شرح فضیلتها و رذیلتهای اخلاقی
رذیلت سیام: عادت به گناه
بر اساس این ملکه، بنده، بر وفق عادت، دائماً از دستورات مولای خود سرپیچی میكند. اگر این صفت رذیله در وجود كسی پدید آید، نفس لوّامۀ او خاموش میشود و در نتیجه، پیوسته به ارتکاب گناه و نافرمانی میپردازد. بدتر، آنکه نسبت به کردار زشت خود احساس پشیمانی و ندامت نکرده، حتّی گناه خود را توجیه میکند و رفته رفته، آن را نیکو میپندارد.
در درون انسان سه پیامبر به نامهای عقل، فطرت و نفس لوّامه تعبیه شده که دوشادوش پیامبران برونی یا همان رسولان الهی(، وظیفۀ هدایت انسان را بر عهده دارند. در این میان، نقش نفس لوّامه یا وجدان اخلاقی این است که قبل و حین ارتکاب گناه به آدمی هشدار میدهد و مانع وی میشود و بعد از انجام گناه، به سرزنش و ملامت نفس میپردازد. پشیمانی درونی که بعد از رفع هیجانِ طغیان شهوت، در انسان گناهکار پدید میآید، ناشی از ملامت وجدان اخلاقی است.
حال اگر نافرمانی و گناه، برای کسی عادت شود و بهصورت ملکه درآید، کم کم هشدارهای نفس لوّامه در او اثر نمیکند و در پی آن کارکرد خود را از دست میدهد و در نهایت، نفس لوّامه در درون انسان میمیرد و خاموش میگردد.
این حالت، در اثر تکرار گناه و عادت به گناه پدید میآید. امام جعفر صادق% در این رابطه میفرمایند: هرگاه آدمی گناه کند، در قلب وی نقطهای سیاه ظاهر میگردد. اگر پس از آن توبه کند، آن نقطه پاک میشود و چنانچه باز گناه کند، آن نقطه زیاد خواهد شد تا جایی که بر قلب، غلبه یابد. پس از آن، به هیچ وجه رستگار نخواهد شد.
«إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ انْمَحَتْ وَ إِنْ زَادَ زَادَتْ حَتَّي تَغْلِبَ عَلَي قَلْبِهِ فَلَا يفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَداً»[1]
این رذیلت خطرناک، مراتبی دارد؛ در ضعیفترین مرتبه، قبح گناه از دل انسان خارج شده، با خاموشی نفس لوّامه، نسبت به ارتکاب گناه بیتفاوت میگردد. مرتبۀ میانه آن است که نه تنها گناهکار احساس پشیمانی ندارد، بلکه علّتی برای گناه خود میتراشد و به اصطلاح، گناه را توجیه میکند. در مرتبۀ شدید این رذیله، گناهكار گناه خود را نیکو شمرده، از انجام آن لذّت میبرد.
برخی از مفاسد و عواقب ناگوار این صفت شوم عبارتند از: ناراحتی، اندوه، ترس، اضطراب و ذلّت در دنیا و عذاب در آخرت؛ تغییر شخصیت و هویت انسان متناسب با گناهانی که به انجام آنها عادت کرده است؛ تجسّم هویت حیوانی و پستی که در اثر عادت به گناه، برای انسان پدید آمده، در قبر، برزخ و قیامت؛ قساوت قلب و محرومیّت از لذّت عبادت و ارتباط عاطفی با خداوند.
راهکار اساسی پیشگیری از بروز این ملکه و نیز راهکار رفع آن، همان توصیهای است که مکرّراً به جوانها داشتهایم و آن اینکه: اولاً گناه نكنید. ثانیاً اگر گناهی انجام شد، فوراً به فكر جبران و تدارك آن باشید و توبه كنید. ثالثاً مواظب باشید در سرازیریگناه واقع نشوید و گناه روی گناه و عادت به گناه، شما را بدبخت نكند. رابعاً گناه را توجیه نكنید که توجیه گناه، توفیق توبه را از انسان سلب کرده، او را به سقوط میکشاند.