بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یفْقَهُوا قَوْلی»
بحث جلسۀ قبل دربارۀ فضیلت مقدس فعالیّت بود. گفته شد که این فضیلت، محور فضائل است و هرکه به جایی رسیده، در اثر کار و تلاش و کوشش و جدیّت بوده است.
خداوند متعال در قرآن کریم، از پیامبر خود و پیروان ایشان، برای پیشبرد اهداف رسالت، تلاش و استقامت را جدّاً میخواهد. میفرماید: «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ»؛ اي پيامبر! همانگونه که دستور يافتهاي، استقامت کن و همچنين مسلمانان بايد استقامت كنند.
موفقیّت در هر هدفی، وابسته به فعالیّت و پشتکار است. معنا ندارد کسی بدون کار و تلاش و کوشش و جدّیت، بتواند در تحصیل علم به درجهای دست یابد، بتواند عالم، داشمند یا مرجع تقلید شود، بلکه شبانهروز زحمت میخواهد. معنا ندارد کسی بدون کوشش، مهذّب شود و بتواند درخت رذالت را از دل بکَند و درخت فضیلت را به جای آن غرس کند و این درخت را بارور و میوهدار کند و از میوۀ آن، هم خود استفاده کند و هم دیگران. استاد بزرگوار ما امام خمینی«قدّسسرّه» بعضی اوقات میفرمود: چهل سال خون جگر میخواهد تا انسان بتواند درخت رذالت را از دل بکند.
اگر کسی بخواهد در امور دنیوی موفق گردد، دوست داشته باشد به ثروت و امکانات دست یابد، آن هم کار و تلاش و کوشش و جدّیت میخواهد. باید شبانهروز کار کند و فکر خود را بهکار اندازد تا به جایی برسد. معنا ندارد به قول عوام که خدا چیزی را در زنبیل بگذارد و از آسمان برای او پایین بیندازد، بلکه کار، صبر و استقامت در مقابل موانع میخواهد.
راوی میگوید: روزی امام صادق«سلاماللهعلیه» سراغ یکی از یاران خویش را گرفتند. به ایشان گفتم او به عبادت روى آورده و از كسب و كار دست كشيده است. فرمودند: واى بر او، آيا نمیداند كه دعاي بیکار مستجاب نخواهد شد؟ بعد امام«سلاماللهعلیه» تعریف کردند که در زمان پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» هنگامى كه آيۀ «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً، وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ»[2] نازل شد، گروهى از ياران پيامبر«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» درب مغازهها و حجرهها را بستند و به عبادت مشغول شدند و گفتند: رزق و روزی ما تضمين شده است. وقتی خبر به رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» رسيد، آنان را نزد خود خوانده، فرمودند: چه امری شما را وادار به اين كار کرد؟ گفتند: يا رسول اللَّه! خداوند متكفّل روزى ما شد و ما به عبادت روى آورديم. پیامبر گرامی«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» به آنان فرمودند: هر كس چنين كند دعايش مستجاب نخواهد شد، برويد دنبال كسب و كار. سپس فرمودند: من از کسی که دهانش را میگشاید و میگوید: خدایا رزق من را برسان، ولی کار را ترک میکند، بیزارم.[3]
در جلسۀ قبل گفته شد که نمیتوانم، نمیشود و نمیدانم، در قاموس انسان راه ندارد. اگر جدّی بخواهد، آنگاه میشود و میتواند و میداند. نه فقط انسان، بلکه دربارۀ همۀ عالم ماده و کرۀ زمین، چنین است.
یک درخت وقتی میوه میدهد که تلاش و کوشش باشد؛ یک هسته یا دانه، کم کم درخت میشود؛ باید تحمل گل و لای زمین را داشته باشد، با سرما و گرما بسازد تا بالاخره جوانه بزند و بهتدریج درخت شود.
بالاتر از این به جوانها بگویم: آیا یک دانۀ گندم میتواند یک انسان کامل شود؟ بله میتواند. حال چه وقت میتواند؟! وقتی که دانۀ گندم در زیر خاک بشکافد و صبر و جدیت و کار بهخرج دهد و کمکم ریشهاش پایین رود و سبزه بالا بیاید و در هوای سرد و گرم و در گل و لای، خوشه کند. گندم از آن خوشه برداشت شود و آن را به آسیاب ببرند و در زیر سنگ آسیاب، آرد شود تا بالاخره مبدّل به نان گردد. این نان را کسی بخورد، آنجا هم جهاز هاضمه آن را له میکند تا بالاخره بتواند یک ذره یا یک تک سلول در بدن انسان شود. گاهی هم وارد اسپرم مرد یا تخمک زن میشود و پس از طی مراحلی، داخل رحم میشود و نُه ماه در شکم مادر میماند، چه زحمتها و مشقتها برای خودش و برای مادر تا بالاخره به دنیا بیاید. کم کم بزرگ شود و درس بخواند و کار کند و بالاخره بعد از چهل سال خون جگر، یک انسان کامل شود؛ لذا یک دانۀ گندم، توانست یک انسان کامل شود.
دانۀ گندم را اگر کسی در خانهاش نگاه دارد و پرورش ندهد، اگر هزار کیلو گندم هم باشد، به غیر از پوسیدگی چیزی ندارد. اما اگر مقداری از همین گندم در راه استکمال رفت، طبق نظریّۀ حرکت جوهری که از ابتکارات ملاصدرا است، همین عالم ماده میتواند به مقامهای والایی دست یابد. همین یک دانۀ گندم یا یک دانۀ میوه، اگر در راه استکمال بیفتد، به درجات خوبی میرسد.
استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی«ره» میفرمود: این معجزهها که از انبیاء است، همۀ این معجزات از راه استکمال است، اما استکمالش فوری است؛ حرف زیبایی است. یعنی در حوادث طبيعى، اسباب و علل بهتدريج اثر مىبخشند، ولی در معجزه فورى اثر مىگذارند. مثلاً آیا یک عصا میتواند تبدیل به اژدها شود؟! به حسَب ظاهر نمیتواند، اما همین عصا اگر در راه استکمال بیفتد، آنگاه به مرور زمان میتواند یک اژدها شود. مادۀ عصا میتواند از حالى به حالى ديگر برگردد، و به صورتهاى بسيارى يكى پس از ديگرى در آيد، تا بالأخره صورت آخرى را به خود بگيرد، يعنى اژدها شود. معلوم است كه به حسب ظاهر عصا بدون هيچ علتى مبدّل به اژدها نميشود، ولى در مسير معجزه محتاج به شرائط خاص و نیازمند گذشت مدت طولانى نيست، بلكه به خواست خداوند، همۀ تاثيرها و تغییر احوال كه در غیر معجزه، مدت طولانى اتفاق میافتد تا عصا اژدها شود، با معجزه، در يك لحظه اتفاق خواهد افتاد.
بالاخره تأثیر تلاش و کوشش و حرکت، بهاندازهای است که میتواند یک عصا را اژدها کند. حال گاهی با معجزه، فوراً اژدها میشود و گاهی در راه استکمال با حرکت جوهری و صد سال طول میکشد، اما بالاخره میشود.
این راجع به حیوانها و راجع به نباتات است و راجع به جمادات هم همینطور است. یک سنگ میتواند به اندازهای ارزش پیدا کند که یک تکۀ کوچک آن قیمت شگفتآوری داشته باشد. اول سنگ است و همین سنگ، معدنی میشود.
به قول سعدی که خدا رحمتش کند؛ یک دانۀ باران ناگهان اگر در صدف بیفتد، یک درّ گرانبها میشود؛
بار خدایی که درون صدف دُر کند از قطرهٔ آب زلال
با تلاش و کوشش، سنگ کوه، طلا میشود؛ با جدیت و با کار، ناگهان خاک بیارزش، معدن میشود. این سخنان را همۀ ما درک میکنیم؛ هم از نظر علمی و هم از نظر فهم عوامانه و از نظر عقل عوامانه قابل درک است و همه میفهمند که بدون حرکت، هیچ موجودی در عالم به جایی نمیرسد.
انسان هم اگر بخواهد به جایی برسد و موفق شود، بدون کار امکان ندارد. با خوردن و خوابیدن و تنبلی، نه اهداف معنوی حاصل میشود و نه اهداف مادی.
از قول امام باقر«سلاماللهعلیه» در حدیثی نقل شده است که فرمودند: حضرت موسى«سلاماللهعلیه» به خداوند گفت: «يَا رَبِّ أَيُّ عِبَادِكَ أَبْغَضُ إِلَيْكَ»؛ پروردگارا! از كدام يك از بندگانت بيشتر نفرت دارى؟ خداوند فرمود: «جِيفَةٌ بِاللَّيْلِ بَطَّالٌ بِالنَّهَارِ»[5]؛ آنكه شبها مثل مردار است و روزها بيكار. یعنی خداوند از بندۀ تنبل و بیتحرّک، که شبها از عبادت خودداری میکند و تا صبح میخوابد و روزها را با بطالت و بيهودگی میگذراند، تنفّر دارد.
تنبلی، تباهی و نابودی بههمراه دارد. یک درخت اگر تنبل شد، جزای او تبر و کیفرش آتش است. یک انسان اگر تنبل شد، نتیجۀ آن، خسران در دنیا و خسران در آخرت است. امام باقر«سلاماللهعلیه» میفرمایند: «الْكَسَلُ يَضُرُّ بِالدِّينِ وَ الدُّنْيَا»[6]؛ تنبلى هم به دين و هم به دنيا زيان مىرساند.
خداوند متعال، کم کاری، بطالت و کسالت را ناپسند میداند و آن را مبغوض میشمارد. از امام کاظم«سلاماللهعلیه» روایت شده است که: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَیبْغِضُ الْعَبْدَ النَّوَّامَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَیبْغِضُ الْعَبْدَ الْفَارِغ»[7]؛ خداوند تعالی از بندهای که زیاد بخوابد بیزار است و بندهای که بیکار و تنبل باشد را، دشمن میدارد.
خواب به اندازۀ استراحت و به اندازۀ احتیاج بدن، ممدّ حیات است، لازم است و خودداری از آن خسارت دارد؛ اما اگر انسان پرخواب شد، مبغوضترینِ افراد نزد خداوند می شود، از نظر دنیا و آخرت نیز به جایی نخواهد رسید.
راجع به پرخوری نیز در کلام رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» میخوانیم: «أَبْغَضُكُمْ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى كُلُّ نَئُومٍ وَ أَكُولٍ وَ شَرُوبٍ»[8]؛ مبغوضترين افراد نزد خداوند متعال كسى است كه زياد مىخوابد، زياد مىخورد و زياد مىنوشد. پرخوری، چاقی میآورد که پیامد آن بیماریهای فوقالعاده مهمی است که گاهی قابل علاج هم نیست.
خواب و خوراک اضافی، تنبلی می آورد و علاوه بر دنیا، آخرت انسان را نیز تباه می سازد. رسیدن به دنیا، کار روزانه می طلبد و برخورداری از آخرت، نماز شب میخواهد. کسی نماز صبحش قضا شود، چه رسد به نماز شبش؛ معلوم است که در معنویّت به جایی نمیرسد. آنکه صبح زود کار روزانه را شروع نکند و تنبل باشد نیز در مادیّات به جایی نمیرسد.
اهمیّت به کار و تلاش باید از خانواده و از زن و شوهر شروع شود تا هم زندگی آنها از نظر مادی و معنوی، آباد شود و هم کم کم اجتماع با تلاش خانوادهها ساخته شود؛ ضمن اینکه اهتمام پدر و مادر به فعالیّت، بر فرزندان آنها اثرگذار است، چراکه معمولاً افراد زرنگ و پرتلاش، از پدر و مادر خود که پرتلاش بودهاند، سرمشق گرفتهاند.
مثلاً جدیّت خانم در ادارۀ خانه و خانهداری،بر فرزندان او تأثیر بهسزا دارد، ثواب فراوانی هم خواهد داشت. از پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» و از امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» نقل شده است که میفرمایند: «جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ»[9]؛ یعنی اگر زن خوب شوهرداری کند، برای او مثل جهاد در راه خداست. زن میتواند به جبهه برود و جبهۀ او خانه است و خانهداری و بچهداری و شوهرداری ثواب جهاد و شهادت را دارد.
تلاش و جدیّت مرد هم برای تأمین معیشت خانواده و رسیدگی به همسر و فرزندان، علاوه بر اینکه در تربیت فرزندان و در کوشا شدن آنها مؤثر است، ثواب جهاد در راه خدا را دارد. امام صادق«سلاماللهعلیه» میفرمایند: «الْكَادُّ عَلَى عِیالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»[10]؛ یعنی آنکه برای رفاه زن و بچهاش کار میکند، مثل مجاهد در راه خداست.
شما نمیتوانید عمل صالحی را پیدا کنید که به اندازۀ فعالیّت و کار، ثواب داشته باشد. زن و مرد میتوانند با تلاش و کوشش، زندگی را اداره کرده، فرزندانی صالح و مفید تحویل جامعه دهند. اگر زنان، فعالیّت خود را در امر تربیت فرزند، خانهداری و شوهرداری، بهخوبی ایفا کنند و سستی و کاهلی نداشته باشند، کار آنها و تأثیرشان، بسیار مهمتر از مردان است، زحمت آنان نیز چند برابر زحمت مردان است؛ زیرا بچهداری خیلی مشکل است، ادارۀ خانه و تلاش برای حفظ نشاط و سرزندگی خانواده، و شوهرداری با تأمین رضایت شوهر، آسان نیست، زحمت فراوان دارد، ثواب حضور در جبهه هم دارد. همچنین مرد نمیتواند تنبل باشد و حق ندارد زن و بچهاش را در مضیقه بگذارد. ادای نفقه، واجب است و باید زن و فرزندان به اندازۀ متعارف در رفاه و آسایش باشند. آن مردی که زن و بچهاش در مضیقهاند، اما برای شبنشینی با دوستان یا مصرف دخانیات و این قبیل امور، پول خرج میکند، مرتکب حرام شده و گناهکار است.
امام صادق«سلاماللهعلیه» فرمودند:«كَفَى بِالْمَرْءِ إِثْماً أَنْ يُضَيِّعَ مَنْ يَعُولُ»[11]؛ برای گناهکار بودن مرد، همین بس که به خانواده و عائلۀ خویش رسیدگی نکند. خودگرایی از نظر اسلام غلط است و همه باید دیگرگرا باشند، مرد هم باید کار کند و درآمد خویش را به اندازۀ متعارف صرف خانواده نماید و آنها را در رفاه بگذارد.
یکی از اهالی مدینه نقل میکند: در روزی از روزهای بسیار گرم، از مدینه به سمت صحرای خارج شهر رفتم. در آنجا امام باقر«سلاماللهعلیه» را دیدم، در حالی که از فرط خستگی ناشی از کار، به دو نفر همراهشان، تکیه داده بودند و عرق به شدّت از سر و روي ایشان سرازیر بود. سلام کردم و پاسخ شنیدم. سپس به امام«سلاماللهعلیه» گفتم: آيا درست است كه مردى از شيوخ قريش، در اين ساعت و با اين حالت، در طلب دنيا باشد؟ اگر در همين حال از دنيا برويد، در قيامت چه پاسخی میدهید؟ فرمودند: اگر مرگ من در اين ساعت برسد، در حالى رسيده كه من مشغول طاعت خداى عزّوجل هستم تا خود و خانوادهام را از تو و از ساير مردم بىنياز سازم. بعد فرمودند: باید از آن بترسیم که در حال ارتکاب گناه و نافرمانی خداوند تعالی، از دنیا برویم.
فعالیّت و تلاش مرد، منحصر در کارهای بیرون خانه و تأمین معیشت خانواده نیست، بلکه هنگام حضور در خانه نیز باید از بیکاری و فراغت بپرهیزد و در کارهای خانه به همسر خود کمک کند. از امام صادق«سلاماللهعلیه»روایت شده است که: پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» برای اهل خانه، همیشه از بز مادهای که داشتند، شیر میدوشیدند. امير المؤمنين«سلاماللهعلیه» نیز همواره در انجام كارهاى منزل مشارکت داشتند؛ مثلاً هيزم تهیه میکردند، از چاه آب میکشیدند و نظافت خانه را بر عهده داشتند.[13]
رسیدگی به خانواده و توجه معقول و متعارف به خواستههای همسر و فرزندان، به قدری از نظر تعالیم دینی اهمیّت دارد که طبق روایتی از رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم»، مؤمن به دلخواه و به میل اهل خانه غذا میخورد و منافق، میل و رغبت خود را در غذا خوردن به خانوادهاش تحمیل میکند: «الْمُؤْمِنُ يَأْكُلُ بِشَهْوَةِ أَهْلِهِ وَ الْمُنَافِقُ يَأْكُلُ أَهْلُهُ بِشَهْوَتِهِ»[14].
این بحث ناتمام است، ان شاء الله در جلسۀ آینده، ادامۀ آن بیان میگردد.
[1]. هود، 112: «پس، همان گونه كه دستور يافتهاى ايستادگى كن، و هر كه با تو توبه كرده [نيز چنين كند]. »
[2]. طلاق، 2 و 3: «و هر كس از خدا پروا كند، [خدا] براى او راه بيرونشدنى قرار مىدهد. و از جايى كه حسابش را نمىكند، به او روزى مىرساند.»
[3]. من لا يحضره الفقيه، ج3، ص192.
[4]. الميزان فى تفسير القرآن، ج1، ص 75؛ ترجمۀ الميزان، ج1، ص 118.
[5]. بحار الأنوار، ج73، ص180.
[7]. من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 169.
[8]. مجموعه ورام، ج1، ص100.
[9]. الجعفريات(الأشعثيات)، ص67؛ نهج البلاغه، حکمت 136.
[11]. من لا يحضره الفقيه، ج3، ص168.