف است، یکی هم علی بن ابراهیم عن ابیه عن محمد بن حفص نمی‌تواند روایت نقل بکند برای این که آن طبقه پنجم می‌شود ، آن طبقه هشتم، نهم می‌شود بنابراین می‌شود مرسل . از این جهت این محمد بن حفص که علی بن ابراهیم از پدرش از او نقل می‌کنند نمی‌دانیم کیست؟ این محمد بن حفص که از حسین بن خالد روایت نقل می‌کند نمی‌دانیم کیست؟ قال سئل ابوعبدالله علیه السلام فی رجل قطع رأس میت فقال انّ الله حرم منه میتاً کما حرم منه حیا کار حرامی کرده است فمن فعل بمیت فعل یکون فی مثله احتیاج نفس الحی، این اجتیاح که در روایت‌ها آمده غلط است آن چیز‌هایی را قطع بکند از میت که میت در زنده بودنش احتیاج به آن دارد فعلیه الدیه این باید دیه بدهد لذا حالا سر باشد دست باشد انگشت باشد پا باشد هر چه باشد بعضی اوقات به آن احتیاج ندارد حالا آن یک مسئله دیگر است اما چیزهایی که به آن احتیاج دارد در زنده بودنش حالا در مرده بودنش اگر قطع کردند فعلیه الدیه آن دیه چقدر؟ فسألت عن ذلک ابا الحسن علیه السلام فقال صدق ابوعبدالله علیه السلام هکذا که معلوم می‌شود این حسین بن خالد از ابی عبدالله علیه السلام می‌تواند نقل بکند حالا همان را که از ابی عبدالله علیه السلام نقل کرده موسی بن جعفر سلام الله علیه تصدیق فرمودند قال رسول الله علیه وآله، این گفته گفته پیامبراکرم است قلت فمن قطع رأس میت او شق بطنه او فعل به مایکون فیه احتیاج نفس الحی،باز این جا اجتیاح است و نمی‌دانیم مثلاً اجتیاح به معنا احتیاج هست یا نه؟ ظاهراً در لغت نیست حالا بالاخره همان احتیاج است حالا اگر اجتیاح هم باشد به معنای احتیاج باید معنا بکنیم، مایکون فیه احتیاج نفس الحی فعلیه دیه النفس کامله؟فقال لا، شما فرمودید دیه دارد حالا دیه کامل؟ یعنی 1000 دینار؟ فرمودند نه ولکن دیته دیه الجنین فی بطن امه قبل ان تلج فیه الروح و ذلک مأه دینار وهی لورثته و دیه هذا هی له لا للورثه اگر حی باشد 1000 دینار برای ورثه اما اگر میت باشد برای ورثه هم نیست قلت فما الفرق بینهما؟ قال ان الجنین امر مستبقل مرجو نفعه و هذا قد مضی و ذهب منفعته فلما مثل به بعد موته صارت دیته بتلک المثله له لا غیر باید جنین را حساب بکنیم و این را اصل قرار بدهیم جنین آخر کار را یعنی 100 دینار را، 100 دینار را حساب می‌کنیم و مثله‌ها را به نسبت این می‌سنجیم یحج بها عنه و یفعل به ابواب الخیر والبر من صدقه او غیره خب باز هم این جا یک چیزی پیدا شد که روایت ضعیف السند را می‌کند صحیح السند و آن این است که اصحاب به این ذیل عمل کرده‌اند به آن ذیلی که ورثه بود عمل کرده‌اند به این ذیلی هم که اصل را 100 دینار قرار می‌دهیم به نسبت آن 100 دینار مابقی اعضا را می‌سنجیم این هم مسلم پیش اصحاب است و روایت نداریم غیر از این پس معلوم می‌شود اصحاب به این ذیل عمل کرده‌اند لذا به آن ذیل روایت مرسله عمل شده به این ذیل روایت ضعیفه عمل شده، عمل اصحاب جبرسند می‌کند هر دو روایت را مصححه می‌کند آن وقت حالا یا مصححه بنابراین عرض که کردم یا صحیحه بنابرآن عرض اولم که یک سند که صحیح باشد دیگر مابقی سندها ولو ضعیف باشند اشکال ندارد این هم روایت 2، این روایت 2 باز یک ذیلی دارد که آن ذیل این جور نیست که همه اصحاب به آن عمل کرده باشند اما روی این قاعده‌ای که عرض کردم باز مورد عمل اصحاب است و سئوال می‌کند این که میتی را می‌خواسته غسل بدهد برده است پایین برای خاطر این که کسی نبیند در آن وقت خورده زمین کاردی که دستش بوده رفته توی شکم این میت حضرت فرمودند باید دیه بدهد در حالی که نا خواسته بوده خطا بوده اما باید دیه بدهد و فرقی بین دیه عمد و دیه سهو نگذاشتند فرمودند همان دیه عمدی که برای آن گفتیم برای این دیه سهو هم همین را می‌گوییم ، آن روایت که فرمودند که دیه‌اش به تناسب است در هیچ روایت نیامده الا این روایت آن روایت هم که فرموده مال وارث است در آن روایت و در این روایت که مال کلینی است آمده و اصحاب عمل به آن کرده‌اند یعنی اجماع روی آن است وقتی این جور باشد جبر سند می‌‌شود به عمل اصحاب هم راجع به روایت اول هم راجع به روایت دوم‌، حالا آن حرف بعدی قلت فان اراد رجل این مربوط به صدر روایت نیست یک سوال مستقلی کرده شاید هم در جلسه دیگر بوده برای این که این ها رسمشان این است که هفت هشت ده تا سوال را در هفت هشت تا جلسه می‌کردند این را یک روایت می‌‌‌‌‌‌‌کردند و تحویل می‌دادند شاید هم این جور بوده فان اراد رجل ان یحفر له لیغسله فی الحفره برای این که کسی نبیند یک گودالی کند برای این که او را آن جا غسل بدهد فسدر الرجل مما یحفر فدیر به فمالت مسحاته فی یده فاصاب بطنه فشقه آمد میت را ببرد پایین پایش لیز خورد خورد زمین و آن کاردی که دستش بود خورد در شکم این و شکمش را پاره کرد فما علیه ؟ فقال اذا کان هکذا فهو خطاء و کفارته عتق رقبه او صیام شهرین متتابعین او صدقه علی ستین مسکینا مدلکل مسکین بمد النبی صلی الله علیه و آله این یک فرع است باید درباره‌‌‌اش صحبت بکنیم که انشاءالله بعد صحبت می‌‌کنیم این که حضرت فرمودند این دیه ندارد بلکه دیه او یک کفاره است آن هم نه کفاره جمع همان کفاره ای که برای روزه عمد است گفته اند این کفاره ، می‌گویند کسی به آن عمل نکرده و این که ما بگوییم دیه ندارد کفاره دارد مورد عمل اصحاب نیست حتی رسیده به این جا مثل مرحوم صاحب جواهر می‌فرمایند که اعراض اصحاب روی آن است نمی‌شود به آن عمل بکنیم اما حالا این الان مربوط به بحث ما نیست،بشود عمل کنیم، نشود عمل کنیم، چه باید بگوییم؟ یک فرع مستقل است انشاءالله فردا در باره‌اش حرف می‌زنیم، خب تا این جا مثل این که مسئله تمام است و علی الظاهر می‌توانیم بگوییم که روایت صحیح السند ظاهر الدلاله به ما می‌گوید اگر کسی سر میت را برید باید 100 دینار بدهد نه 1000 دینار و اگر دست و پا و انگشت را برید به تناسب آن 100 دینار باید حساب بکند باید حساب بکند همین جور که در 100 دینار به تناسب حساب می‌کرد این‌جا هم به 100 دینار به تناسب ظاهراً اختلاف نیست روایت‌ها هم بر روی هم دلالتش را خیلی خوب است و روایت صحیح السند هم البته بدون این ذیل در این سه چهار تا روایت هست می‌گویند معارض دارد، معارضهایش را بخوانیم ببینیم آیا معارض دارد یا نه؟

        روایت 3 : و عنه عن یعقوب بن یزید عن یحیی بن المبارک عن عبدالله بن جبله عن ابی جمیله عن اسحق بن عمار روایت از نظر ما صحیح السند است مرحوم شیخ توثیق کرده‌اند اما مرحوم نجاشی حسابی روایت را نقل کرده‌اند ایی جمیله را رد کرده‌اند گفته‌اند ابی جمیله یک آدم غالی است یعنی روایت راجع به اهل بیت در کتابش آمده حالا آن چه که رد مرحوم نجاشی این است که این ابی جمیله را اجلای اصحاب چهار پنج تا اصحاب اجماع از او روایت نقل می‌کنند علاوه بر این در سند کامل الزیارات آمده که سند کامل الزیارات اول ابن قولویه گفته‌ است آن چه می‌گویم در این کامل الزیاره این موثقه است موثق به معنا مورد عمل است، مورد اطمینان است تفسیر علی بن ابراهیم هم که علی بن ابراهیم گفته هر چه در تفسیرم است موثق است این ابی جمیله آن جاها آمده و یک چیز مهمتر 600 روایت به بالا مرحوم کلینی و مرحوم شیخ و مرحوم صدوق از او روایت نقل می‌کنند لذا این جمله مرحوم نجاشی که ضعیف لانه غالی را نمی‌شود پذیرفت ولی بارها گفته‌ام این غلوی که نسبت به بعضی روات می‌دهند یک نحو تقیه است این‌ها غالی نبود این حرفهای ما را که ما الان می‌زنیم و در کتابهایمان آمده در کافی آمده همین حرفها را آنها هم می‌زدند اما صحنه و وضع جوری بود که نمی‌شد این حرفها را بزنیم نباید این حرفها را بزنیم لذا طردش می‌کردند و می‌گفتند غال، به عبارت دیگر این‌ها نادان بودند دردسر برای شیعه درست می‌کردند آنها هم رد می‌کردند می‌گفتند شما از ما اصلاً نیستید این روایت‌ها که نقل می‌کنید شما اصلاً از ما نیستید این لانه غال که در رجال ما آمده خیلی جاها مخصوصاً  درباره مرحوم شیخ کم داریم درباره مرحوم نجاشی زیاد است از این باب است این یک نحو تقیه است علی کل حال ابی جمیله را ولو نجاشی تضعیف کرده خواه ناخواه مثل مرحوم آقای خویی تضعیف کرده بعضی از بزرگان دیگر تضعیف کرده‌اند اما بعضی از بزرگان تصحیح کردند اما کاری به رجال ندارم آن که کار دارم این است که بیش از هفت هشت ده نفر مثل ابن ابی عمیر‌ها بزنطی‌ها ابن محبوب‌ها از این آقا روایت نقل می‌کنند و این‌ها  لایرون الا عن ثقه آن وقت علاوه بر این گفتم در تفسیر علی بن ابراهیم هم هست در کامل الزیاره هم هست و سند کامل الزیاره سند تفسیر علی بن ابراهیم دیگر هر دو گفته‌اند هر ‌چه در این کامل الزیارات داریم هر چه در تفسیر علی بن ابراهیم داریم این دو نفر توثیق کرده‌اند خب روایت باید بگوییم که صحیحه عن ابی عبد الله علیه السلام قلت میت قطع رأسه قال علیه الدیه قلت فمن یأخذ دیته؟ قال الامام علیه السلام هذا لـله و ان قطعت یمینه او شیی من جوارحه فعلیه الارش للامام ، خب این روایت با آن دو تا روایتی که خواندیم با هم نمی‌خورد برای این که علیه الدیه ظاهر در همان دیه است در روایات اگر یادتان باشد زیاد می‌گفتند علیه الدیه و اراده می‌کردند 1000 دینار را می‌گویند ظاهر روایت 1000 دینار است و یکی هم ذیلش هم که گفت ارش دارد للامام آن روایت می‌گفت که ارشش مال خود میت این می‌گوید للامام، گفته‌اند معارض است ظاهراً آن روایت اول حکومت دارد بر این روایت یعنی ناظر به همین روایت است مسلم است آن وقتی که می‌خواهند صرف خیرات و مبرات بکنند با اجازه حکومت باید باشد و این جاها هم حضرت فرمودند با اجازه حکومت آن روایت می‌گوید که درباره خود میت صرف کند حاکم شرع آن علیه الدیه هم اطلاق دارد آن روایت می‌گوید علیه الدیه مأه دینار، بالاتر از تخصیص است حکومت است یعنی آن روایت نظارت دارد بر این روایت تفسیر می‌کند این روایت را و تفسیرش به همین است که عرض کردم علیه الدیه یعنی مأه دینار الارش للامام، بله الامام یصرف درباره خودش، نه این که صرف بکند درباره یک چیز دیگر، چون مال خودش است مال میت است باید صرف میت بشود باز هم آن روایت یک یا روایت دو می‌گفتم سه چهار تا سند دارد آن روایت تفسیر می‌کند این روایت را می‌شود حکومت بنابر این این که معارض نیست .

        روایت 4 : و عنه عن احمد بن محمد عن ابن نجران و محمد بن سنان جمیعاً عن عبدالله بن سنان روایت خیلی سندش بالاست اگر هم کسی در محمد بن سنان اشکال بکند که نباید بکند اما محمد بن سنان در روایت نیست ابن ابی نجران در روایت است عنه عن احمد بن محمد عن ابن ابی نجران و محمد بن سنان دوتایی حمیعا عن عبد الله سنان عن ابی عبدالله علیه السلام لذا روایت صحیح السند است سندش هم خیلی خوب است فی رجل قطع رأس المیت قال علیه الدیه لان حرمته میتاً کحر مته و هو حی این ظهورش یک قدری خوب است ظهور یعنی 1000 دینار، علیه الدیه یعنی 1000 دینار برای این که علت آوردند گفتند حرمته میتا کحرمته و هو حی اما وقتی آن مأه دینار را بسنجیم با این بر می‌گردد به این دیه‌اش 100 دینار اما حرمتش اگر بالاتر نباشد، کمتر نیست خب همین طور هم می‌گوییم، در بعضی ار روایات دارد حرمتش بالاتر، حرمته حرمت تکلیفی است نه حرمت وضعی لذا حرمت خیلی بالا اما دیه چه؟ امام صادق علیه السلام علت آوردند فرمودند نه مثل آدمک است در دل مادر، 100 دینار بنابر این این تا این‌جا آن روایتی که خواندیم معارض ندارد حالا باز هم یک معارضهایی هست برای فردا انشاء الله .

                                                                وصلی الله علی محمد و آل محمد

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365