جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: تعليم و تربيت
    موضوع درس:
    شماره درس: 154
    تاريخ درس: ۱۳۷۹/۹/۲

    متن درس:

    اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم رب اشرح لى صدرى و يسرلى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

    بحث ما باشد اگر خدا توفيق عنايت بكند براى جلسات بعد و امروز يك مقدارى درباره وظيفه خودمان صحبت بكنيم همه ما بايد توجه داشته باشيم كه اسلام روى تعليم و تعلم خيلى اهميت مى‏دهد و مراد اسلام از تعليم و تعلم هم يعنى تعليم و تعلم دين مابقى را قبول دارد به عنوان فضيلت و مراد اسلام نيست در اين تعليم و تعلم اگرچه فضيلت مى‏داند معلوم است فضيلت است امّا آنكه اسلام رويش پافشارى دارد تعليم و تعلم دين است «انما العلوم ثلاثله آية محكمه سنة قائمه فريضة عادله و ما سواهن فضل» لذا اسلام يعنى قرآن يعنى روايات ما روى كار طلبه‏ها خيلى اهميت داده‏اند تعليم و تعلم دين يعنى تعليم و تعلم اعتقادات تعليم و تعلم فقه تعليم و تعلم احكام و اخلاق و «انما العلوم ثلاثله» يعنى علم در دين منقسم مى‏شود به اين سه قسم و قرآن مى‏فرمايد هدف از بعثت انبياء همين بوده است «هو الّذى بَعَث فى الامّييّن رسولاً منهم يتلو عليهم و آياته و يزكيّهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة» [1] پيغمبر يك معلم تربيتى يك معلم آموزشى قرآن هم يك كتاب آموزشى يك كتاب تربيتى هدف از بعثت پيغمبر همين بوده چنانچه انبياى ديگر هم هدف از بعثت آنها همين بوده اگر چيز ديگرى گفتند اينها فرع زائد بر اصل است يعنى مثلا قرآن اگر راجع به علوم طبيعى آيه دارد كه خيلى هم آيه دارد امّا براى تعليم و تعلم نيست براى اثبات اعجاز است براى اثبات وجود خداست و امثال اينها است امّا روى تعليم و تعلمش توى قرآن فلسفه دارد امّا كتاب فلسفه نيست قرآن از نظر علوم طبيعى مثلاً طنطاوى هفتصد آيه حالا اينها را كه ما خيلى عقيده نداريم امّا استاد بزرگوار مامرحوم علامه طباطبايى در اين بيست جلد الميزان يك جا پافشارى روى اين حرفها نداشت ولى حالا مثلاً طنطاوى 700 آيه مى‏آورد براى اينكه قرآن راجع به علوم طبيعى صحبت دارد امّا فرع زائد در اصل است آنكه اصل است دين و دين تعليم و تعلم در دين يعنى كار ما طلبه‏ها مرحوم شهيد در منيه مى‏فرمايند كه هدف از تكوين همين است «اللّه‏ الذى خلق سبع السموات و من الارض مثلهن يتنزل الامر بينهن لتعلموا» [2] مرحوم شهيد در منيه «لتعلموا ان اللّه‏ على كل شى‏ء غدير و ان اللّه‏ قد احاط بكل شى‏ء علماء» [3] اين را اصلاً متعلق نمى‏آورد مى‏فرمايند كه تا تعلمون يعنى مى‏فرمايند كه بقيه‏اش متعلقات است لذا مرحوم شهيد مى‏گويند كه هدف از تكوين هم باز تعلم و تعلم يعنى دين يعنى كار ما طلبه‏ها و قرآن ما را وارث مى‏داند «ثم اورثنا الكتاب الذين اصطفيناه من عبادنا» كه يك مصداق كامل دارد پيغمبر اكرم ائمه طاهرين عليهم السلام يك مصداق ضعيف دارد ما طلبه‏ها ما وارث كتاب هستيم ما وارث روايات اهل بيت هستيم ما وارث علم خدا، علم پيغمبر، ائمه طاهرين، قرآن و اگر براى ما چيزى نبود جز همين آيه «ثم اورثنا الكتاب الذين اصطفيناه من عبادنا» [4] بس بود اينكه ما بدانيم خيلى بالا هستيم لذا اوّل چيزى كه بايد همه مان توجه داشته باشيم اين است كه مراد از تعليم و تعلم در قرآن در روايات در اسلام يعنى تعليم و تعلم دين البته مابقى را امضاء كرده براى فضيلت و فضيلت هم هست ولى اين كار قرآن نيست كار انبياء نيست كار انبياء نبود كه طبيب درست بكند نبايد هم بكنند كار امبياء اين بود كه بايد آدم درست بكنند حالا اگر يك جمله‏اى هم مى‏گفتند اين اگر مريض مى‏شدند طبيب مى‏رفتند اصحاب مريض مى‏شدند طبيب مى‏رفتند دكتر نمى‏رفتند مزمت مى‏شدند چرا دكتر نمى‏روى؟ در علوم ديگر احتياج پيدا مى‏كردند همه انبياء همه اوصياء مراجع به خبره مى‏كردند معلوم است خود پيغمبر اكرم همه علوم را داراست علم ما كان علم ما يكون و ما هو كائن  را داشت ما مدعى هستيم قرآن كپى عالم وجود است ما «تبيان لكل شى‏ء» و اين علم همه علم قرآن پيش پيغمبر اكرم پيش ائمه طاهرين عليهم السلام امّا همين پيغمبر اكرم اگر مريض مى‏شدند دكتر مى‏رفتند نيامده بودند كه خودشان طبابت بكنند نيامده بودند كه ترويج بكنند ترويج طبابت مال مال خودش است خودشان بايد بروند و آن اندازه‏اى هم واجب است اينكه دكتر داشته باشيم يك وجوب كفايى واجب است نانوا داشته باشيم به اندازه كفايت و بالاخره واجب است در هر فنى هر محتاج اليهى ما داشته باشيم به اندازه كفايت اين حكم است اين كار ما طلبه‏ها است اين كار قرآن است اين كار روايات است اين را ما بايد بدانيم بعد هم بدانيم وارث اين علم ما هستيم هيچ كس ديگر نيست نبوده و نه مى‏تواند باشد نه خواهد بود بعد هم بايد بدانم اين وارث شدن كار خيلى مشكلى است سابقا درباره‏اش صحبت كردم ملا شدن خيلى مشكل است و اين هم بايد باشد و الا اگر ملا نباشيم مى‏آييم سرمه چشمش مى‏كنيم كورش مى‏كنيم خيلى خراب مى‏شود به قول حضرت امام بايد دعا كرد نفرين نه بايد دعا كرد اگر بنا است يك كسى مشهور بشود امّا بى سواد هرچه زودتر بميرد حرف خوبى است ما بايد ملا باشيم ما بايد بتوانيم دين را به مردم بگوييم آمد گفت «علمهما الدين» ما بايد بتوانيم اين دين را به مردم بگوييم و احكام و چيز ديگرى كه بايد توجه به آن داشته باشيم اين است كه اين كار ما خيلى ثواب دارد «من احياها فكانما احيا الناس جميعا»[5] نگذريد از اينها اگر بتوانيد يك نفر را هدايت بكنيد مثل اين است كه دنيا را زنده كرده باشيد خيلى معنا دارد دنيا را زنده كنيد يك كسى توى خيابان تصادف كرده باشد دم مرگ باشد ما اين را برسانيم دكتر و از مرگ نجاتش بدهيم چقدر سرافراز هستيم هميشه مى‏گوييم كه من آن هستم كه توانستم يك  نفر را از مرگ نجات بدهم قرآن مى‏گويد قدر خودت را بدان تو آن هستى كه مى‏توانى دنيا را زنده كنى «من احياها فكانما احيا الناس جميعا» [6] يك معناى ظاهرى دارد كه همان كه در شرف مرگ است نجاتش بدهيم خيلى ثواب دارد امام صادق (ع) مى‏فرمايند معنايش اين است بتوانيم يك نفر را نجات بدهيم توى راه بياوريم اين مثل اين است كه جهان را زنده كرده باشيم بايد توجه به اين مطلب هم داشته باشيم كه ما خيلى كار كرديم از زمان امام صادق (ع) تا الان مى‏گفتند كه ما آن هستيم كه افرادى كه سر و كار با مساجد و اينها دارند اينها سر و كار با دادگاه و پرونده در دادگاه ندارند و نخواهند هم داشت اين در زمان طاغوت هم بوده در زمان ياقوت هم بوده هميشه اين جور است اين معنايش چى است يعنى مسجد و محراب خيلى مفيد است همين كار ناقصمان معلوم است مگر پيغبرها كار تام كردند مگر آنكه مى‏خواستند شد نه معلوم است كار ما هم ناقص است آنكه مى‏خواهيم كه نمى‏شود نه امكانات داريم و بالاخره نواقص زياد است امّا همين پيامبرها 124 هزار پيامبر همين پيامبر خاتم اوصياى دين، اولياى دين بعد هم ما خيلى موفق بوديم خيلى كار كرديم اگر بهشتى است زير نظر ما هست آنها هستند كه با منبر و محراب سر و كار دارند و الا با منبر و محراب سر و كار نداشته باشند ديگر سر و كار با پارك‏ها و دادگاهها و سر و كار با دزدى‏ها است چند روز قبل شنيديد كه اين آقا مى‏گفت كه راجع به مواد مخدر ما به بن بست رسيديم پيغام دادم نمى‏خواهد به بن بست برسيد به ما طلبه‏ها بگذاريد ما دين را ترويج كنيم به ما امكانات بدهيد ببينيد چه جور مواد مخدر از بين مى‏رود در زمان طاغوت آنهايى كه با ما سر و كار داشتند مواد مخدر نبودند الان هم همين است دين را اگر ترويج كنيم مواد مخدر از بين مى‏رود دين را ترويج كنيد اين ياقى گرى‏ها اين ناامنى‏ها از بين مى‏رود اينها اشتباه مى‏كنند و اشتباهشان هم خيلى بزرگ است خيال مى‏كنند دين را تضعيف بكنند روحانيت تضعيف بشود سر و كار با منبر و محراب نداشتن همه چيز خوب مى‏شود نه اوّل چيزى كه مى‏آيد جلو ناامنى است اين ناامنى كه الان هست تو روز روشن دزدى مى‏كنند و بدهيد دست ما آخوندها و ترويجمان بكنيد تأييدمان بكنيد اين بودجه‏ها كه براى دانشگاهها است اين بودجه را يك صدم از بودجه را بديهد به ما ببينيد كه ما چه نورانيتى ايجاد مى‏كنيم يك صدم از اموزش و پرورش يك صدم از دانشگاهها حوزه دانشگاه، دانشگاه حوزه چرا همه‏اش دانشگاه يك صدمش براى ما، مابقى هم مال دانشگاه، ببينيد كه چقدر عالى مى‏شود ما طلبه‏ها خيلى كار كرديم نه فقط ما نظام را آورديم نظام را ما طلبه‏ها آورديم، مال ما است علاوه بر اين از زمان امام صادق (ع) تا الان خيلى كار كرده‏ايم با نبود امكانات هميشه مشهور بوده طلبه يعنى بى چيز، طلبه خوراك و پوشاك هم لنگ است چه برسد در چيز ديگر امّا راستى اگر الان بودجه بدهند به من و من اقلاً ده هزار نفر رابفرستم در اين دهات امّا بودجه يعنى به يك طلبه صد هزار تومان دست كم‏كم بدهند اين برود آنجا از كسى هم چيزى نگيرد و برگردد غوغا مى‏شود پول نمى‏دهد خود آقايان با آن همه زحمت زياد مى‏رود و ده راه آباد مى‏كند بر مى‏گردد ماه مبارك رمضان ما طلبه‏ها الحمدللّه‏ خيلى كار مى‏كنيم مردم را مى‏كشانيم روبه خدا، لذا آمارگيرى كرده‏اند هر سال كه ماه مبارك رمضان دزدى كمتر است فساد اخلاق كمتر است مراجعه به دادگاه كمتر است امثال اينها چرا اينكه ما طلبه‏ها رونق داريم مسجدمان آباد است اگر دولت بخواهد امنيت باشد، اگر دولت بخواهد اين فساد اخلاقى نباشد اگر دولت بخواهد مدينه فاضله باشد ما طلبه‏ها را بايد تأييد كند حضرت امام به طاغوت مى‏گفتند دو سال اين تلويزيون را بدهيد به ما حالا حكومت مال ما است دو ساعت ما ما نيست نمى‏دانم آن اوضاع  نكبت بار در تلويزيون، در راديو اينها را برداريد به جايش به ما آخوندها ببينيد كه چقدر عالى در مى‏آيد چقدر خوب در مى‏آيد لذا آنها قدر ما را نمى‏دانند وقت نداشتند ولى ما چرا قدر خودمان را ندانيم مشهور است مى‏گويند يك طلبه‏اى از طلبگى سرخورده بود و رها كرده بود رفته بود توى خانه به شيخ انصارى گفتند، شيخ انصارى فرستاد دنبالش گفت چرا از طلبگى سرخوردى؟ يك مقدار من من كرد، از اقتصاد و اينكه بالاخره من رفتم نان بگيريم و نان به من ندادند مى‏گويند شيخ انصارى يك انگشترى دستشان بود و اين انگشتر را داد گفت برو بده به اين سبزى فروشه و يك مقدار سبزى بگير رفت و آمد و گفت سبزى فروش گفت من انگشتر نمى‏خواهم من پول مى‏خواهم يك درهم بده تا سبزى خوردن بدهم، گفت خوب اين را ببر دكان زرگر و پولش را بگير و بياور رفت فروخت و پولش را گرفت و آمد شيخ انصارى به اين طلبه گفت قدر زر را زرگر مى‏داند نه سبزى فروش، ما چرا خودمان اجر خودمان را نداريم چرا خودمان تعريف خودمان را نمى‏كنيم حوزه‏ها خيلى كار كرده است خيلى با نبود امكانات. ما طلبه‏ها ما مسجد هايمان خيلى كار مى‏كند با نبود امكانات با اينكه ناقص هم هست اگر راستى ما برنامه داشتيم مسجدمان برنامه داشت برنامه روحاين دولت نبايد دخالت در روحانيت بكند و نمى‏شود هم بكند ما خودمان اگر ما خودمان برنامه داشتيم خودمان امتحان داشتيم و ما خودمان حقوق حسابى به اندازه كافى داشتيم و بالاخره اگر ما خودمان مى‏توانستيم اداره بكنيم ما نبايد مسجدمان يك بى سواد توى محراب باشد نه يك آدم باسواد مى‏رفت بعد هم مى‏رفت منبر و ببينيد حالا اينكمه ناقص است چقدر كار كرده، چقدر كار مى‏كنيم ديگر اگر تام بشود چه خبرها مى‏شود اجر خودتان را داشته باشيد خيلى كار مى‏كنيد خيلى كار كرديد چيزى كه توجه بدهم، يك مردم احكام مى‏خواهند و متأسفانه يك چيز بدى كه البته ما داريم اگر يك كسى مسأله بگويد مردم مى‏گويند ديگر اين مسأله گو و ابهت مسأله آمده پايين در حالى كه اين رساله يعنى چهل، پنجاه سال عمر يك فقيه آن هم عمر شبانه روز بعضى اوقات حضرت امام به من مى‏گفتند من شش ساعت روز اين درس مطالعه كردم آقا فقه مشكل است حالا باز مردم كم مى‏دانند چرا ما كم مى‏گيريم چرا ما مسأله نگوييم اين دهاتى‏ها كه طلبه‏هاى خوب مى‏روند آنجا خيلى بيشتر از اين شهرى‏ها مسأله بلد هستند چرا؟ سببش اين است كه اين آقا كه مى‏رود آنجا يك دروه رسالت در يك ماه مى‏گويد من آن وقتها كه تبليغ مى‏رفتم، رسمم اين بود در يك ربع در اين يك ماه رمضان يك دوره رساله مى‏گفتم بعد هم اخلاق مى‏گفتم بعد هم منبر مى‏رفتم و آن اطرافيان من درست مسأله دان بودند هم زنهايشان هم مردهايشان الان زياد است ما كرديم شما طلبه‏ها مى‏كنيد اين را فراموش نكنيد همان طور كه ما يك ربع براى اين دهاتى‏ها مسأله مى‏گوييم خيلى بيشتر از شهرى‏ها مسأله بلد هستند سببش اين است توى مساجد ما مسأله نيست توى آن ده مسأله هست و نمى‏دانيد اين مسأله چقدر خوب است، مسأله نداشتن چقدر بد است و من يك چيزهايى دارم كه اگر بگويم كه اينها چقدر مسأله بلد نيستند در همين اصفهان و توى درس فقه مى‏گفتم ديشب يكى به من گفت ولى چون بعضى از اينها ركيك است شايد فساد اخلاق باشد امّا ديشب يك آقا گفت كه دو نفر ديشب آمده بودند پيش من كه عقد اينها را بخوانم، من آمدم عقد را بخوانم به اين زن گفتم كه در عده كه نيستى گفت، گفت نه بابا من شوهر دارم گفت پس اگر شوهر دارى، گفت چه مانعى دارد مسأله بلد نيستن آمده صيغه بشود اگر راستى ما صيغه را بفهمانيم يعنى چه اگر راستى ما اين نقصى كه پيدا شده بفهمانيم مسائلش را بگوييم نمى‏رسد به اينجاها من تقاضا دارم در ماه مبارك رمضان مسأله زياد بگوييد عالى و اين را هم بدانيد خدا رحمت كند يكى از علماى اصفهان، من مى‏رفتم پاى منبرش و همين ماه رمضان هم منبر مى‏رفت و اين مسأله مى‏گفت اوّل و اين جمله را بعضى اوقات مى‏گفت كه مسأله گفتن مشكل و مسأله فهميدن مشكل‏تر، راستى مسأله گفتن خيلى مشكل است مسأله فهميدن از او مشكل‏تر. دو اخلاق چرا اين قدر طلاق زياد شده است براى اينكه مردم سر و كار با كتابهاى اخلاقى، با حقوق زن و شوهر ندارند چرا اين جور شده نمى‏دانم چرا؟ براى اينكه از دست ما گرفتند خود بدبختشان گرفتند به اينجا رسيده همين چند روز قبل سمينار بوده و توى سمينار يك خانمى البته معلوم است بايد بگوييم يك فاحشه‏اى يك خانمى رفته صحبت كند و توى صحبتها گفته اين آخوندها مى‏گويند كه مرد مى‏تواند چهار زن بگيرد من به اينها مى‏گويم اگر مرد مى‏تواند چهار زن بگيرد زن هم مى‏تواند چهار مرد بگيرد وضع اين است كه ما بايد اخلاق بگوييم براى مردم ما بايد زن و شوهر حقوق زن به شوهر شوهر به زن، اخلاق خانوداه تربيت اولاد چرا اين قدر خراب شدند چرا؟ براى اين تربيت نمى‏شوند همان كه پيغمبر اكرم مى‏فرمود واى به بچه‏هاى آخر زمان، گفتند يا رسول اللّه‏ كافر هستند البته پيغمبر اكرم فرمودند از دست پدر و مادرشان فرمودند نه مسلمان هستند امّا به فكر دنياى بچه هايشان هستند امّا به فكر آخرت بچه هايشان نيستند الان اين است مردم به فكر آخرت بچه هايشان نيستند ما بايد باشيم ما هميشه ولى نغمت هم بوده‏ايم ما بدون اينكه آنها بخواهند بهشان چيز گفتيم احكام گفتيم اخلاق گفتيم و توى ماه رمضان كه يك مقدار بيشتر مى‏آيند اخلاق بايد بگوييم اخلاق خيلى بالا يكى هم اعتقادات بسيارى اوقات جوانها به من مراجعه مى‏كنند به من مى‏گويند كه من شك دارم خدا عادل هست يا نه؟ و اين اوضاع را كه من مى‏بينم اين تبعيض‏ها با عدالت خدا جور نمى‏آيد اين اگر راستى مى‏دانست خدا يعنى چه مستجمع صفات جميع كمالات است يعنى چه چرا شيعه مى‏گويد خدا عادل است و بالاخره معاد آنكه نيروى كنترل كننده است حسابى معاد جسمانى قرآن مى‏فرمايد مى‏دانيد چرا مردن دنبال معاد نيستند «بل يريد الانسان ليفجر امامه» مى‏خواهد جلو باز باشد لذا به فكر معاد نيست مردم را به فكر معاد بيندازد مقام معظم رهبرى يك موقع به من مى‏گفتند راجع به فلانى راجع به يكى كسى مى‏گفتند تا مى‏آيد پيش تو راجع به قبر و قيامت جهنم اينها برايش صحبت كن مؤثر است خيلى انصافا اين جور است اين هم راجع به معاد جسمانى راجع به شب اوّل برزخ عالم قيامت و بالاخره آخر كار بهشت جهنم البته به طور استدلالى در فراخور مردم و مى‏شود يك ماه رمضان يك دوره اعتقادات به طور فشده يك دوره احكام به طور فشرده يك دوره اخلاق اين ديگر همه‏اش نمى‏شود يك رشته از رشته‏هاى اخلاق اقلاً نه يك نفر قطعا ده نفر، بيست نفر مى‏سازيد اينكه آنهايى كه سر و كار با ما دارند كار با دادگاه ندارند خيلى كم است آنهايى كه سر و كار با ما دارند ديگر اين فساد اخلاقها كه الان هست ديروز بود را ندارند يك جمله‏اى هم به شما بگويم و اين را تقاضا دارم بهش اهميت بدهيد اين است كه مواظب باشيد ژيگول زده نشويد اين را خيلى مواظب باشيد يعنى بخواهيد دين را طورى پياده كنيد كه جوانها بپسندند اينها خيلى بد است خيلى خطر دارد و آدم مى‏بيند بعضى اوقات اين جورى كه بعضى اوقات چادر هم نباشد طورى نيست اينها غلط است اين مثل خيار توى يخچال است كه يخ بزند خياز يخ زده طلبه يخ زده طلبه ژيگول زده و ما از اين طلبه‏هاى ژيگول زده خيلى ضرر ديديم تعبد ببينيد ديگران چه كردند شماها بكنيد بزرگان ما بايد با تلطف با مهربانى اين آيه سوره لقمان را تقاضا دارم كه بهش عمل كنيد «و اذا قال لقمان لابنه و هو يعظه يا بنى لاتشرك باللّه‏ ان الشرك لظلم عظيم» [7] هم استدلال هم تلطف هم مهربانى در فراخور حال بچه‏ام «يا بنى لا تشرك باللّه‏ ان الشرك لظلم عظيم» اين يعظه هو باشد يا نباشد جمله تمام است جمله معترضه است يعنى بايد موعظه باشد يا بنى لا تشرك باللّه‏ بعدش ديگر زيادى است امّا مى‏خواهد بفهماند كه بايد با دليل باشد ما بايد با تلطف با مهربانى با جاذبه با استدلال در فراخور حال طرف امّا با قاطعيت نخواهيم شل بياييم بگوييم كه يك قدرى را رها مى‏كنيم يك قدرى را مى‏گيريم كه اين خوشحال بشود نه اين نتمى شود يعنى اين روش پيغمبر اكرم نبوده اين روش ائمه طاهرين نبوده است پيغمبر اكرم در آن صدر اسلام سنى مى‏نويسد كه در منا از اين خيمه به آن خيمه يكى از رؤساى قبايل عرب نگاه به اين كرد به اين آينده روشن دارد گفت كه من به تو ايمان مى‏آورم همه طائفه هم به تو ايمان مى‏آورند شرطش اين است كه بعد از تو من خليفه باشم حضرت با قاطعيت گفتند كه من آنكه به تو مى‏گويم مسلمان شو و امّا خليفه و امّا خليه آن ديگر مال خدا «اللّه‏ اعلم حيث يجعل رسالته» [8] پيغمبر اكرم يك بله بگويد آنكه مسى نبود كه بعد خليفه بشود كه يك بله بگويد كه الان ما يك كششى داشته باشيم هفت هشت نفر را اينجا مسلمان بكنيم تا بعد نه ديگر اين معنا ندارد ما بخواهيم كه بياييم در احكاممان براى اينكه ديگران بپسندند كم بياوريم در اعتقاداتمان براى اينكه ديگران بپسندند كم بياوريم توى اخلاقمان براى اينكه ديگران بپسندند. من يادم نمى‏رود در يكى از اين سمينارها كه سراسرى بود كه سپاه بود سرتاسر آستان سراسرى راجع به حجاب صحبت مى‏كردم خيلى داغ ديدم بنا كرد هى نامه بيايد از فرمانده‏ها، فرمانده‏هاى آن شهر و آن شهر و آن شهر ديدم ده بيست تا نامه به يك مفهوم و آقا شما اين قور داغ صحبت مى‏كنيد سال اوّل انقلاب يك نفر مانتويى نبود همه چادرى اصلاً مثل اينكه همه خريدند اينكه بايد چادر باشد نمى‏شود جلويش را بگيرى اين ديگر بى خود نوشته بود يك هفته بدهند به من آستان را من جلويش را مى‏گيرم يك هفته من را هو نكنند ببينند من چگونه جلويش را مى‏گيرم بدهند به ما طلبه‏ها مثل همان سال اوّل انقلاب اين جمله جمله خوبى است شما شُل آمديد ديگر حالا ديده به اينجا كه نمى‏شود جلويش را گرفت ما همان سال اوّل انقلاب از قم مى‏آمديم اصفهان حسينيه بنى فاطمه منبر مى‏رفتم همان جا گفتم، گفتم اين مانتو شلوار طولى نمى‏كشد اين لچكش قدرى عقب مى‏رود و اين عقبش جلو مى‏آيد طولى نمى‏كشد اين شلوار كنده مى‏شود اين دكمه‏ها از بين مى‏رود قبل از آنكه به اينجا برسد جلويش را بگيريد نه دولت گرفت نه ملت گرفت نه ملت به اينجا رسيد حالا آنكه الان به شما مى‏گوييم تقاضا دارم در حكم قاطعيت داشته باشيد ديگر كم بياوريم براى اينكه آنها از ما قبول بكنند نه اينكه كم آوردن يعنى بدتر اينكه مى‏گويند وجود ناقص بهتر از عدم اين را قبول ندارم بعضى اوقات وجود ناقص خيلى بدتر از عدم است.  ما نبايد كم بياوريم از رساله كم بياوريم از اخلاق مماشات بكنيم از اعتقادات مماشات بكنيم نمى‏شود هميشه وقتى مماشات آمده ضرر كرديم. اين ماه، ماه دعا و راز و نياز با خدا براى خودتان براى ديگران خيلى دعا كنيد براى فرج آقا امام زمان خيلى دعا بكنيد انشاءاللّه‏ به دست ما به رهبرى ايشان پرچم اسلام روى كره زمين برافراشته بشود.

    و صلى اللّه‏ على محمد و آل محمد.

     



    [1]- سوره جمعه، آيه 2.

     

    [2]- سوره طلاق، آيه 12.

     

    [3]- سوره طلاق، آيه 12.

     

    [4]- سوره فاطر، آيه 32.

     

    [5]- سوره مائده، آيه 32.

     

    [6]- سوره مائده، آيه 32.

     

    [7]- سوره لقمان، آيه 13.

     

    [8]- سوره انعام، آيه 124.

     

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365