اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
بسم الله الرحمن الرحیم.
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا
قولی.
مشهور در میان اصحاب این است که اگر
بخواهد نماز قضا یا نماز آیاتی که جلو آمده بخواهد بخواند فرمودهاند که برای هر
نمازی غسلی بکند، چنانچه باید برای هر نمازی وضویی بگیرد، در باره وضو گفتیم دلیل
برای مسئله نیست و چون دلیل نداریم دیگر باید بگوییم که برای نمازهای یومیه هر کدام
وضو دارد اما برای نوافلش وضو ندارد، برای نمازهای یومیه هر کدام غسلی دارد با آن
ترتیبی که گفته شد اما اگر بخواهد نماز قضا بخواند یا بخواهد نماز آیات بخواند
بگوییم غسل دارد دلیلی برای مسئله نیست و سابقاً راجع به وضو گفتیم که اگر میخواهد
نماز شب بخواند یک وضو کفایت میکند و یک غسل هم برای اینکه نماز صبحش را با آن
نوافل بخواند کفایت میکند اما خود نماز شب غسل داشته باشد یا خود نماز شب برای هر
دو رکعت یک وضو داشته باشد دلیل میخواهیم و دلیلی در مسئله نیست، آن چه دلیل هست
این است که این خانم برای نمازهای یومیه باید برای هر نمازی یک وضو، اگر کثیره
باید برای هر نمازی یک غسل، مگر اینکه جمع بین نمازها بکند، اما بخواهیم این حرف
را بیاوریم توی نماز آیات، ماه گرفته این میخواهد نماز آیات بخواند بگوییم که یک
وضو یک غسل اگر متوسطه باشد یا کثیره باشد، یا میخواهد یک شبانه روز نماز قضا
بخواند بگوییم برای هر نمازی یک وضو و برای هر نمازی یک غسل مگر این که جمع بین
نمازها بکند، اینها همه دلیل میخواهد و دلیلی برای مسئله نداریم و بلکه برای
نوافلش دلیل داریم اینکه غسل لازم نیست، یک روایت بخوانم روایت 15 از باب 1 از
ابواب استحاضه صحیحه اسماعیل بن عبد الخالق عن ابی عبدالله علیه السلام فاذا کان
صلاه الفجر فلتغتسل بعد طلوع الفجر ثم تصلی رکعتین قبل الغدا ثم تصلی الغدا یک غسل
بکن دیگر ندارد هم وضو، اول نماز نافلهات را بخوان بعد هم نماز صبح را بخوان ثم
تصلی رکعتین قبل الغدا ثم تصلی الغدا که آن نافله صبحت را بخوان بعد از آن هم نماز
غدا را بخوان، لذا بگوییم که این برای نماز صبحش این طوری است اما وقتی برسیم به
نماز ظهرش بگوییم که 16 رکعت نماز نافله میخواهد بخواند باید 8 تا وضو بگیرد باید
8 تا غسل هم بکند الا اینکه جمع بین آن غسلها که این جا نیست لذا مثلا باید 8 تا
غسل و 8 تا وضو برای نافله و آن جا که دلیل نداریم این جا دلیل داریم اینکه نافله
صبح از خود صبح است لذا به خوبی استفاده میشود وضو هم نمیخواهد فلتغتسل بعد طلوع
الفجر ثم تصلی رکعتین قبل الغدا یعنی نافله صبح ثم تصلی الغدا، لذا به خوبی
استفاده میشود که نافلهها جزء فرائض است این نافله صبح را گفته، خب دیگر ما هم
نوافل ظهر و عصر و مغرب و عشا را میگوییم، برای نماز عشا وضو گرفت غسل کرد خب مثل
همین است ثم تصلی العشائ ثم تصلی رکعتین بعد العشاء دلالت خوب است حالا اگر کسی که
نمیشود اگر کسی بگوید که نه این مختص نماز صبح است خب حرفهایی که دیروز زده شد
همه این جا میاید به این خانم بگویند که تو نافله ظهرت را که 8 رکعت است 4 تا وضو
بگیر و 4 تا هم غسل بکن، از آن روایات جمع هم که شما میگویید استفاده نمیشود آن
هم مربوط به فرائض است نه، نوافل نوافل به جای خود باقی میماند، استحاضه استحاضه
کثیره است و این اگر آلوده شد چهار مرتبه آلودگیش را حفظ بکند چهار مرتبه وضو
بگیرد چهار تا غسل بکند تا بتواند نافله ظهرش را به جا بیاورد دو دفعه برایش اول
مصیبت میشود یک غسل بکند یک وضو بگیرد برای نماز عصرش و دو دفعه چهار تا وضو چهار
تا غسل چهار مرتبه خودش را تطهیر بکند، نمیشود استفاده کرد دیروز میگفتم یک
استیحاش عرفی است و اصلاً نمیشود این چنین چیزی واقع بشود هیچ زنی زیر بار نمیرود،
میگویند یک آقا روی منبر میگفت که پل صراط از مو باریکتر است از شمشیر برندهتر
است و از آتش سوزاندهتر، یک کسی پای منبر پا شد گفت آقا بگو راه ندارد راحتم کن
این جا هم راستی این جور باید بگوییم به این خانم بگوییم اصلاً تو نافله نمیخواهد
بخوانی تو همان نمازهای یومیهات را بخوان نیه المومن خیر من عمله نوافلت را اصلاً
نمیخواهد بخوانی، اگر راستی شماها بخواهید، مشهور بخواهد این جور فتوی بدهد باید
راستی این جورها باشد و اما اگر کسی بگوید که این نافله صبح از بند و بیل همین
نماز است آن نافله ظهر آن نافله عصر از همان فریضه است امام علیه السلام حکم فریضه
را گفتند حکم نافله را ساکت شدند برای اینکه آن نافله عصر همان از بند و بیل عصر
است، عصر را گفتند مابقیاش را دیگر نگفتند معنایش این است نگفتنشان یعنی این خانم
نوافلش را بخواند آن غسل را کرده برای نماز ظهرش، نافلهاش را بخواند و وضویش را
هم که گرفته این نوافل دیگر نه غسل دارد نه وضو لذا دیروز عرض میکردم که انسان به
خوبی میتواند استفاده بکند اینکه یک کسی میخواهد نماز صبح بخواند قبل از اذان
است میخواهد نافله بخواند وضویش را بگیرد غسلش را هم بکند نافلههایش را هم
بخواند بعد هم نماز صبحش را بخواند برمیگردد با یک غسل و یک وضو، این راجع به
نوافل، لذا دیروز میگفتیم که اگر هم نگویید خب میگوییم که برائت، این برائت در
نماز نافله هم میآید، مختص به این نیست اینکه بعضی از بزرگان گفتهاند که در
مستحبات ما اصول عملیه نداریم این اشتباه است برای اینکه در مستحبات بگویید تسامح
در ادله سنن و مثلا برائت و استصحاب و اینها نمیاید که میآید اما در نوافل که
ما الان صحبت میکنیم این قاعده اقل و اکثر است، نماز صبح با نماز نافله صبح از
نظر اجزاء و شرایط مثل هم است اگر کسی اجزاء و شرایط نماز صبح را نیاورد نمازش را
باطل است، یک کسی عمدا رکوع نکند عمداً سجده نکند نمازش باطل است، نماز نافلهاش
هم همین است یک کسی عمداً وضو نگیرد نافله بخواند خب نمازش باطل است عمداً حمد و
سوره نخواند نمازش باطل است مگر دلیل داشته باشیم بگوید نخوانی طوری نیست مثل اینکه
سوره را نخوانی طوری نیست اما حمد را نخوانی دیگر دلیل نداریم و نماز نافله مثل
نماز صبح مثل نماز فریضه، آن وقت همینطوری که اگر شک کردیم در نماز واجب آیا سوره
واجب است یا نه؟ رفع مالا یعلمون جاری کردیم، همین جور هم اگر شک کنیم در نماز
نافله سوره واجب است یا نه؟ رفع مالا یعلمون دارد برمیگردد به وجوب برای اینکه
اجزاء و شرایط در نماز واجب واجب است در نماز مستحب هم واجب است، در نماز مستحب
مستحب نیست، خود نماز مستحب است و اما اجزاء و شرایطش واجب است، نه تکلیفی، واجب
وضعی، در نماز ظهر یک کسی عمداً حمد و سوره نخواند کار حرام بهجا نیاورده نمازش
باطل است در نماز مستحب هم یک کسی عمداً حمد نخواند کار حرام بهجا نیاورده اما
نمازش باطل است لذا اجزاء و شرایط در نمازهای مستحبی مثل اجزاء و شرایط در نماز
واجب است همین جور که اجزاء و شرایط در نماز واجب واجب است اجزاء و شرایط در نماز
مستحب هم واجب است مگر دلیل بیاید بگوید که واجب نیست دیگر آن دلیل اصلاً وجوب را
میزند لذا هر کجا که اقل و اکثر ارتباطی شد در فریضه همان اقل و اکثر در مستحبات
هم جاری میشود، حالا در ما نحن فیه این یک وضو گرفته دارد نماز شب را میخواند خب
قبلا همین جور بود با یک وضو میشد نماز شب بخواند حالا نمیدانیم برای هر دو رکعت
یک وضو باید بگیرد یا نه؟ میشود اقل و اکثر ارتباطی دیگر قاعده اقل و اکثر
ارتباطی میگوید وضو واجب نیست،
در استحاضه کثیره حالا یک کسی غسل کرد
و ایستاد نماز در وسط نماز خون
دید خب همه میگویند نماز درست است یعنی خون بیرون آمد، همه میگویند نماز درست
است آن جا که جمع بین صلوات یا صلاتین میکند خب نماز ظهر را خواند با غسل خواند و
میخواهد بلافاصله نماز عصر را بخواند فاصله نیفتاده حالا الان آلودگی دید خب همه
سابقا گفتیم و روایت گفت و همه میگویند با همین آلودگی دیگر غسل لازم نیست، ظاهر
آن روایات که میگوید جمع بکند میگوید وضو هم لازم نیست حالا شما بگویید وضو لازم
است اما میگوید با همان آلودگی وضو بگیر با همان آلودگی لازم نیست غسل بکنی، نماز
بخوان، در وسط نماز واجب این خودش را هم حفظ کرده بود که آن حفظ کردنش را هم بعد
میگوییم لازم نیست که حفظ هم بکند حالا علی کل حال خودش را حفظ کرده بود اما یک
دفعه دید تر شد، خون دید، خب نمازش درست است این جاها را دیگر همه گفتهاند خون
قروح و جروح اگر این به وظیفه عمل بکند هم نمازش درست است هم روزهاش درست است، یک
خانمی عمل به وظایف میکند حالا دو دفعه عصر خون دید خیلی هم خون دید خون کثیره،
سیلان هم داشت وضویش درست است میگویند مثل خون قروح و جروح است لذا این جاها هر
کجا که شک کردیم اقل و اکثر است برائت داریم، بنابراین مثلا کسی نماز شب میخواند
نماز نافله و بعد هم نماز صبح قاعده اقتضا میکند یک غسل برای همه کفایت میکند یک
وضو برای همه کفایت میکند حالا شما خیلی زرنگ باشید یک وضو برای نافله یک وضو
برای نماز صبح برای اینکه روایتی که الان خواندیم میگوید وضو ندارد، حتی آن
روایاتی که میگفت لکل صلاه وضو بگیرد میتواند انسان با این حمل بکند لکل صلاه آن
جاها که فاصله بیفتد یا مختص به فریضه، فریضه را اگر با هم بخواند خب روایت داریم
که یک غسل کفایت میکند ظاهرش این است یک وضو هم کفایت میکند حالا شما خیلی محتاط
باشید بگویید یک غسل کفایت میکند میخواهد دو تا نماز ظهر و عصر یا نماز ظهر و
عصر و مغرب و عشاء چهار تا را با هم میخواهد بخواند دم غروب یک غسل میکند یک وضو
میگیرد چهار تا نماز را میخواند ولو در وسط خون ببیند حسابی هم خون ببیند حتی
تعویضش هم لازم نیست مثل خون قروح و جروح، وضویش هم واجب نیست و این لکل صلاه وضو
یعنی آن جاها که فاصله بیندازد اما اجازه دادهاند جمع بکن غسل ندارد همانها میگوید
وضو هم ندارد، این راجع به نماز صبحش و راستی مسئله را این قدر مشکل نکنیم خیلی
بهتر از این است که این مسئله را مشکل بکنیم، خیلی جاها وقتی که انسان عروه را
مطالعه بکند یا کلمات قوم را همین است که عرض کردم، بگو نخوان و الا بگو بخوان و
اینها که در رسالهها آمده، نماز شب میخواهی بخوانی برای هر دو رکعت هم خودت را
عوض کن هم وضو بگیر هم غسل کن، خب معنایش این است نماز شب نخوان دیگر، 11 رکعت
نماز شب میخواند باید به او بگویید 6 تا غسل کن 6 تا وضو بگیر 6 مرتبه خودت را
تطهیر بکن، هیچ کس حاضر نیست و ظاهراً امر باید آسانتر از اینها باشد و اما اگر
یک کسی بگوید نوافل جزء فرائض است هرچه برای فریضه گفتیم برای این هم میگوییم لذا
برای نماز صبحش این یک وضو بگیرد یک غسل بکند یک وضو بگیرد نماز شبش را هم بخواند
بعد هم نماز نافلهاش را بخواند بعد هم نماز صبحش را بخواند این شدنی است و خوب
است و خب یک غسل بکند دیگر مثل آن است که جنب شده باشد حالا هر شب جنب میشود غسل
میکند، بگذار حالا هم استحاضه را هم همان همیشگی که غسل میکند حالا یک غسل بکند
خب خیلی آسان است، درست هم هست، و ما اگر بخواهیم با ظهور روایات یا اگر بخواهیم
با ظهور اصول بیاییم جلو این است که من عرض میکنم و غیر از این، بگو نمیشود،
راحتم کن، ولی دیروز عرض کردم قاعده حرج هم این جاها میاید ولی مهمتر از این اصل
و قاعده حرج همان که در فقه مثل صاحب جواهر بعضی اوقات نقل میکند، نمیدانم چرا
این جا نفرموده و آن این است که در مهام امور اگر گفتگو نشده باشد دلیل بر عدم
وجوب است، دلیل بر عدم حرمت است، هذا کله راجع به نوافل که نوافل اصلاً جزء فرائض
است و اما غیر نوافل حالا ماه گرفته این میخواهد نماز آیات بخواند خب اگر مستقلا
بخواهد نماز آیات بخواند مثل مثلا ساعت 4 شب است، موقع نماز شبش نیست خب این معلوم
است باید غسل بکند وضو بگیرد نماز آیات بخواند اما اگر یک کسی بگوید که اقا این
روایات ما همه مربوط به فرائض است وقتی مربوط به فرائض شد یعنی یومیه یعنی فرایض
یومیه شما بخواهید از صلاه یومیه بروی روی صلاه آیات دلیل ندارد وقتی نداشت نماز
ایات را بلدیم چیست، زیادتر از این در وقتی که ماه گرفته برای زن مستحاضه یک وضو و
یک غسل روی کله آن بگذاریم دلیل نداریم رفع مالا یعلمون میگوید لازم نیست، کجا
این لنگ است؟ چرا این برائت را جاری نکنیم؟ آیا میشود الغای خصوصیت کرد؟ به قول
ایشان تنقیح مناط، اولویت که نه، الغای خصوصیت از نماز یومیه به نماز آیات، خب
معنای قیاس همین است، میدانیم اجزاء و شرایط نماز واجب را دارد خب میآورد همهاش
را اما نمیدانیم آیا غسل دارد یا نه؟ رفع ما لا یعلمون میگوید نه، بله این چون
محدث است مثلا خوابیده، تطهیر کرده خب دیگر آن اذا قمتم الی الصلوه فاغسلوا وجوهکم
و ایدیکم الی المرافق وضو بگیر لذا برای نماز یومیه دلیل داریم اگر میخواهد نماز
یومیه بخواند زن مستحاضه باید یک وضو بگیرد یک غسل بکند اما برای نماز آیات نداریم
بگوید که زن مستحاضه اگر بخواهد نماز آیات بخواند یک وضو بگیرد یک غسل بکند، وضویش
را میدانیم باید بگیرد برای اینکه محدث است آن مربوط به بحث ما نیست اما غسلش را
باید غسل بکند یا نه؟ یا وضوی مستحاضه باید بگیرد یا نه؟ رفع ما لا یعلمون میگوید
نه، بخواهیم تنقیح منا ط بکنیم قطعی باید باشد این چنین قطعی نداریم، بخواهیم قیاس
بکنیم بگوییم فرقی بین نمازهای واجب نیست آن در نمازهای یومیه گفته من هم در نماز
آیات میگویم خب این هم باز قیاس است یا تنقیح مناط است یا قیاس است تنقیح مناط
قطع میخواهد آن دیگر مسئله نیست، اگر فقیه بگوید من قطع دارم فرقی بین نماز صبح و
قضای نماز صبح نیست هر چه آن دارد آن هم دارد خب قطع آن حجت است اما بحث طلبگی آن
که دیگر حجت نیست به آن میگوییم خیلی خب قطع داری تنقیح مناط کن، الغای خصوصیت کن
اما نمیتواند که تحمیل بکند بگوید من قطع دارم تو هم باید چنین کنی، حتی مشکل میشود
برای مقلدینش بگوید من قطع دارم میشود یک مجتهد بگوید من قطع دارم تو باید طبق
قطع من عمل بکنی؟ نمیدانم میشود یا نه؟ در باب اجتهاد و تقلید مسئلهاش را متعرض
نشدهاند، یک دفعه فتوی میدهد فتوایش برای همه حجت است یک دفعه حکم میکند حکمش
برای همه حجت است یک دفعه قطع پیدا میکند آن قطعش برای من حجت باشد مشکل است
انسان بگوید، نمیدانم تا چه اندازه درست باشد مرحوم شیخ مفید و سید مرتضی دو تا
اسب برایشان تهیه کرده بودند مسافرت بکنند و گربه آمد به یکی از این اسبها بول
کرد و این را شیخ مفید دید وقتی که آمد گفت به او، او اعتنا نکرد سوار شد و گفت در
موضوعات بینه میخواهد شما یک نفر هستید قطع شما برای من حجت نیست، حالا درست باشد
این حرفها یا درست نباشد اگر فقیه یعنی مرجع تقلید قطع پیدا کرد به چیزی توی
رساله بنویسد من قطع پیدا کردم مقلدین هم باید به قطع من عمل بکنند مشکل است انسان
بگوید، قطع آنکه دیگر برای این حجت نیست، استنباطها فتاوای او برای دیگران حجت
است و اما اگر فتوی روی قطع باشد که یک درصد هم پیدا نمیشود که فتاوی روی قطع
باشد قطع مرجع تقلید، قطع مرجع تقلید برای دیگران حجت است یا نه، حتی در رؤیت هلال
اگر حکم نکند آیا قطعش حجت است یا نه، خب نه، مگر اینکه قطع آن هم پیدا کند یا آن
هم بینه پیدا کند مثل همین قضیه شیخ مفید وسید مرتضی ولی حالا کاری به قضیه نداریم
ممکن است یکی بگوید این قضیه دروغ است اما حالا چند نفر رفتهاند بیابان برای
تفریح برای دیدن ماه مرجع تقلید دید ماه را دیگران چشمشان رسا نبود ندیدند اگر از
قول ایشان قطع پیدا کند قطعش حجت است اما اگر قطع پیدا نکند آن حاکم شرع حکم هم
نکند آیا بر مقلدینش واجب است بگویند روز عید است یا نه؟ نه، چرا؟ برای اینکه بینه
که نیست قطع هم که نیست، رؤیت هم که نیست قطع او برای خودش حجت است قطع اطرافیان
هم برای خودشان حجت است، اینها یک مسائلی است که باید توی فقه حلاجی بشود منجمله
بحث ما، مرجع تقلید الغای خصوصیت کرد گفت که من قطع دارم هر چه در نماز صبح ادا
هست در نماز صبح قضا هم هست توی رسالهاش هم نوشت یک طلبهی ملای مدرک دانی از او
پرسید آقا از کجا میگویی؟ بگوید الغای خصوصیت حالا الغای خصوصیت او برای مقلدین
حجت است یا نه؟
نه، قطع دیگری که برای دیگران حجت
نیست، لذا مسئله ما اینجور میشود اولا که نمیشود تنقیح مناط کرد برای اینکه
تنقیح مناط باید قطعی باشد خصوصیت باید قطعی باشد و الا قیاس است، و اگر هم بشود
تنقیح مناط بکنیم آیا آن کسی که تنقیح مناط میکند فتوایش برای این زن حجت است یا
نه، باید شماها اثبات بکنید بله حجت است. آیا میشود الغای خصوصیت کرد از نماز
یومیه به نماز قضا؟
اگر الغای خصویت بکنید آن وقت میتوانید بگویید
که هر چه نماز صبح دارد این نماز آیات هم دارد، و الا مشکل است دیگر وقت گذشت، بحث
ناقص است فردا دربارهاش صحبت میکنم ان شاءالله.
و صلی الله علی محمد
و آل محمد