جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: ادله حرمت تجرى/اجماع
    موضوع درس:
    شماره درس: 6
    تاريخ درس: ۱۳۷۴/۹/۲۶

    متن درس:

    اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

    بحث ما درباب تجرى بود و مدعى بوديم كه تجرى قبيح است عقلاً و حرام است شرعا و مدعى بوديم به اينكه ادله اربعه دلالت دارد بر مدعاى ما. اول حكم عقل بود كه فى الجمله صحبت كرديم و قبح فعلى و فاعلى را هم درباره‏اش صحبت كرديم. از نظر قرآن هم تمسك كرديم به آياتى كه مى‏گويد نبايد انسان صفت رذيله داشته باشد و صفات رذيله را بايد با آن مبارزه كرد و تجرى يك صفت رذيله است كه مراتب دارد مرتبه پايين او در مقابل مولى  قرار گرفتن است كه اين حالت را گفتم بايد رفع شود.

    درباره سنت هم رواياتى بود كه خداوند كه عقاب روى محبت كفار و عقاب روى بغض وعقاب روى حسد وكبر، عقاب روى اراده قتل واقع مى‏شود، كه
    بعضى راجع به تجرى بود مثل اينكه در روايت داشت كه دو نفر شمشير
    مى‏كشند يك نفر كشته مى‏شود و ديگرى نه، آن هم كه موفق نشده بكشد آن هم در جهنم است چون تجرى كرده است. بعضى از روايات هم راجع به صفات رذيله بود.

    از نظر اجماع وقتى برويم در فقه مى‏بينيم اجماع هست كه تجرى حرام است و آيا عمل را باطل مى‏كند يا نه؟ آن هم اختلاف است. مشهور در ميان
    فقهاء مى‏گويند عمل هم باطل مى‏شود. من چند تا از فروعات را نقل مى‏كنم.

    يكى آنجايى كه نمى‏داند وضوء برايش ضرر دارد، اما خوف ضرر دارد، آيا اگر وضوء گرفت وضويش باطل است يا نه؟ مشهور در ميان اصحاب مى‏گويند
    باطل است و علاوه بر اين مى‏گويند گناه هم كرده است و درفقه نداريم كه واقع
    و نفس الامر مضر باشد يا مضر نباشد، روى خوف ضرر كه بعضى گفته‏اند ظن به ضرر ولو مشهور گفته‏اند كه خوف ضرر معلوم است خوف ضرر، ظن به ضرر و قطع به ضرر كه به طريق اولى موجب بطلان مى‏شود. كسى مى‏داند وضوء برايش ضرر دارد، كه اگر وضوء بگيرد چشم درد مى‏گيرد. حالا اين وضوء گرفت و سرما هم نخورد، فقهاء همه گفته‏اند نمازش باطل است، وضويش هم باطل است. روى خوف ضرر كه عمل روى او بار بشود هم معصيت كرده است و هم عمل باطل است. معناى تجرى همين است، يعنى اگر كسى وضوء گرفت به خيال اينكه وضوء براى او ضرر دارد همه مى‏گويند علاوه بر اينكه كار حرامى كرده وضويش هم باطل است.

    در اين مسئله، ما موافق با قوم نيستيم، نه از باب اينكه اين تجرى نيست، تجرى را حرام مى‏دانيم، اما ما دليل ضرر را امتنانى مى‏دانيم و چون امتنانى است نمى‏تواند اين را در مضيقه قرار بدهد، بلكه همين مقدار مى‏تواند بگويد وضوء ضررى براى تو واجب نيست. تا اينجا در رفاهش قرار مى‏دهد. اما اينكه وضويش باطل باشد، ياحرام باشد ما مى‏گوييم خلاف امتنان است. لذا حرام نيست، باطل هم نيست. براى اينكه اگر بخواهد بگويد حرام است و باطل است لاضرر آمده در مضيقه قرارش داده است و چون دليل لاضرر امتنانى است نمى‏تواند در مضيقه‏اش قرار دهد فقط كارى كه مى‏تواند بكند اينكه وضوء و غسل برايت واجب نيست. اين فتواى مااست لذا روى فتواى ما مسئله سالبه به انتفاء موضوع است. اما حرف قوم غير از اين است و مشهور در ميان اصحاب اين است كه اين وضوء هم حرام است وهم باطل است. آنكه بحث مااست حرف قوم است كه مى‏گويند خوف به ضرر چه برسد به ظن ضرر و چه رسد به قطع به ضرر اگر باشد و وضوء گرفت، وضويش باطل است، اگر غسل كرد غسلش باطل است.

    على كل حال اين يك بحث مشهور در ميان ما است كه روى خوف ضرر چه موافق با واقع باشد يا نه حرمت و بطلان بار مى‏شود. راجع به نماز هم همين است اگر كسى مى‏داند ايستاده نماز بخواند كمرش درد مى‏گيرد يا مظنه دارد يا خوف ضرر دارد همين مقدار كه خوف ضرر براى او پيدا شد اين بايد نشسته نماز بخواند اگر ايستاده نماز بخواند نمازش باطل است. اين مشهور در ميان اصحاب است يادر روزه،اگر خوف ضرر دارى مى‏گويند بايد روزه‏ات را بخورى اگر بعد هم فهميد كه ضرر نداشته مى‏گويند گناه ندارد فقط قضاءدارد و كفاره هم ندارد.

    روى خوف ضرر مى‏گويند اگر روزه بگيرد حرام است و باطل است و شما از اول فقه تا آخر فقه مى‏توانيد صد فرع پيدا كنيد كه فقهاء روى خوف ضرر
    حكم بار كرده‏اند كه اگر عمل بار بر اين خوف شد، يعنى تجرى كرد اين عمل را
    باطل مى‏دانند و اين عمل را حرام مى‏دانند. بله ما در همه‏اش اشكال داريم اشكالمان براى همين است كه اين خوف ضرر يا خود ضرر برداشته شده و يا اثبات شده حكمى برايش، اينها دليل امتنانى است و در دليل امتنانى فقط مى‏تواند واجب را بردارد و فقط مى‏تواند حرمت را بردارد اما اينكه چيز ديگرى بخواهد وضع كند دليل ضرر نمى‏تواند.

    همچنين فقها همه فتواداده‏اند كسى به قصد معصيت مسافرت كند يعنى مى‏خواهد برود براى سعايت كردن و شراب خوردن، گفته‏اند وسط راه اگر
    خواست نماز بخواند بايد تمام بخواند چون سفر معصيت است. اين آقا كه دارد
    مى‏رود سعايت بكند يا شراب بخورد نمى‏داند كه به هدف مى‏رسد يا نه، مى‏گويند روى همين مقدمات چون تجرى است حرام است چون سفر معصيت است بايد نماز را تمام بخواند. در باب سفر معصيت دو قسم است: يك قسم خود سفر معصيت است مثل اينكه زن بدون اجازه شوهر از خانه بيرون برود، گاهى خود مقدمه و رفتن به مسافرت معصيت نيست ولى چون منجر به آدم‏كشى مى‏شود اين معصيت است كه مقدمه موصله است. گاهى هم مقدمه موصله نيست يعنى مى‏رود براى شراب خوردن اما نمى‏تواند شراب بخورد مى‏رود براى آدم كشى ولى نمى‏تواند آدم بكشد، اين تجرى است. آن اول خودش معصيت است كه خارج از بحث ما است، دومى مقدمه موصله است و تجرى نيست معصيت بار بر او شده اما سومى تجرى است يعنى مقدمات غير موصله؛ رفته براى اينكه به هدف برسد، به مقصود نرسيده، در هر سه قسم مسلم است پيش فقها اينكه نماز را تمام بخواند و اسمش را مى‏گذارند سفر معصيت اگر تجرى حرام نباشد بايد اين سفر معصيت نباشد و بايد نمازها راشكسته بخواند، در حاليكه بايدنمازها را حتما تمام بخواند.

    همچنين تشبه به اهل معصيت، اينكه يك كسى العياذ باللّه‏ جلسه شراب و قمار درست بكند اما همه‏اش مسخره كردن اهل معصيت باشد مثلاً آبى را بريزد در ظرف شراب و تعارف بكند به آن و آن هم با بد مستى بخورد همه مى‏گويند حرام است روايت هم داريم «من تشبه بقوم فهو منهم» كه قاعده كلى است فقها آورده‏اند در اكل و شراب و مشى، هر سه كه اگر كسى در اكل تشبّه به اهل معصيت پيدا كند يا در شرب تشبّه به اهل معصيت پيدا كرد يا در مشى تشبّه به اهل معصيت پيدا كرد و لو اينكه شراب نخورد، اما اين جرأت على المولى است، يعنى اين فعل را مبغوض مى‏داند ولو اينكه متعلقش مبغوض نباشد، به عبارت ديگر يك نحوه قبح فاعلى براى اين درست مى‏كند.

    فروع بعدى تسامح در واجبات به طورى كه آن واجب به عقيده خودش فوت مى‏شود تسامح در واجبات آيا حرام است يا نه ولو اينكه منجر به فوت
    نشود؟ و اين اختلافى است در ميان فقها كه مشهور در ميان فقها مى‏گويند اگر
    تسامح در واجبات و تسامح در ترك محرمات اگر اعراض باشد از او اعراض فهميده شود از او استخفاف فهميده شود مى‏گويند اين استخفاف حرام است در باب نماز مسلّم است براى ايشان كه اگر كسى سبك بشمارد نماز را به طورى كه عرف بگويد اين مستخف بالصلاة است، مى‏گويند حرام است و روايات به طور استفاضه هم داريم كه مى‏فرمايند حرام است، قرآن هم مى‏گويد حرام است اما اگر استحفاف نشود و ترك نشود، مثل اينكه نماز را بخواند بدون عذر آخر وقت، اما كار دارد، يا اول وقت خسته است يا اينكه وضعش طورى است كه مى‏خواهد با يك وضو چهار نماز را بخواند و استحفاف نيست در اين صورت هم مسلم مانعى ندارد.

    صورت سوم تجرى است به اينكه استخفاف مى‏كند و استخفاف از كار در نمى‏آيد. فقها مثال مى‏زنند مثل اينكه نيم ساعت به غروب نماز را مى‏خواند به خيال اينكه نيم ساعت به غروب است ولى ابرها كنار مى‏رود مى‏بيند دو ساعت وقت دارد كه اسمش را مى‏گذارند ظن ضيق وقت، كه مى‏گويند تجرى است، حرام است. لذا در اين مسئله ظن ضيق وقت كه در عروه مسئله متعرض شده و ديگران هم متعرض شده‏اند، مى‏گويند تسامح در نماز به طورى كه استخفاف باشد.تسامح در واجب به طورى كه استخفاف آن واجب باشد، اگر مطابق با واقع باشد حرام است اگر هم مطابق با واقع نباشد تجرى است، حرام است.آن جا كه مطابق با واقع باشد تسامح كرده حرام است، آن جا هم كه مخالف با واقع باشد يعنى استخفاف كرده اما بعد ديده وقت هست و نمازش را در وقت خوانده باز هم مى‏گويند كارش حرام است براى اينكه تجرى كرده است. در نمازش متعرض شده‏اند در غير نمازش هم شما اگر هم برويد در فقه مى‏توانيد هفت، هشت فرع در اين باره پيدا بكنيد، تقريبا مى‏شود گفت مسئله اجماعى است و شهرت بسزائى روى او است كه استحفاف به واجبات حرام است. حالا اسمش را بگذاريد تجرى، يا استخفاف.

    يك فرع ديگر روى اراده حكم آمده و فراوان هم هست.مثلاً در باب اينكه اگر كسى را جلويش را نگيرند جسارت مى‏كند به زنها، يا زن خاص، يا يك مرد
    خاص اراده دارد با اين زن زنا كند. در باب ديات و حدود مسلم است كه بايد
    جلوى او را گرفت، با تهديد كردن و الا با كتك زدن و اگر نه يا زندان واگر نه در آخر كار بايد اين را كشت. همه احكام مى‏آيد روى اراده، همين مقدار كه مى‏دانند اين مى‏خواهد زنا بكند اگر فعل بار بر او بشود. همه فقها گفته‏اند جلوى اين را بايد گرفت راجع به مابقى گناهان هم گفته‏اند كه اگر كسى اراده كند فردا گناه كند، مشهور در ميان فقها اين است كه بايد گناه دفع شود.

    اتفاقا در باب امر به معروف و نهى منكر همين را گفته‏اند، اينكه مسلم است كه اگر گناه را كرد ديگر امربه معروف و نهى از منكر سالبه به انتفاء
    موضوع است. تا گناه نشده، نهى از منكر جا دارد. پس نهى از منكر دفع است نه
    رفع. يعنى بايد جلوگيرى بكنيم از تجرى و نگذاريم گناه بشود در خارج.

    وصلى اللّه‏ على محمد و آل محمد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365