اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم. بسم اللّه
الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
بحث
روز چهارشنبه ما درباره حركت به سوى خدا بود، بالاترين بحثها، مقدسترين بحثها، آن
بحثى كه انسان براى رسيدن به آن خلق شده «يا ايها
الانسان انك كادحٌ الى ربك كدحا فملاقيه» گفتم اين سيرو سلوك هفت منزل دارد و طى
كردن اين منازل خيلى مشكل است همين طور كه قرآن
مىفرمايد:«يا ايها الانسان انك كادح الى ربك كدحا فملاقيه» كدح يعنى راه رفتن در
يك بيابان پرخار يك بيابان سنگ دار، اگر مثال حسابى را بخواهيم بزنيم، همان كه از
مو باريكتر از شمشير برندهتر، از آتش سوزاندهتر، يك غفلت، انحراف، سقوط، آن هم
چه سقوطى مخصوصا براى ما طلبهها، يك تخيلى يك توهم، سقوط چه سقوطى، لذا توجه،
توجه، توجه، استاد بزرگوار ما علامه طباطبايى دم مرگ مرتب اين جمله را گفتند تا از
دنيا رفتند به قول حضرت امام 40 سال خون جگر مىخواهد مبارزه دائمى مىخواهد،
رياضت دائمى مىخواهد انسان بتواند اين راه را طى كند نه بعضى اوقات ايشان مىفرمودند:
بتواند از يكى از اين منازل بگذرد بتواند يك صفت رذيله را ريشه كن كند، به جاى آن
فضيلت غرس كند بارور كند از ميوهاش استفاده كند، عرض كردم اين منازل هفت گانه يكى
يقظه است «توجه» براى چه خلق شدهايم توجه به اينكه انحراف سقوط گاهى «انّ
المنافقين فى الدرك الاسفل من النار» توجه به اينكه يك صفت رذيله ممكن است دنياى
را به آتش بكشاند، نه يك جمله از يك عالم بدون توجه ممكن است كه عالمى را به آتش
بكشاند درباره يقظه يك مقدارى صحبت كردم و اين قانون مراقبه كه بزرگان مىگويند
حتما بايد باشد حالا اين قانون مراقبه را هر كسى جورى معنا كرده، شهيد در دروس
معنا مىكنند اين كه اقلاً در شبانه روز هفت هشت مرتبه به ياد قبر و قيامت بيفتد بعضى
از بزرگان كه ديگر خيلى مفصل صحبت كردهاند مثل مرحوم فيض كاشانى، در محجة و
ديگران مثل مرحوم نراقى در جامع السعادة خيلى مفصل صحبت كردهاند و حد وسطش اينكه
انسان، از اول صبح تا وقتى كه مىخواهد بخوابد، توجه گفتار و كردار و افكارش باشد،
اما اين قانون مراقبه است اين بايد باشد، يادم نمىرود در مكه بوديم يك طلبهاى از
من دستورى خواست، طلبه مقدسى بود، طلبه راستى واردى بود من به ايشان گفتم كه اين
هفت هشت روزه مواظب زبانت باش، سه چهار روز طول كشيد آمد گفت نمىشود راستى هم نمىشود
مواظب چشمت باش، مواظب گوشت باش، نه مواظب دلت باش، استاد بزرگوار ما علامه
طباطبايى مىگفتند كه يكى از بزرگان شايد مرحوم آيت اللّه خويى «رضوان اللّه
تعالى عليه» بوده به مرحوم قاضى گفت آقا اين خطورات مرا كشته راستى انسان بتواند
دلش دست خودش باشد، نمىشود توى نماز نمىشود ديگر چه رسد در غير نماز، آدم توى
نماز دلش دست خودش باشد، خب نمىشود، لذا به قول مرحوم آيت اللّه خويى خطورات ما
را كشته است به اين مىگويند يقظه يعنى «توجه، توجه، توجه» خب اگر بتوانيم از اين
منزل بگذريم حالا دلش كه نه بتوانيم از اين منزل بگذريم كه مواظب گوش و چشم و زبانمان
باشيم مواظب اعضايمان باشيم حالا مواظب دلمان باشيم نمىشود اما مواظب اعضاء باشيم
مشكل است اما اگر اين هم نباشد به هيچ جا نمىرسيم، هيچ كس، به هيچ جا نمىرسيم
مخصوصا ماطلبهها ما طلبهها بايد به جايى برسيم، و اين منزل اول پايه است، اين
پايه اول درست شود بايد ما طلبهها مواظب زبانمان باشيم اگر مواظب نباشيم، مرحوم
حاج شيخ مرتضى مظاهرى يك كتاب نوشته كتاب كوچكى است در مورد آفات زبان، 200 آفت
براى زبان بيان كرده و آن هم گرفته شده از روايات، راستى مشكل است، انسان نگويد جز
حق، از باطل اعراض كند، «قد افلح المومنون الذينهم فى صلاتهم خاشعون و الذينهم عن
اللغو معرضون» در روايات مىخوانيم وقتى خدا بهشت را خلق كرد به بهشت گفت حرف بزن
گفت: «بسم اللّه الرحمن الرحيم قد افلح المومنون الذينهم فى صلاتهم خاشعون و
الذينهم عن اللغو معرضون» ما نگوييم جز حق و از لغو اعراض كنيد حالا شما كه غيبت
نمىكنيد كه بگويم از غيبت اعراض كنيد از تهمت اعراض كنيد صدى نود اين غيبت كه ما
طلبهها مىكنيم تهمت است من توى اين رساله يك احكام دارم يك اخلاق يك اعتقادات،
توى اخلاقش توى تهمت خيلى داغ صحبت كردم گناهش بالاتر از قتل است، گناه به
اندازهاى است كه اگر توبه نكند روز قيامت روى يك تلّ چرك و خون 50 هزار سال بايستد
تا بعد هم به جهنم برود لذا تهمت خيلى گناهش بزرگ است بعد گفتم خب بله، هر چيزى
استثناء دارد اينجا هم استثناء دارد و آن اين است كه گر اهم و مهم آمد جلو، مثل
اينكه يك آدمى پيدا شده دارد اسلام را از بين مىبرد، هيچ چارهاى ندارد، جز به
اين تهمت بزنيم اين را از صحنه بيرون كنيم گفتم اين جايز است معلوم است ديگر اين
جورها، بعد گفتم دست ما نيست اگر بخواهيم تهمت بزنيم بايد مشورت كنيم، بايد به ديگران بگوييم به
بزرگان بگوييم، خب اين بحث آنجاست بعضى از اين برو و بچهها، يعنى تهمت بزنها،
غيبت بكنها، اين را براى من دست گرفتند كه آقا گفته تهمت زدن اشكال ندارد، لذا اگر
كسى ضد انقلاب است تهمت به او بزنيد طورى نيست ببينيد كارهاى ما طلبهها به كجا رسيده
بعد خود اين شايد تو غيبتها صدى نود غيبتها تهمت است آن هيچ چيز نيست اما من چرا
گفتم كه اگر كسى ضد دين است، چارهاى نداريم جز اينكه اين را از صحنه بيرون كنيم
با تهمت جايز است من كفر گفتهام، من كفر گفتهام چرا گفتم؟ خب همين هم تهمت است،
خيال نكنيد ما تهمت نمىزنيم، نه، اين غيبت هايى كه ما مىكنيم صدى نود آن تهمت
است براى اينكه غيبت كدام است صفت بدى من داشته باشم كه واجب است لازم است شما
بايد اين صفت بد را به من بگوييد انتقاد بكنى به جاى آن پشت سر من حرف بزنيد بگويى
كه اين حسود است بگويى اين متكبر است، بگويى آن آدم بدى است غيبت مىكند «ذكرك
اخاك بما يكره» و اما اگر چيزى كه نيست و من بگويم و يا شك دارد يا نه و من بگويم
غيبتهاى ما صدى هشتاد تهمت است يعنى پاداش ما همان تلّ چرك و خون كه بايد روى آن
تلّ 50 هزار سال روى آن بايستيم اين قانون مراقبه كه بزرگان خيلى روى آن پافشارى
دارند، براى همين خاطر است كه انسان جلوى زبانش را بگيرد جلوى چشمش را بگيرد، فضول
العين نداشته باشد يك دفعه خداى نكرده چشم چران است خب شما طلبهها كه چشم چران نيستيد
اما نه، بالاتر از آن مىخواهند «اياك و فضول العين فانه يغرس الهواء» من تو بازار
كه مىروم هى مرتب تو اين مغازه و توى آن مغازه نگاه كنم به اين مىگويند فضول
العين نگاه من بايد وجه داشته باشد گفتار من بايد وجه شرعى وجه عقلائى داشته باشد.
شنيدن من بايد وجه شرعى وجه عقلائى داشته باشد حالا يك وقت به شما مىگفتم شب
تحصيلى هم هست، پاى فيلم مىنشينيم اين چه وجهى دارد يعنى كدام يك از اين فيلمها
جنبه اخلاقى دارد حالا آنها تقصير دارند چرا اين فيلمها را مىگذارند خب هرچه به
آنها مىگوييم فايده ندارد، بلكه بدتر مىكنند اما ما طلبهها چرا پاى فيلم مىنشينيم؟
دو ساعت فيلم براى چه؟ چه شد؟ خب اين فضول العين است اين حرفها (بعضى اوقات مجبور
است) اين سايتها را وقتى مطالعه بكند ماهوارهها و اينترنتها آنجا كه گناه هم نيست
آدم ببيند، ببيند كه صدى هشتاد اينها دروغ مىگويند، مىدانند كه دروغ مىگويند ما
هم مىدانيم دروغ مىگويد ولى باز هم مطالعه مىكنيم، گوش ما، چشم ما، زبان ما،
بايد لغو نداشته باشد و الا مومن نيستيم «قد افلح المومنون» ببينيد اين «قد افلح»
هم قد تحقيقى دارد هم فعل ماضى است «قد افلح المومنون الذينهم فى صلاتهم خاشعون»
يعنى دلش دست خودش است در نماز، اين را كه نداريم بگويد كه نمىتوانيم اما دومى را
كه مىتوانيم باشد« الذينهم فى صلاتهم خاشعون و الذينهم عن اللغو معرضون» بايد لغو
نداشته باشيم، ديگر حالا آنكه مرحوم آيت اللّه خوئى گفتند، آن را هم كه نمىشود
خطورات همه را كشته، حالا آن هم باشد اما ديگر لغو توى زبان چرا؟ لغو چشم، لغو در
گوش چرا؟ و حتى بعضى از بزرگان راجع به رفتنشان، راجع به دستشان،اينها هم مواظبند،
به آن مىگفتند كه چرا كم مىخورى مىگفت خب به اندازهاى كه نيرو بگيريم مىخورم،
ديگر ما بقى پرخورى است، اين پرخورى لغو است، براى چه بخورم همه اينها روايت دارد
آن هم روايت خيلى داغ، راستى داغ، «ابغض الناس عنداللّه الأكول» «ابغض الناس
عنداللّه النّوام»، «ابغض الناس عنداللّه البطال» خب اينها روايت است، آن هم
روايت «ابغض الناس» آدم پرخور، پرخواب، بى كار، و نبايد اينجورى باشد بايد خوابش،
نه كم نه زياد، خوراكش نه كم نه زياد، گفتارش نه كم نه زياد، يعنى لغو نباشد،
كردارش مخصوصا «چشم، زبان، گوش» لغو نبايد باشد، قرآن مىگويد: بايد نباشد والا
مؤمن نيست، روايت هم مىگويد: «ابغض الناس الأكول»، «ابغض الناس عنداللّه النّوام»،
«ابغض الناس عنداللّه البطال» خيال نكنيد كه درس اخلاق اينجورى است كه گفت و
شنودش اينجورى است اما اين ريزه كاريها. ممكن است ما در ماه يك ختم قرآن بخوانيم
اما اين ريزه كاريهايى كه در قرآن آمده توجه به آن نداريم و ما اگر بخواهيم راستى
پايه درست بكنيم روى اين پايه بنا درست بكنيم بنا محكم و مستحكم باشد بنا روى تقوى
باشد قدم اول يقظه است قدم اول يقظه است «توجه، توجه، توجه» و الا قرآن مىگويد كه
اگر پايه محكم نشد، مثل آن خانهاى است كه پايه نداشته باشد، بنا لب دره سيل زده
باشد «افمن اسس بنيانه على تقوى من اللّه و رضوان خير امن اسس بنيانه على شفا جرف
هار فانهار به فى نار جهنم و اللّه لايهدى القوم الفاسقين» خب اين تشبيه معقول به
محسوس راستى اينجورى است، راستى اينجورى است، بعضى اوقات ديديم، خدا عاقبتمان را
به خير كند، 20 سال، سى سال در طلبگى مىبينيم به غير از وزر و وبال چيزى نبوده،
كارمان رسيده به اينجاكه وعده مىگيريم براى غيبت كردن براى ديگران را از صحنه
بيرون كردن براى اينكه تفريح بكنيم با غيبت كردن، من ديدم كه جلسه، جلسه تفريح
است، تفريحشان چيست؟ يك نفركه ساده و متقى است دست مىگيرند، يكى آن بگو، يكى آن بگو
و به او بخندند، استهزاء ديگران براى تفريح، يكدفعه انسان مىرسد به اينجا اگر
تفريح نباشد، نه بعضى اوقات راستى اصلا در سر حد كفر است خيال مىكند خيلى عالى
است، استاد بزرگوار ما آقاى داماد مثل باران گريه مىكرد و به ما مىگفت ايشان
اخلاق نمىگفتند اما در ميان درس مقيد بودند بعضى اوقات يك نكته يك نيش اخلاقى،
امااول كسى كه گريه مىكرد خيلى شديد، خود ايشان بود، ايشان مىگفتند كه شيطان
مىآيد پيش من كه تو حجت الاسلامى، تو آيت اللّه تو مرجعى، بنابراين هر كسى تاييد
تو بكند تأييد اسلام كرده است بنابراين پول دادن به اين واجب است، تعريف كردن از
اين واجب است چرا چون تعريف تو مىكند، چون تعريف توتعريف اسلام است، بعد آقا شيطان
مىگويد تخريب تو تخريب اسلام است چون تو مرجع هستى تو حجت الاسلامى، تو آيت
اللهى، تخريب تو، تخريب اسلام است، بنابراين پول نبايد به او بدهى، اگر هم بتوانى
بكوبىاش، بايد بكوبى، چون ضد اسلام است، مثل باران گريه مىكرد مىگفت يك وقت
شيطان با آدم، اينجور مىكند، اينجور آدم را دست مىگيرد، شيطان آدم را مسخره
مىكند، خيلى بايد مواظب باشيم مراقبه خيلى خوب است حالا آن مراقبه مفصل هيچ، آن
مراقبه مرحوم شهيد خيلى خوب است، انصافا خيلى خوب است كه انسان روز هفت هشت مرتبه
به ياد قبر و قيامت بيفتد اگر امشب شب اول قبر من باشد چه بكنم؟ اگر راستى شب اول
قبر از من بپرسند «العبد لايزول قدماه يوم القيامة حتى يسئل عن شبابه فى ما ابلاه
و عن عمره فى ما افناه» يك بازپرسى قبل از قيامت هم هست، شب اول قبر هم هست، به ما
مىگويند آقا اين عمر را در چه راهى مصرف كردى اين جوانى را در چه راهى مصرف كردى
راستى اگر امشب شب اول قبر باشد بگويد اين حرف را براى چه زدى اين كارها را براى
چه كردى؟ خدا رحمت كند اين سردار عزيزمان مرحوم آقاى كاظمى خيلى آدم خوبى بود مقام
معظم رهبرى مىگفتند وقتى رفتند سر جنازه كه به من مىگفت كه دو تا دعا براى من
بكن، آقاى خامنهاى به ايشان گفته بودند كه تو خيلى حق به اسلام دارى گفته بود نه،
من دو تا دعا از شما مىخواهم 1- شهيد بشوم اما عمده اينجاست 2- سرافراز بشوم، رو
سياه پيش خدا نباشم، همه از نظر روايات شايد از قرآن هم استفاده بشود همه و همه
وقتى مردند، روح مىرود در خدمت خدا، در محضر خدا و در روايات داريم كه از آسمان
اول و دوم مىرسد به آسمان هفتم، عرش و لوح و قلم، عرش و كرسى بالاخره مىرود در
محضر خدا، آن وقت گاهى روسياه است سربه زير است، نمىتواند به خدا نگاه كند مىشود
به خدا نگاه كرد «وجوهٌ يومئذٍ ناضره الى ربها ناظرة» روح ما مىتواند به خدا نگاه
كند اما اين سربه زير است نمىتواند به خدا نگاه كند تا خطاب غضب الهى برگردانيدش
در جهنم اما بعضىها نه، وقتى دارند مىبرندش به آسمان اول و دوم به استقبالش
مىآيد «آقا آمد»، و بايك استقبالى از آسمان اول، دوم تا هفتم، حمله عرش استقبالش
مىكنند مىرسد در محضر خدا، رو سفيد است، سر به زير است و سرافراز است خطاب
مىشود ملائكه رحمت من اين را ببريد سرجايش، آنجا كه براى خود تعيين كردم، همين يك
روايت براى ما كافى است كه راستى اگر شب اول قبر ماست ما رو سفيد هستيم، خدمت
اميرالمؤمنين، اميرالمؤمنين مىآيد، «يا حار همدان من يمت يرنى من مومن او منافق
قبلا» هركسى باشد «قبلاً» مىآيد خب آيا ما مىتوانيم تو روى اميرالمؤمنين نگاه كنيم
يانه؟ اگر مىتوانيم خوشا به حالمان است، اگر روسياه است در مقابل اميرالمؤمنين خب
بايد فكرى كرد، اين توجه، يقظه كه مىگويند همين است، منزل اول يقظه است «توجه»
توجه به همه حرفها، توجه به اين ريزه كاريها توجه به اين نكات دقيقى كه در قرآن و
روايات است يكدفعه ما يك روايت است كه ما روايات را براى مردم مىخوانيم اما اين
ريزه كاريها كه در روايات آمده از معجزات روايت است، اين ريزه كاريها كه در روايت
آمده كه از معجزات قرآن است و اينها مختص به ماست مختص به عموم مردم كه نيست، ما
هستيم كه بايد تدبر در قرآن بكنيم «افلا يتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها» اين
ريزه كاريها را ما بايد توجه كنيم، به اين مىگويند توجه و راستى دنيا مىگذرد
هرچه باشد، اما آنچه نمىگذرد، آنچه زشتتر نسبت به دنيا و آنچه در دنياست اينكه
انسان دم مرگ روسياه باشد خدمت اميرالمؤمنين على عليهالسلام بعد هم كه مرد اين را
ببرند در روايات دارد بعضى اوقات مثل سگ مرده كشان كشان ببرندش در محضر خدا، در
محضر خدا رو سياه باشد. خدايا قسمت مىدهيم به حق آن كسانى كه راستى متوجه هستند و
روى اين توجه بنا مىكنند خدايا اين حالت را به همه ما عنايت بفرما.
و صلى اللّه على محمد و آل محمد.