جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ چهارشنبه ۷ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: موارد نبش قبر، انتقال میت به مشاهد مشرفه
    موضوع درس:
    شماره درس: 434
    تاريخ درس: ۱۳۹۰/۲/۲۸

    متن درس:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

    بحث در باره انتقال میت به مشاهد مشرفه بود قبل از دفن ایا جایز است یا جایز نیست؟ قبلا صحبت کردیم فقط اشکال این بود که میت را هر چه زودتر واجب است دفن بکنند و این انتقال به مشاهد مشرفه منافات با فور دارد اما بالاخره روایت داشتیم که فرمود جایز است لذا آن روایت می‌گوید که منتقل کردن به مشاهد مشرفه اگر مثلا تغییر نکند بوی گند از آن بیرون نیاید این منافات با آن فور ندارد و بالاخره مسئله را سابقا فرمودند و بگوییم که منتقل کردن از شهرشان به مشاهد مشرفه یا منتقل کردن از شهری به شهر خودشان این اشکال ندارد البته بی اشکال نیست مسئله و مخصوصا اگر هتکی باشد من شنیده‌ام که اگر مثلا از غرب از لندن از آمریکا بخواهند منتقل بکنند به ایران این را مثله می‌کنند چشمهایش را در می‌آورند، احشاء و امعائش را در می‌آورند و اگر این باشد دیگر ما بخواهیم بگوییم جایز است خیلی مشکل می‌شود انصافا و ولو این‌که مثلا در بلاد کفر هم دفن بشود یا مثله بشود و بیاورندش در ایران خیال می‌کنم باز همان جا دفن بکنند بهتر باشد لذا حالا اگر توی مسئله جدا ماندیم اصل می‌گوید که جایز است هم از شهری به شهری، هم منتقل کردن به مشاهد مشرفه. و اما اگر دفنش کرده باشند آیا جایز است یا نه؟ فقط عدم جواز برای آن نبش قبر است لذا اگر آن نبش قبر را درستش بکنید و آن جاها که هتک حرمت نباشد بگوییم جایز است.

    مرحوم سید در این جا همینطور که دیده‌اید فرموده‌اند که جایز است منتقل کردن به مشاهد مشرفه جایز است دیگر تفصیلی هم قائل نشده‌اند، بعد می‌فرمایند اما اگر امانت بگذاری اقل اشکالا است، روی حرف ما سابقا که می‌گفتیم که جایز است عمدا میت را در تابوت بگذارند و جوری در تابوت را ببندند که محفوظ بماند دیگر بوی گندش بیرون نیاید یا مومیائی‌اش بکنند ما می‌گفتیم که وجهی برای حرمت ندارد جایز است اما مرحوم سید آن جا می‌گفتند نه می‌گفتند حتما باید موارات فی التراب باشد باید او را دفن بکنند و خاک روی آن بریزند تا محفوظ بماند لذا روی ان حرفی که ایشان می‌فرمودند نمی‌شود توی تابوت گذاشت خب در این جا هم باید بگویند نمی‌شود اما نمی‌دانم چه جور است این جا می‌گویند می‌شود حتی می‌گویند اقل اشکالا هم است لذا حرف مرحوم سید را نمی‌شود درستش کرد اگر آن جا بخواهیم بگوییم می‌شود مرحوم سید می‌گفتند نمی‌شود امانت بگذارید، نمی‌شود در تابوت بگذارید اما این جا می‌فرمایند که می‌شود منتقل کردن به مشاهد مشرفه می‌فرماید جایز است و اگر در تابوت بگذارند امانت بگذارند و بعد ببرند اقل اشکالا است، حالا از مسئله برگشته‌اند؟ مرادشان این است که از اول بخواهند در تابوت بگذارند و قبر قرار بدهند جایز نیست اما اگر قبر قرار ندهند امانت بگذارند جایز است؟ بالاخره این‌ها در عروه نیست شما هستید که باید این مسائل را حسابی صاف بکنید.

    لذا اصل مسئله این‌که منتقل بشود به مشاهد مشرفه قبل از دفن یا بعد از دفن باید بگوییم اشکال ندارد اشکالش فقط نبش قبر است نبش قبر هم گفتیم که حرمتش آن جاست که داعی عقلایی روی نبش نباشد اگر داعی عقلایی روی نبش آمد دیگر حرمت ندارد و این جا هم منتقل کردن به مشاهد مشرفه داعی عقلایی روی ان است حتی منتقل کردن مرده از لندن به این جا خب معلوم است که داعی عقلایی روی آن است خیلی بالا یا نه، از تهران می‌خواهد بیاورد این جا داعی عقلایی روی آن است این که میتشان در شهر خودشان مثلا شب‌های جمعه بروند آن جا سر قبرش، بنابراین اگر ما باشیم و بخواهیم حرف بزنیم قطع نظر از فرمایشات قوم باید بگوییم که منتقل کردن به مشاهد مشرفه مطلقا اشکال ندارد و اگر هم بگویید نبش قبر است می‌گوییم نبش قبر در این‌جا حرام نیست برای این‌که هتک حرمت که نیست داعی عقلایی هم که روی آن است اگر هم کسی باز هم شک بکند قاعده برائت می‌گوید اشکال ندارد.

    بله یک صورتش اشکال پیدا می‌کند و آن این است که دفن کرده باشند حالا می خواهد ببرد شهر خودشان و 10، 15 روز است مثلا دفن است بخواهند نبش قبر بکنند هتک حرمت است یعنی بوی گندش می‌رود بالا در این صورت بخواهیم بگوییم باز هم جایز است ظاهرا دیگر باید بگوییم جایز نیست لذا اگر مثلا یک روز دو روز است نبش قبرش طوری نیست چه برای مشاهد مشرفه چه برای شهر خودشان و اما اگر متعفن شده هتک حرمت است وقتی هتک حرمت شد باید بگوییم که دیگر جایز نیست و اما اگر در تابوت گذاشتند خب آن هرچه بماند طوری نیست هر وقت ببرند اشکال ندارد حتی مثلا اگر کسی بگوید که اگر در تابوت گذاشتند و دفن کردند اصلا دفن نیست مثل گذاشتن توی سردخانه، گذاشتن توی سردخانه یک سال هم بماند خب دفن میت نیست دیگر، الان خیلی آسان شده می‌گذارند توی سردخانه بعد از یک ماه بعد از دو ماه او را منتقل می‌کنند به مشاهد مشرفه دیگر باید بگوییم اصلاً اشکال ندارد نه دفن است تا اشکال دفن بیاید جلو نه نبش است و دیگر باید هیچ اشکال روی آن نکنیم، مرحوم سید هم که می‌گفتند اگر توی تابوت گذاشتند دفن نیست دیگر نباید اشکال بکنند و این‌جا بگویند که اقل اشکالا است باید بگوییم اصلا اشکال ندارد برای این‌که روی فرمایش مرحوم سید اصلا دفن نیست مثل این‌که توی سردخانه بگذارند آن وقت‌ها ظاهراً توی سرداب می‌گذاشتند و مدتها می‌ماند حالا همان سرداب را سردخانه کرده‌اند که معلوم است دیگر هرچه بماند اشکال پیدا نمی‌شود و در آخر کار هم اگر استخوان‌هایش را بخواهند ببرند آن هم که معلوم است هیچ اشکال ندارد فقط اشکالش نبش قبر است نبش قبرش این‌جاها که منتقل می‌خواهند بکنند به مشاهد مشرفه یک داعی عقلایی روی آن است باید بگوییم اشکال ندارد لذا این‌که استاد بزرگوار ما آقای بروجردی همچنین استاد بزرگوار ما آقای خمینی اشکال می‌کردند از همین جهت است اشکالشان روی نبش قبر است یا روی تعفن و هتک حرمت است و اگر این جورها درستش بکنیم دیگر بگوییم یا نبش قبر نیست یا اگر نبش قبر باشد حرمت ندارد هتک نیست، بله در صورت هتک آن دیگر اشکال هم نیست که این دو بزرگوار می‌گویند فیه اشکال باید بگوییم حتما جایز نیست.

    و اما این‌که دیروز نقل کردم که مرحوم محقق عراقی مرحوم آقا ضیاء در حاشیه بر عروه فرموده‌اند که این سیره عوامانه است و سیره عوامانه حجت نیست اصل فرمایششان خوب است و اما بخواهیم بگوییم آن وقت سیره بوده برای این‌که منتقل نکنند این اثبات کردنش مشکل است و سیره بوده در این‌که منتقل نکنند، فرق است این‌که یک چیزی عادت باشد روی عادت خب معمولا این‌جوری است که مرده را توی قبرستان دفن می‌کنند و منتقل به جایی هم نمی‌کنند دیگر این منتقل به جایی نمی‌کنند بگوییم سیره هست که جایز نیست دیگر این حرف مرحوم آقا ضیا مرحوم محقق عراقی درست نیست سیره است که جایز نیست ما سیره را برای جواز و عدم جواز باید اثبات بکنیم یک سیره برای این کار مثلا مثل حجیت خبر واحد می‌گوید حجیت خبر واحد سیره روی عمل کردنش است شارع مقدس ردع نکرده پس سیره حجت است لذا این‌که ایشان می‌فرماید سیره هست برای عدم انتقال این فرمایششان درست نیست سیره تازه هم که ایشان می‌فرمایندسیره نبوده حالا سیره پیدا شده این سیره عوامانه است این حرف خوب است اما ما تمسک به سیره که نمی‌خواهیم بکنیم تمسک می‌کنیم به این‌که نبش قبر در این‌جاها داعی عقلایی روی آن است حرمت ندارد نه عقلا که ما می گفتیم نبش قبر اصلا حرمتش برای بنای عقلاست و حالا که بزرگان می‌فرمایند حرمت نبش قبر برای خاطر آن اجماع است بعد هم اجماع را علت می‌اورند می گویند هتک است و علی کل حال منتقل کردن به مشاهد مشرفه یا منتقل کردن از شهری به شهری برای داعی عقلایی دیگر باید بگوییم نبش برای داعی عقلایی جایز است و این‌جا نبش است داعی عقلایی روی آن است اشکال ندارد اگر هم کسی این حرف ها را اشکال بکند اصول عملیه را برای همین گذاشته‌اند، نمی‌دانیم آیا این نبش حرام است یا حرام نیست؟ حرام نیست یعنی نبش را می‌دانیم حرام است اما آن‌جا که داعی عقلایی روی آن باشد نمی‌دانیم حرام است یا حرام نیست؟ رفع ما لا یعلمون می‌گوید حرام نیست و این‌که مرحوم صاحب سرائر بود یا مرحوم نایینی رضوان الله تعالی علیهما گفته بودند بدعت است خب این هم جوابش این است که آقا بدعت هر بدعتی که حرام نیست بدعت آن است که یک چیزی که از دین نیست به مردم بگوید از دین است این را می‌گویند بدعت لذا از همین جهت هم ما می‌گوییم تشریع محال است اما بدعت هست تشریع محال است برای این‌که چیزی که انسان بداند از دین نیست یا بداند از دین است بخواهد بگوید از دین نیست یا بخواهد بگوید از دین است محال است یعنی محال است خلاف اعتقادش حرف بزند اما می‌تواند از نظر قول از نظر فعل که به آن می‌گوییم بدعت که خرج من الدین ما کان فی الدین دخل فی الدین ما لا یکون من الدین این همیشه فراوان بوده متأسفانه در زمان ما هم که گاهی به نام عرفان و گاهی به نام مهدویت و گاهی به نام خود درآوری حتی در میان اهل علم زیاد شده خطرش هم خیلی بالاست و هم دولت هم ملت حسابی مخصوصاً روحانیت باید جلوی این بدعت‌ها را بگیرند پس بدعت چیست؟ چیزی که از دین نیست بگوید از دین است یا چیزی که از دین است بگوید از دین باشد  و مسئله ما این مسئله نیست میتش را می خواهد از لندن بیاورد شهرشان دفن بکند یا این‌که برای تبرک و تیمن میت را می‌خواهد ببرد کربلا دفن بکند و نمی‌گوید این از دین است و من می خواهم این کار را بکنم وقتی چنین باشد بدعت هم نیست خب یک فعلی از افعال عقلاست و این فعلی از افعال عقلاء اگر سیره باشد و عدم ردع شارع امضا کرده اگر هم سیره نباشد یا شارع امضا نکرده باشد حجت نیست و اما این‌که این جایز نیست نه این اصلا رفع ما لا یعلمون را برای همین گذاشته‌اند که هر کجا شک کنیم این فعل جایز است یا جایز نیست رفع ما لا یعلمون می‌گوید جایز است.

    فتخلص مما ذکرنا این‌ که بگوییم که نبش قبر مطلقا جایز است و اشکالی در مسئله نیست.

    مسئله  8  می ‌فرمایند که اذا دفن بغیر اذن الولی می‌شود نبش کرد.

     مثل این‌که میت را ولی نبود، دفنش کردند در قبرستان خودشان مثلا مرد و مثلا تهران دفن کردند حالا ولی آمده می‌گوید که من نمی خواهم این‌جا دفن شود می خواهم ببرم شهر خودمان می گویند چون اجازه از ولی نداشته می‌شود نبش قبر کرد، خب مسئله را توی مسئله قبل گفتیم این دیگر اجازه ولی نمی خواهد مطلقا اگر داعی عقلایی روی آن باشد نبش قبر جایز است حالا در همین مثالی که ایشان می‌فرمایند اگر اذن ولی روی آن است ولی می‌گوید حالا دفنش بکنید تا ببینیم چه می‌شود میت را دفن می‌کنند دو سه روز بعد تصمیم می‌گیرند ببرند شهر خودشان یا مثلا پزشک قانونی اجازه نمی دهد دفن می‌کنند دو سه روز بعد جواز برای نبش می‌گیرند می‌برند برای شهر خودشان خب این اذن ولی می خواهد باشد می‌خواهد نباشد و امثال این‌ها.

    اما حالا بدون اذن ولی دفن کردند ولی می‌گفت نه، مردم دفن کردند توی قبرستان خودشان حالا آن ولی می‌خواهد ببرد توی شهر خودشان این جایز است یا جایز نیست؟ بگوییم که جایز است اما این حرف هست که یک دفعه اذن ولی شرط در دفن است که معمولا آقایان این‌جور می‌فرمایند برای غسلش و برای کفنش و برای نماز و برای دفن می‌گویند اجازه ولی، می‌خواهد خب وقتی اجازه ولی می‌خواهد این را دفن کردند بدون اجازه ولی در حقیقت دفن نکرده‌اند برای این‌که اذا انتفی الشرط انتفی المشروط و چون اصلا دفنش نکرده‌اند این دفن دفن نیست دفن شرعی، وقتی شرعی نشد دیگر جایز است این نبش قبر بکنند برای این‌که قبری توی کار نیست.

    اما سابقا ما می‌گفتیم اذن در این‌جاها یک احترام به ولی است شرط برای غسل نیست شرط برای کفن و صلاه و دفن نیست بلکه شارع مقدس گفته یک احترامی به این پدر بگذار از این پدر اجازه بگیر به جنازه پسرش اگر می‌خواهی نماز بخوانی خب اگر حرف ما باشد میت را دفن کرده‌اند بدون اجازه ولی حالا الان بخواهند اجازه بگیرند دیگر قضیه سالبه به انتفاء موضوع است وقتی قضیه سالبه به انتفاء موضوع شد دیگر میت دفن شده دیگر اصلا اذن ولی سالبه به انتفاء موضوع است حالا اگر می‌خواهند منتقل به جایی بکنند ولی و غیر ولی فرق نمی‌کند بخواهند منتقل به جایی بکنند اگر داعی عقلایی باشد می‌گوییم جایز است اگر داعی عقلایی نباشد می‌گوییم جایز نیست پس این فرمایش ایشان که اذا دفن بغیر اذن الولی یجوز نبشه به مرحوم سید می‌گوییم اگر دفنش کرده باشند دیگر اذن سالبه به انتفاء موضوع می‌شود اگر اذن به معنا احترام باشد، بله اگر اذن به معنا شرطیت باشد این دفن شرعی نشده وقتی دفن شرعی نشده دیگر باید این را بیرونش بیاورند دو دفعه دفن بکنند با اذن ولی، مشکل می‌شود انسان این‌جور بگوید و بدون اذن ولی این را دفن کرده‌اند الان بدون اذن ولی این را غسلش داده‌اند کفنش کرده‌اند نماز بر آن خوانده‌اند دفنش کرده‌اند حالا ما بگوییم که مرده را از قبر بیرون بیاورند هم غسلش بدهند هم کفنش کنند هم نماز بر آن بخوانند هم دفنش بکنند گمان نکنم فقهاء ملتزم به این حرف بشوند و این فرمایش مرحوم سید که اذا دفن بغیر اذن الولی آقایان هم می‌گویند چون شرطیت نداشته پس بنابراین اصلا دفن باطل بوده می‌گوییم خب حالا چه؟ می‌شود بگوییم که این میت را از قبر بیرونش بیاورند دو دفعه غسلش بدهند دو دفعه کفنش بکنند ولو متعفن هم نباشد دو دفعه نماز بر آن بخوانند و بروند دفنش بکنند چون اذن ولی نبوده؟ خیلی مشکل است بنابراین خوب است که ما این‌جور بگوییم باید اجازه بگیرید حالا یا شرطیت یا احترامی که ما می‌گوییم حالا این کار را نکردند و دفنش کردند بگوییم آن اجازه سالبه به انتفاء موضوع می‌شود ظاهراً خیلی بهتر باشد و وقتی سالبه به انتفاء موضوع شد ولو حرام هم به جا آورده‌اند دیگر آورده‌اند اما دیگر آن شرط سالبه به انتفاء موضوع است اذن ولی دیگر لازم نیست یعنی لازم نیست این را از قبر بیرون بیاورند برای غسل دادن و برای کفن کردن و برای نماز خواندن و برای دفن کردن، لذا خیال می‌کنم می‌پسندید، حرف من اگر باشد که اذن را احترام بگیرید که به مجردی که دفن کردید سالبه به انتفاء موضوع می‌شود، اگر هم حرف آقایان باشد که شرطیت باشد باز هم بگوییم که وقتی دفنش کردند قضیه سالبه به انتفاء موضع می‌شود دیگر چیزی نیست تا او اجازه بدهد همچنین غسلش را هم می‌گوییم باید با اجازه غسل بدهند اما اجازه نگرفته غسل دادند دیگر اذن سالبه به انتفاء موضوع می‌شود، باید نماز بر آن بخوانند با اجازه ولی اجازه نگرفتند نماز خواندند دیگر وقتی نماز خواندند دیگر اذن سالبه به انتفاء موضوع می‌شود اگر این را بگویید مسئله صاف می‌شود اگر این را نگویید خیال نمی‌کنم کسی ملتزم شود به این‌که فعلی را که به جا اوردیم دو دفعه باید آن فعل را انجام داد این میت را دفن کردیم از قبر بیرونش بیاور اجازه بگیر دو دفعه دفنش بکن، این هم این مسئله.

    اگر بخواهیم به او  بگوییم اجازه  بده  دفنش کنیم  خب  دفنش کرده‌ایم دیگر، وقتی دفن کرده‌ایم دیگر اجازه بده دفنش کنیم چیست؟ اگر بخواهد منتقل بکند به جایی دیگر که ما گفتیم می‌شود کار به اذن و امثال این‌ها نداریم و اما اگر لجبازی بکند بگوید خیر باید مرده را در بیاورید تا من اجازه بدهم ثم مرده را دفن بکنید خب معلوم است این عقلائیت ندارد دیگر، یک دفعه لجبازی نمی‌کند می‌خواهد میتش را از شهری ببرد شهر خودشان، می خواهد خودش برود کربلا پدرش را هم می خواهد ببرد ما گفتیم طوری نیست دیگر و اما بگوییم اذن شرط است این نمی خواهد کربلا برود خیلی مشکل است انسان ملتزم بشود بیرونش بیاورید خب می‌گوییم که قبل از دفن اجازه تو را می‌خواست شرط هم بود اما تو مثل این‌که نبودی حالا هم که لجبازی کردی مثل این‌که نبودی ما هم عصیانا دفن کردیم حالا دیگر اجازه تو می‌شود سالبه به انتفاء موضوع و بخواهیم بیرونش بیاوریم دیگر لازم نیست، بلکه جایز نیست، ملتزم نمی توانیم بشویم باید بگوییم که یا احترام است یا اگر احترام نباشد سالبه به انتفاء موضوع است، برای دفن اجازه می‌خواهیم ما دفن کردیم حالا ولو عصیانا دیگر اذن او می‌شود سالبه به انتفاء موضوع، آن می‌گوید اجازه می‌دهم دفن بکنید ما دفنش کردیم وقتی دفن کردیم اجازه دیگر سالبه انتفاء موضوع است، خوب است حرف من ظاهراً، و اگر حرف من نباشد باید ملتزم بشوید که می‌شود این میت را از قبر بیرونش بیاوریم اگر این پسر لجبازی بکند بگوید که تو چکاره بودی دفن کردی و حتما باید پدرم را بیرون بیاوری، می‌خواهی چکارش بکنی؟ بیرونش بیاور من اجازه بدهم همین جا دفن بکن، گمان نکنم فقیهی ملتزم به این حرف بشود که باید از قبر بیرونش آورد دو دفعه دفنش کرد.

    مسئله نهم فرموده‌اند اگر وصیت بکند این دیگر ظاهراً چیز تازه‌ای نیست، نمی دانم چرا مرحوم سید این ده دوازده تا مسئله خیلی از آنها تکرار است نمی دانم چرا تکرار کردند؟ بنا شد شما یک فکری روی آن بکنید یکی این‌‌که هر دوازده تا مسئله برمی‌گردد به یک مسئله و چرا ایشان دوازده تا کرده‌اند؟ نمی‌دانم همه این مسائل برمیگردد به یک جمله و آن این است که نبش قبر حرام است چرا حرام است؟ ما گفتیم سیره عقلاء روی آن است فقهاء رضوان الله تعالی علیهم این را نفرموده‌اند فرمودند اجماع روی آن است اما فرمودند این اجماع هم برای این است که هتک است خب این مسئله اول تمام شد و این‌که نبش قبر حرام است،

    خب یک مسئله دیگر می‌آید یک قاعده کلی هر کجا داعی عقلایی باشد هتک نباشد دیگر آن اجماع نیست آن سیره نیست بنابراین نبش جایز است این 12 تا برمی‌گردد به همین یک مطلب ولی مرحوم سید این را 12 تا مسئله کرده‌اند و اگر توی ضمن صحبت‌ها هم اگر مطالعه کرده باشید خود مرحوم سید گاهی این عرض من را می‌فرمایند و می‌‌‌‌فرمایند برای این‌که اجماع نیست برای این‌که هتک نیست، برای این‌که هتک نیست نبش جایز است، می‌گوییم خب این علت است دیگر علت معمم است و مخصص، بگویید که نبش قبر حرام است اما هر کجا که هتک نباشد و داعی عقلایی باشد این‌که نبش بکنیم جایز است و هر 12 تا مسئله ظاهراً برمی‌گردد به همین مسئله.

    می‌فرمایند اذا اوصی بدفنه فی مکان معین مثل این‌که من را ببرید کربلا و مخالفت کنند می‌توانستند ببرند نبردند یا مثلا تهران مرده می‌گوید من را حتما ببرید اصفهان این‌ها عصیانا یا سهوا نسیانا یا عذرا دفن کردند حالا می خواهند به وصیت عمل بکنند جایز است یا جایز نیست؟

    خب بله جایز است چرا؟ برای این‌‌که نبش قبر حرام نیست اما همین‌جا اگر متعفن شده باشد مسلم جایز نیست الان هم این‌جور است پزشکی قانونی اجازه نمی‌دهد، درست هم هست برای این‌که بخواهند این را دست به آن بزنند تعفنش بالا می‌رود یا اصلا مسئله حکومت است و حکومت می‌گوید با زیست شناسی این منافات دارد و بوی گند این میکروب است و حسابی ضرر دارد خب اگر این حرف‌ها باشد دیگر وصیت کرده باشد یا نکرده باشد دفن عصیانا باشد یا سهوا باشد یا هر چه الان این میت در حالی‌که وصیت کرده مرا ببرید کربلا می‌بینند که متعفن است خب نمی‌شود می‌بینند که حکومت نمی‌گذارد خب نمی‌شود می بینند این اصلا میکروبی است میکروبش سرایت می‌کند این کسانی که دست به آن می‌زنند میکروبی می‌شوند خب نمی‌شود می خواهد وصیت بکند می خواهد وصیت نکند لذا این فرمایش مرحوم سید که اذا اوصی بدفنه فی مکان معین جایز است دفن، همین را به ایشان می‌گوییم اگر متعفن باشد جایز است یا نه؟ می گوید نه، می‌گوییم اگر پزشکی قانونی منع بکند شب برویم بیرونش بیاوریم ببریم جایز است یا نه؟ می‌گوید نه، بنابراین وصیت هم کرده باشد باز هم مسئله برمی‌گردد به این‌که اگر متعفن نیست اگر از نظر آبرویی اشکال ندارد وصیت کرده باشد یا نکرده باشد می‌توانند منتقل کنند جای دیگر والا وصیت کرده باشد نکرده باشد منتقل جایز نیست. یک مطالعه‌ای روی آن بکنید ببینید حرف‌های من درست است یا نه؟

    و صلی الله علی محمد و آل محمد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365