جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: قواعد / قاعده اصالة الصحة
    موضوع درس:
    شماره درس: 338
    تاريخ درس: ۱۳۷۷/۵/۶

    متن درس:

    اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

    فصل سوم بحث در باب اصالة الصحة اين بود كه آيا اصالة الصحة جارى كنيم براى اينكه عمل فاعل را پيش خودش بگوييم درست است اجتهادا يا تقليدا درست آورده است؟ يا اصالة الصحة جارى مى‏كنيم براى اينكه بگوييم عمل پيش ما درست است؟ يعنى پيش آنكه اصالة الصحة جارى مى‏كند حالا يا اجتهادا يا تقليدا؟ يا اينكه اصالة الصحة را جارى مى‏كنيم براى حكم واقعى، مى‏گوييم اين عمل را مطابق با واقع آورده است؟ يا اينكه اصالة الصحة جارى مى‏كنيم لا بشرط، مى‏گوييم اين عمل صحيح است من دون اينكه نسبت به فاعل بدهند، نسبت به عامل بدهند، نسبت به واقع بدهند، اين عمل صحيح است؟

    ديروز گفتم مرحوم شيخ انصارى مسئله را حل نكرده و با «فيه» وجهان رد شده‏اند و راجع به اصالة الصحة در واقع او صحبت نمى‏كنند، راجع به اينكه اصالة الصحة راجع به عامل است يا راجع به فاعل است همين جور مسئله را گذاشته‏اند و رد شده‏اند[1]. بعدش ديگران مثل مرحوم نايى‏نى و مثل استاد بزرگوار ما حضرت امام و مثل مرحوم آقاى خويى و مثل آقاى حكيم و امثال اينها يك مقدارى درباره‏اش صحبت كرده‏اند.

    حالا قطع نظر از صحبتها، اگر ما اصالة الصحة را اماره دانستيم ـ چنانچه ما اماره دانستيم ـ بايد برويم ببينيم اماره براى ما چه‏كار مى‏كند، هركار كه اماره براى ما كرد اصالة الصحة هم اينجا همان كار را مى‏كند، در باب اماره از زمان مرحوم آخوند به اينطرف گفتند كاشف از واقع است، به اين معنا كه «ان طابق الواقع تنجز التكليف و ان خالف الواقع معذور»[2]. اگر زراره گفت تسبيحات اربعه در نماز يك مرتبه كفايت مى‏كند، اين قول زراره كه مجتهد بر طبق او فتوى مى‏دهد و مى‏گويد درنماز تسبيحات اربعه يك مرتبه كفايت مى‏كند، اين يا موافق با واقع است يا مخالف با واقع است، اگر مطابق با واقع است، آن تكليف كه واقع و نفس الامر است كه به او مى‏گوييم بالفعل، آن تكليف را منجز مى‏كند؛ اماره ان طابق الواقع فتنجز التكليف و اما اگر مخالف با واقع است و اين در رساله نوشت يك مرتبه كفايت مى‏كند و خودش و مقلدين او يك مرتبهخواندند در واقع نماز نخوانده‏اند اما معذورند اين فتوا عذر است. اين باب اماره است كه بالاخره يك فكر قوى شده از زمان مرحوم آخوند به اين طرف كه در كلمات مرحوم شيخ هم هست. روى اين اصل حكم ظاهرى هم نداريم. اينكه قدماء از اصحاب ما و مثل متاخرين از اصحاب ما مثل مرحوم علامه و مرحوم شهيدين حكم ظاهرى درست مى‏كردند در مقابل حكم واقعى، ما ديگر حكم ظاهرى نداريم، آنچه هست احكام واقعيه است و مؤدات امارات و اصول اينها احكام ظاهرى نيستند، اينها اگرمطابق با واقع در آمدند همان واقع است و منجز التكليف و اگرمخالف با واقع در آمدند، هيچى هستند و ما هيچى نياورده‏ايم يعنى واقع را كه نياورده‏ايم حكم ظاهرى هم كه نداريم اما عذر هم داريم. در حالى كه نماز نخوانده يا نماز بدون عذر خوانده، معذور است. اگر شما اصالة الصحة را فرموديد اماره است، معناى اماره اين است اينكه شما مى‏فرماييد صحيح است يعنى عمل را انجام داد نمى‏دانيم اين عمل مطابق با واقع است يا نه، مى‏گوييد بگو صحيح است. معناى صحت يعنى طابق الواقع. حالا اگرمطابق با واقع است اصالة الصحة براى شما تكليف را منجز كرده است، اگرمخالف با واقع باشد اصالة الصحة شما را معذور كرده است، مثل خبر واحد. اينها در صورتى است كه بگوييم اماره است.

    اگر هم بگوييم اصل است، ما در باب اصول همان را مى‏گوييم كه در باب اماره گفتيم. گرچه در كفايه مرحوم آخوند درباب اصول نتوانسته‏اند اينجورها بگويند، اما واقع و نفس الامر اين است كه آنچه در باب اماره مى‏گوييم در باب اصول هم مى‏گوييم. يعنى مثلاً اصالة الصحة اگر اصل باشد معناى او اين است كه وظيفه ما را در ظرف شك تعيين مى‏كند، كارى به واقع هم نداريم. وظيفه تو در ظرف شك اين است كه اگرعمل را انجام داد نمى‏دانى اين عمل آيا مطابق با واقع است يا نه، اين نماز كه دارد مى‏خواند آيا وضوى او را گرفت يا نه، غسل بلد است يا نه، بگويى نماز صحيح است. حالا من نمى‏دانم نماز اين صحيح است يا نه اصالة الصحة مى‏گويد نماز صحيح است. نماز صحيح است يعنى اينكه اگرتو نماز استيجارى به او دادى، برائت ذمه از تو مى‏شود. حالا اگر نماز اين صحيح است برائت ذمه از شما مى‏شود واقعا و نفس الامر، اگر نمازش باطل است برائت ذمه از شما نمى‏شود، اما شما لازم نيست نماز را دومرتبه بجا بياورى، يعنى معذورى. باز برمى‏گردد به اينكه ان طابق الواقع تنجز تكليف است، ان خالف الواقع فمعذور و شما مثلاً پسر بزرگى، بايد يكسال نماز براى در بدهى، واجب است. حالا به كسى كه موثوق به است، يكسال نماز مى‏دهى، نمازها را خوانده، اما نمى‏دانى صحيح خواند يا نه. اصالة الصحة به ما مى‏گويد نماز اين صحيح است. وقتى نمازاين صحيح شد، پس برائت ذمه از نماز پدر است. اگر راستى صحيح باشد، برائت ذمه است واقعا، اگر صحيح نبوده، شما معذور هستيد و ديگر لازم نيست براى پدرنماز ديگرى بدهى ولو واقعا اشتغال ذمه داشته باشد. برمى‏گردد به اينكه اصول هم مثل امارات ان طابق الواقع تنجز و ان خالف الواقع فهى عذر. لذا خيلى تفاوت نيست، يااصلاً تفاوت نيست بين اينكه ما اصالة الصحة را اصل بدانيم يااماره بدانيم. همه‏اش رفتيم سر واقع، چى از او استفاده مى‏كنيم؟ اينكه اصالة الصحة براى ما واقع درست مى‏كند. نه كارى دارد به فاعل و نه كارى دارد به عامل و سر و كار دارد به هر چه اماره واستصحاب سرو كار دارد، اين اصالة الصحة هم همين جور سر و كار دارد؛ امارات سر و كار دارد با واقع، اصالة الصحة هم سر و كار دارد با واقع و اصلاً روى عرض ما حرف مرحوم شيخ انصارى سالبه به انتفاء موضوع مى‏شود و اصلاً اصالة الصحة نه نظر به عامل دارد و نه نظر به فاعل، بلكه اصالة الصحة عمل را مى‏گويد صحيح است، مى‏گويد مطابق با واقع است و اگر مطابق با واقع درنيامد، مى‏گويد تو معذورى.

    ظاهرا همين جور بايد مشى كنيم و ظاهرا اصالة الصحة عند العامل و اصالة الصحة عندالفاعل نبايد مورد بحث ما واقع شود. چنانچه عقلاء هم كه اصالة الصحة دارند، قاعده يد دارند، آنها هم او را نمى‏برند روى فاعل يا روى عامل و يك بيع و شرايى بين بايع و مشترى واقع مى‏شود يا بطور ناخودآگاه نماز مى‏خواند، نماز امام جماعت را صحيح مى‏داند، نماز مأمومين را هم كه متصل به آن هستند صحيح مى‏داند، بدون اينكه برود روى اختلاف فتاواى.

    يعنى اصالة الصحة عند الواقع است نه عند الفاعل صحبت مى‏كند ونه عند العامل و در ذهن اونمى آيد. و دليل عمده ما نه سيره است، بايد ببينيم اصالة الصحة را كجا جارى مى‏كند وچه از او نتيجه مى‏گيرد. او رامى‏برد روى واقع، مثلاً دو تا شريك دارند با هم كارمى كنند و از دو تامجتهد دارند تقليد مى‏كنند، آن شريك مى‏داند كه مجتهد آن فتاوايى دارد كه اين قبول ندارد، يعنى مقلَد او قبول ندارد، آن شريك هم همين طور يكسال اينها با هم شراكت مى‏كنند، آن كار مى‏كند براى او و او هم كار مى‏كند براى او و اصلاً به ذهنشان هم نمى‏آيد كه اختلاف فتاواى را چه كار كنيم، و اصالة الصحة جارى مى‏كند در فعل او، مى‏گويد كسب او درست است، آن هم اصالة الصحة جارى مى‏كند در فعل اين و مى‏گويد كسب او درست است و معلوم مى‏شود كه اينها همه اصالة الصحة را با واقع مى‏سنجند. شما مى‏رويد بازار بطور ناخودآگاه هر چه مى‏خواهيد مى‏خريد، با چى مى‏خريد؟ با «من استولى على شى‏ء فهو له» مى‏خريد. اين ارتكاز شما شده، اين سيره عقلاء است. اما حالا برويد بازار ـ كه وسواسى‏ها هم اين كار را نمى‏كنند ـ بگوييد ـ اگر خودتان مجتهد باشيد ـ بين اجتهاد من و اينها كه توى بازار هستند، مقلدهايشان خيلى اختلاف فتاواى دارند، حالا با اختلافها من نمى‏دانم كه وضع چه جورى است، آيا اينها درست عمل مى‏كنند، مطابق با فتواى من است يا نه، در او مى‏مانيد و ديگر اصالة الصحة نمى‏توانيد جارى كنيد، قاعده يد نمى‏توانيد جارى كنيد. در حالى كه هيچ كس حتى محتاطها و وسواسى‏ها هم نه اينجور شكى مى‏كنند و نه اينجور احتمال براى آنها مى‏آيد؛ هيچ وقت نمى‏گويند اصالة الصحة عند الفاعل يا اصالة الصحة عند العامل، بلكه مثل امارات كه مى‏گويند ان طابق الواقع منجز و ان خالف الواقع فمعذور، اينجا هم همين را مى‏گويند كه اگرمطابق با تكليف است منجز است و ان خالف الواقع معذور است. قاعده يد يعنى «من استولى على شى‏ء فهو له» مى‏گويد اصالة الصحة عند الواقع جارى است. اين هم اين فصل. فصل آخرمان ان شاء اللّه‏ روز شنبه.

    وصلى اللّه‏ على محمد و آل محمد.

     



    [1]- «الاوّل: ان المحصول عليه فعل المسلم هل الصحة باعتقاد الفاعل او الصحة الواقعية؟... وجهان، بل قولان...». فرائد الاصول، پيشين، ج 2، ص 393. البته بر خلاف فرمايش حضرت استاد مرحوم شيخ نفرموده‏اند: آيا اصالة الصحة راجع به عامل است، يا راجع به فاعل، بلكه فرموده‏اند: آيا مراد صحت به اعتقاد فاعل است، يا صحت واقعيّه، بنابراين اشكال حضرت استاد هم متوجه مرحوم شيخ نيست.

    [2]- «انّما تكون موجبة لتنجز التكليف اذا اصاب وصحة الاعتذار به اذا اخطأ». كفاية الاصول، پيشين، ص 319.

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365