جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۱ دي


 
  • پیام به چهاردهمین دورۀ جشنوارۀ علّامۀ حلّی«قدّس‌سرّه‌‌الشّریف» حوزه‌های علمیّۀ استان اصفهان
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»

  • -->

    درس اخلاق؛ فضیلت‌های فراموش شده، فضیلت سوّم: «وفا»

    بِسْمِ‏ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏

    «رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري‏ وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلي‏»

     

    درس اخلاق؛ فضیلت‌های فراموش شده، فضیلت سوّم: «وفا»بحث جلسات اخلاق پیرامون فضائل فراموش شده بود. یکی از آن فضائل، فضیلت «وفا» است که در فارسی به آن می‌گویند نمک‌شناسی، و ضد آن نمک‌نشناسی است. این فضیلت پسندیده، انسان را متوجّه نعمت‌های خداوند سبحان و نیکی‌های بندگان او ساخته، او را از فراموشى یا انكار آن نعمت‌ها و نیکی‌ها باز مى‏دارد.

    فضیلت وفا، یک فضیلت فوق‌العاده مهمی است، اما معمولاً انسان‌ها این درّ گرانبها را ندارند. در قرآن کریم، مرگ خواستن برای افراد بسیار نادر است، اما راجع به اشخاص بی‌وفا و ناسپاس چنین تعبیری در قرآن آمده است: «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ»[1]؛ یعنی مرگ بر این انسان که چقدر بی وفا و ناسپاس است.

     بی‌وفایی معمولاً در شرایط سخت و در امتحان‌ها بروز و ظهور می‌یابد. خدا نکند کسی در امتحان مردود گردد یا نمرۀ خوب نیاورد. بیشتر انسان‌ها راجع به وفا رفوزه می‌شوند و کمتر کسی  قبول خواهد شد.   

    قرآن کریم می‌فرماید: «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ»[2]؛ آنچه انجام می‌دهید به سرتان می‌آید. آنچه می‌کارید، همان را برداشت می‌کنید. خداوند متعال از بسیاری از بدی‌های انسان می‌گذرد و آنها را عفو می‌کند. خیلی از بدی‌ها و گناهان را نمی‌گذارد که آشکار شود، اما انسان با این فرض، گناه می‌کند و از خداوند هم  گِله دارد، یعنی بی‌وفایی می‌کند. چه کسی می‌تواند بگوید که من مقام «رضا و تسلیم» دارم و از خدا راضی هستم؟

    بعضی اوقات انسان بی‌حیایی می‌کند و می‌گوید: خدایا! این هم که نشد. خدایا! چرا با من چنین می‌کنی؟ درحالی که باید به خود بگوید: چرا با خودت چنین می‌کنی؟ این بدی‌ها چیست که می‌کنی و خودت را هم در دنیا و هم در آخرت گرفتار می‌کنی؟ اما به جای این حرف‌ها و به‌جای پذیرش مسئولیّت اعمالش، تقصیر را گردن خدا می‌گذارد.

    قرآن کریم می‌فرماید: «ما قَدَروا الله حَق قَدرِهِ»[3]؛ هیچ کس قدر خدا را نمی‌داند. یعنی همۀ ما راجع به خداوند بی‌وفا هستیم. پروردگار عالم این همه نعمت به ما داده است، حال وقتی یک نعمت به انسان داده نمی‌شود، در حالی که خودش مانع دریافت نعمت بوده، از خدا گِله می‌کند.  

    افرادی که خیلی گرفتارند و دربارۀ گرفتاری خود از خداوند گلایه و توقع دارند، نعمت‌های فراوان خدا را به یاد آورند تا فضیلت وفا در آنان ظهور یابد. مثلاً با خود بیندیشند که اگر خداوند سبحان به آنها نعمت عقل را عطا نمی‌کرد، چه می‌شد؟ تلقین و یادآوری سایر نعمت‌ها نیز راهی برای تقویت فضیلت وفاداری است.

    وفادارى نسبت به پیامبران و اوصیای ایشان«سلام‌الله‌علیهم» و نیز وفا به اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» در راستای وفاداری به خداوند سبحان، لازم است. کمترین حدّ وفا نسبت به رسولان و کتاب‌های آسمانی، پیروی از دستورات روح‌بخش ایشان برای سعادت و رستگاری است.

    علاوه بر لزوم وفاداری نسبت به خداوند متعال و پیامبران او، رعایت وفا نسبت به بندگان خدا نیز لازم است. متأسفانه مردم به همدیگر وفا نمی‌کنند. حتی بعضی از زن و شوهرها نسبت به هم بی‌وفا هستند. کم پیدا می‌شود که یک زن وفادار به شوهرش، یا یک شوهر وفادار به خانمش باشد. گاهی نیز شدّت بی‌وفایی انسان را به سقوط بیشتر می‌کشاند و دچار خیانت به همسر می‌شود. مرگ بر آن مردی که زن دارد، اما به دنبال دوستی با زن نامحرم است. مرگ بر آن خانمی که شوهر دارد، امّا دوست نامحرم دارد. اگر وفا در خانه حکم‌فرما باشد، زن مختص به شوهرش و شوهر مختص به زنش خواهد بود و خانواده دچار دردسر و مبتلا به بی‌وفایی نمی‌شود.    

    بیشتر فرزندان راجع به پدر و مادرشان وفا ندارند. قرآن کریم روی این امر اصرار دارد. قرآن وقتی می‌خواهد سفارش کند، اول سفارش خودش را می‌کند و بعد سفارش پدر و مادر را. اول برای پرستش خودش حکم می­کند و بعد برای نیکوکاری به پدر و مادر حکم می‌کند. می‌فرماید: «وَ قَضى‏ رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً»[4]؛ باید خیلی به پدر و مادر اهمیت بدهید. پدر و مادر تا وقتی که می‌توانستند برای تو کار کردند. مادر تو را با فداکاری بزرگ کرد و پدر عمر خودش را برای تو گذاشت. اکنون که بزرگ شدی، باید عصای دست پدر و مادر باشی. قرآن می‌فرماید: عصای دست هم نه، بلکه باید نسبت به آنها وفا داشته باشی. می‌فرماید: «وَ لا تَنْهَرْهُما»[5].

    مواظب باش به آنها پرخاش نکنی و با صدای بلند در مقابلشان حرف نزنی، حتی اگر مقصّرند: «وَقُل لَهُما قَولاً كَريماً»[6]. امام صادق«سلام‌الله‌علیه» در مورد آیۀ شریفه می‌فرمایند: معنایش اینست که حتی اگر تو را زدند، بگو: خدا شما را بيامرزد و دعایشان کن.[7]

    وفاداری نسبت به پدرومادر منحصر به زمان حیات آنها نیست و بعد از فوتشان نیز فرزندان وظیفه دارند؛ باید به یاد آنها باشند، برایشان خیرات بفرستند و اعمال صالح به نیابت از پدرومادر به‌جا آورند و سبب آمرزش آنان شوند.

    بی‌وفایی نسبت به پدرومادر و فراموش کردن آنها، موجب عاق والدین می‌شود. عاق والدین یکی از گناهان کبیره است و خیلی مشکل است.[8] در روایت خطاب به کسی که عاق والدین شده، آمده است: «اعْمَلْ مَا شِئْتَ»[9]؛ یعنی هر کار می‌خواهی بکن، تو دیگر آمرزیده نیستی. اگر راستی می‌گویی، پدر و مادر را راضی کن.

     وفاداری نسبت به سایر مردم هم لازم است. انسان باید نسبت به رفقا و دوستان خود وفا داشته باشد. معمولاً مردم راجع به همدیگر بی‌وفا هستند. تظاهر دارند و در روبرو، اظهار ارادت می‌کنند، اما هنوز از او نرفته، غیبتش را می­کنند. تا وقتی با هم در جلسه نشسته‌اند، بگو و بخند دارند و از یکدیگر تعریف می‌کنند. اما خدا نکند یک کدام برود، آنگاه افراد باقیمانده شروع به غیبت، تمسخر و تهمت ‌راجع به آن شخص غایب می‌کنند. آیا آبروی او را ببرند بهتر است یا گوشتش را بخورند؟! قرآن کریم می‌فرماید: «وَلا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً اَیُحِبُّ اَحَدُکُمْ اَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ اَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوه»[10]؛ آیا نمی‌خواهید گوشت مُرده بخورید؟ پس غیبت نکنید.  

    آیا این طرز رفتار که مردم با همدیگر دارند، وفاست؟ آیا انسانیّت است؟ آیا اسلامی است؟ آیا دفاع از مسلمان‌ها و دفاع از شیعه اینست؟ 

    من هیچ وقت فراموش نمی‌کنم که امام خمینی«قدّس‌سرّه» برای درس آمدند. نفس ایشان به شماره افتاده بود و گفت: نیامده‌ام که درس بگویم، آمده‌ام یک نصیحت به شما بکنم. خیلی مفصّل است و نصیحتش هم این بود که فرمودند: شما طلبه‌ها باید سه تا شرط داشته باشید؛ یکی باید آشنا به اسلام باشید، یکی باید علاوه بر آشنایی به اسلام، متدیّن باشید و یکی هم باید عاقل باشید. بعد ایشان می‌فرمودند: اگر آشنا به اسلام نیستید، متدین باشید و اگر آن هم نیستید، لااقل عاقل باشید. بعد فرمودند: نخواهید حوزۀ چهل ساله را به هم بریزید. حال مگر چه شده بود؟! یکی از فضلای درس ایشان پشت سر یک مرجع تقلید غیبت کرده بود. به نفع حضرت امام و به ضرر آن آقا غیبت کرده بود. به گوش آن آقا رسیده بود و به حضرت امام گفته بود. حضرت امام درس نگفتند و به خانه رفتند و دو سه روز تب مالتشان شدت گرفت، به خاطر اینکه یک غیبت پشت سر یک مرجع تقلید شده بود. 

    غیبت و تهمت و اهانت، به‌عنوان انقلابی بودن یا به‌عنوان جانبداری از حضرت امام و نظام، چه معنایی دارد؟ حضرت امام«قدّس‌سرّه» یک جمله داشتند و می‌فرمودند: اینها ذنب لایغفر است. ولایت بین خدا و بندۀ او قطع می‌شود؛ یعنی بعید است چنین کسی موفق به توبه ‌شود، می‌میرد و آمرزیده نمی‌شود و رابطه‌اش با خداوند قطع می‌شود.

    یک مرجع تقلید هفتاد هشتاد سال با خون جگر به اسلام خدمت می‌کند، رساله می‌نویسد و به شما می‌دهد و حالا به رساله‌اش که عمل نمی‌کنید، پشت سر او هم غیبت می‌کنید و تهمت هم به او می‌زنید و شایعه پراکنی هم می‌کنید؟ این بی‌وفایی است.

    به هرحال فضیلت وفا، فضیلت بسیار خوبی است. به هرکه داده‌اند چه نداده‌اند و به هرکه نداده‌اند، چه داده‌اند؟ متأسّفانه وفا در جامعه خیلی کم است و باید زیاد باشد.



    [1]. عبس، 17: «كشته باد انسان، چه ناسپاس است!.»

    [2]. شوری، 30: «و هر [گونه‏] مصيبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست، و [خدا] از بسيارى درمى‏گذرد.»

    [3]. أنعام، 91: «بزرگى خدا را چنانكه بايد نشناختند.»

    [4]. اسراء، 23: «و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد.»

    [5]. اسراء، 23: «و به آنان پرخاش مكن‏.»

    [6]. اسراء، 23: «و با آنها سخنى شايسته بگوى‏.»

    [7]. الکافی، ج 2، ص 157.  

    [8]. علل الشرائع، ج 2، ص 479.

    [9]. بحار الأنوار، ج 71، ص 80.

    [10]. أحزاب، 12: «و بعضى از شما غيبت بعضى نكند؛ آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده‏اش را بخورد؟ از آن كراهت داريد.»

    آرشيوچاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365