جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: تعادل و تراجيح / جمع بين روايات
    موضوع درس:
    شماره درس: 259
    تاريخ درس: ۱۳۷۶/۹/۱۰

    متن درس:

    اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

    بالاخره پذيرفتيم كه دو دسته روايت داريم: يكى دلالت مى‏كند كه اگر دو تا روايت داشته باشيم كه ترجيح نباشد تخيير، يك دسته روايت هم داريم كه اگر دو تا روايت با هم تعارض كردند، اگر ترجيح نباشد توقف. لذا يك تعارض واقع مى‏شود بين اين روايات. حالا چه بايد كرد؟ اگرما نتوانيم كارى بكنيم خواه ناخواه روايات تعارض از كار مى‏افتد، يعنى رواياتى كه در بيان علاج است از كار مى‏افتد. وقتى روايات علاجيه ـ اذن فتخير ـ از كار افتاد چه بايد كرد؟ بايد مراجعه كنيم به اصل كه اصل در تعارض عدم حجيت است. عدم حجيت يعنى لا تعمل بواحدٍ منهما، تعارضا تساقطا رد الى الاصل، بايد يك اصل ديگرى ـ كه اصل اماره‏اى يااصل عملى باشد ـ به او عمل بشود.

    مرحوم شيخ و ساير بزرگان درتعارض اين دو دسته روايت كه يكى مى‏گويد اذن فتخير و يكى مى‏گويد فرجئه حتى تلقى امامك مى‏گويند در زمان غيبت تخيير و روايات توقف مربوط به زمان حضور امام عليه‏السلام است و به قول مرحوم نائينى مى‏گويند ما اصلاً زمان حضور را كار نداريم، الآن ما هستيم و اذن فتخيير و ما مخيريم كه عمل بكنيم به يكى از دو روايت. كه اين فرمايش رانتوانستيم بپذيريم. مرحوم امام «رضوان اللّه‏ تعالى عليه» حمل مى‏كردند حتى تلقى امامك را بر رجحان بر استحباب حمل مى‏كردند و مى‏فرمودند مثل رساله‏هاى عمليه اينجور عمل بكنيد، مى‏فرمودند آن كه اصل قضيه است اذن فتخير است، كه به يكى از روايتها عمل كنيم و مستحب هم هست كه احتياط بكنيم. لذا فارجئه حتى تلقى امامك آنجا را مى‏گويد كه بشود توقف كرد و الا اگرنشود كه آنجا را نمى‏گويند. لذا اذن فتخير يعنى واجب، فارجئه حتى تلقى امامك يعنى مستحب و ديگر زمان حضورو غيبت ندارد. ما به حضرت امام عرض مى‏كرديم عرف بين اذن فتخير و بين فارجئه حتى تلقى امامك تباين مى‏بيند، اگر گفت اذن فتخيّر يعنى توقف نه و اگر گفت فارجئه حتى تلقى امامك يعنى لا تعمل بواحدٍ منهما و توقف يعنى لا تعمل بواحدٍ منهما و تخيير يعنى اعمل بواحدٍ منهما و عرف بين اين دو را ضدين و تعارض مى‏بيند و حرفهاى ديگركه زده شد. مرحوم حاج شيخ در دُرر مى‏فرمايند اين فارجئه حتى تلقى امامك معنايش اين نيست كه آقايان گفته‏اند، بلكه معنايش اين است كه متابعت از شبهات نكن. همين طور كه در بعضى از روايات مى‏خوانديم كه مى‏گفت دنبال ظن و تخمين نرو، دنبال مشتبهات نرو. مى‏فرمايند روايات توقف انصراف دارد و بعضى دلالت دارد براينكه دنبال شبهات و ظن و تخمين نرو و روايات تخيير مى‏گويد يه يك كدام اخذ كن. به عبارت ديگر اگر ترجيح در كار است، مثل شهرت و موافقت كتاب و مثل مخالفت عامه، همان را بگير و الا تخيير؛ يك كدام را بگير. اما در يك كدام گرفتن و يا در آن وقتى كه دو تا روايت با هم متعارض است با ظن و تخمين جلو نيا، با قياس و استحسان جلو نيا ومعناى فارجئه حتى تلقى امامك يعنى با ظن و تخمين حرف نزن. روايات اذن فتخيير مى‏گويد حالا كه مرجح نبود اجازه مى‏دهم كه به يك كدام اخذ كنى. بعد مرحوم حاج شيخ مى‏فرمايند اگر حرف من را نپذيرفتيد كه ما مى‏گوييم فارجئه انصراف دارد به آن مرجحات ظن و تخمين، مى‏فرمايند روايات فارجئه عام است، روايات فاذن فتخير خاص است، حمل عام بر خاص اقتضاء مى‏كند همين حرف ما را. چه جور عام است؟ مى‏فرمايند روايات فارجئه حتى تلقى امامك ظن و تخمين را مى‏گيرد و مى‏گيرد آنجا كه هيچ ظن و تخمين نباشد. روايات تخيير مختص به آنجا است كه هيچ ترجيحى نباشد. مى‏شود مثل اكرم العلماء، لا تكرم الفساق منهم، يكى عام است و يكى خاص، حمل عام بر خاص به ما مى‏گويد فارجئه را بده به آن ظن و تخمين‏ها بگو كه فارجئه حتى تلقى امامك يعنى با ظن و تخمين جلو نيايد و اما آنجا كه ظن و تخمين نمى‏خواهد و در دو روايت مانده‏ايم فاذن فتخير كار مى‏كند. اين هم حرف مرحوم حاج شيخ.

    ايرادى كه به مرحوم حاج شيخ است اينكه اولاً: اصلاً اين روايات فارجئه حتى تلقى امامك مثل روايت عمر بن حنظله كه شما مى‏گوييد انصراف دارد به ظن و تخمين، اصلاً ظن و تخمين را نمى‏گيرد، براى اينكه ظاهر روايت اين است: گفت دو تا روايت متعارض است چه كنم؟ فرمود: خذ بما اشتهر بين اصحابك. گفت هر دو مشهور است چه كنم؟ فرمود: موافق با كتاب را بگير. گفت هر دو موافق با كتاب است چه كنم؟ فرمود مخالف باعامه را بگير. گفت هر دو مخالف با عامه است چه كنم؟ فرمودند: صبر كن تا من رفع شبهه از تو بشود. فارجئه حتى تلقى امامك يعنى وقتى مرجح نباشد بايد توقف كرد. حالا يا توقف در فتوا، يا توقف در عمل، مثل اينكه نمى‏داند در اين ارثيه زن هشت يك از زمين مى‏برد يا نه.

    ظاهر روايت عمرو بن حنظله اينجورى است و نمى‏شود بگوييم ظاهر روايت عمرو بن حنظله يعنى با ظن و تخمين عمل نكن و اگر هم راستى حرف مرحوم حاج شيخ باشد آقاى عمر بن حنظله مرتب در صدد بود كه برود جلو. امام عليه‏السلاميك كارى كرد كه ديگر نتواند برود جلو. اگر فرمايش مرحوم حاج شيخ باشد كه فارجئه يعنى با ظن و تخمين جلو نيا، سزاوار بود عمر بن حنظله بگويد حالا چه كنم؟ تا حضرت بفرمايند فاذن فتخير و اينكه گفتند فارجئه حتى تلقى امامك معلوم مى‏شود حضرت راه او را بستند و نگفتند فاذن فتخير.

    روايات فاذن فتخير هم همين است، گفت آقا شهرت، گفت هر دو مشهور است، فرمودند به موافق كتاب عمل كن. گفت موافق با كتاب نيست. فرمود مخالف باعامه را بگير، گفت هر دومخالف با عامه است. حضرت فرمودند فاذن فتخير. اينجا راه را بستند. لذا اذن فتخير يعنى راه آخر اين است. در آن روايت فارجئه حتى تلقى امامك‏هم يعنى راه آخرى اين است و لذا آن مى‏گويد احتياط، اين مى‏گويد تخيير. بينى وبين اللّه‏ دودسته روايات را بدهيم دست عرف، تباين مى‏فهمد، تعارض مى‏فهمد، يعنى آنكه مى‏گويد فارجئه، يعنى لا تعمل بواحدٍ منهما، آنكه مى‏گويد فتخير يعنى اعمل بواحدٍ منهما.

    اين حرف اول به مرحوم شيخ است. بعد هم اين عام و خاص كه ايشان درست كردند كه روايت توقف هم ظن و تخمين را بگيرد و هم غير ظن و تخمين، يعنى هم توقف است و هم احتياط است. روايات تخيير با احتياط مى‏جنگند نه با ظن و تخمين. لذا ظن و تخمين او را بگذار كنار فاذن فتخير مقدم مى‏شود، چون اين خاص است.

    اين راهم به ايشان عرض مى‏كنيم كه فارجئه حتى تلقى امامك مى‏توانيم بگوييم هم آن را مى‏گيرد هم آن را، يعنى با ظن و تخمين كار نكن و احتياط هم بكن. مى‏شود گفت اين را يا نه؟ بعضى از روايات چنين چيزى داشت كه مرحوم حاج شيخ تمسك به آن روايات هم مى‏كند، كه حضرت فرمودند عليكم بالتثبت، به آراء خودتان حرف نزنيد و بعد فرمودند توقف. ولى حالا بياييم سر روايت عمر بن حنظله كه عمده روايت همين است كه روايت عمر بن حنظله گفت آقا دو روايت با هم تعارض كرده چه بكنيم؟ فرمود: خذ بما اشتهر بين اصحابك فان المجمع عليه لا ريب فيه. سؤال كرد هر دو مشهور است حالا چه كنم؟ حضرت فرمودند: خذ بما خالف العامة. گفت: آقا هر دو مخالف با عامه است، يا هر دو موافق با عامه است. حضرت فرمودند: خذ بما وافق الكتاب. گفت آقا هر دو موافق با كتاب است. حضرت فرمودند فارجئه حتى تلقى امامك، يعنى توقف. آيا اين مى‏گيرد آنجا را كه بگوييم لا تاخذوا بارائكم، لا تاخذوا بشبهات؟

    استاد بزرگوار ما حضرت امام  قدس‏سره مى‏گفتند اين فان الوقوف عندالشبهات خير من الاقتحام فى الهلكات حرف مرحوم حاج شيخ را درست مى‏كند. در همين روايت عمر بن حنظله فرمودند فارجئه حتى تلقى امامك فان الوقوف عند الشبهات خير من الاهتمام فى الهلكات. كه مى‏گويد اين فارجئه يعنى لا تاخذوا بارائكم. اگركسى فان الوقوف عند الشبهات را اينجورمعنا كند خوب است، اما اگر فان الوقوف عند الشبهات خير من الاهتمام فى الهلكات را كسى مستحب معنا كند، چنانچه در آن حلالٌ بيّن، حرامٌ بيّن و شبهاتٌ بين ذلك، درِ آنجا دارد: فان الوقوف عند الشبهات خير من الاقتحام فى الهلكات. اخبارى مى‏گويد واجب است. ما مى‏گوييم مستحب. اين خير در اينجا هم افعل التفضيل است كه خود مرحوم حاج شيخ هم در روايت برائت فان الوقوف عند الشبهات را مى‏گفتند مستحب. لذا اگركسى اين جمله‏اى كه در مقبوله عمر بن حنظله آمد ـ فان الوقوف عند الشبهات خير من الاقتحام فى الهلكات ـ را معناى عامى بگيرد و بگويد اين ظهور دارد در وجوب، قف عند الشبهه و اينكه حضرت فرمودند فارجئه يعنى قف عند الشبهه، آن وقت حرف مرحوم حاج شيخ درست مى‏شود به اينكه بگوييم اصلاً قف عند الشبهه انصراف دارد به آنجا كه حضرت فرمودند فارجئه حتى تلقى امامك، يعنى در شبهات.

    على كل حال ايرادى كه ما به مرحوم حاج شيخ داريم اين است كه آقاى حاج شيخ بين فارجئه حتى تلقى امامك و بين فاذن فتخير عرف تباين مى‏بيند. اگر شما فان الوقوف عند الشبهات را قرينه گرفتى براى اينكه مراد از فارجئه يعنى قف عند الشبهه، فان الوقوف عند الشبهات خير من الاقتحام فى الهلكات، حرف مرحوم حاج شيخ درست مى‏شود و آن اين است كه روايات فارجئه تمامش يا به حمل عام بر خاص، يا به انصراف مختص است به اينكه حضرت مى‏خواهند بفرمايند كه وقتى مرجح نباشد به آراء و استحسانها عامه نچسب. به مرحوم حاج شيخ مى‏گوييم نچسب، اما چى؟ بايد بگويند روايت عمر بن حنظله ناقص است، يعنى تعيين نكرده كه چه كار بكن. آن وقت روايات تخيير آمده روايت عمر بن حنظله را تمام كرده است.  اگر بپسنديد حرف مرحوم حاج شيخ را با اين ضميمه، آن وقت روايات توقف مختص مى‏شود به شبهات و روايات تخيير مختص مى‏شود به اينكه اخذ كنيم به يكى از دو روايت كه مشهور عند الاصحاب است. اگر يادتان باشد مرحوم كلينى مى‏فرمودند نيافتيم چيزى بهتر از تخيير.[1]

    چيزى هم به نظر من مى‏رسد ببينيم خوب است يا نه، كه اگراين را بپسنديد معمولاً قضايا سالبه به انتفاء موضوع مى‏شود و آن اين است كه فارجئه حتى تلقى امامك و اذن فتخير هر دو يك امر عقلى است و تعبد در كار نيست و حضرت مى‏فرمايند آنجا كه مى‏توانى احتياط كن احتياط كنى، آنجا كه نتوانىاحتياط كنى، تخيير است؛ آنجا كه نشود احتياط كنى دوران امر بين محذورين مى‏شود كه در دوران امر بين محذورين تخيير است، براى اينكه انسان ازنظر عقل يا فاعل است يا تارك، شارع مقدس هم مى‏گويد تو يا فاعلى يا تارك اين اذن فتخير ارشاد است. وقتى ارشاد شد، تابع ما يرشد اليه است و اطلاق در روايات نيست. ما يرشد اليه چيست؟ آنجا كه احتياط نباشد، اما اگر بشود احتياط كرد، بايد احتياط كند. لذا ما بگوييم اين فارجئه حتى تلقى امامك يك امرارشادى است، فاذن فتخير هم يك امر ارشادى است، تابع ما يرشد اليه است، آنجا كه جاى احتياط است، احتياط كن، آنجا كه جاى تخيير است تخيير.

    اگر اين عرض من را بپسنديد زمان غيبت و زمان حضور ندارد. احتياج به حرفهاى مشكل مرحوم حاج شيخ و مرحوم حضرت امام قدس‏سره هم نداريم كه در مرجحات هم بعد مى‏گويم كه اينها تمييز حجت از لا حجت است، يك امر عقلى است  كه بعد بحث او را مى‏كنيم كه در باب تعارض، تعبد نداريم، همان‏جا كه فرموده‏اند خذ بما اشتهر بين اصحابك تمييز حجت از لا حجت است، آنجا كه فرموده است خذ بما وافق الكتاب، تمييز حجت از لا حجت است. وقتى تمييز حجت از لا حجت نداشتيم و دو تاحجت باهم معارض شد، علم اجمالى است و در علم اجمالى بايد توقف و احتياط كرد، مثل انائين مشتبهين، يااينكه نمى‏دانم ظهر واجب است يا نماز جمعه، هر دو را بايد بخواند. من خيال مى‏كنم عرض من خوب باشد و يك چيز خوبى دربيايد. آنجا كه جاى توقف است، توقف، عقل ما مى‏گويد آنجا كه احتياط ممكن نيست، تخيير. جمع كنيم بين روايات توقف و روايات تخيير به اين عرض من. آيا مى‏شود يا نه.

    وصلى اللّه‏ على محمد و آل محمد.

     



    [1]- «و لا نجد شيئا احوط و لا اوسع من التخيير». محمد بن يعقوب كلينى، الكافى، 8 جلد دارالكتب الاسلامية، تهران، چاپ سوم، 388 (هـ.ق ج 1، ص 9.

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365