بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
شب جمعه متعلّق به قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود، یعنی حضرت ولیعصر«عجلاللهتعالیفرجهالشریف» است؛ اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات.
بحث ما انشاءالله باشد برای بعد و امشب به تناسب محرمی که در پيش داريم، مقداری دربارۀ عزاداريها صحبت کنم.
اولاً اين عزاداريها خيلی ثواب دارد. از روايات فهميده میشود ثوابش از هر حج و عمرۀ مقبول بالاتر است. از روايات استفاده میشود اين عزاداريها مثل کربلاست. از روايات استفاده میشود که اين عزاداريها، بهشت را واجب میکند.
ثانياً اين عزاداريها موجب رفع بلا و دفع بلا میشود؛ بلاهای فردی و اجتماعي. اهل دل زياد دیدهاند که دهۀ محرم که میآيد و عزاداريهای مردم شديد میشود، آتشی برای رفع بلا پيدا میشود و بلاها را میسوزاند و نمیگذارد بلاها وارد شهر شوند.
ثالثاً اينکه اين عزاداريها مرضی ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعلیهم» است. پيغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» و ائمۀ طاهرين«سلاماللهعلیهم» روی اين عزاداريها خيلی سفارش کردهاند. پيغمبر اکرم و اميرالمؤمنين بارها روضه خواندهاند. در زمان بنیاميه و بنیالعباس که خفقان عجيبی بود که عزاداری نباشد، ائمۀطاهرين«سلاماللهعليهم» نيز تا میتوانستند جلسه روضه میگرفتند. مداح میخواند و ائمۀطاهرين«سلاماللهعليهم» بلند بلند گريه میکردند و اين مجلس عزاداری را خيلی دوست داشتند.
اما از همۀ اينها که بگذريم، اين عزاداريها علت مبقيّۀ تشيّع است. اين همه ثواب که بر آن بار است، برای همين است. اگر اين عزاداريها نبود، الان تشيّع نبود. آن موضعی که امام حسين«سلاماللهعلیه» برای ريشهکن کردن ظلم و برای آبياری درخت تشيع در کربلا ايجاد کردند، و عيال آن را سرتاسری کردند. بعد از قضيه کربلا بايد بگوييم درخت پژمردۀ تشيّع جان گرفت و خرمی خاصی پيدا کرد. از آن وقت تا الان اين عزاداريها، تشيع را آورده است و اين عزداريها از نسلی به نسل بعد، تشيع را آورده است. اگر در روایات فرمودهاند: »؛ اينها ثوابهای تفضّلی است، دانه میريزند که کبوتر بگيرند. اين ثوابها را میدهند برای اينکه مردم در جلسۀ امام حسين«سلاماللهعلیه» شرکت کنند و مردم برای امام حسين«سلاماللهعلیه» جلسۀ عزا بگيرند. در دهۀ محرم آن شور عزاداری در مردم زنده شود. اينقدر ثواب میدهند برای اينکه اين عزاداريهاست که تشيّع را زنده نگه داشته است و به قول پيغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» خاموش شدنی هم نيست: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا»
خدا خواسته است برای اينکه تشيع زنده بماند، اين عزاداريها باشد و اين عزاداريها تا ظهور امام زمان«عجّلاللهتعالیفرجهالشّریف» هست. شايد بعدش هم در زمان ظهور اين عزاداريها باشد و در روايات میخوانيم تا روز قيامت هست. لذا دشمن هميشه توجّه کرده است، البته شيعه هم توجه دارد و لذا تا توانسته نگذاشته اين عزاداريها خاموش شود. دشمن به همين مطلب توجه داشته است که اين عزاداريها علت مُبقيّه برای تشيّع است. در زمان بنیالاميّه و بنیالعباس خيلی کار کردند که اين عزاداريها نباشد. چه قتلعامها کردند برای اينکه اين عزاداريها نباشد. خفقان عجيبی بود و حتّی نمیگذاشتند چند تا زن بتوانند در يک خانه يک روضۀ خانگی بخوانند. اما ائمۀطاهرين«سلاماللهعليهم» هر وقت که میشد يک جلسه عزا بگيرند، میگرفتند. امام صادق«سلاماللهعلیه» اگر يک مداح خوب پيدا میکردند فوراً يک جلسۀ خصوصی از چند تا زن و مرد میگرفتند، در يک اطاق پرده میکشيدند و مداح میخواند و امام صادق«سلاماللهعلیه» بلند بلند گريه میکردند. در مقاتل میخوانيم که دشمن گاهی اوقات حساس میشد و میپرسيد چه خبر است و بالاخره صدای عزاداری را آهسته میکردند. روايت داريم بعضی اوقات که امام باقر يا امام صادق«سلاماللهعلیهم» مداح خوبی پيدا میکردند جلسه میگرفتند. مداح مقداری میخواند و وقتی میخواست تمام کند امام صادق«سلاماللهعليه» با التماس خاصی میگفتند: «زِدْنِي، زِدْنِي»، مقداری بيشتر بخوان. دشمن جدی حساس بود که اين عزاداريها نباشد. امّا ائمۀ طاهرين«سلاماللهعلیهم» جداً حساس بودند که اين عزاداريها باشد. همۀ آنها از پيغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» تا امام زمان«ارواحنافداه»، حساسيت خاصی روی اين عزاداريها دارند و روايات خاصی هم از اهلبيت«سلاماللهعليهم» برای اين عزاداريها هست. در این اواخر، در زمان رضاشاه دشمن او را روی کار آورد با چند دستور جدی و دستورهايش همين چيزهايی بود که علت مُبقيه برای تشيع بود. يکی اينکه چادر نباشد. میگفتند مسجد نباشد، حسينيه و عزاداريها نباشد، مدرسه و روحانيت نباشد، رضاشاه هم خيلی روی اين چهار چيز کار کرد. اول از کم شروع کرد، ولی بالاخره همۀ مدارس و مسجدها را خاموش کرد. همه برای همين بود که دشمن میديد اگر اين چهار چيز باشد، نمیتواند بر ايران مسلّط شود. بايد اين چهار چيز نباشد، تا بتواند استثمارگری کند. شيعه در آن زمان توجه به اين مطلب داشت که بايد روحانيت باشد و بايد مسجدها و مدرسهها و حسينيهها باشد و بايد چادر باشد. لذا از خانه بيرون نمیآمد اما در همان خانه چادر سر میکرد. روضه را علنی نمیکرد اما روضه هفتگی در خانه میگرفت و بعد که رضاشاه رفت، هم روحانيت و هم مدرسه و هم مسجد و هم چادر و مخصوصاً عزاداريها پيدا کرد. اگر شيعه هم علتش را نداند اما به طور ناخودآگاه میداند و میفهمد که بايد اين عزاداريها باشد. اين عزاداريها تشيع را خرم و آباد میکند. به عبارت ديگر علت مُبقيه برای تشيع است. لذا ما بايد اين عزاداريها را به نسل بعدی بدهيم و از همين جهت واجب و لازم است که بچههايمان را در دهه محرم به روضه ببريم. واجب و لازم است حتی در غير دهه محرم برای بچههايمان روضه بخوانيم. الحمدلله خصوصيتی که اصفهان دارد، اينست که روضه از روضه وانمیافتد. همه وقت روضههای فراوان در همه محلهها هست. اين امتيازيست که اصفهانيها دارند. جاهای ديگر نيز الحمدلله خوب است و دهه محرم و دهه صفر و ايام عزاداريها خوب است، اما مثل اصفهان نيست. بايد به پدر و مادرهايتان دعا کنيد و خودتان هم اين بچهها را با روح عزاداری تربيت کنيد.
اين خلاصه حرف در عزاداريها است و هرچه راجع به عزاداريها صحبت کنم، کم است. از همۀ شما تقاضا داريم در اين دهه محرم مجالس را پرجمعيت کنيد. آن وقتها در زمان پدران و مادران ما مجالس عزاداری خيلی پررونق بود. از صبح تا ظهر شروع میشد و در هر منبری جلسه پر میشد و آن منبری که پايين میآمد جمعيت بلند میشد و به جای آن، جمعيت ديگر میآمد و تا ظهر روضه میخواند و مردم گريه میکردند. الان کمرنگ شده اما الحمدلله فراوان است و خوب است ولی بايد پررنگ باشد.
چيزی که بايد به آن توجه داشته باشيم، چند چيز است که اين چند چيز هم خيلی مهم است. اول چيزی که بايد در اين عزاداريها باشد، تقويت دين است. همينطور که اول روضهای که خوانده شده، روضۀ امام حسين«سلاماللهعلیه» در مقابل دشمن است. روضه خيلی بالاست و ما منبريها از امام حسين«سلاماللهعلیه» طرز روضه خواندن را ياد گرفتهايم. امام حسين«سلاماللهعلیه» اول خطبه خواند و بعد اخلاق گفت و بعد از اخلاق، روضه خواند. عزاداريها بايد چنين باشد. ولو هفتگی باشد، اما بايد دين در آنجا زنده شود. بايد هم احکام گفته شود و هم اعتقادات و اخلاق گفته شود و بعد هم روضه خوانده شود. روضه نمک آش است. اگر همه چيز باشد و روضه نباشد، خيلی مزه ندارد. اما قبل از آن باید احکام و اخلاق و اعتقادات گفته شود. ما بايد در اين روضهها جوانها را بار بياوريم با آشنايی با اعتقادات. اين تشيع اصولی دارد و همه جوانها بايد اصول تشيع را بدانند. اين تشيع اخلاق دارد و مثل کافی مرحوم کلينی دارد. بايد مردم را تربيت کنيم به تربيت تشيع و تربيت ائمۀ طاهرين. امام صادق«سلاماللهعلیه» به روضهخوان میفرمود بايد طوری روضه بخوانی که مردم متخلّق به اخلاق الله شوند. بايد طوری روضه بخوانی که دشمنان من بگويند خدا رحمت کند امام صادق«سلاماللهعلیه» را که چقدر خوب تربيت کرده است و اين تربيت اسلامی متوقف بر اينست که جوانها راجع به اعتقادات بالا باشند. آشنايی کامل به رساله مرجع تقليد داشته باشند و آشنايی کامل به اينکه چطور بايد در خانه زندگی کرد و چطور بايد تربيت بچه کرد و چطور بايد خانه داری کرد. بايد بگوييم روضه متوقف بر همين است. مثل اينکه مثلا منبری به منبر رود و خطبه نخواند و اسم خدا و پيغمبر و ائمۀ طاهرين را نياورد. اما همين منبری بايد به اسلام عزيز و تشيع آشنا باشد و برای مردم ولو کم و در عرض نيم ساعت يا بيست دقيقه هم احکام بگويد و هم اخلاق و هم اعتقادات بگويد و هم روضه بخواند و مردم با روضۀ او گريه کنند. اين شرط اول در عزاداريهاست.
شرط دوم در عزاداريها خلوص است. اين شام و ناهار دادنها مقداری خلوص را کمرنگ کرده و اين صدمه به روضهها و مجالس میزند. آن زمان من خيلی در روضهها شرکت میکردم. از اول شب تا ساعت 12 روضه بود و مرتب مجلس پر و خالی میشد و صبح تا ظهر روضه بود و به فکر چای هم نبودند چه رسد به فکر غذا و اينکه جلسه اول شب خلوت باشد و بعد برای آن غذا شلوغ شود و از افراد باشخصيت هم در آن مجالس کم باشد. اين خلوص کلمۀ خوبيست و ما بايد در همه چيزمان اين خلوص را داشته باشيم.
استاد بزرگوار ما حضرت امام، در هر فرصتی به ما نصيحت میکردند و به جای نصيحت، اين آيه را میخواندند: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَ فُرَادَى»
قرآن میفرمايد تنها موعظۀ من اينست که برای خدا خلوص داشته باشيد، چه در کارهای اجتماعی و چه در کارهای فردي. بايد آنکه روضه میخواند خلوص داشته باشد و آنکه روضه میگيرد خلوص داشته باشد و آنکه در روضه مینشيند خلوص داشته باشد و به عبارت ديگر بايد به اين مجالس رنگ خدا داده شود. قرآن میفرمايد چه رنگ خوبيست: «صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً»
رنگ خدا چه رنگ خوبيست! اين شرط دوم اگر از شرط اول مهمتر نباشد، کمتر نيست.
شرط سومی که بايد در اين عزاداريها باشد، اينست که بايد در آنها اشعار مبتذل و اغراق آميز که بهانه به دست دشمن میدهد، نباشد. بايد حرفها و کارهای مبتذل و بیمحتوا نباشد. بايد منبري، منبرش پرمحتوا باشد. محتوا هم بايد اول اخلاق و اعتقادات و احکام باشد و بعد هم روضه سوزناک و روضهای که رنگ امام حسين«سلاماللهعلیه» داشته باشد، مخصوصاً در دهه اول محرم ايام عزاداري خوانده شود. اگر کسی در جلسه نشست و دشمن ماست يا اينکه به دنبال بهانه است، که بعضی از جوانها متأسفانه اينگونه هستند و در جلسه میروند و دنبال بهانه هستند که ايرادی به جلسه و منبری و ايرادی به تشيع بگيرند، و ما بايد بهانه به دست اينگونه افراد ندهيم. بايد طوری باشد که وقتی از جلسه بيرون رفت، تنبّهی برايش پيدا شود و روز دوم و سوم زودتر بيايد.
شرط ديگری که مهمتر از همه شرايط است، اينکه بايد در مجالس گناه نباشد. اختلاط زن و مرد چه در مجلس و چه در کوچه نباشد. نگاههای نامناسب چه در جلسه و چه در کوچهها نباشد. بايد مواظب باشيم تهمت و شايعه و توهين، در مجالس نباشد، و بالاخره بايد مواظب باشيم گناهی در آن جلسه پيدا نشود. اين را به همه و مخصوصاً به جوانها بگويم که اگر گناهی در جلسه امام حسين«سلاماللهعلیه» پيدا شد، نظير ظرف غذايی است که خيلی از نظر کمّ و کيف بالاست اما وقتی میخواهند بخورند ديوانهای آب دهان روی غذا بيندازد. اين غذا قابل خوردن نيست و اصلاً خبيث میشود. اين عزاداريها مثل آن غذا از نظر کيفيت و کميّت خيلی بالاست اما اگر ديوانهای آب دهان روی اين غذا بيندازد، اين غذا بیمحتوا میشود. لذا بايد اصلاً گناه در عزاداريها نباشد. بايد مواظب باشيم وقتی جوان از جلسه بيرون رفت نه تنها گناه نکند، بلکه حال تنبّهی برای او پيدا شود و از آن جلسه عزا روح تشيع و حال تنبّهی پيدا کند.
اين توسّلها خيلی کار میکند، اين عزاداريها خيلی کار میکند. استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی«رضواناللهتعالیعليه» میفرمودند جوان گناهکاری که گناهش خيلی بالا بود، اما وارد يک جلسه عزا شد و عزاداريها او را منقلب کرد، امام حسين«سلاماللهعلیه» او را منقلب کرد و وقتی از جلسه بيرون آمد، توبه کرد و گفت خدايا کمکم کن، خدايا گناه کردم اما خجالتزده هستم. اتفاقاً خدا برای او استاد اخلاقی پيدا کرد و اين استاد اخلاق مدتی روی او کار کرد. بعد از آنکه لياقت پيدا کرد به او گفت بايد به کربلا روی و آنجا امام حسين«سلاماللهعلیه» کمکی به تو بکند. علامه طباطبائی میفرمود اين جوان با يکی از دوستان من هم صندلی شده بود. وقتی وارد خاک کربلا شدند، بغض اين جوان را گرفت و بلند بلند گريه کرد. به او گفتم چه خبر است؟ گفت اينجا کجاست؟ گفتم کربلاست. گفت امام حسين«سلاماللهعلیه» به همه ما مشرّف باد گفت. توسّلها انسان را به اينجاها میرساند. ممکن است يک جرقه روی يک انبار بنزين باشد. ممکن است يک قطره اشک روی يک جوان گناهکار باعث شود راه صد ساله را بپيمايد. زياد ديدهايم که در دهه محرم حال عجيبی برای زن و مرد و مخصوصا جوانها پيدا شده است. چيزی که از همه شما تقاضا دارم اينست که بدانيد در اين دهه محرم انسان میتواند راه صد ساله را بپيمايد. بايد دهه محرم تمام شود و گناهکار صددرصد عوض شود، و اگر بخواهد، میشود و اگر بخواهد امام حسين«سلاماللهعليه» نظر لطف به او پيدا میکند. معنا ندارد به راستی توسل به جا و توسل جدی و عزاداری برای امام حسين«سلاماللهعلیه» و گريه برای امام حسين«سلاماللهعلیه» باشد و امام حسين«سلاماللهعلیه» به فرياد نرسد. اگر به فرياد نمیرسد برای اينست که عزاداری آنطور که بايد نيست. البته همين عزاداريهای ظاهري، ولو اينکه محتوا نداشته باشد و خلوص نباشد و به راستی دل به سوی امام حسين«سلاماللهعلیه» نرود، همين تظاهر خيلی عاليست و دشمنشکن است و ادامۀ تشيع است؛ اما آنچه میخواهند بالاتر از اينهاست. هم ظاهر و هم باطن را میخواهند. هم میخواهند اين عزاداريها خار چشم دشمن باشد و هم میخواهند اين عزاداريها تشيع را از نسلی به نسل ديگر بدهد، و هم میخواهند روح داشته باشد و سيروسلوک در آن باشد و هم میخواهند جوان گناهکار صددرصد عوض شود و هم مردم جاهل آشنا به تشيع پيدا کنند و کسانی که لياقت دارند و مخصوصا جوانها که دل پاک دارند در اين دهه محرم سير و سلوکی داشته باشند و بتوانند راه صد ساله را به واسطه کشتی نجات امام حسين«سلاماللهعلیه» بپيمايند. يک معنای اين روايت که امام حسين«سلاماللهعلیه» کشتی نجات است، همين است که امام حسين«سلاماللهعلیه» میتواند آدم گناهکار را صددرصد عوض کند، در آدم معمولی هم جاذبه ولايت او را بگيرد و بالاخره میتواند در عزاداريها کسانی که در راه مستقيم نيستند به راست مستقيم بکشاند.
اين خلاصهای از عزاداريهاست. در همۀ زمانها اين عزاداريها واجب کفايی است. اگر مجالس عزاداری خلوت شود، همه مسئولند. امام حسين«سلاماللهعلیه» نظر غضب نمیکند اما بالاخره بیاعتنايی به مجالس روضه، بدبختی جلو میآورد. بايد اين مجالس عزاداری پر باشد و در هر محلهای بايد اين عزاداريها باشد و جمعيت هم فراوان باشد. بايد با شرايطی که گفتم اين عزاداريها باشد و ما خيلی از اين عزاداريها استفاده کنيم.