پيام مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمي مظاهري «مدظله العالي»
به همايش اعتصام به قرآن و عترت رمز انسجام و وحدت
دانشگاه آزاد اسلامي گناباد
قال رسول الله «صلي الله عليه و آله و سلّم» : «انّي تاركٌ فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي لن يفترقا حتي يردا عليّ الحوض ما ان تمسكتم بهما لَن تضلّوا أبداً».
قلم و بنان، سرافكنده و كوتاه و بيان و زبان، الكن و نارسا از تعريف و تشريح دو ثقل عظيمي است كه ريشه در ملكوت الهي داشته و حقيقتي آسماني و عرشي است، چرا كه خداوند تبارك و تعالي در عالم امكان، دو تجلّي تامّ و أتمّ، با همه اسماء و صفات خود حتّي اسماء و صفات مستأثره كرده است، كه در يك تجلّي، قرآن كريم و كتاب الله العظيم پديد آمده، چنانكه اميرمؤمنان و امام متّقيان علي بن أبي طالب «عليه افضل صلوات المصلّين» تصريح ميفرمايد كه: «فتجلّي لَهم سبحانه في كتابه من غير أن يكونوا رأوه» و در تجلّي ديگر، حضرات معصومين يعني نبيّ مكرّم و عترت طاهره پديد آمده است. وجود مبارك رسول خدا «صلي الله عليه و آله و سلّم» «در عالم ملكوت» تجلّي ذاتي حضرت حقّ ـ سبحانه و تعالي ـ و به بيان قرآن كريم نزديكترين مخلوقات به آن ذات اقدس است آنچنانكه فاصلهاي بين او و حضرت احديّت ـ جلّت عظمته ـ نيست جُز ميم امكان: «و هو بالاُفق الاَعلي ثُمِّ دَني فتدليّ فكان قاب قوسين أو أدني». و در «عالم ناسوت» جلوه تامّ و اتمّ انسان كامل است كه خداوند تعالي بر تمام مخلوقات منّت نهاده و آن تجلّي تامّه را از عالم ملكوت به سوي عالم ناسوت نازل كرده تا به صورت انسان كامل در ميان ساير انسانها موجود گردد و بوسيله قرآن كريم، اسباب هدايت و سير آنان به سوي الله را فراهم آورد. و در «عالم قيامت» نيز، مظهر رحمت و رأفت خداوند رحمان و رحيم است و به اذن و اجازه حقّ تعالي، با شفاعت بندگان صالح و لايق، مقام «رحمةٌ للعالمين» بودن خود را به ظهور ميرساند. اهل بيت وحي «عليهم السلام» نيز هماهنگ با وجود مقدّس پيامبر اكرم «صلي الله عليه و آله و سلّم» و در حكم نور واحد با آن ذات عظيم القدرند چنانكه تصريح فرمودند: «كُلّنا نورٌ واحد».
آنچه در اين ميان، از اهميّت ويژه برخوردار است و تمام تأكيد روايت شريف متواتر ثقلين بر آن استوار است، عدم جدايي و انفكاك و افتراق قرآن و عترت از يكديگر است. كتاب و سنّت دو اصل اصيلي است كه در همه زوايا و جوانب، مقارن و ملازم همديگر است و در واقع، حقيقت انسان كامل يعني عترت طاهره با حقيقت كتاب الهي يعني قرآن كريم به نحو تامّ و اتمّ، هماهنگ و همسان است.
از اينرو همانگونه كه حقيقت قرآن مجيد، فراتر از آن است كه بنيان مستحكمي چون كوه، آن را تحمّل كند و اگر خداوند، قرآن را بر كوه نازل ميفرمود، كوه متلاشي ميگشت، حقيقت ولايت عترت طاهره نيز برتر از آن است كه بنيان راسخ كوه، تحمّل آن را داشته باشد و بدين سبب همانگونه كه خداوند متعال ميفرمايد: «لو أَنزلنا هذا القرآن علي جبلٍ لَرأَيتَه خاشعاً متصدّعاً من خشية الله»، قرآن ناطق يعني اميرمؤمنان نيز تصريح ميكند كه «لو أَحبِّني جبلٌ لَتَهافت». چنانكه حقيقت معارف و سخنان آن ذوات مقدّس نيز از تحمّل بنيانهاي عادي خارج است: «انّ حديثنا صَعبٌ مستصعبٌ لا يتحمّله الاّ ملكٌ مقرِّب أونبيٌّ مُرسل أو عبدٌ امتحن الله قلبه للايمان».
و همانگونه كه قرآن عظيم، كتاب جامعي است كه به هيچ وجه، بطلان علمي و عملي در آن راه ندارد و گذشت زمان و پديد آمدن تمام تحوّلات گوناگون و عميق، هيچ گونه خللي در اركان بنيادين علمي و عملي اين صحيفه الهي، پديد نخواهد آورد «و انّه لكتابٌ عزيزٌ لا يأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه تنزيلٌ من حكيم حميد»، به همين ترتيب، عترت طاهرين و مطهرّين«عليهم السلام» نيز از حيث علم و عمل، معصوم از اشتباه و خطا و مصون از لغزش و زَلَل ميباشند.
و همانگونه كه قرآن كريم در مرتبه اعلايي قرار دارد كه تماس با ظاهر آن به طهارت جسمي و ظاهري نيازمند است و مساس باطني آن كه همانا فهم و درك حقائق معارف الهي و حكمتهاي ربّاني است، محتاج طهارت باطني و تزكيه روحي و تهذيب نفساني است، «انّه لقرآن كريمٌ في كتابٍ مكنونٍ لا يمسُّهُ الاّ المطهرّون»، به همين شكل، دسترسي به مقامات منيع عترت طاهره و شناخت و معرفت آن ذوات نوراني و نيل به ولاي آنان ـ كه همتاي قرآن كريم اند ـ جُز از طريق طهارت روح و صفاي نفس امكانپذير نيست.
آري، خلاصه سخن آن است كه عترت طاهره از حيث جامعيّت كمال و جمال و جلال، همراه و همسان قرآن كريمند كه در غير اين صورت به هر اندازه كه قصور و نقص آن ذوات مقدّس از قرآن كريم، تصوّر شود، مستلزم افتراق آنان از كتاب الهي است، در حاليكه اطلاق نصوص متواتر، مانع چنين تفرقه و انفكاكي است و از اين جهت، هر يك از آن ذوات نوراني به نوبه خود «قرآن مُمَثِّل» هستند و حقيقت قرآن همراه با آنان است. و قال عليٌ اميرالمؤمنين«عليه السلام» «انِّ الله تبارك و تعالي طهِّرنا و عصمنا و جعلنا شهداءَ علي خلقه و حُجّتَه في أرضه و جعلنا مع القرآن و جَعَل القرآنَ مَعَنا لا نفارقُه و لاُيفارقُنا».
و اين است سرّ سخن ديگر امام متّقيان كه فرمودند: «لا يُقاس بآل محمدٍ من هذه الاُمّة أحدٌ» هيچ كس از امّت اسلامي با عترت طاهره قابل قياس و مقايسه نيست و اين سخن، متِّخذ و بلكه عين كلام نوراني رسول خدا «صلي الله عليه و آله و سلّم» است كه فرمودند: «نَحن أهل بيتٍ لايُقاس بنا أحدٌ».
از آنچه گذشت، به خوبي روشن ميشود كه چرا مفسّر حقيقي كتاب الهي، كسي جُز عترت طاهره نيست و اگر صحيفه جاودان وحي، «قرآن صامت» است، اهل بيت عصمت و طهارت«عليهم السلام»، «قرآن ناطق» اند و در حقيقت قرآن ناطق، مفسّر و مبيَّن و ترجمان قرآن صامت است، چنانكه اميرمؤمنان «عليه السلام» تصريح ميكنند كه «و هذا القرآن انّما خطٌّ مستورٌ بين الدِّفتين لا ينطق بلسانٍ و لابُدّ له من ترجمانٍ و انّما ينطق عنه الرّجال». به بيان ديگر سرّ آنكه اولياي الهي، ترجمان كتاب الهي و مفسّران قرآن كريمند و به وسيله آنان، معارف قرآن مجيد، به ديگران، بهره داده ميشود، به طور خلاصه در اين مطلب مهمّ نهفته است كه روش اصيل در تفسير قرآن، همان تفسير قرآن به قرآن است و چون خود قرآن، به طور مكرّر و مؤكّد، همگان را به سوي خاندان عصمت و طهارت، ارجاع ميدهد، از اينرو بايد گفت كه رجوع به عترت طاهره و زانو زدن در آستان بي پايان معارف و حكمتهاي آنان، جُزيي از تفسير قرآن به قرآن است به گونهاي كه بدون اين امر، حقيقت كتاب الهي تفسير و تبيين نخواهد شد، زيرا عدم رجوع به عترت طاهره به معناي كنار نهادن بسياري از آيات قرآن عظيم است و به تعبير بلند اميرالمؤمنين«عليه السلام» «بهم علم الكتاب و به علموا و بهم قام الكتاب و به قاموا».
اكنون ميتوان به اين نكته اساسي وقوف يافت كه اگر قرآن كريم حبل ممدودي است كه بنابر آنچه در حديث ثقلين آمده است «طرفٌ بيد الله تعالي و طرفٌ بأيديكم» و اعتصام به چنين حبلي كه به دست غيب الهي قرار دارد، مانع از اضطراب و سقوط در مهلكه تفرقه و اختلاف است، عترت طاهره نيز حبل ممدودي است كه يك سوي آن در عالم ملكوت و به دست غيب الغيوب خداوند متعال و سوي ديگر آن در اختيار ماست ـ تا به فرموده بلند امام هادي «عليه السلام» كه:«و هُديَ من اعتصم بكم» ـ با اعتصام به آن حبل الهي از فرو افتادن در لغزشگاهها مصون بمانيم و با انسجام و وحدت كلمه، در صراط مستقيم حركت كنيم: «و من اعتصم بكم فقد اعتصم بالله أنتم الصراط الاقوم و السبيلُ الاعظم» .
از خداوند تعالي توفيق اعتصام به دو حبل ممدود الهي و دو ثقل عظيم ربّاني يعني قرآن و عترت را مسألت ميكنم و از يكايك مسئولان و متصدّيان برگزاري همايش اعتصام به قرآن و عترت رمز انسجام و وحدت، و شما شركت كنندگان محترم در اين همايش، صميمانه تشكّر و قدرداني مينمايم. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته.
حسين المظاهري
16 / ربيع الثّاني 1429
4/2/1386