جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: آیا عام مخصص در ما بقی حجت است یا نه ؟بررسی کلام مرحوم نائینی
    موضوع درس:
    شماره درس: 188
    تاريخ درس: ۱۳۸۳/۲/۱۴

    متن درس:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم .رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی  یفقهوا قولی .

     گفتم : مرحوم نائینی " رضوان الله تعالی علیه " بعد از آن که در قول مرحوم آخوند شبهه کردند و فرمودند : این حرف که در مقابل اراده جدّ ، اراده استعمالی داریم ، درست نیست . درست نبودنش را هم فرمودند به خاطر این است که این لفظی را که در عموم استعمال می کند ، یا اراده عموم می کند ، یا نه ، اگر اراده عموم کند ، خب همان جدّ است و اگر هم اراده عموم نکند ، این هازل است ؛ یک آدم بی خودی است که لفظ گفته ، ولی اراده معنا نکرده است ؛ فاما ان یکون الحرف واقعیاً و اما ان یکون هازلاً . پس دیگر معنا ندارد که ما اراده جدّ واراده استعمال و امثال این ها درست کنیم .[1] ما به مرحوم نائینی عرض کردیم : آقا در اراده استعمالی جدّ است ، اما داعی ضرباً للقانون است اعی برای عمل نیست و مرحوم آخوند که نمی گویند : آن جا که تخصیص می آید ، اراده و اراده واقع ندارد ، یا استعمال در بعض شده ، یا اصلاً استعمال نشده است ، مرحوم آخوند که این ها را می گویند . مرحوم آخوند می فرمایند : ما اراده استعمالی داریم ، اراده جد داریم ووقتی که اراده استعمالی می کند واقعاً ؛ جداً ضرباً للقانون اراده استعمالی می کند . وقتی هم برای عمل باشد ، راستی اراده جد برای عمل دارد ، که اسمش را اراده جدّ می گذاریم . اما علی الظاهر این نسبتی که مرحوم نائینی به مرحوم آخوند می دهند ، حتی بی وجه است و هو کردن قضیه است ،در حالی که قضیه است ، در حالی که قضیه خیلی بالاست ، خیلی دقیق است و گفتم : اصلاً بعد از مرحوم آخوند این اراده استعمالی و اراده جد ، یک قاعده در اصول ما شده است . اما اگر یادتان باشد گفتم : مرحوم آخوند اصلاً این حرف را از عرف گرفته اند ، چون الان تمام مجالس دنیا چنین است ؛ اراده استعمالی دارند ، اراده جدّ دارند لذا داد هم می گویند : کلیاتش تصویب شد . شوخی که نمی خواهند بکنند و راستی اراده استعمالی است ،ضرباً للقانون ، یعنی قانون کل را وضع می کنند ، ثم به این قانون کلی استثناء می زنند . اسم آن استثناء ها را جد می گذاریم ، یعنی برای عمل گفته شده است و اسم آن اولی را اراده استعمالی می گذاریم ، یعنی جداً گفته شده ضرباً للقانون ؛ برای تسهیلاً للامر؛ برای جمع وجور شدن، ثم تبصره ها آمدن ، که یکی از وجوهش هم همین است که اگر مثلاً یک وضعی جلو آمد که خواستند یک تبصره به آن بزنند ، یا سال دیگر خواستند ده تا تبصره به آن بزنند ، نخواهند اصلاً اساس را باطل بکنند .لذا حرف مرحوم آخوند ، یک حرفی عرفی و عقلایی است که گفته نشده ، اما مرحوم آخوند گفتند و  یک قاعده هم شده و الان درفقه ما ، در اصول ما یک قاعده است بنام این که عام گاهی در عموم استعمال می شود ، در حالی که می داند تخصیص می خورد ، اما جدی در عموم می کند . چرا ؟ ضرباً للقانون ، تسهیلاً للامر ، که مرحوم آخوند این تسهیلاً للامر را هم دارند . لذا این حرف مرحوم نائینی وارد نیست . اما مرحوم نائینی یک چیزی دارند که آن چیز خوبی است ، اما حرف مرحوم آخوند را ابطال نمی کند. ایشان از نظر ذوق اصولی ، یک حرف شیرینی دارند . نمی دانم شما چقدر با حرفهای مرحوم نائینی سرو کار دارید ، مخصوصاً مقرر- بقول حضرت امام – مقرر شیرین قلمشان ؛ مرحوم آقای کاظمینی که آن جا که اصطلاحات خوبی دارند که اصطلاحات جدیدی است و راستی خیلی به درد می خورد ، از جمله اصطلاحات جدید و از جمله حرف های خیلی شیرین ایشان در باب عام و خاص در این مسأله ماست . ایشان می فرمایند : استعمال لفظی که دال بر عام است، در عموم ، این هیچ وقت مجاز نیست ، همیشه حقیقت است به تعدد دال و مدلول . همین که مرحوم آخوند می گویند ، مرحوم آخوند می فرمودند : ضرباً للقانون ، ایشان این را نمی گویند ، می گویند : به تعدد دال و مدلول همیشه حقیقت است . من این را اگر یادتان باشد ، اول کار که وارد شدیم ، اشاره کردیم ؛ گفتم : کل و امثال کل همیشه در عموم استعمال می شود ، الا این که مدخول این کل گاهی مدخول خیلی زیاد است، گاهی افرادش متوسط است و گاهی افرادش خیلی کم است ، مثلاً : کلُّ انسن ، کلُّ عالم ، کلُّ عالم عادل ، کل عالم ورع ، در همه این ها کل در ما وضع له استعمال شده است ، لذا از این جهت می گویم : همه انسانها ، همه علماء ، همه علمای عادل ، همه متّقی ها ، همه علمای با ورع . خب ان انسان چون افرادش زیاد است ، مدخول کل زیاد است و در کل عالم ورع ، چونکه مدخول کل ، افرادش کم است ، افراد کل هم کم است ، اما نه این که در آن جا که افراد مدخول کل کم است و مثلاً ده تا فرد تا پیدا می کند ، بگوئیم : مجاز است و آن کلُّ انسان ، چون همه شان است ، آن حقیقت  این که کل انسان با کل عالمٍ ورع از جهت این که معنا می کنیم همه شان ، یک جور است و هیچ تفاوتی نمی کند ،الا این که مدخول ما گاهی شش میلیارد نفر است ، گاهی هم ده نفر .مرحوم نائینی اسمش را تعدد دال و مدلول گذاشته اند.خب این هم خوب است، یعنی اگر گفتند:اکرم کل عالمٍ ورع ، این کل در همه استعمال شد ، آن عالم هم درمعنای حقیقی استعمال شد، آن وصفش – ورع – هم در معنای حقیقی استعمال شد . آن وقت سه تا معنای حقیقی را که پهلوی هم بگذاریم ، سه تا دلالت پیدا می کند و سه تا مدلول ، افراد هم خیلی کم می شوند ، مرحوم نائینی می فرمایند : آن جا که عام را استعمال بکنیم و تخصیصی هم – تخصیص متصل ، یا تخصیص منفصل – در کار باشد ، با تعدد دال ومدلول می گوئیم : حقیقت است .آن وقت هم عام مان درست شده و هم مجازی در کار نیست و اینکه قدماء گفته اند : اگر عام را در مخصص استعمال کردیم ، مجاز است ، نه مجاز نیست ، برای این که آن متخصص ما کلش حقیقت است، آن مدخول هم حقیقت است ، آن وصف هم حقیقت است و سه تا حقیقت را که پهلوی هم گذاشتیم ،به تعدد دال و مدلول ، افراد کل عالم ورع کم است ، ورع رابردار ، افراد بیشتر می شود ، عالم را بردار ، رجل بجایش بگذار ، افراد خیلی می شود ، رجل را بردار ، انسان بجایش بگذارد، دیگر افرادش پنج ، شش میلیارد می شود .[2] خب اصل مطلب خیلی خوب است ، ذوقی است، عالی است . فقط یک اشکال هست ، ببینید این را می توانیم جواب بدهیم یا نه ، وآن این است که این حرف درآن مستثنای متصل خیلی خوب است ، برای این که در مستثنای متصل ، کلام متعقد نمی شود الا بعد تمامیت ، یعنی اگر گفت : اکرم العلماء ، این باید صبر کند ، ببیند چیز دیگر دارد یا نه ، اگر گفت : علمای عادل ، باز هم صبر کند ببیند کلام تمام شده یا نه ، گفت : علمای عادل ورع ، بازصبر کند ببیند کلام تمام شده است یا نه ، آن وقت اگر کلام تمام شده باشد ، به تعدد دال و مدلول افراد کم می شود . لذا در مستثنای متصل همه جا ، من جمله در باب عام وخاص تا کلام تمام نشده ، ظهوری برای کلام پیدا نمی شود . اما در مستثنای منفصل این جوری نیست ، یعنی وقتی گفت : اکرم العلماء و دیگر هیچ چیز نگفت ، یعنی همه شان ؛ چه عالم باشد ، چه جاهل باشد، چه پیر باشد ،چه جوان باشد ، دیگر کلام تمام شد و ان کل استعال شدو به تعدد دال و مدلول هم مدخولش علماء بود، داخل هم خود کل بود و گفت : همه علماء . حالا اگر فردا گفت : لا تکرم الفساق منهم ، دیگر تعدد دال و مدلول مرحوم نائینی از بین می رود و ما بخواهیم بگوئیم : کل رجل استعمال می شود در کل رجلٍ عالمٍ عادل . می گوئیم : عادلش را از کجا استفاده کردید ؟ می گوید از کلام فردا .بگوئیم تعدد دال و مدلول به ما می گوید کل در رجل عالم متقی استعمال شده است .این را که نمی شود گفت . لذا نمی شود گفت تعدد دال و مدلول است و مجاز نیست ، یعنی فردا که گفت : لا تکرم الفساق منهم ، قرینه است که ازکلّ عالم،کل عالمٍ ورع را استفاده کرده است ، این می شود مجاز . حرف مرحوم آخوند این نیست ، مرحوم آخوند می گویند اگر ده تا خاص هم بیاید یک ماه بعد هم بیاید ، یک سال هم بیاید،یا همان ساعت بیاید،همیشه عام ما در عموم استفاده شده است . الا این که وقتی گفت : لا تکرم الفساق منهم ، می فهمیم آن اراده ، اراده استعمالی بوده ، نه جدّ . اراده استعمالی یعنی چه ؟ یعنی لفظ در معنای حقیقی استعمال شده است . حرف مرحوم آخوند خیلی خوب است ، هیچ وقت هم مجاز لازم نمی آید . مرحوم صاحب قوانین وصاحب معالم و این ها می گویند : مجاز است . خب اگر حرف مرحوم آخوند نباشد ، این هم درست است ، برای این که گفت: اکرم کل عالم ، خب این لفظ را در عموم استعمال کرد، فردا گفت : لا تکرم الفساق منهم ، می فهمیم اکرم العلماء را که در عموم استعمال کرد ، عموم نبوده است ، می شود مجاز ، از علماء علمای عادل را اراده کرده است . در مخصص متصل کلام تمام شده ، اما در مخصص منفصل کلام تمام نشده است ، وقتی کلام تمام شده است ، اگر ما اراده استعمالی داشته باشیم – که حرف مرحوم آخوند است- می شود حقیقت و اما اگر اراده استعمالی نداشته باشیم ، که مرحوم نائینی می فرمایند : اراده استعمالی هزل است؛ دروغ است؛ بی خود است . می گوئیم : خیلی خب الان گفت : اکرم کل عالم وهیچ چیز دیگر نگفت ، کلام تمام شد ، ولی واقعاً از این کل عالم بعض رااراده کرده است ، خب می شود مجاز و فردا که گفت : لا تکرم الفساق منهم این قرینه است برای این که از کل عالم بعض را اراده کرده است ، از آن قرینه ، مجاز می فهمیم . اگر آن قرینه نیاید ، حقیقت می فهمیم ، حالا که قرینه آمد ، می گوئیم مجاز است .لذا تعدد دال و مدلول در مستثنای متصل حرف بسیار خوبی است . چرا ؟ برای این که هنوز کلام تمام نشده ، کل در خودش استعمال هم در خودش ، آن عادل هم در خودش ، کلام که تمام می شود ، کل ما محصور می شود ؛ متخصص می شود ، یعنی با تعدد دال ومدلول می فهمیم مدخول کل کم است . ولی حرف ما در مستثنای منفصل است . در مستثنای متصل اصلاً کسی حرف ندارد ، مثل مرحوم صاحب معالم هم تصریح می کنند که مستثنای منفصل مجاز است ، نه مستثنای متصل ، مستثنای متصل که کسی نگفته است مجاز است، همه حرفها در مستثنای منفصل است ، مثلاً امروز گفت : اکرم العلماء ، خب این کلام ظهور دارد ، یعنی باید همه شان را اکرام کنی ، فردا نگفته بود لا تکرم الفساق منهم ، همان دلیل دیروز به ما می گفت باید همه شان را اکرام کنی و حالا که می گوید لا تکرم الفساق منهم ، ضربه می زند به اکرم العلماء و ضربه زدن یعنی مجاز؛ یعنی استعمال کردن لفظ در کل و اراده بعض .و علی کل حال این حرف مرحوم نائینی که فر مودند : تعدد دال و مدلول ، یک اصطلاح خوبی است ،اما به درد مستثنای متصل می خورد ، نه مستثنای منفصل ، چون تعدد دال و مدلول در مستثنای منفصل می گوید یکی حقیقت است ، یکی مجاز ؛ می گوید : عام ما مجاز است ، این قرینه اش است ، در مستثنای متصل کلام تمام نشده است ، اگر کلام تمام شده بود ، می فهمیدیم کل در عموم استعمال شده ، اما اراده عموم نشده است ، ولی در مستثنای متصل تا دارد حرف می زند و کلام تمام نشده ،شما نمی توانید چیزی گردنش بگذارید، این را در منطق گفته اند، در ادبیت هم گفته اند ، مثلاً گفت :اکرم کل عالم ،در دهنش را بگیرد و بگوئید:حرف نزن ،حرف نزن . می دانید می خواهد بگوید کل عالم عادل ،اما چون خودت عادل نیستی ، می خواهی با اکرم کل عالم درستش کنی ، لذا در دهنش را می گیری و نمی گذاری حرفش را بزند .خب می گویندآقا این کلامش تمام نشده ، مجمل است ، باید صبر کنی کلام تمام شود ، وقتی کلام تمام شد ، حجیت پیدا می کند ، وتا کلام تمام نشده است ، اصلاً ظهوری در کارنیست . وقتی که گفت :اکرم کل عالم عادل ،ظهور می آید روی عالم عادل .اما این ظهور تعدد دال و مدلول است ،یعنی یک کل داریم ،یعنی همه شان ، یک عالم داریم ، یعنی همه شان ، یک عادل داریم ، یعنی همه شان . بر می گردد به این که همه علمای عادل ، اکرام کن و علمای غیر عادل را تخصصاً بیرون است . این می شود تعدد دال ومدلول و خیلی هم خوب است . و اما در منفصل کلام ظهور پیدا کرد ، گفت :اکرم العلماء ، ثم فردا گفت :لا تکرم الفساق منهم . این لا تکرم الفساق منهم می خورد به اکرم العلماء ، یعنی این که گفتم : اکرم العلماء و کلام من ظهور در همه داشت ، نه . این یعنی مجاز ،یعنی استعمال شیء دربعض ماوضع له .مرحوم آخوند نمی گویند : تعدد دال ومدلول غلط است ،می گویند این وقتی گفت اکرم العلماء ، این عام در معرض تخصیص است . آن وقت باید بگردیم ،تفحص کنیم ببینیم خاص پیدا می کنیم یا نه ، وقتی خاص پیدا کردیم ، می گوئیم : آن عام ضرباً للقانون بوده است ، اگر هم خاص پیدا نکردیم ، می گوئیم تطابق اراده جدّ و استعمال می گوید : باید همه آنها را اکرام کرد . مرحوم آخوند می روند در معنا ، یعنی اراده جد و اراده استعمال اصلاً مربوط به لفظ نیست ، می برند در معنا و می گویند : در معنا ،در حقیقت ، در واقع ، اراده این آقا گاهی اراده استعمالی است ، گاهی اراده جد . مرحوم نائینی می گوید : ما این را قبول نداریم ، اراده جد و استعمال همیشه با هم است و الا هزل لازم می آید ، پس بنابراین ، این حرف مرحوم آخوند که می فرمایند : گاهی اراده استعمالی هست ، ولی اراده جد نیست ، این حرف بی جایی است . خودشان چه می گویند ؟ می گویند : حقیقت است ، اما به تعدد دال و مدلول .به مرحوم نائینی عرض می کنیم : در مستثنای متصل همین است که فرمایید ؛ در مستثنای متصل ، تعدد دال و مدلول به ما می گوید : اکرم العلماء الا الفساق منهم ، یعنی تعدد دال و مدلول روی یک ظهور ، الا الفساق منهم دارد و اما اگر الا الفساق منهم فردا آمد ، یک ساعت دیگر آمد ، اکرم العلماء می گوید:همه  علماء را باید اکرام کرد؛ به قول شما اراده جد و استعمال می گوید :همه علماء را باید اکرام کرد ؛ یک ساعت دیگر که گفت : لا تکرم الفساق منهم ، این قرینه برای چیست ؟یعنی من از اکرم العلماء ، همه علماء را اراده نکرده ام . می شود مجاز ؛ استعمال شیء در بعض ما وضع له.علی الظاهر فرمایش مرحوم نائینی را در مخصص منفصل نمی شود درست کرد ، اما فرمایش ایشان – تعدد دال و مدلول – در مخصص متصل خیلی متین است . یک حرف هم استاد بزرگوار ماآقای بروجردی " رضوان الله تعالی علیه " دارند ، که ایشان ، اول کلام استادشان – مرحوم آخوند – را خراب می کنند ، بعد هم خودشان یک حرفی دارند که سابقاً هم نقل کرده ام ، که در باب مجاز حرف خیلی خوبی است که انصافاً ابتکار مرحوم آقای بروجردی هم است . در مقابل سکاکی که استعاره تخیلی درست کردند ، بعدش مرحوم آخوند آن استعاره تخیلیه را حقیقت ادعائیه کرده اند ، مرحوم آقای بروجردی در مقابل این ها یک ابتکار خیلی شیرینی دارد که انصافاً شیرین تر از حقیقت ادعائیه است . ان شاء الله فردا این را نقل می کنیم .

    و صلی الله علی محمد وآل محمد .



    [1] . فوائد الاصول ، ج2،ص517 ؛ " فالمستعمل ان کان قد اراد المعانی الواقعه تحت الالفاظ فهو ، و الا کان هازلاً ".

    [2] . فوائد الاصول ؛ ج2، ص518؛" بل التحقیق ، هو ان یقال: انّ کل من اداه العموم ومدخولها لم یستعمل الا فی معناه ، و التخصیص سواء کان بالتمصلاو بالمنفصل ، وسواء کان التخصیص انواعیاً او افرادیاً ، و سواء کانت القضیه حقیقیه او خارجیه ، لا یوجب المجازیه ، لا فی الا فی الاداه و لا فی المدخول ".

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365