در آستانۀ ایام تاسوعا و عاشورای حسینی«سلاماللهعلیه»، پرسشهایی با موضوع گریه بر مصائب اهل بیت«سلاماللهعلیهم»، فضیلت عزاداری و آسیب شناسی عزاداری، همراه
با پاسخ حضرت آيتالله العظمي مظاهري«مدّظلّهالعالي» به آن پرسشها، منتشر میگردد.
این پرسشها و پاسخها، گزیدهای از دفتر
سوّم کتاب «انديشههاي ناب» است که با موضوع «فضائل و قیام امام حسین«سلاماللهعلیه»، چاپ شده
است.
کتاب مزبور که
در قالب پرسش و پاسخ تنظیم شده است، از شانزده فصل اصلي تشکيل شده و حاوی پاسخهای
حضرت آيتالله العظمي مظاهري به دویست پرسش متفاوت پيرامون جنبههاي مختلف شخصيّت
و فضائل امام حسين«سلاماللهعلیه» و نيز قيام سرنوشتساز ايشان، وقايع
عاشورا و مسائل پيرامون آن از جمله عزاداری، میباشد.
برخورداري از بياني روان و نيز رعايت اختصار
در پاسخها، همچنين ارائۀ مستندات روایی و تاریخی مفصّل پاسخها در پاورقی و تنوّع
در سؤالات و موضوعات مرتبط، از ويژگيهاي اثر حاضر است.
چرا امام
زمان(عج) هر صبح و عصر، بنا بر زيارت ناحيه مقدّسه، بر امام حسين(ع) گريه ميكنند؟
اينكه در آن زيارت ميفرمايند: «بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما» يعني چه؟
زيرا اين مصيبت
و پيامهاي اين حادثۀ مصيبتبار، هيچگاه نبايد فراموش گردد و خون گريستن هم
كنايه از شدّت حزن و عزا است.
هدف از گريه
كردن بر اهلبيت(ع) و تباكي (خود را به گريه واداشتن) و معني گريۀ ما بر امام
حسين(ع) چيست؟
گريه و تباكي
از بارزترين مصاديق عزاداري است و هدف از گريهكردن بر مصائب حضرات اهلبيت عصمت و طهارت(ع) بهخصوص امام حسين(ع)، همان
هدف از عزاداري است و آن زنده نگاهداشتن تشيّع و احياء روحيۀ ايثار، گذشت،
فداكاري و شهادتطلبي براي دين خداست؛ از اين جهت هم، افضل اعمال و قُربات است.
علاوه بر این، معنا ندارد که انسان عاطفی، مصائب حسینی را بشنود و ناراحت نشود و
دل او نسوزد و گریه نکند و لااقل تباکی نداشته باشد.
اینکه در روایات گفته شده شرکت در جلسۀ عزای
امام حسین(ع) و گریه و عزاداری، گناهان انسان را محو میکند یا اینکه میفرمایند:
اگر کسی حتّی به اندازۀ بال مگسی بر مصائب اهلبیت(ع) گریه کند، بهشت بر او واجب
ميشود،[2]
چگونه توجیه و تحلیل میشود؟ بهعبارت روشنتر، چگونه فردی میتواند عمری گناه
کند و با شرکت در یک جلسۀ عزاداری یا با قطرهای اشک، بهشتی شود؟
اینگونه
روایات بهاندازۀ تواتر است و مورد تشکیک نیست و معنای همۀ آنها این است که هر کس
در این مجالس، رابطۀ عاطفی و رابطۀ عملی با ولایت پیدا کرد و نظیر حضرت حرّ بن
یزید ریاحی، حسینی شد و پشیمان از گناهان خودگردید،
بهشت بر او واجب میشود؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید جهنّم او مبدّل به بهشت میشود:
«يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ»؛
پروندۀ تاریک
او نابود میشود و پروندۀ درخشانی که صفحۀ اوّل آن توبه و ثواب آن است و از هر
ثوابی بالاتر است، باز میشود.
بلی، اگر در
اینگونه مجالس، فقط رابطۀ عاطفی باشد، ثواب آن از هر حج و عمرهای بالاتر است و
اینگونه ثوابها، تفضّلی است نه استحقاقی و برای ترغیب مردم برای رابطۀ عاطفی با
امام حسین(ع) است، که علّت مبقیّه برای تشیّع است و بهقول استاد بزرگوار ما حضرت
امام خمینیR: دانه میریزند تا کبوتر بگیرند.
چه كنيم در
جلسات عزاداري اشكمان جاري شود و دلمان بسوزد؟
در روايات
وارد شده است كه خشكي چشم در اثر قساوت دل است و قساوت دل در اثر گناه و معصيت
است؛[4] بنابراين
هر چه گناهمان كمتر شود، دلهايمان صافتر خواهد شد و هرچه دلهايمان صافتر شود،
اشكهايمان جاريتر خواهد بود.
رابطۀ گريه بر
امام حسين(ع) و سير و سلوك الي الله چيست؟
گريه، عزاداري، توسّل و زيارت، آثار فراواني دارد كه از اهم آن امداد به
انسان براي رسيدن بهمقام لقاء و فناء است و در حقيقت، بهترين امداد براي شخص سالك
در طي نمودن منازل هفتگانۀ سير و سلوك، همين است.
عزاداري و سياهپوشي
حكمت عزاداري
براي ائمّۀ هدي(ع)، خصوصاً امام حسين(ع) چيست؟
اقامۀ عزا
براي ائمّۀ هدي(ع) و مخصوصاً حضرت سيّدالشّهداء(ع)، استمرار حركت بزرگي است كه
شهادت آن بزرگواران و نيز جريان غمانگيز اسارت آلالله(ع) هم، در همان روند بوده
و آن حركت عبارت است از عدالتخواهي و قيام براي اقامۀ قسط و اجراي دستورات الهي و
فرياد عليه ظلم و تعدّي به حدود الهي؛ بدين جهت عزاداري که ادامۀ شهادت و اسارت
است، شعار تشيّع و يكي از نمادهاي بزرگ شيعهگري است كه همراه با شعور و عبرت و
درسآموزي است.
هدف از تشكيل
هيئت، دستههاي عزاداري، سياهپوش كردن شهر و برقراری جلسات نوحهسرائی و مدّاحی
چيست؟
كلّيۀ اين
موارد، مصاديق ضروري عزاداري است و از اين جهت از افضل اعمال و حتّي واجب كفايي
است و چنانكه گفته شد، شعار تشيّع و رمز حيات و استمرار شيعه است. حضرت امام حسين(ع)
موجي را در كربلا ايجاد كردند و عيال امام حسين(ع) آن موج را سرتاسري كردند و
تأكيد بر عزاداري، براي ابقای آن موج است؛ بنابراين براي بقاي تشيع، عزاداري، نوحهسرائي
و مدّاحي، بهترين چيزها است.
آيا اصل
عزاداري و سوگواري براي ائمّۀ هدي(ع) و امام حسين(ع) مورد تأييد شرع مقدّس ميباشد
يا خير؟ آیا اهلبیت(ع) خود به عزاداری اهتمام داشتهاند یا عزاداری در قرون بعد،
وارد تشیّع شده است؟
عزاداري براي
حضرت سيّدالشّهداء(ع) از افضل اعمال و قُربات الهي است، بلكه واجب كفايي است و
مورد تأكيد نبيّاكرم(ص) و حضرات ائمّۀ هدي(ع) بوده است و اساساً اهلبیت عصمت و
طهارت(ع)، عزاداری را به شیعیان آموختهاند. خود آن بزرگواران بر برپایی جلسات عزا
برای شهدای کربلا و گریه و ندبه برای آنان، اهتمام و تأکید داشتهاند.[5]
چه فوائد و اثراتي
بر عزاداري امام حسين(ع) و زيارت ايشان مترتّب است؟
عزاداريها،
رمز بقاء تشيّع است. اگر در طول تاريخ عزاداریها نبود، الان تشیّع نبود. علاوه بر
اثر مهمّ احياي تشيّع، فوايد ديگري نيز در روایات براي گریه و عزاداري بيان شده
است از جمله: آمرزش گناهان، ثواب فراوان، عاقبت بهخيري، استجابت دعا، ایمنی از
عذاب و سختیهای قیامت و... [6]
عزاداري و
سوگواري در فرهنگ اسلامي تا چه اندازه و به چه كيفيّتي مجاز شمرده شده است؟
بايد عرفاً
مصداق عزاداري باشد و علاوه بر شرعپسندبودن، عرفپسند هم باشد و لذاست كه ميگوييم:
«عزاداري به شكل متعارف»، چنانكه حضرت امام خميني(ره) هم تأكيد ميفرمودند:
«عزاداري به شيوۀ سنتي».[7]
با توجّه به
اینکه پوشیدن لباس مشکی مکروه است، سیاهپوشی برای عزای اهلبیت(ع) بهخصوص امام
حسین(ع) چه حکمی دارد و از چه زمانی مرسوم شده است؟
سیاهپوشی در
عزای اهلبیت(ع) مكروه نيست، بلكه مصداق بارز عزاداري است و از افضل اعمال ميباشد
و از صدر اسلام تا کنون مرسوم بوده است. ائمّۀ طاهرین(ع) نیز با قول و فعل خود،
سیاهپوشی در عزاداری را تأیید فرموده و خود به آن عمل میکردهاند.[8]
آيا شهادت
امام حسين(ع) و ياران ايشان كه ملاقات خداوند و عروج به سعادت ابدي است، باعث حزن
و اندوه ماست يا عامل شادي ما میباشد؟
از ديدگاه عقلي، عروج به سعادت ابدي براي آن حضرات و لقاء حقتعالي كه
منتهاي مسئلت آنان بوده، موجب شادي و سرور عقل است و ليكن از حيث عواطف و احساسات
بشري، موجب حزن و گريه و عزاست و توجّه به هر دو جهتِ عقل و عاطفه، براي همگان بهخصوص
نسل جوان، ضروري است؛ زيرا در پرتو همين عواطف و شعارهاست كه عقل و شعور انسان به
تكامل ميرسد و عبرتها و درسهاي عاشورا در درون آدمي، رسوخ ميكند.
در مراسمها،
آيا نماز جماعت اوّلوقت مهمتر است يا ادامۀ عزاداري امام حسين(ع)؟
اقامۀ نماز
اوّل وقت، بهخصوص نماز جماعت، از هر عملي، حتّي عزاداري، مهمتر و افضل است و
نبايد از آن تخلّف شود؛ چنانکه خود امام حسین(ع) نیز در روز عاشورا و در بحبوحۀ
جنگ، نماز را به جماعت اقامه کردند[9] و در زیارت
ایشان نیز میخوانیم: «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ
أَقَمْتَ الصَّلَاة».[10]
چند سالي است
بسياري از هيئتهاي مذهبي ظهر تاسوعا و عاشورا، به اقامۀ نمازظهر ميپردازند و به
سيرۀ حضرت سيّدالشّهداء(ع) اقتدا ميكنند. از آنجایي كه هنوز برخي هيئتها به اين
مهم بيتوجّه هستند، توصيۀ حضرتعالي در اين رابطه چيست؟
بايد به اين
امر مهم حياتي كه بحمدالله در ميان عزاداران حضرت سيّدالشّهداء(ع) رونق خوبي
گرفته، اهميّت بدهند و اين مهم را حتماً رعايت نمايند.
آيا مصاديق
گوناگون عزاداري، مانند زنجيرزني و سينهزني در شهرها و كشورهای مختلف، مورد تأييد
شرع مقدّس ميباشد؟
هرچه مصداق
عزاداري به شكل متعارف باشد، مورد تأييد شرع مقدّس است و از افضل اعمال است.
با توجّه به
اینکه امروزه برخی از مجالس عزاداری، تنها به مدّاحی و سینهزنی اختصاص پیدا کرده
و کمتر معارف ناب شیعه و درسهای عاشورا در آن جلسات بیان میگردد، نظر حضرتعالی
دربارۀ محتوای لازم برای جلسات عزاداری، چیست؟
زنده نگهداشتن
جلسات عزاداری و شرکت با سوز و گداز در آن جلسات، موجب استمرار نهضت امام حسین(ع)
است و تشیّع را زنده نگه میدارد؛ امّا باید دانست که نهضت امام حسین(ع) درسهای
اخلاقی فراوانی نیز دارد و در حالیکه باید عزاداری کنیم و آثار و برکات این
رویداد عظیم را زنده نگهداریم، به آن درسها هم باید توجّه و عمل نماییم.
عاشورا، معلّم اخلاق است و درسهای اخلاقی آموزندهای نظیر صبر، ایثار،
فداکاری و شهادتطلبی را به ما میآموزد؛ لذا شرکتکنندگان در جلسات عزاداری باید
از مصائبی که راجع به شهدای گرانقدر کربلا و اسارت آل الله بیان میشود، سرمشقهای
اخلاقی بگیرند و در زندگی به آنها عمل کنند تا رستگار شوند.
بانیان و
مجریان این جلسات نیز باید در نظر داشته باشند که عزاداری همراه با معرفت و شناخت،
باعث ارتقای معنویّت و اخلاق و تکامل مخاطبان، بهخصوص نسل جوانان میشود و
استفاده از سخنرانی خوب برای بیان معارف اسلامی در زمینۀ اعتقادات، احکام و اخلاق
لازم است.
چرا براي زنده
نگهداشتن عاشورا و راه امام حسين(ع) به جلسات سخنراني، همايش و گفتگو، اكتفاء نميشود
و روضه، گريه، سياه پوشي و عزاداري برگزار ميشود؟
عزاداري به
شورِ ويژه و مخصوصِ خود نياز دارد؛ البته شور همراه با شعور و در چهارچوب شرع. شور
و شعور و شرع در عزاي حسيني به هم آميخته است و به همين دليل هم از افضل اعمال و
قُربات الهي است. وقتي شاعري در حضور امام صادق(ع) مرثيهخواني كرد، حضرتش به وي
فرمود: «همانطوري كه در مجالس خود با حالت شور و عزا ميخوانيد، بخوان.»[11]
در عزاداریها،
باید آخر سخنرانی، ذکر مصیبت باشد و آن نظیر نمک در غذاست و مراعات این امر شعار
شیعه است و نباید به فراموشی سپرده شود و نباید تضعیف گردد.
مجالس عزاداری
امام حسین(ع) چگونه میتواند باعث تهذیب نفس و ارتقای کمالات اخلاقی در انسان شود؟
بهعبارت دیگر چگونه میتوانیم ضمن شرکت در عزاداری و گریه کردن و سینهزدن، از
نظر اخلاقی هم پیشرفت کنیم؟
راهکار آن،
تفکّر و تأمل در روش زندگانی اهلبیت(ع) و سرمشق قراردادن سیرۀ آن بزرگواران در
زندگی است. مثلاً عزاداران، ضمن شرکت در مجالس عزاداری، بايد توجّه کنند که امام
حسین(ع) در روز عاشورا، در آن بحبوحۀ جنگ، نماز جماعت خواندند، پس شیعۀ ايشان هم
باید به نماز اهمیّت بدهد. در عزاداریها ميفهميم که امام حسین(ع) بهخاطر دین،
همۀ هستي خود، حتّی بچۀ شیرخوار را در راه خدا فدا کردند، پس ما نيز بايد دربارۀ
دين، از هيچ کوششي دريغ نکنيم و لااقل در حفظ دین خود و اطرافیان کوشا باشیم.
ایثار شهدای کربلا را ببینیم و در رابطه با ديگران، ایثار و گذشت و فداکاری داشته
باشیم.
بنابراين،
حتّی در یک شبانهروز یا یک جلسۀ عزا، انسان ميتواند جدّاً خود را اصلاح کند و با
برقراري رابطۀ عاطفي با امام حسين(ع)، از نظر اخلاق و سیروسلوک پیشرفت نماید و خود
را مهذّب سازد.
آسیبشناسی عزاداری
خرافات موجود در عزاداریهای مذهبی، در حال حاضر کدام است؟
تشريفات، گريههاي
افراطي، مداحيهاي دروغ، نيزدن، به كاربردن آلات موسيقي و مانند اينها، خرافت
است.
برخي از
ذاكرين در مدايح اهلبيت(ع) تعبيراتي مانند «مست مستم من، هرچه بادا باد، علي
پَرَستم من، همچو زهرا مادرت از همه خوشگلتري، حسین اللّهیام، سگ حسینم و...» را
بهكار ميبرند كه بهنظر ميرسد با شأن اهلبيت(ع) و حتّی عقاید شیعه، منافات
دارد. بهكاربردن اين الفاظ چه صورت دارد و حکم شرکت در این مجالس چیست؟
اينگونه
كلمات نهتنها جايز نيست، بلكه اشبه به كلمات شيطاني است، در حاليكه در مراسم
توسّل و عزاداري كه از افضل قربات است، بايد با كلمات رحماني سخن گفت. از برخی از
این تعابير، برداشت شركآلود ميشود و گفتن كلمات نامناسب كه مربوط به افراد خاص
است، در حقّ ائمّۀ طاهرين(ع)، حرام است و مورد غضب حضرت وليّعصر(عج) است.
عزاداری، باید
متعارف و به شکل سنّتی باشد و سوژه و بهانه دست بدخواهان تشیّع ندهد. شرکت در اینگونه
جلسات نیز خوب نیست و اگر تأیید کار آنها شمرده شود، جایز نیست.
خواندن شعر و موسیقی با سبک غربی یا با ترانه، با مضمونهای اخلاقی یا با مضمون شهادت و
عاشورا و انقلاب و نظایر آن، چه حکمی دارد؟ آیا میتوان به آنها گوش داد؟
خواندن و گوشدادن
حرام است.
در برخي مجالس
عزاداري، مداحان با الفاظ نامناسب به ائمّه(ع) خطاب ميكنند يا عزاداران، بهعنوان
عزاداري، به صورت خود چنگ انداخته يا زنجير خاردار ميزنند و بر بدن و لباس آنان
خون جاري شده و لباس و بدن و منزل ديگران را نجس ميكنند، از آنجايي كه اينگونه
روشها در حال ترويج بوده و مجالس را از وزانت و معنويت تهي ساخته، چه بسا موجب
وهن مقدّسات ميشود، تكليف ما را در اين رابطه روشن فرماييد؟
اينگونه حرفها
و روشها نبايد باشد و بهطور كلّي بايد متروك شود و شأن عزاداريها كه از بهترين
عبادات است، محفوظ بماند.
قمه زنى براى
ابا عبدالله الحسين(ع) یا سایر ائمّه(ع) چه حكمى دارد؟
حرام است؛
علاوه بر این، در این زمان وهن برای تشّیع است و همچنین هرچه نظیر قمهزنی است،
مانند زنجیر تيغدار. ضمن آنکه مراعات قوانین هر مملکتی، مخصوصاً قوانین جمهوری
اسلامی، واجب است.
آيا قمه
زدن بهطور مخفي حلال است يا اينكه فتواي شريف حضرتعالي عموميّت دارد؟
جايز نيست.
برهنه شدن
مردان در هنگام عزاداري چه حكمي دارد؟ اگر زنان نامحرم حضور داشته باشند، چه حكمي
دارد؟
اگر در حضور
نامحرم باشد و يا بهطور كلّي احتمال مفسده وجود داشته باشد، جايز نيست و چنانكه
گفته شد عزاداريها بايد به صورت متعارف برگزار شود.
آيا آنچه متداول شده كه بهعنوان عزاداري براي امام حسين(ع) گوشت بدن خود
را سوراخ كرده، قفل و سنگ به آن آويزان ميكنند، جايز است؟
جايز نيست و
اينگونه امور بايد متروك شود.
بالا و پايين
پريدن در هنگام عزاداري و سينه زني كه به هروله معروف شده است، چه حكمي دارد؟
عزاداريها
بايد به شكل متعارف باشد و انجام اعمال و حركات غيرمتعارف، موجب وهن و نيز سبب
بدآموزي است.
بسيار ديده
شده، مردم براي گرفتن يك ظرف غذا، در محلّ عزاداري امام حسين(ع) صفهاي طولاني ميبندند،
آيا غذا، چايي و ساير خوردنيها كه در جلسات عزاداري توزيع ميشود، خاصيت ويژهاي
دارد و آيا اين كار صحيح است؟
بنابر آنچه ذكر
شده، به دليل آنكه مربوط به حضرت سيّدالشّهداء(ع) است، خاصيّت ويژه دارد، لكن اين
كار خوب نيست، زيرا موجب بدآموزي است و نباید عزاداران و شیعیان کاری کنند که
انگشتنما شوند و بهانه بهدست بدخواهان بدهند و اگر موجب ضربه خوردن به شخصیّت
آنها باشد، جایز نیست.
از ساختمان
حسينيه صداي قرائت قرآن و مجالس عزاداري پخش ميشود، بهطوري كه صداي بلند آن
بيرون از حسینیه هم شنيده ميشود و اين امر موجب سلب آسايش همسايگان شده است و
مسئولين و سخنرانان حسينيه اصرار به ادامۀ آن دارند، اين عمل چه حكمي دارد؟
بايد صداي
عزاداري و قرائت قرآن موجب مزاحمت نباشد؛ مخصوصاً در ساعات دير وقت.
. علل الشّرائع، ج 1، ص 81: اميرالمؤمنين(ع)
فرمودند: «مَا جَفَّتِ الدُّمُوعُ إِلَّا لِقَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ مَا قَسَتِ
الْقُلُوبُ إِلَّا لِكَثْرَةِ الذُّنُوب ـ اشك چشمها خشك نميگردد، مگر بهواسطۀ
قساوت قلب و كسى قسىّ القلب نميشود مگر از زيادى گناهان.»
. در
روایات بسیاری، حضرات معصومين(ع) بر عزاداري و گريه براي امام حسين(ع) تأکيد
فرموده و خود به آن اقدام ميکردند. از آن جمله:
حضرت زهرا(س):
امام صادق(ع) به ابابصير فرمودند: «يَا أَبَا بَصِيرٍ إِنَّ فَاطِمَةَ(س)
لَتَبْكِيهِ وَ تَشْهَقُ فَتَزْفِرُ جَهَنَّمُ زَفْرَةً ... فَلَا تَسْكُنُ حَتَّى
يَسْكُنَ صَوْتُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاء ـ اى ابو بصير! فاطمه(س) بر آن حضرت گريست
و زجّه زده و به دنبال آن جهنّم فريادى كشيد و... در عين حال دوزخ ساكت و آرام
نمىشود مگر صداى فاطمه(س) آرام گردد.» [کامل الزّيارات، ص 82]
امام سجّاد(ع): امام صادق(ع) در وصف حضرت امام سجّاد(ع) به زراره فرمودند:
«وَ كَانَ جَدِّي إِذَا ذَكَرَهُ بَكَى حَتَّی
تَمْلَأَ عَيْنَاهُ لِحْيَتَهُ وَ حَتَّى يَبْكِيَ لِبُكَائِهِ رَحْمَةً لَهُ مَنْ
رَآهُ ـ جدّم هرگاه امام حسین(ع) را بهياد ميآورد، آنقدر اشک ميريخت که محاسن
شريفش پر از اشک ميشد و حاضران از گريۀ او به گريه ميافتادند.» [کامل الزّيارات،
ص 81] همچنین ر.ک:
مثير الاحزان، ص 115؛ تاريخ مدينة دمشق، ج 41، ص 386. E
F امام باقر(ع): در یکی از مجالس عزا، وقتي کميت شاعر، شعر خود را
براي امام باقر(ع) خواند، حضرت گريستند و فرمودند: «يا كُمَيت، لَو كانَ عِندَنا
مالٌ لأعطَيناكَ، وَ لكِن لَكَ مَا قَالَ رَسولُ اللَّهِ(ص) لِحَسّانِ بنِ ثابِت:
لا زِلتَ مُؤَيّداً بِروحِ القُدُسِ مَا ذَبَبْتَ عَنّا أهلَ البَيتِ ـ اي کميت! اگر سرمايهاي داشتيم در پاداش
اين شعرت به تو ميبخشيديم؛ امّا پاداش تو همان دعايي است که پيامبر(ص) دربارۀ
حسّان بن ثابت فرمودند که همواره به روحالقدس تأييد شدهای تا وقتی که از ما اهلبيت
دفاع میکنی.» [مروج الذهب، ج 3، ص 229] همچنين آن حضرت براي عزاداري روز
عاشورا خطاب به علقمه فرمودند: «يَا عَلْقَمَةُ وَ انْدُبُوا الْحُسَيْنَ(ع) وَ
ابْكُوهُ وَ لْيَأْمُرْ أَحَدُكُمْ مَنْ فِي دَارِهِ بِالْبُكَاءِ عَلَيْهِ وَ
لْيُقِمْ عَلَيْهِ فِي دَارِهِ الْمُصِيبَةَ بِإِظْهَارِ الْجَزَعِ وَ الْبُكَاءِ
وَ تَلَاقَوْا يَوْمَئِذٍ بِالْبُكَاءِ بَعْضُكُمْ إِلَى بَعْضٍ فِي الْبُيُوتِ وَ
حَيْثُ تَلَاقَيْتُمْ وَ لْيُعَزِّ بَعْضُكُمْ بَعْضاً بِمُصَابِ الْحُسَيْنِ(ع) ـ
ای علقمه! براى امام حسين(ع) ندبه و گريه کنید و هر کدام از شما، به كسانىكه
در خانۀ او هستند، امر نمايد كه براى آن حضرت بگريند و با اظهار جزع و فزع بر آن
جناب در خانهاش اقامۀ مصيبت نمايد و مواظب باشند هرگاه اهل خانه يكديگر را
ملاقات كردند، با گريه باشند و لازم است برخى از آنها بعضى ديگر را نسبت به مصيبت
حضرت ابا عبد اللَّه الحسين(ع) تسليت دهند.» [مستدرك الوسائل، ج 10، ص 316]
امام صادق(ع):
امام صادق(ع) در جلسۀ عزاداري که براي امام حسين(ع) برپا کرده بودند، به يکي از
اصحاب خود به نام اباهارون فرمودند: دربارۀ امام حسين(ع) برايم شعري بخوان.
اباهارون براى آن حضرت شعري خواند. حضرت فرمودند: نه، آن طور كه در جمع خودتان
مىخوانى و به همان نحو كه در كنار قبر آن حضرت (حضرت امام حسين(ع)) مرثيه
مىخوانى، بخوان. ابو هارون مىگويد: پس شعر ذيل را [که از سيّد حميري است] براى
آن حضرت خواندم:
«امْرُرْ عَلَی جَدَثِ الْحُسَيْنِ فَقُلْ لِأَعْظُمِهِ
الزَّكِيَّةِ»
(بر سر قبر امام حسين(ع) مرور
كن و به استخوانهاى پاك و پاكيزهاش بگو) E
F «فَلَمَّا بَكَى، أَمْسَكْتُ أَنَا، فَقَالَ:
مُرَّ فَمَرَرْتُ، قَالَ ثُمَّ قَالَ: زِدْنِي، زِدْنِي. قَالَ فَأَنْشَدْتُهُ:
يَا مَرْيَمُ قُومِي فَانْدُبِي مَوْلَاكِ وَ عَلَى الْحُسَيْنِ
فَأَسْعِدِي بِبُكَاكِ
قَالَ فَبَكَى وَ تَهَايَجَ النِّسَاءُ قَالَ
فَلَمَّا أَنْ سَكَتْنَ قَالَ لِي يَا بَا هَارُونَ مَنْ أَنْشَدَ فِي
الْحُسَيْنِ(ع) فَأَبْكَى عَشَرَةً فَلَهُ الْجَنَّةُ ثُمَّ جَعَلَ يَنْقُصُ
وَاحِداً وَاحِداً حَتَّى بَلَغَ الْوَاحِدَ- فَقَالَ مَنْ أَنْشَدَ فِي
الْحُسَيْنِ فَأَبْكَى وَاحِداً فَلَهُ الْجَنَّةُ ثُمَّ قَالَ مَنْ ذَكَرَهُ
فَبَكَى فَلَهُ الْجَنَّةُ ـ ابوهارون مىگويد: وقتى حضرت گريستند، من خوددارى كرده و خواندن را متوقّف
نمودم؛ پس حضرت فرمودند: مابقى اشعار را بگو. وقتى مابقى اشعار را گفتم، فرمودند:
بيشتر برايم بخوان، بيشتر برايم بخوان. ابو هارون مىگويد: پس اين بيت را خواندم:
(اى مريم بايست و بر سروَر خود ندبه و زارى نما، زارى كن بر حضرت
حسين(ع) و با اين زارى و گريۀ خود، او را نصرت و يارى نما)
ابو هارون مىگويد: پس از خواندن اين بيت، حضرت گريستند و زنان پشت پرده
نيز شيون و زارى كردند. وى مىگويد: وقتى بانوان آرام گرفتند، حضرت به من فرمودند:
اى ابا هارون! كسى كه در مرثيه حضرت امام حسين(ع) شعر بخواند و ده نفر را بگرياند
بهشت براى او است سپس حضرت نفرات گريهكنندگان را يكىيكى كاهش داده تا به «يک
نفر» رسيدند و فرمودند: كسى كه در رثاء حضرت حسين(ع) شعر خوانده و يك نفر را
بگرياند، بهشت براى اوست. سپس فرمودند: كسىكه ياد امام حسين(ع) نموده و براى آن
حضرت بگريد، بهشت براى او است.» [کامل الزّيارات، ص 105 و 106]
همچنين آن حضرت
ميفرمودند: «كُلُّ الْجَزَعِ وَ الْبُكَاءِ مَكْرُوهٌ سِوَى الْجَزَعِ وَ
الْبُكَاءِ عَلَى الْحُسَيْنِ(عَلَيْهِ السَّلَامُ) ـ هرگريه و نالهاي ناپسند
است بهجز گريه و شيون براي امام حسين(ع).» [امالي الطوسي، ص 162] خودشان نیز در
روز عاشورا، بهشدّت گریه و عزداری میکردند: «دَخَلْتُ عَلَى مَوْلَايَ أَبِي
عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(ع) يَوْمَ عَاشُورَاءَ وَ هُوَ
مُتَغَيِّرُ اللَّوْنِ وَ دُمُوعُهُ تَنْحَدِرُ عَلَى خَدَّيْهِ كَاللُّؤْلُؤِ»[بحار الأنوار، ج 98، ص 309]
امام رضا(ع):
دعبل خزاعي نقل ميکند: «دَخَلْتُ
عَلَى سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ E F عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا(ع) فِي مِثْلِ
هَذِهِ الْأَيَّامِ فَرَأَيْتُهُ جَالِساً جِلْسَةَ الْحَزِينِ الْكَئِيبِ وَ
أَصْحَابُهُ مِنْ حَوْلِهِ ... ثُمَّ إِنَّهُ(ع) نَهَضَ وَ ضَرَبَ سِتْراً
بَيْنَنَا وَ بَيْنَ حُرَمِهِ وَ أَجْلَسَ أَهْلَ بَيْتِهِ مِنْ وَرَاءِ السِّتْرِ
لِيَبْكُوا عَلَى مُصَابِ جَدِّهِمُ الْحُسَيْنِ(ع) ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَيَّ وَ
قَالَ لِي يَا دِعْبِلُ ارْثِ الْحُسَيْنَ فَأَنْتَ نَاصِرُنَا وَ مَادِحُنَا مَا
دُمْتَ حَيّاً فَلَا تُقَصِّرْ عَنْ نَصْرِنَا مَا اسْتَطَعْتَ قَالَ دِعْبِلٌ
فَاسْتَعْبَرْتُ وَ سَالَتْ عَبْرَتِي وَ أَنْشَأْتُ أَقُولُ:
أَ فَاطِمُ لَوْ خِلْتِ الْحُسَيْنَ مُجَدَّلًا وَ قَدْ مَاتَ عَطْشَاناً بِشَطِّ فُرَات...»
در چنين ايّامى
خدمت سيّد و مولاى خود على بن موسى الرضا(ع) رسيدم، ديدم اندوهناك و غمگين نشسته و
اصحابش گرد اويند، ...سپس برخاست، پرده ميان ما و زنان حرم كشيد و خانواده خود را
پس پرده نشانيد تا در مصيبت جدّشان حسين(ع) گريه كنند. سپس به من رو كرد و فرمود:
اى دعبل، براى حسين(ع) نوحهسرائى كن، تو تا زنده هستى يار و مدّاح ما باش و تا
توانى از يارى ما كوتاهى مكن، دعبل گويد: اشكم روان شد و سرودم:
«أَ فَاطِمُ لَوْ خِلْتِ الْحُسَيْنَ مُجَدَّلًا وَ قَدْ مَاتَ عَطْشَاناً بِشَطِّ
فُرَات»
(اى فاطمه آيا
ديدى آغشته به خون فرزند، بر شط فرات عطشان، او را به ستم كشتند؟) [بحار الأنوار،
ج 45، ص 207]
امام رضا(ع)
خطاب به ابن شبيب فرمودند: «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْءٍ
فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(» اى
پسرشبيب! اگر ميخواهى بر چيزي گريه کني، بر حسين بن علىّ ابن ابي طالب( گريه كن
[عيون اخبار الرّضا(ع)، ج 1، ص 299] همچنين آن حضرت فرمودند: «مَنْ تَذَكَّرَ
مُصَابَنَا وَ بَكَى لِمَا ارْتُكِبَ مِنَّا كَانَ مَعَنَا فِي دَرَجَتِنَا يَوْمَ
الْقِيَامَةِ وَ مَنْ ذُكِّرَ بِمُصَابِنَا فَبَكَى وَ أَبْكَى لَمْ تَبْكِ
عَيْنُهُ يَوْمَ تَبْكِي الْعُيُونُ وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً يُحْيَا فِيهِ
أَمْرُنَا لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوب ـ هركس مصيبتهاى ما را
بهياد آورد و براي ظلمهايي که به ما شده، بگريد يا ديگران را بگرياند، در قيامت
با ما خواهد بود و کسيکه براي مصائب ما گريان شود، در روزى كه تمام چشمها E F گريان است، چشمش گريان نخواهد بود و هر كس در مجلسى بنشيند و در
آنجا امر ما را زنده كند، قلبش در روزى كه قلبها ميميرد، نخواهد مرد.» [امالي
الصّدوق، ص 73] و نيز فرمودند: «فَعَلَی مِثْلِ الْحُسَيْنِ فَلْيَبْكِ
الْبَاكُون ـ بر مانند امام حسين(ع)، گريهکنندگان بايد بگريند.» [امالي الصّدوق،
ص 128]
خود امام
حسين(ع) فرمودند: «أَنَا قَتِيلُ الْعَبْرَةِ لَا يَذْكُرُنِي مُؤْمِنٌ إِلَّا
اسْتَعْبَر ـ من كشتۀ اشکم، هيچ مؤمنى مرا ياد نمىكند مگر آنكه با ياد من، گریه
میکند.» [امالي الصّدوق، ص 137]
. پس از شهادت اميرالمؤمنين(ع)، امام مجتبي(ع) با لباس سياه ميان
مردم حاضر شدند و براي آنان خطبه خواندند. [شرح نهجالبلاغه، ج 16، ص 22] وقتي امّسلمه
از خبر شهادت امام حسين(ع) آگاه گرديد، لباس سياه پوشيد و خيمۀ سياهي براي عزاداري
آن حضرت در کنار قبر پيامبر اکرم(ص) برپا نمود. [عيون الأخبار و فنون الآثار، ص
109] E
Fهنگامي که اسراء در شام
حضور داشتند و يزيد براي ظاهرسازي اجازۀ عزاداري به اهلبيت(ع) داد، همۀ اسيران
براي امام حسين(ع) سياه پوشيدند و مجالس عزاداري و نوحه برپا کردند: «...وَ لَمْ
تَبْقَ هَاشِمِيَّةٌ وَ لَا قُرَشِيَّةٌ إِلَّا وَ لَبِسَتِ السَّوَادَ عَلَى
الْحُسَيْنِ وَ نَدَبُوهُ عَلَى مَا نُقِلَ سَبْعَةَ أَيَّام.» [بحار الأنوار، ج
45، ص 196]
همچنين در
روايت آمده است: «لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) لَبِسْنَ نِسَاءَ
بَنِي هَاشِمٍ السَّوَادَ وَ الْمُسُوحَ وَ كُنَّ لَا يَشْتَكِينَ مِنْ حَرٍّ وَ
لَا بَرْدٍ وَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) يَعْمَلُ لَهُنَّ الطَّعَامَ
لِلْمَأْتَم ـ وقتى حسين بن على(ع) كشته شد زنان بنى هاشم لباس مشكى پوشيدند. از
گرما و سرما شكايتى نداشتند. حضرت على بن الحسين(ع) به علت اينكه آنان ماتم زده
بودند، براى ايشان غذا درست ميكرد.» [المحاسن، ج 2، ص 420]
. کامل
الزّيارات، ص 104 و 105: «يَا أَبَا هَارُونَ أَنْشِدْنِي فِي الْحُسَيْنِ(ع).
قَالَ فَأَنْشَدْتُهُ فَبَكَى، فَقَالَ أَنْشِدْنِي كَمَا تُنْشِدُونَ يَعْنِي
بِالرَّقَّةِ ـ اى ابا هارون آيا شعرى در مصيبت امام حسين(ع) برايم مىخوانى؟
اباهارون مىگويد: پس براى آن حضرت شعرى خواندم و آن حضرت گريستند. سپس فرمودند:
همانطورى كه پيش خود شعر و مرثيه مىخوانيد برايم بخوان؛ يعنى با رقّت و شور.»