بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ
«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ يَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی يَفْقَهُوا قَوْلِي»
بحث جلسات درس اخلاق ما در مورد «فضیلتهای فراموش شده» است. یکی از آن فضیلتها، «حیا» است. این فضیلت بسیار مقدّس است، به اندازهای است که امام صادق«سلاماللهعلیه» میفرمایند: کسی که حیا ندارد، ایمان ندارد؛ «لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا حَيَاءَ لَه»[1]. طبق حدیثی از امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» نیز عاقلترینِ مردم، با حیاترینِ آنهاست: «أَعْقَلُ النَّاسِ أَحْيَاهُمْ»[2].
بر این اساس، حیا، نشانۀ دینداری و نشانۀ عقلانیّت است و آنکه عقل و ایمان دارد، از فضیلت حیا برخوردار خواهد بود.
فرعون، که موجود بدجنسی بود و تاریخ کمتر چنین ناجنسی به خود دیده است، توانسته بود بر مردم تسلّط یابد و علاوه بر سلطنت، ادعای خدایی کند. مردم نیز ادعای او را پذیرفته بودند! اما از قرآن کریم و از روایات فهمیده میشود که او قبل از این سلطه و پیش از ادعای خدایی، حیا و غیرت را از مردم گرفته و آنها را به یک عدّه آدم بیتفاوت مبدّل ساخته است. قرآن کریم در چند آیه برنامۀ شیطانی فرعون را بر ملا میسازد. در یکی از آن آیات میفرماید: «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيي نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدينَ»[3].
این آیه پس از بیان تسلّط فرعون بر مردم و تضعیف آنها تصریح فرموده است: «يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيي نِساءَهُمْ». این بخش از آیه دو نوع معنا دارد؛ معنای مشهور آن این است که فرعون پسران را میکشت تا جوانمردی پیدا نشود که مزاحم سلطنت او باشد و دخترها را هم به ذلت برای کلفتی نگاه میداشت. امّا معنای دیگر این است که فرعون غیرت را از مردها و حیا را از زنها میگرفت. معلوم است که سلطه بر جامعهای که مردهای آن غیرت و زنان آن حیا نداشته باشند، آسان است.
در زمان حاضر نیز دنیای استکباری همین روش را با جنگ نرم، برای تسلّط بر سایر کشورها بهکار میگیرد. برای ایجاد سلطه بر کشور ما نیز در هشت سال جنگ نظامی تحمیلی به نتیجه نرسیدند و دریافتند که با جنگ نظامی پیروز نخواهند شد، ولی اگر بتوانند در جامعهای حیا و غیرت را از میان بردارند و مردم را در شهوات، مادیّات و هواوهوس غوطهور سازند، بر آنها چیره خواهند شد. از اینرو با جنگ نرم وارد شدند و برای گرفتن غیرت از مردها و حیا از زنها برنامهریزی و اقدام کردند.
به گواهی تاریخ، کشور «اسپانیا» یا «آندلس» قدیم با همین روش تصرف شد. مردم آندلس مسلمان شده بودند. مساجد و مدرسهها، که یادگار مسلمانان آن زمان است، امروزه در کشور اسپانیا جزو آثار تاریخی است.
دشمنان آندلس دیدند با جنگ نظامی نمیتوانند آن کشور را فتح کنند، پس به جنگ فرهنگی رو آوردند. آنها با ترویج شهوترانی و شیوع لهو و لعب در جامعه، مجالس گناه را گسترش دادند و مردم را با جاذبۀ گناه و هوسرانی به افرادی بیتفاوت و لاابالی مبدّل ساختند. در واقع طولی نکشید که غیرت را از مردها و حیا را از زنها گرفتند. سپس با یک حمله اسپانیا را تصرف کردند و بهطور کلی دین و فرهنگ مردم را در آن کشور دگرگون ساختند.
جامعهای که از نظر حیا، عفّت و غیرت ضربه بخورد و بهراحتی فرهنگ خود را از دست داده، فرهنگ بیگانه را بپذیرد، رفته رفته در برابر بیگانگان تسلیم خواهد شد؛ زیرا دچار خودباختگی فرهنگی شده است و خودباختگی فرهنگی نشانۀ رواج رذیلت خودکمبینی در جامعه است.
یکی از صفات رذیله، خودكمبینی است که در اثر شیوع آن در اجتماع، افراد جامعه از تواناییها و استعدادهای خود غفلت میورزند و خود را در راه تعالی و پیشرفت، ناتوان میپندارد. وقتی چنین شد، مستكبران و زورگویان، آنان را به استضعاف کشیده، قدرت كمال و ترقی را در آنان سوزانده و در نتیجه و محتاج خود میکنند.
وای بر مردمی که غیرت، حیا و عفّت خود را از دست بدهند، قطعاً چنین ملتی پیروز نخواهد شد، مگر اینکه مردان و زنان بهسوی غیرت و حیا برگردند. چه کسی غیرت دارد؟ آن کسی که همۀ خانمها را به منزلۀ خواهر و مادرش بداند. قرآن کریم میفرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»؛ یعنی همۀ شما خواهر و برادرید. وقتی همه خواهر و برادر شدیم، باید نسبت به غیرت و عفّت یکدیگر احساسات داشته باشیم. بیتفاوتی مردم نسبت به یکدیگر، نشانۀ آن است که به تأکید اسلام برای برادری اهمیّت نمیدهند.
حیا فضیلت ارزندهای است و خوب میتواند انسان را کنترل کند. غیرت نیروی خیلی ارزشمندی برای حفظ و کنترل آدمی است و اگر نیروهای کنترل کننده مثل حیا، عفت و غیرت در میان زن و مرد در جامعه نباشد، آنگاه شیاطین انسی و جنّی آنها را فریب میدهند و منحرف میسازند.
خیال نکنید که حیا و عفّت زنان مسألۀ سادهای است، به دنیا و آنچه در دنیاست ارزش دارد. اگر عفت را مجسم کنند، اگر حیا را مجسّم کنند، یک خانم میشود و اگر خانم حیا و عفّت خود را از دست بدهد، هیچ ارزشی برای او نمیماند.
راوی میگوید از امام صادق شنیدم که فرمودند: «ارزش زن صالح و شایسته، با طلا و نقره سنجیده نمیشود، بلکه منزلت او بسیار بیشتر است؛ چنانکه زن ناصالح و ناشایست، هیچ ارزش و قیمتی ندارد، حتی خاک ارزندهتر از اوست».[5]
فضیلت حيا اقسامی دارد. این فضیلت به یک اعتبار به سه قسم فردی، خانوادگی و اجتماعی منقسم میگردد.
مهمترین نوع از حیای فردی، حيا در مقابل خداوند متعال است. انسان باید در مقابل خدا حیا داشته باشد و متأسفانه برخی راجع به خداوند هم بیحیا هستند. چه کسی حیا دارد؟ یک جمله از حضرت امام خمینی«قدّسسرّه» برای شما نقل کنم که از روایات اهلبیت«سلاماللهعلیهم» گرفته شده است. ایشان مکرّر میگفتند: «عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت خدا نکنید»[6].
گناه کردن در مقابل خداوند، بیحیایی است. در مقابل خدا به دیگری توهین کردن، بی حیایی است و بالاخره ادب حضور در مقابل خدا یعنی گناه نکردن، چه در خلوت و چه در جلوت. در خلوت، خدا حاضر و ناظر است و در جلوت هم خدا حاضر و ناظر است و ادب حضور باید حتماً مراعات شود.
قرآن کریم میفرماید: «يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ مَا تُخْفِي الصُّدُورُ»؛ یعنی آنچه در دل انسان است و آنچه نگاههای مخفیانه است را خداوند میداند.
در روایت میخوانیم که یک نفر آمد خدمت امام حسین«سلاماللهعليه» و گفت: یابن رسول الله من عادت به گناه دارم و نمیتوانم گناه را ترک کنم. چه کنم؟ امام«سلاماللهعليه» دیدند که توصیه به او با عقل و استدلال فایده ندارد و از راه تحریک عواطف با وی سخن گفتند. فرمودند: هر گناهی که میخواهی مرتکب شو، امّا قبل از آن پنج کار انجام بده. اوّل: اگر معصيت ميكني، روزي خدا را نخور! دوّم: از ملك خدا بيرون برو و گناه كن، سوّم: در محضر خدا گناه نكن، يك مكاني براي گناه كردن انتخاب كن كه خدا تو را نبيند، چهارم: معصيت كن، امّا هنگام آمدن ملکالموت، اجازۀ قبض روح به او نده! پنجم: گناه کن، ولي وقتي كه ميخواهند تو را به جهنّم ببرند، داخل جهنّم نشو![8]
امام حسین«سلاماللهعليه» با این سخنان نورانی، فضیلت حیا در برابر خداوند تعالی را در او زنده کردهاند. مقصود آن حضرت این است که آن شخص و هرکه این روایت به او میرسد بفهمد که انسان با این درجه از ذلت و ناتوانی، چگونه در برابر خداوند متعال بیحیایی میکند و در حالی که میداند خداوند او را میبیند، مرتکب گناه میشود؟
امام صادق«سلاماللهعلیه» به اسحاق بنعمار که یکی از اصحاب ایشان و از محدّثین شیعه است فرمودند: «اى اسحاق! آنگونه از خدا بترس كه گوئى او را مىبینى، و اگر تو او را نمىبینى، او تو را مىبیند؛ امّا اگر مىپندارى كه او تو را نمىبیند، او را در شمار ضعیفترین بینندگان نهادهاى!».
نوع دیگری از حيای فردی، حیا در پیشگاه پيامبر اكرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» و ائمّۀ هدی«سلاماللهعلیهم» است. قرآن کریم روى اين مطلب، پافشارى و تأكيد دارد و فرموده است: «اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما کُنتُم تَعمَلون»؛ یعنی هر كاری مىخواهید انجام دهید، امّا توجّه داشته باشید كه خداوند مىبيند، پيغمبراکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم»، ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعلیهم» و امام زمان«ارواحنافداه» مىبينند و در روز قیامت هم باید در برابر این شاهدان، پاسخگوی اعمال خود باشید.
از این گذشته، طبق دستهای از روايات، اعمال خوب و بد بندگان هر روز بر اهل بیت«سلاماللهعلیهم» عرضه میشود.[11] راوی میگويد: از امام صادق«سلاماللهعلیه» شنيدم كه فرمودند: شما را چه مىشود كه پيغمبر«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» را ناراحت و اندوهگين ميسازید؟ مردى گفت: ما چگونه ایشان را ناخوش ميكنيم؟!! فرمودند: مگر نميدانيد كه اعمال شما بر آن حضرت عرضه مىشود و چون گناهى در آن باشد، اندوهگين ميشوند؟ پس نسبت به پيغمبر بدى نكنيد و با اعمال صالح خويش ایشان را مسرور سازيد.[12]
شما را به خدا قسم که به این روایتها خیلی اهمیت بدهید. هم معجزه است و هم اظهار ارادت به اهلبیت«سلاماللهعلیهم» است و هم به راستی نیروی کنترل کننده است. مبادا این روایات را سرسری بشنویم و بدون توجه و عمل به آن، رد شویم.
انواع دیگر حیای فردی، حیا در مقابل پدرومادر، اعضای خانواده و سایر افراد اجتماع است که بهعنوان «حیای خانوادگی» و «حیای اجتماعی» در جلسۀ بعدی شرح داده میشود.
[2]. غرر الحكم و درر الكلم، ص 188.
[3]. قصص، 4: «فرعون در سرزمين [مصر] سر برافراشت، و مردمِ آن را طبقه طبقه ساخت؛ طبقهاى از آنان را زبون مىداشت: پسرانشان را سر مىبريد، و زنانشان را [براى بهرهكشى] زنده بر جاى مىگذاشت، كه وى از فسادكاران بود».
[4]. حجرات، 10: «در حقيقت مؤمنان با هم برادرند»؛ الکافی، ج 2، ص 165.
[6]. صحيفۀ نور، ج 13، ص 461.
[7]. غافر، 19: «[خدا] نگاههاى دزدانه و آنچه را كه دلها نهان مىدارند، مىداند.»
[8]. بحارالأنوار، ج75، ص126.
[9]. الکافی، جلد 2، صفحۀ 68.
[10]. توبه، 105: «[هر كارى مىخواهيد] بكنيد، كه به زودى خدا و پيامبر او و مؤمنان در كردار شما خواهند نگريست، و به زودى به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانيده مىشويد؛ پس شما را به آنچه انجام مىداديد آگاه خواهد كرد.»
[11]. الکافی، ج 1، ص 219، همچنین ر.ک: بصائر الدرجات، ص 424 تا 445.