بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم
محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین
سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین
شهادت جانگداز امام پنجم امام باقر«سلاماللهعليه» را به همۀ شما
تسليت میگويم و از طرف همۀ شما به ساحت مقدس حضرت ولی عصر«ارواحنافداه» تسليت میگويم
و از طرف همۀ شما از حضرت زهرا«سلاماللهعليها»
میخواهم صاحب جلسه شوند و با لطف حضرت زهرا«سلاماللهعليها» از جلسه بيرون
رويم. برای اينکه امام باقر«سلاماللهعليه»
نظر لطفی به جلسۀ ما عنايت کنند، اظهار ارادت کنيد خدمت ايشان با سه
صلوات.
با اجازۀ همۀ شما ثواب جلسۀ امشب که ثواب تعليم و تعلّم است و ثوابش
خيلی بالاست، هديه میکنيم خدمت امام باقر«سلاماللهعليه»
و معلوم است که لطف امام باقر«سلاماللهعليه» اين هديه را از
ما قبول میکنند و انشاءالله با لطف امام باقر«سلاماللهعليه» و با هديۀ امام
باقر«سلاماللهعليه» از جلسه بيرون رويم.
بحث هفتۀ گذشته بحث ارزندهای بود و ما به اينگونه بحثها خيلی بايد
اهميت دهيم و اين بحث ناقص ماند و به خواست پروردگار عالم و لطف امام زمان«عجّلاللهتعالیفرجهالشریف» اميدوارم اين بحث امشب تمام شود.
بحث دربارۀ رابطۀ ما با بُعد مادی است يعنی با جسم ما و با اين بدن
ماست. فهميديم که اين بدن مرکب است از مغز و قلب و جهاز هاضمه و جهاز دافعه و دست و
پا و امثال اينها. گلبولهای سفيد و گلبولهای قرمز و به قول قرآن: «وَ إِنْ تَعُدُّوا
نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها»؛
اگر بخواهيم اين نعمتها را شمارش کنيم، ممکن
نيست. اين اعضا و جوارح خيلی تام و کامل و با صُنع الهی به بدن ما مربوط شده است. چهار
چيز بايد مراعات شود. سه چيز از اين چهار چيز را در هفتۀ گذشته گفتم. يک ـ شکر نعمت.
هرکدام از اين اعضا قيمتش از دنيا و آنچه در دنياست، بيشتر است. اگر تمام دنيا را به
شما دهند و بگويند کورت میکنيم، کسی قبول نمیکند، مگر اينکه کسی ديوانه باشد. اگر
تمام دنيا را به کسی دهند و بگويند قلبت را میگيريم و تو را میکشيم. معلوم است که
کسی قبول نمیکند. حتی اگر يک روز يا دو روز گلبولهای سفيد نباشد، ميکروب انسان را
میکشد. اگر يک روز يا دو روز گلبولهای قرمز يعنی اين گارد پخش ارزاق نباشند، سلولها
میميرند.
ما بايد شکر اين نعمت را داشته باشيم و بنا شد علاوه بر اينکه «الحمدلله
رب العالمين» میگوييم و علاوه بر اينکه تشکر از خدا میکنيم، بايد صرف کنيم در آنچه
رضای خدا در آن است.
مطلب دوم که اين هم فوقالعاده مهم است، مخصوصاً الان که حسابهای دقيقی
روی آن شده است، حساب تغذيۀ اين اعضا و جوارح است. يک آلودگی هوا اين اعضا را مريض
میکند. الان بسیاری از مردم بهخاطر آلودگی هوا و آلودگی آب مريض هستند. بسیاری مردم
به خاطر مراعات نکردن تغذيه مريض هستند. کمخوری و به جا خوری و درست خوردن، واجب و
لازم است و اگر نباشد مريض هستيم. الان دکترها و متخصصها در اين بارهها صحبتهايی
کردهاند و سفارشهايی در تغذيه شده است. در اين باره هم فیالجمله صحبت کردم.
سه ـ تحرّک و ورزش و گرفتن کار از چشم و گوش و قلب و مخصوصاً جهاز هاضمه
و جهاز دافعه و عضلات و دست و پا. بايد جداً از اينها کار کشيد و اينها متحرک باشند.
لذا بهترين چيزها که همه بايد داشته باشند، ورزش و مخصوصاً راه رفتن است. در شبانهروز
يک ساعت راه رويد و مواظب اعضا و جوارح باشيد که تنبل نشوند و اگر تنبل شوند، مساوی
با مريضی شماست.
بحث امشب خيلی مهم است و بحث به اندازهای مهم است که قرآن کریم و روايات
اهل بيت«سلاماللهعلیهم» روی آن خيلی پافشاری دارند. متأسفانه حرف قرآن و حرف روايات را نمیشنويم
و الان درصد بالایی از مردم دچار آن هستند و اينکه بايد شاد باشيم و به عبارت ديگر
غم و غصه و دلهره و اضطرابخاطر و نگرانی از گذشته و نگرانی از آينده نباشد. غم و غصه
است که انسان را از درون میپوساند. اتّفاقاً همۀ ما غصهخور شدهايم و از درون پوسيده
شدهايم. قلب سالم کم پيدا میشود و مغز سالم کم پيدا میشود. اعضا و جوارح سالم کم
پيدا میشود، در اثر غم و غصّه و دلهره و اضطرابخاطر و نگراني، که خيلی از اينها هم
پوچ است يا بالاخره بینتيجه است. شما خيلی گرفتاريد، اما غم و غصه رفع گرفتاری شما
را نمیکند. قرآن و روايات میگويند: رفع گرفتاری نمیکند، بلکه درد روی درد میآورد.
اگر انسان شاد باشد و فکر روی آينده و گذشته نداشته باشد و به عبارت ديگر غم و غصه
و نگرانی نداشته باشد، علاوه بر اينکه قرآن قول داده اصلاح کند، اما لاأقل ضعف عصب
ندارد. اما همۀ شما که اينجا نشستهايد، مخصوصاً خانمها، ضعف عصب دارند. معنای ضعف
عصب يعنی خُل است. نمیتواند بچهداری کند و با تشر و داد و فرياد بچهداری میکند
و شوهر با عصبانيت و تشرّ میخواهد بچهداری و زن داری کند و معلوم است که اين نمیشود.
اسم اين را مرض ناعلاج میگذارند. اگر بخواهيد ضعف عصب را خوب کنيد، خيلی طول میکشد.
اگر جداً منبر امشب را مراعات کند، ضعف عصبش خوب میشود، اما نمیتوانيم مراعات کنيم
و معمولاً ناعلاج است. الان امراض جسمی از امراض روحی سرچشمه میگيرد. فشارها و قدری
بالاتر سرطانها و سکتهها که زياد شده است. من يادم هست که اصلاً سرطان نبود و ضعف
عصب و امراض ناشی از استرس و عصبانيتها نبود، برای اينکه غم و غصّه نبود. الان همين
غم و غصّهها موجب امراض ناعلاج مثل سرطان و ضعف عصب و مرض قند شده است. الان قلب
همه خراب است. فقط و فقط برای همين است و برای خوردن و آشاميدن نيست و عمده که اين
امراض ناعلاج مشهور آمده، در اثر غم و غصه و اضطرابخاطر و نگرانی است. اما همه بايد
به اين توجه کنند که آيا اين نتيجه دارد يا نه؟! شما يک گرفتاری برايتان جلو میآيد.
حال شبانه روز نخواب و غم و غصّه بخور، آيا ذرهای از اين گرفتاری رفع میشود؟! اصلاً
روايات ما میگويد گرفتاری روی گرفتاری میآيد.
روايتی از پیامبر اکرم«صلّیاللهعليهوآلهوسلّم»
داريم که میفرمايند: «مَنْ
أَصْبَحَ وَ الدُّنْيَا أَكْبَرُ هَمِّهِ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ
وَ أَلْزَمَ قَلْبَهُ أَرْبَعَ خِصَالٍ هَمّاً لَا يَنْقَطِعُ عَنْهُ أَبَداً وَ
شُغُلًا لَا يَنْفَرِجُ مِنْهُ أَبَداً وَ فَقْراً لَا يَبْلُغُ غِنَاهُ أَبَداً
وَ أَمَلًا لَا يَبْلُغُ مُنْتَهَاهُ أَبَدا»
اگر کسی همّ و غمّش اين دنيا باشد، غم و غصّه روی دنيا بخورد، البته
غم و غصه برای آخرت خيلی کم است و گريه و زاريها در دل شب که موجب نشاط میشود، نيست؛
پیامبر میفرمايند: «مَنْ أَصْبَحَ وَ
الدُّنْيَا أَكْبَرُ هَمِّهِ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ»؛ خدا به اين اعتنا ندارد.
خدا رحمت کند آقا ميرزا جواد آقا ملکی تبريزی، وقتی اين روايت را نقل
میکند، میگويد اگر هيچ چيز نبود مگر همين روايت، بس بود. اگر خدا يک لحظه نظر لطفش
را از ما بردارد، مثل اينجاست که نیروگاه برق نظرش را از اينجا بردارد، اينجا تاريک
و وحشتناک میشود. قرآن هم میگويد خانۀ آدم غصّهخور پر از وحشت است و دلش پر از نگرانی
و وحشت و تاريکی است. هيچ نتيجهای هم ندارد. تا حال شما شنيدهايد دکتر متخصّص در
اعصاب بگويد اگر غصّه بخوری خوب میشوي؟! او میگويد اين مرض تو از ضعف عصب است و ضعف
عصب تو از استرس است و استرس تو يعنی غصهخوری و اضطرابخاطر. اين روايت هم میگويد
هيچ فايده ندارد. ولی اين جمله که «فَلَيْسَ
مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ»به قول آقا ميرزا
جواد آقا خيلی عجيب است و اينکه خدا به اين نگاه لطف ندارد و نظر لطفش را از او برمیدارد
و اين نتيجۀ غم و غصه و اضطراب خاطر و نگرانی است.
«وَ أَلْزَمَ قَلْبَهُ أَرْبَعَ خِصَالٍ»؛ پروردگار عالم چهار چيز در دل اين شخص میآورد. البته خدا نمیآورد،
بلکه غم و غصّه و اضطرابخاطر و نگرانی میآورد.
يکم: «هَمّاً لَا يَنْقَطِعُ
عَنْهُ أَبَداً»؛ غم و غصهای روی دل اين میآيد که
اين غم و غصه رفعشدنی نيست. اين يک بلاست و بلای غم و غصّه خيلی بزرگ است.
دو: «وَ شُغُلًا لَا
يَنْفَرِجُ مِنْهُ أَبَداً»؛ هميشه دلش مشغول
است؛ اما مشغول به خدا نيست. قرآن میفرمايد: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛
اگر میخواهید غم و غصّه نداشته باشید، ياد خدا باشید. روايت میگويد
اگر ياد خدا نبود و فقط ياد دنيا بود و به راه غير خدا رفتيد، مشغله برای شما میشود
و هيچ وقت تمامشدنی نيست.
سه و چهار: وَ فَقْراً
لَا يَبْلُغُ غِنَاهُ أَبَداً وَ أَمَلًا لَا يَبْلُغُ مُنْتَهَاهُ أَبَدا»؛ اين میشود آدم آمال و آرزويي، و اين خيلی بد است. فکرهای عجيب و غريب
میکند. ظاهراً سعدی نقل میکند و اما به راستی خيلی از ما چنين هستيم. میگويند آقايی
ظرفی روغن داشت و ظرف روغن بالای سرش بود و اين هم نشسته بود و عصايش در مقابلش بود
و در خيالبافی رفت و با خود گفت: اين کوزۀ روغن را میفروشيم و گوسفندی میخريم و
گوسفند دو تا میشود و دو تا چهار تا میشود و بالاخره گله درست میشود و از آن استفاده
میکنيم و خانه و زن و نوکر میگيريم و وقتی به اينجا رسيد، گفت اگر نوکر مخالفت کند
با اين عصا در سرش میزنم. عصا را بلند کرد و به ظرف روغن خورد و روغن روی سرش ريخت
و تمام شد. شما مخصوصاً خانمها اگر فکر کنيد، میبینید که به راستی همۀ ما همينطور
هستيم. قضيۀ آن آقا و ريختن روغن روی سرش است.
اين روايت پیامبر اکرم«صلّیاللهعليهوآلهوسلّم»
انصافاً روايت خوبی است و حضرت میفرمايند: اين غم و غصّهها به غير
نگرانی و به غير ضعف عصب و به غير عصبانیشدن و العياذ بالله عصبانی شدن در برخورد
با خدا، چيز ديگری ندارد. ما بايد مقام تسليم و رضا داشته باشيم، امّا چه کسی هست که
مقام تسليم و رضا داشته باشد؟ همه از خدا گله داريم. بعضی اوقات غم و غصّه برايش جلو
میآيد و گرفتاری او رفع نمیشود و میگويد: «الحمدلله رب العالمين»، يعنی خدايا دسترسی
به تو ندارم و الاّ حقت را درست میکردم! همۀ ما مقام تسليم و رضا نداريم و اين از
اين دنياخواهی سرچشمه میگيرد و موجب غم و غصه و دلهره و اضطرابخاطر و نگراني میشود.
قرآن میفرمايد: «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ
اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»؛
اگر به راستی دوست خدا هستید و اگر میخواهید خدا شما را دوست داشته
باشد، به گذشته فکر نکنید و نگران آينده نباشید، زيرا هنوز نيامده است. اين میشود
اولياء الله؛ يعنی کسی که غم و غصّه و اضطرابخاطر و نگرانی ندارد و پروردگار عالم،
اطمينانی عجيب و دلی پربار و متّصل به خدا، به او میدهد: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ».