شش توصیۀ کاربردی به معتکفین
برگرفته از کتاب اعتکاف، سلوک منتظران؛ از تألیفات معظّمله
اعتکاف نیز مانند ساير عبادات، باید برای رضای خدای تعالی انجام شود و نتیجه و ثمرة آن، رسیدن به لقای الهی باشد. اگر کسی برای هدف کمتر و کوچکتری معتکف شود، قطعاً ضرر کرده است.
امّا نکتۀ قابل توجّه اینکه، معتکفین عزیز باید در سه روز اعتکاف، مراقبت کاملی از خود و اعمال خود داشته باشند. بسیاری از مردم در عبادات سرخودی عمل میکنند و عبادت آنان بیشتر نفع شخصی دارد و رضای خداوند را به همراه ندارد. مشکل برخی از مردم این است که وظیفة خویش را اشتباه تشخیص میدهند و به اهداف متعالی عبادات توجّهي ندارند. بنابراین بر هر مسلمانی واجب است که عملکرد خود را با دستورات قرآن و عترت«سلاماللهعلیهم» تطبیق دهد و سرخودی عمل نکند.
کسی که راه را گم کرده و بدون در نظر گرفتن رضایت خدای تعالی عملی را انجام میدهد، تصوّر میکند که کار خوبی را انجام داده است، ولي بسیار ضرر میکند. قرآن کریم در این باره میفرماید: آیا میخواهید ورشکستهترین افراد را به شما معرّفی کنم؟! بعد میفرماید ورشکستة به تمام معنا، کسی است که عمل زشت انجام میدهد و خیال میکند کار خوبی کرده است و دچار جهل مرکّب میشود؛
«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرينَ أَعْمالا، الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعا»[1]
آيا به شما خبر دهيم كه زيانكارترين (مردم) در كارها، چه كسانى هستند؟ آنها كه تلاشهايشان در زندگى دنيا گم (و نابود) شده؛ با اين حال، مىپندارند كار نيك انجام مىدهند!
معتکف نيز بايد مراقب اعمال حين اعتکاف باشد و مطابق دستورات شرع مقدّس، اعمال و عبادات خود را به جا آورد و خودسري عمل نکند. البته واجبات و محرّمات اعتکاف مختصر است و در احکام اعتکاف خواهد آمد؛ ولي آنچه مهم است اينکه اعمال هر عبادتي از جمله اعتکاف، بايد با خلوص نيّت و حضور قلب انجام شود و رضاي الهي در آن اعمال در نظر گرفته شود. معتکف بايد در چند روز اعتکاف به مقام «تبتّل» دست يابد و از هر آنچه غير خداست ببرد و به منبع اصلي فيض متّصل شود.
اگر اعتکاف حقيقي باشد و مقدّمات آن به درستي مراعات شده باشد، ميتواند معتکف را به مقام عبوديّت که بالاترين مقامها است و از مقام رسالت نيز برتر و بالاتر و مهمتر است، برساند. در واقع «عبد خدا» شدن بسيار مشکل است و اعتکاف، ميتواند انسان را به مقام «عبداللّهي» برساند که خود مقدّمه و زمينهساز رسيدن به مقام «عنداللّهي» است. تا وقتي انسان حقيقتاً عبد خدا نشود، به مقام عنداللّهي و ساير مقامات عرفاني دست نخواهد يافت.
رسيدن به اين درجات و عروج به ملکوت اعلي، نياز به مراقبت و مواظبت دارد. معتکف بايد در چند روز اعتکاف، شديداً مراقب کردار و گفتار خويش باشد و اجازه ندهد سخن يا حرکت نسنجيدهاي توفيق سير و سلوک و حرکت به سوي خدا را از وي سلب کند.
اهل سير و سلوك به يك بیت شعر علاقهمند هستند و دستورات این شعر مختصر را سرلوحۀ برنامۀ سلوکی خویش قرار میدهند. لذا معلوم ميشود که شاعر این شعر، زبان پر بركت و دل خالصي داشته است كه اين بیت شعر او نزد اهل معرفت و علماي علم اخلاق، جایگاه ویژهای یافته است.
«صُمْت و جوع و سهر و عُزلت و ذکر به دوام
ناتمـامان جهـان را كنـد اين پنج تمـام»
عمل به دستوراتی که در شعر فوق بیان شد، که برگرفته از آيات و روايات اهلبيت«سلاماللهعلیهم» است، ميتواند انسان را به مقامات والای عرفانی عروج دهد. از این رو به معتکفین گرامی توصیه میشود در ایّام اعتکاف، مراقبت جدّی خود را با این دستورالعمل پنجگانه تحقّق بخشند و پس از اتمام اعتکاف نیز، این دستورات را در زندگی روزمرّه پیاده کنند تا در سلوک معنوی خود پیشرفت نمایند. و بهگونهای رفتار نمایند که این مراقبت در وجود آنان نهادینه شده، پس از اعتکاف در زندگی عادی و روزمرّه نیز استمرار یابد. البته ما به اين دستورالعمل، نکتة ششمي را هم با عنوان «دعا» اضافه ميکنيم و ذیلاً توضیح مختصری در خصوص هر یک از دستورات ششگانه بیان میگردد.
توصیۀ اوّل: صُمت
صُمت يعني مراقبت از زبان، یعنی پرهیز از حرف بيهوده و لغو. قرآن کریم در سورۀ مؤمنون برخي صفات بندگان با ایمان و مؤمن را بر میشمرد و از جمله میفرماید:
«وَ الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون»[2]
و آنها كه از لغو و بيهودگى روىگردانند.
طبق این آیۀ شریفه، رستگار كسي است كه از هرگونه لغو اعراض كند.
بعضي حرفها نه نتيجۀ دنيا دارد و نه آخرت. در تعالیم اسلامی بر مواظبت از زبان، تأکید فراوانی شده است. گفت و شنود بیهوده، ديدنيهای بیثمر و اعمال بيهوده، قساوت قلب ميآورد. انسان قسیّالقلب از عبادت لذّت نميبرد. لذا خواب را بر نماز مقدّم میدارد. تخيّلها و توهّمهاي بيهوده يكي پس از ديگري به دل چنین انسانی هجوم میآورد و دل او را مكدّر ميكند. پس از چندی نظیر يك آيينۀ با صفا ميشود كه گرد گرفته باشد. بنابراین گاهی اوقات آدمی گناه نکرده است ولی اعمال لغو و گفت و شنود بیهوده، موجب کدورت قلب وی میگردد. طبق نقل مشهور، پيامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» کفن و دفن جواني را خودشان انجام دادند، مادر آن جوان گفت: ديگر براي فرزندم گريه نميكنم، زيرا به دستان پيامبرگرامی در قبر آرميده است. سپس رو به قبر فرزندش گفت: خوشا به حالت، مرگ براي تو آسان باشد و رفت. پيامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» روي قبر را پوشاندند و بعد به اطرافيان خود فرمودند: قبر چنان فشاري به او داد كه استخوانهاي سينهاش درهم شكسته شد. به عبارت ديگر زير منگنۀ الهي له شد. اطرافيان گفتند: يا رسول الله آدم خوبي بود. ايشان فرمودند: بله آدم خوبی بود، بهشتي هم هست؛ امّا زياد حرف بيهوده ميزد.
زبان آدمی بايد گناه نداشته باشد و مهمتر اینکه صحبتهای بیهوده و بدون نتیجه نیز بر آن جاری نگردد. جوانان عزیز باید آگاه باشند که بسیاری از حرفهای رایج در جامعه، مالايغني و بيهوده است. علاوه بر اینکه موجب فشار قبر میشود، دل پاک را آلوده میکند و مانع بزرگی برای حرکت انسان به سوی خداوند متعال محسوب میشود و او را از حرکت باز میدارد. بنابراین کسانی که در اعتکاف شرکت میکنند، باید مراقبت شدیدی از زبان خود به عمل آورند و سعی کنند قاعدۀ «صُمت» را مراعات کنند. تنها در صورت ضرورت حرف بزنند و ضمن پرهیز از صحبتهای بیهوده، حرفی بزنند که برای خود آنان یا دیگران، نتیجه و ثمره داشته باشد. معتکفین باید به جای حرف زدن با یکدیگر، با خداوند متعال حرف بزنند. با پروردگار خویش ارتباط پيدا كنند و با او رفاقت و تماس داشته باشند. به جاي حرفهاي بدون نتيجه، قرآن بخوانند، نماز بخوانند و مشغول دعا و ذکر و مناجات با حضرت ربّالعالمین باشند. این مراقبت موجب میشود پس از اعتکاف نیز زبان آنان قفل داشته باشد و از گناهان زبانی نظیر دروغ و غیبت و تهمت و نیز صحبتهای لغو و بیهوده اجتناب ورزند.
توصیۀ دوّم: جوع
مطلب بعدی که تذکّر آن لازم است، پرهیز از پرخوری و بدخوری است. از دیدگاه تعالیم اسلامی، پرخوري ممنوع و مبغوض است. آنچنان که پيغمبر اكرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» ميفرمايند:
«أَبْغَضُكُمْ إِلَي اللَّهِ تَعَالَي كُلُّ نَئُومٍ وَ أَكُولٍ وَ شَرُوب»[3]
مبغوضترين افراد نزد خداوند متعال كسي است كه زياد ميخوابد، زياد ميخورد و زياد مينوشد.
امّا آنچه اکنون مورد بحث ما است، کم خوری است. بنابر نظر همۀ پزشکان، سلامتی انسان مرهون كم خوري است. به اندازه خوردن و کم خوردن و حتّی نخوردن بسیاری از خوراکیها، نه تنها هیچ مشکلی برای انسان به وجود نمیآورد، بلکه از بروز امراض و بیماریهای مختلف جلوگیری میکند. اکثر دردهایی که امروزه گریبانگیر مردم شده است، در اثر چاقی و پرخوري است. روزهداری در اعتکاف، تمرین خوبی برای پرهیز از خوردن بیجا است. ولی معتکفین باید پس از افطار، مراقب باشند با خوردن و آشامیدن افراطی، جبران روزۀ خود را نکنند. پيغمبر اكرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» دستوری در مورد نحوه و زمان عذا خوردن دارند که اگر به آن دستور عمل شود، هیچکس مریض نخواهد شد؛ میفرمایند: تا وقتي كه گرسنه نشدهاید، غذا نخورید و قبل از آنکه سیر شوید، از ادامۀ غذا خوردن منصرف شوید.[4] کم خوری که مورد تأکید پزشکان است، با عمل به این دستور سازنده تحقّق مییابد. جوانان عزیز باید مراقب سلامت جسم خود باشند. از پرخوری و خوردن خوراکیهای مضر بپرهیزند و نیز مراقب باشند با نخوردن بیش از حد و ریاضت بیجا و غیر معمول، صدمه به جسم خود نزنند و حد اعتدال را مراعات کنند.
توصیۀ سوّم: سهر
دستور بعدی، اهمیّت به شب زندهداري است. معتکفین گرامی باید در اعتکاف و در همۀ ایّام سال، دو ساعت یا لااقل یک ساعت قبل از اذان صبح بيدار باشند. خداوند متعال در سورۀ مزّمل، دستورات سازندهای برای پیشبرد اهداف عالی رسالت، خطاب به پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» بیان میفرماید.[5]
اوّلين دستور خداوند شب زندهداري است. ميزان اين شبزندهداري را نيز معيّن ميفرمايد:
«قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَليلاً، نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَليلاً، أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتيلاً»[6]
شب را، جز كمى، بپاخيز!، نيمى از شب را، يا كمى از آن كم كن، يا بر نصف آن بيفزا، و قرآن را با دقّت و تأمّل بخوان.
بر اين اساس، شبزندهداري آن حضرت از شگفتيهاي سيرۀ ايشان بهشمار ميآيد. هرچند اين دستورالعمل براي شخص پيامبر«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» نازل شده است، امّا هركس قصد سير و سلوك دارد، با اجراي اين دستورالعمل در حدِّ توان خويش، ميتواند به مقاماتي عرفاني دست يابد.
مسلمان باید اوّل شب را به استراحت بپردازد و خود را برای شب زندهداری در دل شب آماده کند. ولی متأسّفانه برخی مسلمانان عکس آن عمل میکنند؛ به گونهای که رسم شده است از اذان مغرب و عشاء تا نیمۀ شب بیدار باشند و از نصف شب تا صبح بخوابند. پایبندی حضرات معصومین«سلاماللهعلیهم» به شب زندهداری و اهتمام بزرگان دین به این امر مهم، حاکی از اهمیّت فوقالعادۀ احیاء و شب بیداری در مکتب انسانساز اسلام است. به همین جهت احیاء و شب زندهداری به عنوان یکی از مستحبّات مؤکّد در شبهای قدر تعیین شده است؛ بنابراین اهل معرفت نیز باید شب زندهدار باشند.
سالک الی الله باید بداند که بدون احیاء شبانه به جائی نمیرسد. لااقل باید یک ساعت قبل و بعد از اذان صبح بیدار باشد. کسی که قصد سیر و سلوک دارد، مخصوصاً هنگامی که معتکف است، معنا ندارد هنگام اذان صبح خواب باشد.
از اينرو، به معتکفین عزیز و كساني كه قصد سير و سلوك و خودسازي معنوي دارند توصيه ميشود علاوه بر شب زندهداری در ایّام اعتکاف، پس از اتمام اعتکاف نيز، در تمام شبهای سال، به شب زندهداری اهمیّت دهند. به هر اندازه كه در توان ايشان است ـ هر چند از كار روزانه بسيار خسته باشند ـ حدّاقل نيم ساعت قبل از اذان صبح تا نيم ساعت بعد از اذان صبح به عبادت بپردازند. در اين يك ساعت خيلي كارها ميتوان كرد. طالب معرفت باید قبل از نماز صبح، نماز شب بخواند و پس از اقامۀ نماز صبح (حتّی المقدور به جماعت)، دقایقی به تلاوت قرآن شریف بپردازد و در ابتدای روز، با قرآنکریم انس بگیرد. بعد از آن، یک توسّل روزانه به محضر مقدّس چهارده معصوم«سلاماللهعلیهم» داشته باشد. پيامبراکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» و حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» را با زیارات مختصری که در کتاب مفاتیح الجنان آمده است، زیارت کند و زيارت جامعۀ کبيره را بخواند. در این صورت، نماز شب و نماز صبح خود را در افضل اوقات اقامه کرده و به قرآن کریم و عترت«سلاماللهعلیهم»که دو بال پرواز هستند، متوسّل شده است. مداومت روزانه بر اين برنامۀ صبحگاهی، در پیشرفت سير و سلوک اثرات فراواني دارد. موفّقيّت انسان در زندگي و تأمين آتيه نیز، به بیداری و عبادت سحرگاهان بستگي دارد.
نافلۀ شب در سیر و سلوک جایگاه برجستهای دارد و عنایاتی از جانب حق تعالی برای سالک رقم خواهد زد؛ وقتي مؤمن در نيمههاي شب، با صرف نظر كردن از لذّت و شيريني خواب، از جاي خود بر ميخيزد و نماز شب ميخواند، عنايت خاصّي از سوي پروردگار عالم شامل حال او میشود. در نماز شب است که انسان توفیق راز و نياز با خداوند تبارک و تعالی و نجوای عاشقانه با او را پیدا میکند و میتواند از جاذبههای عالم ملكوت برای سیر عرفانی خود استفاده نماید. دل سالک در اثر خواندن نماز شب، مهیّای پذیرایی از صاحب اصلی خود یعنی خدای مهربان میشود. بهعبارت روشنتر نماز شب، دل آدمی را از رذائلی که جایگاه حضرت رحمان«جلّوعلا» را غصب کردهاند، میزداید و نور خدای سبحان را در آن جلوهگر میکند. اساساً سیر و سلوک بدون نماز شب، سالک را به مقصد نمیرساند. امام حسن عسکري«سلاماللهعلیه» میفرمایند:
«إِنَّ الْوُصُولَ إِلَي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِامْتِطَاء اللَّيْل»[7]
رسيدن به خداوند عزّوجل، سفرى است كه جز با شب زنده داري درك نميشود.
بنا بر فرمايش امام عسکري«سلاماللهعلیه»، معقول نيست كسي بتواند بدون تهجّد و نماز شب، راه را بپیماید.
توصیۀ چهارم: عُزلت
در مورد عزلت همین مقدار بدانید که اکثریت قریب بهاتّفاق مجالس مردم، بيهوده و لغو است. يعني بسیاری از این دور هم نشستنها نه نتیجۀ دنیا دارد و نه نتیجۀ آخرت. ساعتها وقت گرانبهای انسانها به بطالت و بیهودگی میگذرد و صرف امور بیفائده میگردد. اگر در تفریحهای رایج و مجالس و میهمانیها گناه صورت پذیرد که وای بر شرکت کنندگان در آن مجالس، و اگر گناهی صورت نگیرد و صرفاً به بیهودگی بگذرد، بازهم جای تأسّف دارد. وقت انسان بیش از این ارزش دارد که افرادی چند ساعت دور هم بنشینند و اوقات پر ارزش خود را با کارهای بینتیجه تلف کنند. پرهیز از مجالس بیهوده ضروری است. البته باید دانست قطع رفت و آمد با دیگران و کنج عزلت گزیدن نیز دستور اسلام نیست و در تعالیم دینی نکوهش شده است. از اميرالمؤمنين«سلاماللهعلیه» نقل شده است که ميفرمايند:
«الْمُؤْمِنُ مَأْلُوفٌ وَ لَا خَيْرَ فِيمَنْ لَا يَأْلَفُ وَ لَا يُؤْلَف»[8]
مؤمن الفت ميگيرد. كسى كه نه الفت بگيرد و نه الفت بپذيرد، از خير بهدور است.
مؤمن بايد رفت و آمد داشته باشد. مؤمن بايد با سایر مؤمنين الفت داشته باشد. بنابر فرمایش اميرالمؤمنين«سلاماللهعلیه» در كسي كه الفت با ديگران نداشته باشد، خير نيست. لذا برداشتی که برخی از «عزلت» میکنند و آن را در قطع رفت و آمد با دیگران و صرفاً در گوشهای نشستن میدانند، غلط است. امّا آنكه مقصود تعالیم روحبخش قرآن و عترت«سلاماللهعلیهم» است و در شعر مذکور نیز بدان اشاره شده است، تعطیلی مجالس بیهوده و بینتیجه است. مجالسی که از خیر دنيا و آخرت بیبهره است، باید تشکیل نشود. ایّام اعتكاف میتواند سرمشق خوبی برای مقابله با مجالس باطل و بینتیجه باشد. معتکفین عزیز در این خصوص نیز باید آنچه در اعتکاف میآموزند را در زندگی عادی خود پیاده کنند و مراقب باشند در همۀ ایام سال اوقات خود را صرف مجالس و اموری کنند که نتیجه و ثمرۀ دنیا یا آخرت داشته باشد. پس از اعتکاف، در حالي كه در بين مردم هستند، در حالي كه معاشرت با مردم دارند، از گناه و لغو و اعمال بیهوده و بیفایده اجتناب ورزند. امام صادق«سلاماللهعلیه» ر روایتی میفرمایند:
«مَا مِنْ مَجْلِسٍ يَجْتَمِعُ فِيهِ أَبْرَارٌ وَ فُجَّارٌ فَيَقُومُونَ عَلَي غَيْرِ ذِكْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا كَانَ حَسْرَةً عَلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَة»[9]
هر مجلسى كه در آن بدكاران و يا نيكوكاران انجمن شوند و يادى از خدا نكرده از جاى برخيزند، روز قيامت جز حسرت و تأسّف، نصيبى از آن گردهمايى نخواهند برد.
مجلسي که نتيجۀ دنيا و آخرت نداشته باشد، در قيامت مبدّل به حسرت ميشود. وای بر احوال كسي كه در قيامت، گفتار و كردار و مجالس دنیا، حسرت او گردد. چنین کسی مدام از اعمال خود اظهار پشیمانی میکند و میگوید: ای کاش این گفتار و رفتار را نداشتم و ای کاش در چنین مجالسی شرکت نمیکردم! ولی چنین حسرتی در آن موقعیّت فایده ندارد.
از این حسرت و ندامتی که از مجالس معمولی و روزمرّه نصیب انسان میشود، میتوان پی به اهمیّت اوقات اعتکاف برد. در اعتکاف نباید گعده یا جلسهای تشکیل شود که در آن ذکر و یاد خدای سبحان، موضوع اصلی نباشد، وگرنه خسارت و ندامت فراوانی به همراه خواهد داشت. معتکف باید دل خود را به حق تعالی وصل كند و تنها با او مرتبط باشد و اگر هم با دیگران نشست و برخاستی دارد، ارتباط او در راستای ارتباط با خداي سبحان باشد.
توصیۀ پنجم: ذكر
دستورالعمل بعدی که در ایّام اعتکاف، لازم و در سایر ایّام سال امری پسندیده و سازنده است، مداومت بر «ذکر» میباشد.
در جهانی که همۀ ذرّات و موجودات، مشغول ذکرند و خداوند متعال را تسبیح مینمایند، حیف است انسان که اشرف مخلوقات است، ذکر خدا نگوید. قرآن کریم میفرماید:
«تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ»[10]
آسمانهاى هفتگانه و زمين و كسانى كه در آنها هستند، همه تسبيح او مىگويند؛ و هر موجودى، تسبيح و حمد او مىگويد؛ ولى شما تسبيح آنها را نمىفهميد.
افزون بر این، تأکید خداوند حکیم بر ذکر کثیر و دائمی است. قرآن كريم ميفرمايد:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثيراً وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصيلا[11]
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خدا را بسيار ياد كنيد و او را در هر صبح و شام تسبيح گوييد.
مقصود از آیۀ شریفه، سفارش بندگان به مداومت بر ذکر است. حضرت امام صادق«سلاماللهعلیه» در اين زمينه ميفرمايند: پروردگار عالم هرچیزی که از بندگانش خواسته است، محدود است. در تعداد نمازهاي واجب و مستحب، میزان پرداخت خمس و زكات و سائر اعمال و عبادات، محدودیّتی قائل شده است و تنها عملی كه از منظر قرآن کریم، انجام آن نامحدود است، ذكر میباشد. عبارت «وَ ذَكَرُوا اللَّهَ کَثيرًا»[12] مؤیّد همین مطلب است. يعني بسيار زياد و هميشه ذكر بگوييد.
یاد خدا، آرام بخش دلها است و یک زندگی مطمئن و با وقار و عاری از غم و غصّه، دلهره، اضطراب خاطر و نگرانی، برای انسان به ارمغان میآورد. قرآن کریم میفرماید:
«أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب»[13]
آگاه باشيد، تنها با ياد خدا دلها آرامش مىيابد.
خداوند میفرماید: ای انسان! آگاه باش، یقین داشته باش، تردید نداشته باش که نجات از گرفتاریها و نگرانیها و خلاصی از بیماریهای روحی و جسمی، در سایۀ یاد خداوند تعالی میسّر میشود.
همچنین یاد خداوند متعال موجب جلب نظر حقتعالی بهسوی انسان ميشود؛ لذا ميفرماید:
«فَاذْكُرُوني أَذْكُرْكُمْ»[14]
پس به ياد من باشيد، تا به ياد شما باشم.
هرکس اهل ذکر باشد، خدای سبحان از او یاد خواهد کرد و وقتی خداوند متعال از کسی یاد کند، امکان ندارد به ورطۀ غفلت سقوط کند. يكي از مهمترين و والاترينِ اذكار که یاد خداوند را در دل سالک زنده نگه ميدارد، نماز است. خداوند متعال در قرآن کریم، سبب وجوب همۀ عبادات، خصوصاً نماز را ذکر و یاد خودش بر ميشمرد.
سير و سلوك معنوي، بدون ذكر امكانپذير نيست. از اينرو، همۀ اولياءالله و نيز ائمّۀ اطهار و انبياء الهی«سلاماللهعلیه»، ذكري مخصوص به خود داشتهاند. از اذكار پيامبر اكرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» كه بدان خيلي اهميّت ميدادند و بهويژه در خلوت شبها و حالات معنوي زمزمه ميفرمودند، اين دعا بود: «اللَّهُمَّ وَ لَا تَكِلْنِي إِلَي نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَدا»[15] يعني اي پروردگار من! مرا يك لحظه به خود وا مگذار.
توصیۀ ششم: دعا
نکتۀ دیگری که در ایّام اعتکاف و در سایر ایّام سال بسیار مهم است، اهمیّت به دعا و راز و نیاز با خداوند متعال میباشد. دعا و ارتباط با خدای سبحان باید همواره در زندگی انسان جاری باشد، امّا بهترین موقعیّت برای ارتباط با خداوند، هنگامی است که انسان در خانۀ خدا معتکف باشد. لذا شایسته است معتکفین گرامی برای مقولۀ دعا، اهمیّت فراوانی قائل باشند و از راز و نیاز با معبود خویش غافل نشوند.
خداوند متعال در قرآن کريم، استجابت دعا را وعده داده است و وظيفۀ انسان هم دعا کردن است. اعتقاد به اينکه خداوند از بندگان خواسته است دعا کنند و دعاي آنان بدون نتيجه نميماند، ضروري است. خداوند متعال در قرآن کریم وعده داده است که حتماً دعای بندگان را مستجاب نماید:
«وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي وَ لْيُؤْمِنُوا بي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ[16]
و هنگامى كه بندگان من، از تو در بارة من سؤال كنند، (بگو:) من نزديكم! دعاى دعا كننده را به هنگامى كه مرا مىخواند، پاسخ مىگويم! پس بايد دعوت مرا بپذيرند، و به من ايمان بياورند، تا راه يابند!
دعا يعني سخن گفتن با معبود كه اين بالاترين لذّتهاست. لذّتی بالاتر از سخن گفتن انسان با معبود و معشوق خود، خداوند متعال، وجود ندارد. توجّه به اين نكته عبادت و دعا را بسيار شيرين و لذّتبخش ميگرداند.
بايد انسان در اين ایّام نورانی حالی پیدا کند و حقیقتاً از عمق جان خداوند تبارک و تعالی را بخواند و «خدا، خدا، خدا» بگوید. حال مناجات را هم باید از خدا خواست. با بیحالی و کسالت نمیتوان از این اوقات بهرهمند شد. خوشا به حال کسانی که با حال خوش، از این اوقات خوب بهره میبرند.
همه باید حاجات مادی و معنوی که در نظر دارند را از درگاه خداوند متعال طلب نمایند. بهترین دعاهايی که در این ایّام مفید است عبارتند از: دعا برای فرج امام زمان«ارواحنافداه»، دعا برای عافيت، دعا برای حُسن عاقبت، دعا برای کسب تقوا، دعا برای رفع صفات رذيله، دعا براي تقرّب الي الله و دعا براي رفع مشکلات اجتماعی و شخصی خود و دیگران و نيز دعا برای سربلندی نظام مقدّس جمهوری اسلامی ايران.
امّا مهمتر آن است که معتکفین گرامی در این ایّام ارزشمند، به فكر سير و سلوك خود باشند. در اندیشۀ طی کردن مسیر حرکت به سوی خداوند متعال باشند و با همّت و دعای خود، سعی کنند در سه روز اعتکاف، لااقل يكي از منازل هفت گانۀ سیر و سلوک را بپیمایند. اگر کسی واقعاً بخواهد میتواند در همین چند روز، از منزل یقظه به منزل توبه، از منزل توبه به منزل تقوا، از تقوا به تخلیه و سپس به تحلیه، تجلیه و لقاء الهی برسد. جوانان با صفا بدانند که ميشود در همين سه روز به مقام فناء یا مقام لقای پروردگار متعال دست یافت. لذا بسیار سزاوار است که يكي از مهمترین دعاها، دعا برای پیشرفت سیر و سلوک باشد.
توجّه به این نکته نیز ضروری است که دعا و راز و نیاز با خدای سبحان، مختصّ ایّام خاص یا روزهای اعتکاف و لیالی قدر نیست، بلکه انسان همواره باید با معبود خویش ارتباط داشته باشد و دعا را در سرلوحۀ اعمال خود قرار دهد. کسی بدون دعا نميتواند در كارش موفّق شود. استغاثه به درگاه حضرت احدیّت و تضرّع و خدا خدا گفتن، موجب میشود خداوند متعال به یاری بندهاش بشتابد و از او دستگيري كند. بنابراين همه بايد برنامهاي براي راز و نياز و دعا به درگاه حق تعالی داشته باشند.
خوشا به حال كسي كه برنامۀ عبادي و راز و نياز و دعا فراتر از يك عادت لازمۀ زندگي او شود. هنگامي كه لحظات مرگ و احتضار چنين کسي فرا ميرسد، يعني آن لحظههايي كه شعور و تدبير از آدمي گرفته ميشود، طبق برنامهاي كه در سراسر زندگي خود بدان مأنوس بوده است، لب به مناجات و تلاوت قرآن و توسّل ميگشايد. و با ادعيه و اذکاري که با آنها مأنوس بوده، جان به جان آفرين تسليم ميكند.
مطلب مهمّ ديگري که در مورد دعا کردن بايد بدان اشاره شود اين است که استجابت دعا نیاز به واسطه دارد. فیض و رحمت الهی بدون واسطه به بندگان نمیرسد.
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ»[17]
ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعلیهم» معناي دقيقي برای این آیه بیان فرمودهاند. آن حضرات در ذیل این آیه میفرمایند: «نَحنُ الوَسيلَة فِي القُرآن- ما ائمّه وسيلههايي هستيم از طرف خداوند براي مردم.»[18]در واقع اين وسيله که مورد نظر قرآن مجید است و بندگان بايد از آن استفاده کنند، همان توسّل به حضرات معصومین«سلاماللهعلیهم» است. بهترین توسّلات به محضر آن ذوات مقدّس نیز، زیارت جامعۀ کبیره است.
خصوصاً در ايّام اعتکاف، توسّل و استغاثه به محضر قطب عالم امکان، محور عالم وجود و واسطة بين غيب و شهود، حضرت ولي عصر«ارواحنافداه» و دعا براي فرج آن حضرت، بسيار مطلوب و مؤثّر و سازنده است.
===================
پینوشتها
1. الکهف / 104-103.
4. سنن النّبى«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم»، ص 181.
5. ر. ک: کتاب سير و سلوک؛ مقدّمه، از تأليفات معظّم له.
6. المزمّل / 4-2.
7. بحارالأنوار، ج 75، ص 380.
8. الکافي، ج 2 ، ص 102.
9. همان، ص 496.
10.الإسراء / 44.
11.الأحزاب/ 42-41.
12. الشّعراء/ 227.
13.الرّعد / 28.
14. البقرة/ 152.
15. تفسيرالقمي، ج 2، ص 74.
16. البقرة / 186.
17. المائده / 35 .
18. تفسير المعين، ج 1، ص 290.