جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: غرور
    موضوع درس:
    شماره درس: 256
    تاريخ درس: ۱۳۸۳/۹/۴

    متن درس:

    اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم. بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

    يكى از گناهان بزرگ كه تبعات فراوانى هم دارد انسان را زمين گير مى‏كند غرور است غرور راجع به صفاتش، نظير غرور علمى، نظير غرور به جمالش به حسبش به نسبش غرور راجع به رياستش، راجع به مالش و من جمله از غرورها آمال و آرزوها براى آينده است. و از همه مهمتر كه قرآن خيلى پافشارى روى آن دارد غرور راجع به خداى تبارك و تعالى كه اين غرور آخرى در ميان همه مخصوصا عوام مردم زياد است «يا ايها الناس ان وعداللّه‏ حق فلاتغرنكم الحياة الدنيا و لا يغرنكم باللّه‏ الغرور»[1] اى مسلمان مواظب باش دو تا غرور بد بختت مى‏كند اين دو تا غرور نباشد يكى غرور مربوط به دنيا كه اين حيات دنيا يك معناى عامى دارد غرور علمى، غرور رياست، غرور مال، غرور حسد، غرور نسب. يك غرور هم مربوط به خدا «لاتغرنكم الحياة الدنيا و لايغرنكم باللّه‏ الغرور» انسان با رحمت خدا بدون اينكه عملى انجام دهد مغرور بشود خدا مرا مى‏آمرزد و اين غرور اگر رسوخ در دل انسان بكند مى‏رسد به آنجا كه درباره حجاج بن يوسف ثقفى خيلى جاها من سراغ دارم من جمله مى‏گويند دم مرگ مى‏گفت: شما خدا را نشناختيد خدا در روز قيامت مرا مى‏آمرزد آن رحمتى كه من از خدا سراغ دارم غير از آن چيزى است كه  شما درباره  خدا مى‏گوييد. من گناه خيلى كردم اما خدا هم مرا مى‏آمرزد كه بسيارى از عوام مردم بلكه بعضى از خواص با همين غرور جهنم مى‏روند جملاتش هم در ميان مردم زياد است همه غرق گناه هستيم، يك حسين داريم. شب عاشورا شراب مى‏خورد براى اينكه فردا بتواند قمه بزند و اين قمه زدن را موجب بهشت مى‏داند و مى‏گويد مراجع تقليد سرشان نمى‏شود من مى‏فهمم يا اينكه نماز نمى‏خواند سينه مى‏زند مى‏گويد نادعلى هفت جد نماز است و امثال اينها و اين آيه شريفه در قرآن تكرار هم شده «لاتغرنكم الحياة الدنيا و لايغرنكم باللّه‏ الغرور» اين حرفهارا اگر ما بخواهيم درستش بكنيم بايد هر كجا با قرآن بسازد بگوييم درست است هر كجا نسازد بگوييم غلط است. قرآن الگو دست مى‏دهد «و اما من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى فان الجنة هى المأوا»[2] «و اما من طغى و آثر الحياة الدنيا فان الجحيم هى المأوا» حالا هزار حرف در مقابل اين آيه هست يك قضيه نقل مى‏كنند زيدالنور اين  زيدالنار برادر امام رضاست اين پسر موسى بن جعفر است اما آدم بى‏خودى است در يك جلسه كه حضرت رضا هم بودند مدام من من كرد غرور حسب و نسب، من پسر موسى جعفرم، من جدم حضرت زهراست من آن هستم كه در قيامت در صف آنها هستم حضرت امام رضا گوش مى‏دادند بعد حضرت رضا سر مبارك را بلند كردند گفتند برادرم اگر چنين باشد موسى بن جعفر اشتباه كرده براى اينكه آن همه عبادات موسى بن جعفر، آن همه شكنجه‏ها، خب اين حرفهاى تو معلوم مى‏شود تو و موسى بن جعفر مثل هم هستيد. پس موسى بن جعفر معلوم است درست رفتار نكرده است اين فرمايش حضرت رضا برگشتش به  همين است ما بايد ببينيم قرآن چه مى‏گويد. قرآن اينطور مى‏گويد «و اما من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى فان الجنة هى المأوا» بهشت مال كيست؟ آن كسى كه روح خدا ترسى در عمق جان او حكمفرما باشد آن كه از هواو هوس مبرا باشد اين بهشت مال اوست. جهنم مال كيست؟ «و اما من طغى» نفس سركش «و آثر الحياة الدنيا»[3] آدم دنياپرست اين حتما جهنم مى‏رود ديگر در مقابل اين آيه اگر كسى حرف بزند به او مى‏گوييم غرور و بدترين غرورها هم، همين است غرور به خدا «لاتغرنكم الحياة الدنيا و لا يغرنكم باللّه‏ الغرور» و شيطان راههاى مختلف دارد به قول يكى از بزرگان مى‏گفت كه همه  شيطان دارند ما طلبه‏ها ملا شيطان داريم و راستى اين شيطان خيلى ملاست خوب بلد است چه كار كند هر كسى را از راهى. قرآن مى‏فرمايد شيطان در مقابل خدا قد علم كرد چندين جا تشر به خدا زده من جمله در اين آيه مى‏گويد «فبما اغويتنى لاقعدن لهم صراطك المستقيم»[4] معلوم مى‏شود فقط يك راه است راه مستقيم، راه اسلام عزيز غير از اين راه، راه ديگر نيست شيطان مى‏گويد من سر اين راه مى‏نشينم نمى‏گذارم توى راه مستقيم بيفتند «ثم لاتينهم من بين ايديهم ومن خلفهم و عن ايمانهم وعن شمائلهم و لاتجد اكثرهم شاكرين» من ازيك راه نمى‏آيم امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايد معناى آيه اين است كه از جلو مى‏آيم آخرت را در نظرشان كم جلوه مى‏دهم با جمله همه غرق گناهيم و يك حسين داريم خداارحم الراحمين است خدا مى‏آمرزد و امثال اينهااز راه پشت مى‏آيم دنيا را در نظرشان جلوه مى‏دهم زرق و برق دنيا از راه چپ مى‏آيم از راه گناه از راه راست مى‏آيم از راه عبادت تظاهر، رياكارى و من جمله غرور به خدا و اين چهار تا راه كه جلو، عقب، يكى هم طرف راست يكى هم طرف چپ. خب ديگر چيزى باقى نمى‏ماند همان كه «لاقعدن لهم صراطك المستقيم » و من تقاضا دارم از همه شما كه شما راجع به خدا مواظب باشيد يك دفعه خدا از راه رحمت شمارا مغرور نكند اما مهمتر از اين منبرهاتان بايد طورى باشد كه اين منبرهاى شما مردم را مغرور نكند اينكه آقا سينه بزن درست مى‏شود آقا عشق به حسين پيدا بكن كار درست مى‏شود. يك مقاله چند روزى يكى از اين تشكل‏ها نوشته، واى به آن تشكلى كه زير نظر روحانيت نباشد آن تشكل‏ها كه مرتب درميان جوانها پيدا مى شود وقتى مى‏آيند پيش من اول حرف من به اينهاهمين است كه اين تشكل شما بايد زير نظر يك روحانى  آن هم روحانى فهميده، آشنا به اسلام. و الا انحراف است و الا تحكيم و حدت مى‏شود و الا منافقين مى‏شود اين منافقين در زمان ما خيلى اظهار دين و تقدس و طرفدارى از امام مى‏كردند اما چون زير نظر چون مطهرى‏ها نرفتند رسيد به اينجا كه مى‏بينيد من تقاضا دارم از همه شما مواظب باشيد تشكل منهاى روحانى بدانيد انحراف است. بدانيد شيطان  همانجا نفوذ پيدا مى‏كند اگر سال اول و دوم نه بالاخره سال سوم خراب مى‏شود حالا يكى از اين تشكلها كه زير نظر روحانى هم نيست ديدم يك مقاله نوشته در آن مقاله حالا در حاليكه ادعامى كند اسلام، ادعاى ترويج اسلام مى‏گويد آخوندها نتوانستند دين را عرضه بدارند دين را بد عرضه داشتند جوانها را نتوانستند بكشند جوانها را بايد از راه اينكه خدا ارحم الرحمين است از راه اينكه بهشت هست از اين راهها بايد بيايند جلو چرا از راه جهنم جلو آمدند و روحانى  كه از راه جهنم جلو بيايد اين نمى‏تواند دين را عرضه بدارد اسلام غير از آن است كه روحانى‏ها دارند عرضه مى‏دارند خب اينها را اسمش را مى گذاريم غرور از طرف حق تبارك و تعالى يعنى بواسطه خدا گول مى‏خورند كار مى‏رسد به آنجا كه اين جوان است بگذار عيش و نوشش را بكند اختلاط دختر و پسر باشد بگذار كارشان را بكنند خدا ارحم‏الراحمين است تو هم روى منبر بگو خدا ارحم‏الرحمين است هر غلطى بكنى خدا تو را مى‏آمرزد. آن وقت استقبال پيدا مى‏كند به دين. خب اين همان است كه قرآن مى‏گويد: «لاتغرنكم الحياة الدنيا و لايغرنكم باللّه‏ الغرور» غرور علمى نداشته باش. اما غرور اينكه خدا ارحم الراحمين است را هم نداشته باش. در تاريخ يك جمله‏اى نقل مى‏كنند مرحوم علامه مجلسى نقل مى‏كند خيلى خوب است كه اين آقاى لقمان اول غلام بود اما جا افتاده، يك اربابى مغرور داشت و و اين هر چه به او مى‏گفت رابطه با خدا داشته باش عمل نمى‏كرد. شب مى‏گفت با خدا ارتباط داشته باش مى‏گفت خدا ارحم‏الراحمين است روز مى‏گفت خدمت به خلق خدا بكن مى‏گفت خدا ارحم‏الراحمين است همچنين يك آدم متوغل در گناه مى‏گفت خدا ارحم‏الراحمين است يك مقدار گندم داد به اين غلام گفت برو در فلان صحرا بكار. رفت كاشت اما به جايش ارزن كاشت. يك روزى كه اين غلام (حضرت لقمان) با اين ارباب مغرور مى‏رفتند ديدند كه علف هرزه در آمده گفت: مگر گندم‏ها را اينجا نكاشتى؟ گفت نه من ديدم گندم گران است گفتيم علف مى‏كاريم خدا ان شاءللّه‏ گندم مى‏دهد به او خنديدند. گفت: مگر مى‏شود گفت: از تو ياد گرفتم، شبانه روز گناه كنى بعد هم بگويى خدا ارحم الراحمين است دهقان سالخورده چه خوش  گفت با پسر. كه اى نور چشم من به جز از كشته خود ندروى اين مسأله غرور بحث خيلى دارد ان شاءللّه‏ در چند هفته بايد در اين باره صحبت بكنم آنچه الان جلو آمد اين غرور به واسطه خداست. انسان به واسطه ارحم الراحمينى خدا، انسان به واسطه شفاعت اهل بيت، انسان به واسطه رأفت اهل بيت و امثال اينها همه به جا درست است خب خدا الرحم الراحمين است اما در اول دعاى افتتاح همين را مى‏خوانيم «اللهم انك ارحم الراحمين فى موضع العفو و الرحمة و اشد المعاقبين فى موضع النكال و النقمة» و ما اين ارحم الراحمين را استعمال شى در غير ما وضع له مى‏دانيم بعضى اوقات. ما منبريها هم همين طور هستيم كه بايد خيلى مواظب باشيم يك الگو از قرآن بگيريد. شما نمى‏توانيد در قرآن يك جا پيدا كنيد كه بهشت را كه مى‏گويد جهنم را نگويد، جهنم را كه مى‏گويد بهشت را نگويد در قرآن خيلى كم است. شايد تنها بهشت گفتن نه جهنم و جهنم گفتن نه بهشت يك درصد جاى قرآن هم نيست اما آن نود و نه جا هر كجا بهشت مى‏گويد جهنم هم مى‏گويد هر كجا جهنم مى گويد بهشت هم مى‏گويد هر كجا خوف است رجاست هر كجا رجاست خوف هم هست و منبرهاى ما، گفته‏هاى ما، نوشته‏هاى ما بايد اين جور باشد بعضى اوقات ما مى‏خواهيم سرمه چشمش كنيم كورش مى‏كنيم. مى‏خواهيم جوانها را بكشيم. جوانها چه مى‏خواهند اينكه كار خودشان را بكنند بهشت هم بروند اختلاط دختر و پسر هم باشد بى حجابى و بد حجابى هم باشد و اما ما آخوندها هم به او بگوييم تو بهشتى هم هستى. اين را مى‏خواهند اگر هم اين را بگوييم اطرافمان را مى‏گيرند اما معلوم است اين اطراف گرفتن‏ها همه‏اش ضلالت است بايد مواظب باشيم يك دفعه خداى نكرده در نوشته هايمان جوانها را فريب ندهيم غرورشان ندهيم، غرور به چه چيز غرور به خدا قرآن مى‏گويد همينطور كه غرور علمى خطرناك است غرور مال و رياست خطرناك است غرور به خدا هم خطرناك است ان شاء اللّه‏ امروز بعد از نماز ظهر و عصر در مسجد حكيم كمى صحبت مى‏كنم ان شاء اللّه‏ اما حالا يك جمله‏اى به شما عرض كنم و آن اين است كه اين بسيج الحمدللّه‏ جا افتاده و اين نظام ما مرهون اين بسيج است اگر اين بسيج نبود در همين چند ساله، پنج، شش تا براندازى بود و اگر اين بسيج نبود براندازى دانشگاه، كوى دانشگاه كار را تمام كرده بود بسيج عزيز هم كار راتمام كرد. در چهار پنج ساعت يك براندازى كه تبريك آن را هم استكبار جهانى گفته بود، تمام كرد.اين بسيج خيلى كار كرده، و اين بسيج طلاب خيلى لازم بود و ما تشكر مى‏كنيم از مسؤلين بسيج زحمت كشيدند انصافا. ما تشكر مى‏كنيم از آنها. من در جريان آنها حسابى هستم و اين بسيج طلاب را تشكيل دادند اما كم رنگ است اگر بشود اين بسيج ائمه جمعه، ائمه جماعات، بسيج طلاب، بسيج فضلا و راستى فعال بشود خيلى كار مى‏تواند بكند و يقين داشته باشيد اين تشكل خيلى مى‏تواند كار بكند، و بهترين راهها در زمان ما براى ترويج اسلام. همين تشكل فضلا، تشكل طلاب، تشكل مدرسين، مخصوصا تشكل ائمه جماعات و ائمه جمعه خيلى مى‏تواند كار بكند و من از شما تقاضا دارم اين مانورى كه الان داريد اين ادامه روى آن تشكل و تقويت تشكل طلاب، تشكل ائمه جماعات، تشكل ائمه جمعه و اين تشكل به قول اميرالمومنين خيلى عالى است.«اللّه‏ اللّه‏ فى نظم اموركم »خدا را قسمش مى‏دهم به حق آقا امام زمان اين كار امروز را از بسيج قبول بكند دست عنايت امام زمان روى سر بسيج مخصوصا بسيج طلاب باشد.ان شاءاللّه‏

    و صلى اللّه‏ على محمد وآل محمد

     

     

     

     

     

     

     



    [1]-سوره فاطر، آيه 5.

     

    [2]-سوره نازعات،آيه 40ـ41.

     

    [3]-سوره نازعات، آيه 37ـ39.

     

    [4]-سوره اعراف، آيه 16.

     

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365