جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: شب زنده دارى
    موضوع درس:
    شماره درس: 59
    تاريخ درس: ۱۳۷۶/۸/۱۴

    متن درس:

    اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم. بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

    اين دستور العمل كه اول سوره مزمل بود تمام شد و انصافااين دستور العمل خيلى بالا است و ما از ثرآن از روايات از كلمات بزرگان در تك تك اين دستور العمل مى‏بينم كه به آن خيلى اهميت داده شده است و معلوم است اگر كسى بتواند به همه اين دستور العمل عمل بكند كه مى‏توانيم از نظر شير و سلوك اخلاقمان انصافا خيلى كار كرديم و خيلى راه را مى‏توانيم طى بكنيم من تصميم داشتم امروز يك بحث ديگر اخلاقى را شروع بكنم اما با اجازه شما اگر اين دستور العمل يك مرورى بر او بشود شايد خوب باشد اول اين دستور العمل شب بيدارى بود «يا ايها المزمل قم اليل الا قليلا نصفه او نقص منه قليلا اوزد عليه» يعنى به اندازه ممكن حالا براى ما طلبه‏ها يك ساعت قبل از اذان صبح خيلى در زندگى تاثير دارد براى اينكه توفيق پيدا بكنيم براى كا رهايمان خضلانى در روز برايمان پيدا نشود گره‏اى پيدا نشود و مهمتر اين مشكل روحى خلجانى پيدا نشود خيلى موثر است براى اينكه بعضى اوقات يك جرقه انسان را بيچاره مى‏كند و چه بسيار مهم ديديم حالا اين جرقه گاهى جرقه شيطانى است و شييطان وسوسه مى‏كند گاهى هم از رفيق بد از گوينده بد يك شبهه ايجاد ميشود وآن شبهه ناگهان چشمها را باز مى‏كند به بى دينى سر در مى‏آورد من زياد از كلمه منحرغين ديدم يا در تاريخشان خواندم كه با يك جرقه با يك وسوسه با يك جمله‏اى اينها افتادند در حال انحراف و كم كم ديگر دست بر داشتند از همه چيز ديگر نماز شب شد خرافات كم كم خدا و معاد هم شد خرافات چه كسى بايد جلوى اين وسوسه‏ها را بگيرد خدا چه موجب مى‏شود كه خدا جلوى اين وسوسه‏ها را بگيرد يك شب بيدارى و ما طلبه‏ها حتمابايد اين شب بيدارى را داشته باشيم نداشته باشيم ضرر كرديم خيلى ضرر كرديم و بخصوص همين شب بيدارى قرآن شريف تا همين اندازه جا دارد كفايت مى‏كند اما معلوم است كه در بحثها مى‏گفتم ديگر لازمه‏اش آن يك ساعت رابطه با خدا است آن نماز شبى كه مقام محمود مى‏دهد «ومن اليل فتهجد به نافلة لك عسى ان يبعثك ربك مقاما محمودا»اسراء(79)و نمى‏شود ما نمتز شب نداشته باشيم نمى‏شود مرحوم آيه اللّه‏ العظمى آقاى مرعشى مى‏گفتند كه يك طلبه سيدى خدمت آقا امام زمان رسيده بود در گرفتارى عجيبى هم بود وقتى آقا امام زمان گرفتاريش رارفع كردند بهش گفتند كه ننگ است كه كسى طلبه باشد اما نماز شب نخواند معلوم است راستى نقص است ننگ است ما طلبه‏ها اگر قدر و منزلت خود را بدانيم ديگر خواه ناخواه نماز شب خوان مى‏شويم نمى شود نمى‏شويم يك آقاى بود مرحوم آقاى سيد حسين قاضى اين هم مباحثه‏اى حضرت امام بود مرد بالاى بود مرد بى آلايشى بود وقتى توى كوچه راه مى‏رفت طلبه‏ها معمولاً خيال مى‏كردند يك پير مرد بى سوادى، يك پير مرد معمولى، اما خيلى بالا بود هم علمش بالا بود حالا مراد آن سير و سلوكش است و اين چيزها داشت مرحوم حاج آقا مصطفى «رحمة اللّه‏ عليه» مى‏گفتند كه از مغازه نانواى از حرم آمد بيرون من آمدم رد بشوم گفت آقا مصطفى  يك اسكناسهاى توى دستش بود گفت اين نوت ا را مى‏بينى طولى نمى‏كشد عكس پدرت روى اين نوتها خواهد آمد چيز داشت مرادم اينجا است كه ايشان مى‏فرمودند كه من جمكران خدمت آقا رسيدم آقا فرمودند كه اگر مى‏خواهى دعايت مستجاب بشود خدا را قسم بده به جيره خواران من گغتمجيره خواران شما كيست فرمودند طلبه‏ها و خيلى مقام است كه امام زمان بگويند خدا را قسم بده به طلبه‏ها تا دعايت مستجاب بشود نمى‏شود اين طلبه نماز شب نخواند اينكه معنا ندارد همين طور كه مرحوم آقاى نجفى گفتند ننگ است براى طلبه كه نماز شب نباشد ديگر لازمه اين نماز اول وقت است اهميت به نماز، اين اهميت به نماز را خيلى اهميت بدهيد خيلى مقام معظم رهبرى به من مى‏گفتند كه چندين سال قبل به مرحوم آيت اللّه‏ العظمى آقاى بهجت گفتم كه آقا يك نصيحتى به من بكنيد فرمود نصيحت، نماز اول وقت اگر هر سعادتى مى‏خواهى نماز اول وقت به هر كجا مى‏خواهى برسى نماز اول وقت ايشان مى‏گفتند من آن اهميتى كه ايشان مى‏گفتند ندادم يك سال ديگر يا بيشتر به ايشان گفتم آقا يك نصيحتى به من بكنيد فرمودند كه عجب است كه ما مى‏گوييم عمل نمى‏كنند بعد دو دفعه مى‏گويند نصيحت بگنيد نماز اول وقت واين را هم در روايت ديدم هم مى‏خوانيم كه ائمه طاهرين پيغمبر اكرم وقتى مؤذن گفت اللّه‏ اكبر ديگر يك حال تلاطم عجيبى پيدا مى‏كردند حتى عايشه مى‏گويد كه رنگ آقا تعقيير مى‏كرد ديگر آقا ما را نمى‏شناخت ما آقا را نمى‏شناختيم يا اينكه اميرالمومنين  عليه‏السلام مى‏فرمودند كه موقع امانت خدااست يا امام سجاد عليه‏السلامديدند مى‏لرزيد، امام دوم نمى‏توانستند وارد مسجد بشوند تا آن امانت خدا داده نمى‏شد يك تلاطم درونى هيچ فراموش نمى‏كنم اين كه ناهار ميهمان بوديم سه چها نفر من جمله حضرت امام هم بودند اين آقا از فضلا هم بود نمى‏دانم چرااين همان وقت كه مؤذن داشت مى‏كفت اللّه‏ اكبر به جاى اينكه جا نماز بيايد سفره آمد من ديدم كه حضرت امام به التماس افتادند پس لااقل اجازه بدهيد نماز ظهرمان را بخوانيم و پا شدند نماز ظهر را خواندند و بعد اجازه دادند كه سفره پهن بشود يا اينكه من ديدم بزرگان ولو جلسه فوق لعاده مهم است اما نيمه كار ديگر نمى‏شد وقتى مى‏بيند نمى‏شود خودش پا مى‏شود ولو نماز فردى بالاخره نمازش را مى‏خواند نگذاريد اين نماز اول وقت ولو چند دقيقه از بين برود ابن‏ها ديگر از لوازم آن جمله اول است ديگر همين طور كه قرآن هم مى‏گويد«واستعينوا باصبر و الصلوة» اينكه انسان براى همه چيز مى‏تواند از نماز كمك بگيرد در روايات داريم سلمان كمرشان درد مى‏كرد خيلى شديد پيغمبر آمدند ديدند خيلى مى‏نالد فرمودند كه دو ركعت نماز بخوان گفت يا رسول اللّه‏ مگر نماز براى كمر درد هم خوب است مگر نخواندى «واستعينوا باصبر والصلوة» و راستس با دو ركعت نماز خيلى كارها مى‏شود كرد خيلى كارها مى‏كنند، كردند و اين نماز اول وقت نماز، اين بايد در زندگى حتماباشد نماز نوافل راحالا همه‏اش را نخوانيد كه بايد بخوانيم اقلاًاين نماز شب حتما بايد باشد نمى‏شود نباشد و الا علم مى‏شود بى بركت من چه بسيار ديدم كه راستس شصت هفتاد سال زحمت كشيده خوب زحمت كشيده است به قول عوام مثل موم فقه و اصول و فلسفه تو دستش است اما يك ذره ازاين علم نه نتيجه برد نه نتيجه داد بعد يك مقدار برويم تو زندگيش مى‏بينيم تو نماز، تو نماز شب، نماز اول وقت اينها لنگ است من زياد ديدم كه ريشش سفيد است پايش لب گور است اما در مجلس دهتا غيبت مى‏كند وقتى يك مقدار برويم جلو مى‏بينيم اين غيبتها اين حرفهاى ما لا يعنى‏ها از كجا سرچشمه گرفته است اين نماز كمك حال اين نيست اين نماز شب نيست بقول آن آقا مى‏گفت مى‏دانيد براى چه مقدسم مى‏گويند براى اينكه نماز صبح من يك ركعتش اين طرف آفتاب يك ركعتش آن طرف آفتاب است هميشه قاعده من ادرك اينها معمولاًمشكل است حالا شماها كه اينجور نه بعضى اوقات تو بعضى از مدارس آدم مى‏بيند كه مثل مورچه كه نهارش آمده‏است بيرون اين جور طلبه‏ها سر حوض هستند نمى‏شود كه آقابراى اينكه آفتاب نزند مى‏دود نه بابا يك ساعت قبل از اذان صبح نمى‏شود كا بيدرا نباشيم نمى‏شود الا كل حال از شما تقاضادارم اين نماز اول وقت با جماعت مؤدب با حضئر قلب حضور قلبش كار مشكلى است اما به هر اندازه كه مى‏شود روايات فراوانى داريم كه به هر اندازه كه حضور قلب داشته باشى آن نماز مقبول است ما بقى‏اش كه ديگر مقبول نيست مگر با كرم خدا با توسل به اهل بيت با صلواتهاى كه قبل يا توى نمازها مى‏فرستيم با سلام آخر با اينها بقبولانيم و الا نماز حضور قلب مى‏خواهد حالا حضور قلب نداريم نمى‏شود كه آدم از اول نماز تا اخر نماز خود را در محضرخدا بيابد لااقل توجه حضور قلب به اين اندازه توجه به اينكه چه مى‏گوييم حالا اين هم نمى‏شود آن ادب حضور ادب حضور اين ادب حضور ديگر حتمابايد باشد آن تعقيب بعد از نماز اين روايتى كه راوايت داريم اگر يك كسى نماز خواند و پا شد رفت پروردگار عالم به ملائكه گل مى‏كند اين تعقيبها اين همه مفاتيح محدث قمى شما مى‏بينيد شايد حمسش نمى‏دانم ثلثش در باب تعقيبات است تعقيبات مشتركه تعقيبات مختصه اينها همه براى ما است ديگر براى ما طلبه اول براى طلبه‏ها است اى آقا اى طلبه جوان، طلبه پير، اين را بارها استاد بزرگوار ما مرحوم آيت اللّه‏ بروجردى مى‏فرمودند يك علاقه خاصى به شيخ طوسى داشتند اگر يك وقت مى‏خواستند شيخ طوسى را رد كنند اين را مى‏گفتند شايد بيش از هفت هشت مرتبه كه من در خدمت ايشان بودم در اين چند ساله ايشان گفتند كه‏اى مصباح المتهجد كه شيخ طوسى نوشتند اول يك دوره خودشان عمل كردند از اوا تا آخر مصباح المتهجد يك مفاتيح است ديگر از بزرگيش برابر يك مفاتيح است همه‏اش را بهش عمل كردند بعد هم براى اينكه «لم تقولون ما لا تفعلون»را يك دفعه خداى نكرده شاملشان نشود يك دوره عمل كردند براى اينكه «و انذر عشيرتك الاقربين» عمل كرده باشند وا داشتند خانواده‏شان يعنى زنشان، دخترشان، پسرشان يك دوره عمل كردند بعد اجازه چاپ دادند اين را مى‏گويند طلبه اين طلبه معلوم است كه شصت و شش سال عمر  ميكند دويست جلد كتاب مى‏نويسد اگر حوزهنجف با آن همه مرجع تحويل دادن همه مرهون زحمات او مى‏شود معلوم است كتابهايش هم يكى مى‏شود مبثوت فخر است براى شيعه يكى در دهن سنس را مثوت انداخت يكى ميشو تهذيب چكش استبراى مراجع يكى مى‏شود استبثار چكش است براى مراجع يكى مى‏شود خلاف بين همه اقوال سنى و شيعه يكى مى‏شود تبيان و يك دور حتى اين تفسيرهاى كه بعد نوشته شده است حتى مجامعالبيان با آن همه خوبى مجامع البيان خيلى تفسير بالاى است مى‏بينيم از تبيان شيخ طوسى گرفته شده است شصت و پنج سال هم بيشتر عمر نكرده است دويست جاد كتاب اينجورى نجف آن شايد مثلاً آن هزار ساله نجف بيش از چندين هزار مرجع مثل صاحب جواهر مثل شيخ انصارى تحول  جامعه داده است ديگر مثل كاشف الغطاها اگر بخواهيم عمر بابركت باشد رابطه با خدا مى‏خواهد نمى‏شود بدونه رابطه با خدا نمى‏شود والا آدم ممكن است، من يادم نمى‏رود اول طلبه‏گى يك فرائد مى‏خواستم نبود ما به يك وضع عجيبى درس مى‏خوانديم وضع عجيبى ما شفا مى‏خوانديم پيش استاد بزرگوارمان علامه طباطبايى و در اين درس دو سه تا شفا بيشتر نبود مرادم اينجا است كه متابخانه مدرسه حجتيه يك شفا داشت اذا من و حضرت آية اللّه‏ مصباح و حضرت آية اللّه‏ بروجردى اين را قسمت كرده بوديم ساعت 10ـ9 مال من 11ـ10 مال آقاى جوادى 12ـ11 مال آقاى مصباح كتاب كجا بود؟ لذا فرائد نداشتيم رفتيم در مغازه يك بهاى كه فرائد بخريم يك كتاب آورد فرائد به اندازه همان كتاب فرائد گفتيم اين راكه نه يك جمله آن بهاى گفت آن جمله آن بهاى اين بود مى‏دانى فرق اين فرائد باآن فرائد چيست چونكه او براى خدا بوده است فرائدى شده كه الان گير نمى‏آيد اگر هم باشد قيمتش مثلاًشصت تومان است و ام اين حالا بهت مى‏دهم سه تومان نمى‏خرى، راست مى‏گويد حرف خوبى است آقا بعضى لوقات مى‏بينيم يك كتاب همه چيز دارد اما جا نيفتاده است چرا براى اينكه آن رنگى كه بايد داشته باشد ندارد رنگ مى‏خواهد «سبقة اللّه‏ و من احسن من اللّه‏ سبقه» رنگ خدا چه رنگ خوبى نمى‏شودبدونه رابطه با خدا به جاى رسيد و اينكه انسان دنيايش آباد بشود ايكه به جاى رسيدن حالا انسان از راه اهل علم اهل قلم از راه طلبه‏گى از راه منبر يك پولى بدست مى‏آورد يك كاسب مى‏شود يك تاجر مى‏شود، تاجر با يك معامله سال ما رايك روزه در مى‏آورد هرچه مى‏خواهيم كه نمى‏توانيم مثل آن تاجر برويم اگر هر دويمان دنيا طلب باشيم او يك روزش يك سال ما است بنابر اين ما كه اين نيستيم ما چيز ديگر هسستيم و الا خداى نكرده اگر علممان را بخواهيم براى تجارتمان علممان را بخواهيم براى دنيامان طلبه‏گى را بخواهيم براى دنيامان براى رياستمان نمى دانم اين چيزهاى كه زخارف دنيا است اگر اين باشد آنها خيلى مقدم بر ما است خيلى، قرآن هم العياذ بااللّه‏ اين جورها نباشد قرآن هم جوابمان را مى‏دهد «يأكلون كما تأكل الانعام»راسسست اگر هم و غممان شكم باشد «يأكلون كما تأكل الانعام» چه فرقى مى‏كند قر آن است ديگر چه فرقى مى‏كند اگر انسان راستى هم و غمش شكم باشد يك آهو خيلى بهتر از ما است هم مى‏تواند علف بيابان ساده آسوده بدونه غم غصه بدون زحمت يك آبى هم يك جا پيدا مى‏شود مى‏خورد يك وقت هم ارضاء غريضه جنسى مى‏كند خوب تمام شد خوابى هم مى‏رود اما بخواهيم همان آهو را در وردن و آشاميدن و ارضاء غريضه جنسى‏اش خواب و استراحتش را فراهم كنيم چقدرها خون جگر مى‏خواهد تا بتواند خانه تهيه بكند قرضهاى خانه مى‏ميرد وارثها بايد وامهاى خانه‏اش را بدهند اينكه زندگى نشد بايد توى اين مشكلها يك چيز ديگر در ميان باشد و آن اينكه برويم جلو بشود شيخ طوسى برويم جلو بشود شيخ انصارى واينها حالا ما خيال مى‏كنيم شيخ انصارى مثلاً نابغه بوده است نه نابغه نبوده دو چيز داشته يك كار همبن كه توى دستور العمل بود«و انّ لك فى النهار سبحا طويلاً» مثل ستاره شناور مثل اين كره زمين شناور چه جور حركت‏ها متعدد دارد در روز بايد چنين باشيم يك طلبه بايد مثل يك ستاره شناس متحرك با آن سرعت همين زمين ما 16 حركت دارد اين اندازه زا حلا مى‏گوييم شايد بيشتر هم باشد اين 16 حركت با چه نظمى امااما با چه سرسام آورى «انّ لك فى النهار سبحاطويلاً» يعنى آقا از كره زمين ياد گير 16 كار بايد روى كله تو هر 16 كار را خوب انجام بده مى‏شود اگر نظم داشته باشيم اگر اراده داشته باشيم اگر بخواهيد مى‏شود اما اين فقط فايدهاى ندارد شبمان بايد ديگر براى خدا همان كه راجع به اميرالمومنين  عليه‏السلام دارد كه«زاهد فى ليل و اسد فى النهار»شب كه مى‏شد«يتململ كتململ سليم يقول آه م قلة الزاد و بعد السفر بحجد الطريق و خر موسى سعقا» چندين مرتبه «خرّ موسى سعقا»غش كه نمى‏كرد مى‏رفت در عالم ملكوت ديگر اسمى رسمى از اين عالم كثرت نداشت منقمر در عالم وحدت اين شبش روش آن بيست و پنج ساله‏ها آن بيست و پنج سال كه خان نشين بود 26 مزرعه آباد كرد اما براى كى؟ براى فقرا براى ضعفا در يكى از اين مزرعه هايش مى‏خوانيم راوى مى‏گويدكه موقع ناهار آمدند بيرون اول نماز خواندند بعد به م گفتند ناهار دارى گفتم كه يا اميرالمومنين كدو پخته داريم گفت بياور كدو را آوردم مى‏گفت دست مباركشان با يك آبى كه از شن بيرون مى‏آمد شستند آمدند سر كدو پخته با يك ولعى معلوم است آدم گرسنه باشد هرچه باشد ديگر بهترين غذااست برايش لذيذترين غذاها است مى‏خوردند يك جمله هم گاهى مى‏گفتند لعنت خدا باد بر آن كسيكه به واسطه شكم جهنم برود كدوى پخته راخوردن رفتند در چاه كلنگ خورد به يك آب فوران كرد حتى ريش مبارك اميرالمومنين گل آلود شد ديگر نشد آمدند بالا يك آب فراوانى از اين قنات آمده بود بيرون اتفاقا خويشانشان پسرانشان آمده بودند خيلى خوشحال شدند به چه آبى در وقف نامه‏هاى اميرالمومنين مى‏خوانيم اميرالمومنين فرمودند كه چشم داشت به اين آب نداشته باشيد اين مال فقرا است مال ضعفا مال بيچارهها مال تقويت اسلام است بعد فرمودند قلم و دوات بياوريد كه پاى مبارك تنه چاه بود سر بيرون دستها بيرون بود همان جا وقف نامه‏اش را نوشتند دادند به قنبر آمدند بيرون در قنات كنى‏ها در دنى شير است براى آخرت باز هم و راجع به شبشان يك زاهدى رهبان باليل در يك جمله‏اى ديگر درنهج البلاغه هست ظاهرا«رخبان فى ليل واسد فى النهار» يك كسى كه مثل اينكه اصلاً بلد نيست كار بكند اصلاً علم ندارد رابطه با خدامى دانيد كى ما طلبه حسابى مس شويم يك دفعه راجع به حضرت امام يك جمله داشتند خيلى جمله بالا است مى‏فرمودند كه به صدر التألهين مى‏گفتند وما ادرك من صدر المتأهلين ايشان خيلى علاقه داشتند به صدر المتألهين بعد اين جمله را مى‏فرمودند كه صدر المتأهلين همان معاد پير زن را اثبات كرد ما طلبه‏ها اينجور مرد هستيم در آن وقتيكه هر چه علممان رفت بالاتر دردل شب نظير يك آدم زاهدى اما بى سواد شبهات رويمان اثر نگذاشته باشد علم رويمان اثر نگذاشته باشد داد و فريادها و تضرع و زارى‏ها نظير يك آدم بيسواد گناهكار اى را مى‏گويند مرد كه راستى شما اول طلبه‏گى ما غير از حالا است آن وقتى كه وترد طلبه‏گى شديم چه ديدى، چه اميدى، چه وضعى و بالاخره اشتغالهاى علمى و مباحثات و علم متعدد و بالاخره انسان را جور ديگرى مى‏كند و على كل حال مرد آن است شيخ طوسى باشد روز كتابش آن اما شبش يك دوره به كتاب مصباح المتهجد عمل بكند زن و بچه‏اش اينجور باشند بعد اجازه چاپ بدهد بگوبد قرآن گفته «لم تقولون ما لا تغعلون» قرآن گفته است كه «و انذر عشيرتك الاقربين» اين كتاب‏را ما نوشتيم براى مردم خودمان عمل نكنيم كه نمى‏شود پس بايد خودمان عمل بكنيم خلاصه حرف اين است كه ما به نماز خيلى بايد اهميت بدهيم اين نماز مؤدب شمرده شمرده الان وضع ما خيلى بد است وضع شما طلبه كه نه وضع جامعه خيلى بد است شايد صد هشتاد مردم نماز نمى‏خوانند با فرض اينكه اين نماز جمعه، ستاد برگزارى نماز جمعه انصافا خيلى كار كرده است اما بالاخره صد هشتاد مردم نماز نمى‏خوانند شماره هم كرده‏اند برويد در مسافرتها در قطارها در اتوبوس‏ها مى‏بينيد موقع نماز خبرى نيست حالا آنهاكه نماز مى‏خوانند دنبال اين هستند كه امام جماعت پيدا بكنند زود زود نماز بخواند هر كدامتان نماز زود زود بخوانيد مريد بيشتر داريد اينها ننگ است انصافابراى همه ما ننگ است براى آنكه زود زود مى‏خواند و براى آنكه زود زود مى‏شنود و دنبالش مى‏رود هستيم ديگر هستيم در حاليكه افضل همه اعمال بعد از معرفت چيست؟ نماز.اهم همه فروع دين چيست؟ نماز يعنى امام صادق  عليه‏السلاممى‏فرمايد ما سراغ نداريم بعد از معرفت افضل باشد از نماز، نماز بايد اين جورها باشد مؤدب حالا حضور قلب نيست به اين عنوان مؤدب با تعقيب بعدش هم اين نماز شب نوافل كه نواقص نماز واجب را درست مى‏كند حالا نوافل نتوانيم بخوانيم، اينها غلط است نتوانيم ببخوانيم ديگر چيست خوانند و شيخ طوسى هم شدند خواندند و شيخ انصارى هم شدند خواندند و صاحب جواهر هم شدند و نمى‏شود كه معنا ندارد اما الا كل حال حالا تنبلى، تنبل، تنبل هستيم و نخوانيم اين نماز شب را هم كه نمى‏شود نخواند ما طلبه‏ها مى‏گيد نماز شب بيدار نمى‏شوم غلط مى‏كنى كه بيدار نمى‏شوى طلبه كه معنا ندارد بيدار نمى‏شود يعنى چه، يعنى چه نگوييد چنين است يكدفعه به شما مى‏گفتم جدا اينها گريه دارد مثلاً شما حالا در مجلس نداريم يك همچنين كسى كه براى نماز شب بيدار نمى‏شود اما هواپيما پروازش براى مكه ساعت 2 بعد از نيمه شب است آيا خوابت مى‏يرد يا نه آيا خواب مى‏مانى يا نه نه يك هواپيما براى تهران يك هولپيما براى مشهد چه كسى خوابش مى‏برد چه كسى معلو است در روز قيامت همين‏ها را مى‏گويند او كجا، او كجا من روايت نديدم از يك آية اللّه‏ نقل مى‏كنم آن هم آية اللّه‏ الهى كه خيلى وارد در روايات اهل بيت بود مرحوم آية اللّه‏ شيخ مرتضى مظاهرى ايشان مرد عابد، زاهدو عالمى بودند و خيلى وارد بر روايات اهل بيت بود ايشان براى منتعريف گفتند يك كسى آمدند خدمت امام صادق عليه‏السلاماستخاره كرد مسافرت برود براى تجارت استخاره بد آمد پا گذاشت روى استخاره امام صادق عليه‏السلام و رفت تجارت خيلى سود آور شد خيلى تعجب كرد در مسافرت هم خيلى بهش خوش گذشت بعد آمد خدمت امام صادق عليه‏السلام گفت يابن رسول اللّه‏ ما استخاره كرديم پيش شما مسافرت كنيم بد آمد ما رفتم مسافرت تجارت كرديم تجارتمان خيلى سود كرد در مسافرت هم تفريح حسابى بود خيلى بهمان خوش گذشت امام  عليه‏السلام تبسم كردند گغتند يادت هست در فلان منزل خسته بودى خوابيدى پا شدى ديدى نماز صبحت قضا شده است گفت بله قضاى نماز صبحش هم خوانده است ديگر اينجا مرادم هست حضرت امام صادق عليه‏السلام فرمودند اگر خدا دنيا و آنچه در دنيا بود به داده بود جبران آن خسارت نمى‏شد تجارت كه تجارت است خوش گذشتن است يك ماه هم خوش گذشتن است دنيا و آنچه در بود به تو داده بود جبران نماز صبحت كه قضا شد نمى‏شوداينها زياد است آقا زياد در روايات مى‏خوانيم اين جور چيزها زياد، بنابر اين تقاضا دارم از شما اين نماز اول وقت را با جماعت در مسجد مؤدب باتعقيب با حضور قلب اين نماز شب را يك ساعت قبل اذان صبح اين يازده ركعت آن ركعت آخر كه به نماز وترش است اهل دل آنجـا حرفهـا دارنـد كارهـا دارند معاشقه‏ها دارند واينها همه براى ما طلبه‏ها است.

    خدايا به حق آن كسانيكه از اين چيزها لذت مى‏برند لذتشان همين است به قول پروردگار عالم مى‏گويد، ملائكه يك بندههاى داريم لذتشان در دل شب است راز و نياز با من، خدايا به آنها قسمت مى‏دهيم لذت اين گونه مطالب را لذت اين گونه عبادات را به همه ما بچشان.

    والسلام عليكم و رحمة اللّه‏ و بركاته

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365