بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم
«رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلي»
صاحب تحف العقول، روايات و سخنان ارزشمندي از امام هفتم، حضرت موسی بن جعفر«سلاماللهعلیه» نقل کرده است. در بين آن جملات، يک سخن است که ميفرمايند:
«اجْعَلُوا
لِأَنْفُسِكُمْ حَظّاً مِنَ الدُّنْيَا بِإِعْطَائِهَا مَا تَشْتَهِي
مِنَ الْحَلَالِ وَ مَا لَا يَثْلِمُ الْمُرُوَّةَ وَ مَا لَا سَرَفَ
فِيهِ وَ اسْتَعِينُوا بِذَلِكَ عَلَى أُمُورِ الدِّينِ فَإِنَّهُ رُوِيَ
لَيْسَ مِنَّا مَنْ تَرَكَ دُنْيَاهُ لِدِينِهِ أَوْ تَرَكَ دِينَهُ
لِدُنْيَاهُ»
براى
خودتان بهرهاى از نعمتهاى دلخواه، از حلال، قرار دهيد، بهگونهاي که
جوانمردى و مروّت را مخدوش نسازد و اسراف هم در آن نباشد. به مدد اين حلال
به وظايف دينى خود برسيد، چه، روايت شده است: «آن كس كه دنيايش را براى
دينش، يا دينش را براى دنيايش از دست بدهد، از ما نيست».
روایت، روایت والايي است. در واقع، امام«سلاماللهعلیه»
میفرمایند: همانطور که به فکر آخرت هستید، به فکر دنیا نيز باشيد، ولي
اوّلاً از راه حلال باشد. ثانياً دو شرط دارد؛ شرط اوّل اينکه جوانمردی در
آن مراعات شود و شرط دوّم اينکه مسرف نباشید و زیادهروی در همان حلال هم
نکنيد.
سپس ميفرمايند: اگر کسي دنيا را براي آخرت يا آخرت را براي دنيا از دست بدهد، مسلمان نيست. اینکه در روايت ميفرمايند: «رُوِيَ-روايت شده است»، معلوم است که آن جملۀ آخر را از رسول الله«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» نقل ميکنند.
معناي
فراز اوّل روايت مشخص است. ميفرمايند: از نعمتهاي حلال دنيا استفاده
کنيد. قرآن شريف نيز بر اين توصيه پافشاری دارد. در واقع میتوان گفت: این
فراز از روایت، تفسیر یک آیۀ شریفه است که ميفرمايد: «وَ ابْتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنْيا».
قرآن
تأکيد دارد که انسان بايد به واسطۀ نعمتهایی که خدا به او داده، نه فقط
مال و ثروت، بلکه به واسطۀ همۀ نعمتهاي حلال دنيا، هم به فکر دنيا و هم به
فکر آخرتش باشد.
در نهجالبلاغه نيز با آن زهد امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه»، نظير اين سخنان ديده ميشود.روزي آن حضرت دريافتند که برادر يکي از يارانشان، جامهاى پشمي پوشيده و دست از دنيا شسته است. او را خواستند و به وي فرمودند:
«يَا عُدَيَإ نَفْسِهِ لَقَدِ اسْتَهَامَ بِكَ الْخَبِيثُ أَ مَا
رَحِمْتَ أَهْلَكَ وَ وَلَدَكَ أَ تَرَى اللَّهَ أَحَلَّ لَكَ
الطَّيِّبَاتِ وَ هُوَ يَكْرَهُ أَنْ تَأْخُذَهَا»؛ اى
کسي که دشمن خويش است! شيطان عقل تو را ربوده است. آيا نبايد به همسر و
فرزندانت رحم مىكردى؟ آيا فكر مىكنى خداوند نعمتهاي پاكيزه و خوشگوار
را براي تو حلال کرده، امّا خوش ندارد كه از آنها استفاده كنى؟
مرحوم کلینی«رحمتاللهعلیه» هم در کافی، شبيه این روایت را زیاد نقل کرده است.
عصارۀ همۀ اين آيات و روايات اين است که تلاش و اقدام براي دنيا يا آخرت،
به تنهايي کافي نيست و انسان بايد آباداني دنيا و آخرت را با هم در نظر
بگيرد و رها کردن يکي از دنيا و آخرت، و دنبال کردن ديگري، از نظر تعاليم
ديني صحيح نيست.
امام دوم، امام حسن مجتبي«سلاماللهعلیه» در نصايحي که در آخرين دقايق زندگي به جناده داشتند، فرمودند: «اعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لآِخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَداً»؛ انسان بايد برای دنیایش چنان کار کند که گویا تا ابد میخواهد زنده بماند، و برای آخرتش بايد مانند کسي که فردا ميميرد، تلاش کند.
یکی از شيعيان امام صادق«سلاماللهعلیه» خدمت اشان رسيد. امام«سلاماللهعلیه» سراغ یکی از یاران را از او گرفتند و فرمودند: چه میکند؟ گفت: آدم نیکوکاری است و کسب و تجارت را رها کرده است. امام صادق«سلاماللهعلیه» سه مرتبه فرمودند: «عَمَلُ الشَّيْطَانِ»؛ کار او شیطانی است.
اساساً
صراط مستقیم یعنی اينکه انسان در همۀ شؤون زندگي رعايت حد تعادل را بکند.
افراط و تفريط در هر کاري غلط است و در تلاش براي دنيا يا آخرت نيز، غلط
است. قرآن کريم به ما ياد ميدهد که دعا کنیم و به خداوند متعال بگوييم: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم»، و از او هدایت به صراط مستقیم را بخواهيم. صراط مستقيم چيست؟ راهي که بدون انحراف باشد؛ ذرهای افراط یا تفريط نداشته باشد.
انسان
باید ساعات شبانه روز خود را بین رسیدگی به امور دنیا و تأمین آخرت تقسیم
کند و در این زمینه رعایت حدّ تعادل را بنماید. نحوۀ این تقسیم متعادل، در
روایات برای ما تعیین شده است. در برخی روایات، توصیه شده است که شبانهروز
خود را به سه قسمت و در برخی دیگر سفارش شده که به چهار قسمت تقسیم کنید.
این روایات منافاتی با هم ندارند؛ خلاصه و نتیجۀ همۀ آنها این است که بخشی
از شبانه روز خود را به کار برای تأمین معیشت، بخشی را به عبادت و بخش
دیگری را به استراحت و تفریح سالم اختصاص دهید.
اميرالمؤمنين«سلاماللهعلیه» ميفرمايند: مؤمن، ساعات شبانهروز خود را به سه بخش تقسيم مىكند: بخشي را به مناجات با پروردگار اختصاص ميدهد، قسمتی را صرف تأمين معاش و كسب و كار ميکند و بخشي از وقت خود را براي استفاده از لذّتهاي حلال و دلپسند دنيا مىگذارد. بعد ميفرمايند: «لَيْسَ
لِلْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ شَاخِصاً إِلَّا فِي ثَلَاثٍ مَرَمَّةٍ
لِمَعَاشٍ أَوْ خُطْوَةٍ فِي مَعَادٍ أَوْ لَذَّةٍ فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ»؛ سزاوار نيست كه برنامۀ روزانۀ انسان عاقل جز در سه چيز باشد: تأمين معاش، گامى در راه معاد و لذّت در غير حرام.
امام کاظم«سلاماللهعلیه»
نيز در همین روایتی که از ایشان نقل شد، پیش از سفارش به استفاده از دنیای
حلال میفرمایند: كوشش كنيد كه زمان شما به چهار بخش تقسيم شود: بخشى براى
مناجات با خداوند، بخشى براى امرار معاش، بخشى براى معاشرت با دوستان و
اشخاص مورد اعتمادي كه عيوب شما را بازگو مىكنند و خالصانه به شما خدمت
مىنمايند و بخشى از آن را نيز براى لذّتهاي غير حرام باقى بگذاريد.
اهل بيت«سلاماللهعلیهم»
با چنين دستورهايي به ما ميآموزند که در زندگي و در کارها نظم داشته
باشيم و به صورت منظّم وقت خود را بين دنيا و آخرت، تقسيم کنيم. آدم متديّن
و منظّم آن است که سحرها نماز شبش را بخواند، نماز صبح را در اوّل وقت
اقامه کند، بعد از آن با قرآن و عترت انس بگيرد؛ قدري با طمأنينه قرآن
بخواند و با ادعيه و زيارات، که بهترین آنها زیارت جامعه است، توسّل روزانه
داشته باشد. سپس، کار و تلاش را در اوّلين ساعت روز شروع کند و دست کم هشت
ساعت براي تأمين معيشت کار کند. تلاش و زحمت براي رسيدگي به خانواده و
تأمين رفاه آنها بالاترينِ عبادات است. امام صادق«سلاماللهعلیه»، اين عبادت را نظير جهاد در راه خدا ميدانند: «الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ».
گفتيم که بر پايۀ روايت امام هفتم«سلاماللهعلیه» استفاده از نعمتهاي حلال دنيوي دو شرط دارد؛ شرط اوّل استفاده و بهرهمندی از دنیای حلال، در کلام موسی بنجعفر«سلاماللهعلیه»
مراعات جوانمردی است. معنای مروّت در اینجا، عمل به قانون تعاون و انصاف
است؛ یعنی انسان باید در وقت مصرف نعمتهای حلال دنیا، خودخوری، خودخواهی و
خودمحوری را کنار بگذارد. به جای اینکه فقط به فکر خود و زن و بچهاش
باشد، دیگران را نیز در نظر بگیرد. به این کار میگویند: عمل به قانون
مواسات. به این روش میگویند: روش منصفانه. انصاف یعنی آنچه انسان برای خود
میخواهد، برای دیگران نیز بخواهد و آنچه برای خویشتن نمیپسندد، برای
افراد دیگر نیز نپسندد. امام صادق«سلاماللهعلیه»
انصاف را دقيقاً به همين صورت معنا کردهاند. ايشان در پاسخ به اين سؤال
که مسلمان بر مسلمان چه حقي دارد؟ اوّلين حق را رعايت انصاف دانسته و به
دنبال آن تعريف انصاف را بيان فرمودهاند: «إِنْصَافَ الْمَرْءِ مِنْ نَفْسِهِ حَتَّى لَا يَرْضَى لِأَخِيهِ مِنْ نَفْسِهِ إِلَّا بِمَا يَرْضَى لِنَفْسِهِ مِنْهُ»[12].
مرحوم کلینی«رحمتاللهعلیه»
در کافی، روایات فراوانی راجع به قانون مواسات و تعاون، گردآوری کرده است.
بخشی از آن روایات با مفهوم انصاف بیان شده است که میفرماید: «تُحِبَّ لَهُ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ تَكْرَهَ لَهُ مَا تَكْرَهُ لِنَفْسِكَ»[13]
انسان
باید جوانمرد باشد و همانطور که به فکر خود و خانواده و بچههای خود است،
به هر اندازه که میشود به فکر دیگران هم باشد. قرآن کریم میفرماید: «لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللهُ»[14].
جوانمردی
در استفاده از دنیا یعنی اینکه روزی یکی از تجّار، عبای گران قیمتی برای
مرحوم حاج شیخ، مؤسّس حوزۀ علمیّۀ قم آورد. مرحوم حاج شیخ«رحمتاللهعلیه»
دیدند عبا تشریفاتی است. نه میتوانستند هدیه را قبول نکنند و نه
میتوانستند عبا را بپوشند. به آن تاجر گفتند: این لطفی که کردید را قبول
کردم، امّا پول این عبا به اندازۀ چند عبای معمولی است؟ گفت: شانزده عبا.
گفتند: میشود این عبا را با شانزده عبا عوض کنید؟ گفت: بله. رفت و شانزده
تا عبا آورد. مرحوم حاج شیخ، اول برای اینکه آن تاجر ناراحت نشود یک عبا
برای خود برداشتند و باقی عباها را به طلبهها هدیه کردند. استفاده از آن
عبا برای ایشان حلال بود، امّا در بهرهمندی از حلال، مروّت به خرج دادند.
استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی«رحمتاللهعلیه» نقل میکردند که در بازار نجف، پشت سر مرحوم آقای قاضی«رحمتاللهعلیه»
میرفتم. دیدم ایشان رفتند کاهو بخرند، ولی کاهوهای بد را جدا میکنند.
جلو رفتم، سلام کردم و پرسیدم چرا کاهوهای فرسوده و پیر شده را برداشتید؟
فرمود: کاهوهای پیر شده، روی آن بد است، امّا زیرش خوب است. اگر این کاهوها
بماند، از این مغازهدار نمیخرند و ضرر میکند. لذا من کاهوهای خوب را
گذاشتم تا مردم بخرند. این کار آقای قاضی، مروّت است، برخاسته از انصاف
است.
اگر
همه به همین صورت مراعات انصاف و جوانمردی را بکنند، مدینۀ فاضله درست
میشود. زندگی مردم، منهای فقر، تبعیض و نارسایی و توأم با اخلاق میگردد.
در چنین جامعهای، هیچ کس غیبت نمیکند، تهمت و شایعه در بین مردم راه
نمییابد و اهانت و توهین جایگاهی نخواهد داشت. همه به همدیگر خدمت می کنند
و جامعه، یکپارچه و متّحد است. تعالیم تشیّع از ما می خواهد که با مروّت،
انصاف و جوانمردی چنین جامعهای داشته باشیم.
جوانمردی
فقط مربوط به استفاده از نعمتها نیست و در دیگرخواهی منحصر نمیشود، بلکه
در همۀ شؤون زندگی و رفتارهای مختلف انسان جایگاه دارد. پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم»
جوانمردی را مراعات میکردند و همواره به مسلمانها نیز برای مراعات آن
سفارش میکردند. مثلاً در جنگهایی که تماماً جنبۀ دفاعی داشت و به ایشان
تحمیل میشد، وقتی لشکر مهیّای نبرد بود، خطبه میخواندند و از جمله، در آن
خطبهها میفرمودند: وقتی پیروز شدید، دشمن را تعقیب نکنید. به زنها کاری
نداشته باشید، احترام خاصی برای زنها قائل باشید، پيران و اطفال را
نکشيد، آب را به روی دشمن نبندید، خاک آنان را مسموم نکنید و درختان را
نبريد. واضح است که دستورات و توصیههای آن حضرت، بر مبنای جوانمردی و مروّت بود.
مورّخین نوشتهاند که در گیرودار جنگ خیبر، یک چوپان که اجیر یهودیان بود، جذب اسلام شد. او خدمت پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم»
رسید و از ایشان خواست که اسلام را به او عرضه کنند. پس از آن اسلام
اختیار کرد. بعد گفت: با این گوسفندها که صاحبان آنها در حال جنگ با شما
هستند، چه کنم؟ پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» فرمودند: گوسفندها را به صاحبان آنها برگردان. او گوسفندها را برگرداند و خودش در نبرد شرکت کرد و به شهادت رسيد.در
واقع او آمده بود، گوسفندها را به پيامبر گرامي تحويل دهد و آن حضرت نيز
ميتوانستند در آن گوسفندها به نفع مسلمانها تصرّف کنند، امّا مروّت و
جوانمردي ايشان چنين اقتضا کرد که به وي فرمودند: آنچه آنها نزد تو به
امانت سپردهاند، برگردان و بعد از ردّ امانت، در جهاد در راه خدا شرکت کن.
جوانمردي رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم»
بايد سرمشق همه باشد. حتي اگر کسي، خداي نکرده، مرتکب گناه ميشود، خوب
است در گناه نيز مراعات مروّت را بکند. اگر انسان جوانمرد باشد، با زن
شوهردار رابطه برقرار نميکند، به او تجاوز نميکند، اگر زن است، با مردي
که همسر دارد ارتباط ايجاد نميکند، اين اعمال زشت، علاوه بر اينکه گناه
است، خلاف مروّت است. دزدي بد است، گناه است، امّا دزدي ناجوانمردانه،
دزديدن مال يتيم است که قرآن کريم، آن را به خوردن آتش تشبيه کرده است. ظلم، گناه بزرگي است، امّا بدترين ظلم که خلاف جوانمردي است، ظلم به افراد بيپناه و بدون ياور است. امام حسین«سلاماللهعلیه» در روز عاشورا به امام سجاد فرمودند: فرزندم! از ظلم به کسي که ياوري جز خدا ندارد، حذر کن. امام صادق«سلاماللهعلیه» نیز در روایتی، بدترین نوع ظلم را ظلم به کسی میدانند که پناه و یاوری جز خدا ندارد.
من
بارها به جوانها گفتهام که: گناه نکنید، گناه زندگی را تباه میکند،
گناه زندگی را تاریک میکند، پس گناه نکنید، امّا اگر گناه میکنید، مواظب
باشید در سرازیری گناه واقع نشوید، که دیگر مشکل است موفق به توبه شوید،
مراقب باشید عادت به گناه نکنید که مانع توبه و بازگشت است. حال اگر در
سراشيبي گناه هم واقع ميشويد، تقاضا دارم گناه را توجیه نکنید. توجيه
گناه، خلاف مروّت است. تقاضا دارم در زندگی جوانمرد باشید و از گناهاني نظير غيبت، تهمت، شايعه و تخريب شخصيّت ديگران که خلاف جوانمردي است، دوري کنيد.
یکي از سخنان پرمحتواي امام حسین«سلاماللهعلیه»
که از امتیازهای ايشان محسوب ميگردد و حاکي از جوانمردی است، آن است که
در روز عاشورا، وقتي که اصحاب و ياران خويش را از دست داده بودند و خودشان
مشغول جنگ بودند، متوجه شدند که لشکر دشمن بين ايشان و خیمهگاه، جدايي
انداخته و آنها در حال نزديک شدن به خيمهها هستند. امام«سلاماللهعلیه» در آن موقعيّت اين رجز را خواندند:
«يَا شِيعَةَ آلِ أَبِي سُفْيَانَ، إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ
كُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً فِي
دُنْيَاكُمْ هَذِهِ»[20]؛ ای
پيروان آل ابوسفيان! اي نامردها، اگر دین ندارید، اگر معاد را قبول
ندارید، پس در دنياي خود جوانمرد باشید. شما با من جنگ دارید، این زن و بچه
در خیمهها چه کردهاند؟
اين جملۀ امام حسین«سلاماللهعلیه» بسيار درس آموز است و درس جوانمردي به ما ميدهد.
شرط دوّم امام هفتم حضرت موسي بن جعفر«سلاماللهعلیه»
براي استفاده از دنيا و نعمتهاي آن، پرهيز از اسراف است. فرو رفتن در
مشتهيات نفس از راه حلال و زياده روي در استفاده از نعمتهاي حلال دنيوي،
«اسراف» است. قرآن کريم ميفرمايد: «انَّهُ لايُحِبُّ الْمُسْرِفين»[21]؛ خداوند متعال مسرفين را دوست ندارد.
انسان
بايد بهگونهاي از دنياي حلال لذت ببرد که اسراف و در مرتبۀ بعدي،
تجمّلگرايي در آن نباشد. اسلام عزيز، زندگي فقيرانه و همراه با احتياج و
نارسايي را نميپسندد و براي همه، خواستار يک زندگي رفاهي است که درآن، از
نظر خوراک، پوشاک، مسکن و ازدواج در رفاه باشند. اين زندگي رفاهي، حدّ
تعادل است و اگر از آن فراتر رود، اسراف و سپس، تجمّل گرايي است که اسلام
از آن بيزار است.
ورود
تجمّل و تشريفات به ميهمانيها، ازدواجها و مراسمها، سنّت غلطي است که
منجر به فساد در جامعه و نابودي جامعه ميشود. قرآن كريم ميفرمايد: «وَ اذا ارَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفيها فَفَسَقُوا فيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَولُ فَدَمَّرْناها تَدْميراً»[22]
وقتى در جامعه تجملگرايى و اسراف زياد شود، خواهناخواه گناه در جامعه رواج پيدا ميکند. قرآن شريف در آيۀ ديگري ميفرمايد: «وَ
اصْحابُ الشِّمالِ ما اصْحابُ الشِّمالِ فى سَمُومٍ وَ حَميمٍ وَ ظِلٍّ
مِنْ يَحْمُومٍ لا بارِدٍ وَ لا كَريمٍ انَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ
مُتْرَفين».[23]
در روايت موسي بن جعفر«سلاماللهعلیه»
به استفاده از نعمتهاي پاکيزه و حلال دنيا سفارش شده است، امّا در همين
استفادۀ حلال نيز بايد رعايت تعادل بشود، از اين رو يکي از دو شرط استفاده
را خودداري از اسراف، و به تعبير ديگر، خودداري از افراط در بهرهمندي از
لذّتهاي دنيا و پرهيز از فرورفتن در مشتهيات نفس دانستهاند. چنانکه قرآن
کريم ميفرمايد: «يا
أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ
لَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدينَ».[24]
[2]. قصص، 77. و با آنچه خدايت داده سراى آخرت را بجوى و سهم خود را از دنيا فراموش مكن.
[3] . ر.ک: نهج البلاغه، حکمت 127 و 131 و ...
[4] . نهج البلاغة، خطبۀ 209.
[5] . ر.ک: الکافی، ج 5، ص 71 تا 73.
[6] . کفایة الاثر، ص 227.
[8]. الفاتحه، 7: «به راه راست ما را راهبر باش.»
[9] . نهج البلاغة، حکمت 390.
[11] . الکافی، ج 5، ص 88.
[13]. ر.ک: الکافی، ج 2، ص 144تا175 و 186تا210.
[14]. طلاق، 7. بر توانگر است كه از دارايى خود هزينه كند، و هر كه روزى او تنگ باشد بايد از آنچه خدا به او داده خرج كند.
[15] . ر.ک: الکافی، ج5، ص27تا30.
[16] . ر.ک: السیرة النبویه (ابن هشام)،ج 2، ص344؛ المغازی(واقدی)، ج2، ص648؛ عیون الأثر،ج2، ص185؛ نهایة الارب، ج17، ص260.