بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم
محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین
سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین
شب جمعه متعلّق به قطب عالم امکان
و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود، یعنی حضرت ولیعصر«عجّلاللهتعالیفرجهالشّریف» است؛ اظهار ارادت کنید خدمت آقا
با سه صلوات.
بحث ما باشد برای بعد و چون اين
ايام اختصاص به امام زمان دارد، مقداری دربارۀ وجود مقدس ايشان صحبت کنم. اوّل چيزی
که همۀ ما بايد به آن توجه داشته باشيم، اينست که همه جا محضر مقدس امام زمان است
و ما بايد ادب حضور را مراعات کنيم. قرآن میفرمايد: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ
عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ
الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
اين سين در اينجا سين تحقيقی است و معنای اين آيه در قرآن تکرار
شده است و میفرمايد هرکاری که میخواهی بکن، امّا توجّه به اين مطلب داشته باشد
که در محضر خدا و در محضر پيغمبر و در محضر ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعليهم» هستی و همه جا
محضر مقدّس آنهاست و ادب حضور را بايد مراعات کرد. همين يک جمله که در قرآن است و
عقيدۀ شيعه است، اگر ما مراعات کنيم، سر و صدا نداريم و اختلاف نداريم و بالاتر
اينکه گناه، چه در خلوت و چه در جلوت، نداريم. اگر اين عقيده که بايد داشته باشيم
و داريم، مورد توجه ما باشد، خواه ناخواه تا سرحدّ عصمت، اجتناب از گناه داريم: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ
الْمُؤْمِنُونَ»؛ هرکاری که میخواهی بکن، امّا
توجّه به اين مطلب داشته باش که همه جا محضر خدا و محضر پيغمبر اکرم و محضر ائمّۀ
طاهرين«سلاماللهعليهم» است و اينکه بعضی از مفسّرين
آيه را معنا کردهاند برای روز قيامت، اينطور نيست؛ بلکه قرآن روز قيامت
را در همين آيه دارد. عبارت «اعْمَلُوا
فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» برای دنيا و «وَ سَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ
فَيُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» برای آخرت. هرچه میخواهی بکن، امّا متوجّه دو چيز باش، يک اينکه
در دنيا در محضر مقدّس اينها هستی و يکی هم اينکه در آخرت حساب و کتاب دقيق داري.
روی گفتار و کردار حساب میشود. امّا معمولاً ما امام زمان را فراموش کردهايم و
توجّه به اينگونه مطالب راجع به امام زمان و راجع به ائمّۀ طاهرين و اينگونه عقائد
شيعه، کم مورد توجّه است و اوّل چيزی که راجع به امام زمان بايد بگوييم، توجّه به
اين مطلب است. مطلب انصافاً خيلی بالاست، هم قرآن است و هم روايت. روايات زيادی هست
و اين زيارت جامعه، زيارت مقدّسی است و بايد صبحگاهی ما باشد و من از همۀ شما
تقاضا دارم اين زيارت جامعه را صبحگاهی خود قرار دهيد. ما مدّعی هستيم که انشاءالله
امام زمان میآيند و به دست ما و به رهبری ايشان پرچم اسلام روی کرۀ زمين افراشته
میشود؛ لذا همۀ ما بايد منتظر اين حرف باشيم که به دست ما و به رهبری امام زمان
پرچم اسلام روی کرۀ زمين افراشته میشود. بنابراين همۀ ما سرباز امام زمان هستيم و
بايد يک صبحگاهی داشته باشيم. میدانيد ارتش و سپاه و قوای مسلح، يک صبحگاهی دارند.
ما هم سرباز امام زمانيم و بايد صبحگاهی داشته باشيم و صبحگاهی ما زيارت جامعه
است. علامه مجلسی«رضواناللهتعالیعليه» میگويد در «سُرّ من رای» خدمت امام زمان رسيدم و زيارت را مداحوار
خواندم و آقا گوش کردند. بعد گفتند بيا جلو و ابهت آقا مرا گرفته بود و نمیتوانستم
جلو بروم و دست روی شانۀ من گذاشتند و فرمودند «نعمت الزيارة». گفتم آقا
اين زيارت از جدتان است؟ و اشاره کردم به قبر امام هادی«سلاماللهعليه». فرمودند:
بله.
لذا علامه مجلسی«ره» میفرمايد: «اصحّ الزیارات سنداً و دلالتاً».
تمام اسرار شيعه در اين زيارت
هست. نمیتوانيد سرّی از اسرار شيعه پيدا کنيد که در اين زيارت نباشد. بايد بگوييم
«معدن اسرار شيعه» است و در اواخر اين معدن اسرار شيعه اينطور آمده که: «بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ
يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ
إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ يَكْشِفُ الضُّرَّ»
يعنی آقا در محضر مقدّس تو
هستيم و عالم وجود وابسته به توست. اگر نعمتی از طرف خدا میآيد، واسطۀ فيض تو
هستي، اگر همّ و غمّی نیز رفع میشود به واسطۀ توست؛ لذا اينگونه جملات و اينگونه
زيارتها در روايات شيعه زياد ديده میشود و توجّه به اين مطلب فوقالعاده مهم
است. همه جا محضر امام زمان است و ما در محضر امام زمانيم، ادب حضور بايد مراعات
شود. اين توجّه اوّل راجع به امام زمان است.
توجّه دوّم هم که فوقالعاده
مهم و از اسرار شيعه است، اينست که امام زمان فعلاً واسطۀ فيض اين عالمند. از طرف
حق تبارک و تعالی هر فيضی که مربوط به عالم وجود بيايد، فعلاً واسطۀ اين فيض امام
زمان است. يکی از علما میگويد در تخت فولاد خدمت امام زمان رسيدم و از آقا امام
زمان ختمی خواستم و آقا امام زمان يک ختم آسان به من نشان دادند. فرمودند زياد بگو:
«يا الله يا محمد يا علی يا فاطمه
يا حسن يا حسين يا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلکني»؛ آقا امام زمان فرمودند اين
ختم را زياد بخوان زيرا خيلی مؤثّر است. میگويد وقتی امام زمان فرمودند که بگو «ادرکنی و لا تهلکني»، در ذهن من
آمد که بگويم: «ادرکونی و لا تهلکوني»، تا اين در ذهنم آمد، آقا به ذهنم جواب
دادند و فرمودند: بله، امّا فعلاً واسطۀ فيض من هستم. لذا بگو «ادرکنی و لا تهلکني». و اين واسطۀ
فيض يکی از چيزهايی است که در روايات ما و
در قرآن و در فلسفۀ اسلامی فوقالعاده روی آن پافشاری شده است. يعنی الان که شما
اينجا نشستهايد و توانايی گوش دادن داريد و من که در اينجا توانايی گفتن دارم و
من و شما که عقل و شعور داريم و من و شما که سلامتی داريم و بالاخره اين نعمتها
که اگر شماره کنيم، نمیتوان احصاء کرد، همۀ اينها به واسطۀ وجود مقدّس امام زمان
است. «بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ
يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ
تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ
يَكْشِفُ الضُّرَّ»، آقا امام زمان اگر اين آسمان
و زمين برپاست و اين کهکشانها برپاست، واسطۀ فيض تو هستي. آقا اگر همّ و غمی خدا
از ما رفع کند، واسطۀ فيضش تويي؛ و اين فوقالعاده مهم است.
ما شيعيان اسرار نهفتهای داريم
و به قول قرآن تشيّع يک درخت ريشهدار است: «أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ ، تُؤْتِی أُکُلَهَا
کُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ
لَعَلَّهُمْ يَتَذَکَّرُونَ»
میفرمايد تشيّع يک درخت ريشهدار
است و شاخههای آن ميوهدار است و ميوههای آن فوقالعاده مفيد است. شيعه اسرار
دارد و از جمله اسرارش همين است که اين ولايتی که ما میگوييم معنايش فقط اين نيست
که اميرالمؤمنين امام اوّل است تا میرسد به امام دوازدهم آقا ولی عصر ظاهر میشود
و عالم را گلستان میکند. ولايت از نظر فلسفه و قرآن و روايات ما و از نظر عقيدۀ
ما شيعيان، يک معنای بالاتر از اينها دارد و معنايش ولايت مطلقه است. ولايت مطلقه
يعنی واسطۀ فيض اين عالم. اگر مثلاً شما يک حاجت فوقالعاده مهمّی داشته باشيد،
مثلاً بچۀ شما در شرف مرگ باشد و کسی اين بچۀ شما را نجات دهد، العياذبالله بچهتان
در حوض افتاده و در حال غرق شدن است و کسی اين بچه را نجات دهد،چه خاطرۀ شيرينی است
و هرگاه به شما بگويند يک خاطرۀ شيرين بگو، آن خاطرۀ نجات بچّه را میگوييد. وقتی چنين
باشد، اگر امام زمان روی نفس کشيدنهای ما هم حساب دارد و واسطۀ فيض است، آيا ما
نبايد قدر امام زمان را بدانيم؟! اگر امام زمان واسطه است که نعمتها به ما برسد،
آيا ما نبايد قدر امام زمان را بدانيم؟! اگر بخواهيم مثال عوامانه بزنیم که مطابق
فلسفه و قرآن و روايات هم هست، مثل سيم برق است. کارخانه برق میدهد، امّا ما
بلاواسطه نمیتوانيم از کارخانه استفاده کنيم. بايد سيمکشی شود و اين سيمها
اينجا بيايد و متّصل به اين لامپ شود و روشن شود و ما استفاده کنيم. خدا فيّاض علی
الاطلاق است. همه چيز دست پروردگار عالم است، امّا فرمودهاند: «أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَاب»؛
واسطۀ فيض میخواهد. پروردگار عالم فعلاً به واسطۀ امام زمان
روشنايی عالم وجود و روشنايی اين نعمتها و روشنايی نفس کشيدن ما را و نعمت عقل و
شعور ما را داده است و همه به دست امام زمان است. گفتم اگر خوبی از کسی ديديد
خاطرۀ شيرين داريد، بايد راجع به امام زمان سر تا پا خاطره باشيد. اگر توجّه به
مطلب دوّم داشته باشيد، خواه ناخواه عشق امام زمان در دل شما مالامال است. اگر به
راستی توجه به اين واسطۀ فيض داشته باشيد، معلوم است که تشکّر از امام زمان فراوان
است.
سوّم چيزی که به شما عرض کنم،
اينست که اينها هست و ما در محضر امام زمانيم و همۀ نعمتها به واسطۀ امام زمان به
ما میرسد، اما آنچه از نظر قرآن و روايات اهلبيت مهمّ است، اطاعت از ولايت است.
آيات فراوانی هست که مثلاً میفرماید: «يا
أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ
مِنْكُمْ»؛
اطاعت از خدا و اطاعت از پيغمبر و اطاعت از اولياء داشته باشید.
جابربن عبدالله انصاری میگويد
پای منبر پيغمبر بودم و آيه آمد که: «يا أَيُّهَا
الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ
مِنْكُمْ»، من در ميان مردم بلند شدم و
گفتم: يا رسول الله خدا را میشناسم و اطاعت میکنم و شما را میشناسم و اطاعت میکنم،
اولی الامر چه کسانی هستند؟ فرمودند: دوازده نفر بعد از من هستند. اوّل آنها علي است
و اشاره کردند به اميرالمؤمنين که پای منبر بودند. دوّمي حسن و سوّمي حسين و چهارمی
آنها فرزندش علی و پنجمين آنها فرزندش باقر و فرمودند: ای جابر! تو باقر را میبينی
و وقتی امام باقر را ديدی سلام مرا به امام باقر برسان. جابر بن عبدالله انصاری
پير و کور شده بود و امّا عشق امام باقر او را متلاطم کرده بود و در کوچهها میرفت
و میگفت اين الباقر، اين الباقر، تا اينکه خدمت امام باقر رسيد و سلام پيغمبر«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» را به
امام باقر رساند. فرمودند: ای جابر ششمين آنها جعفر و هفتمين موسی و هشتمين رضا و
نهمين جواد و دهمين هادی و يازدهمين آنها حسن ملقب به عسکری و دوازدهمين آنها اسمش
اسم من و لقبش لقب من است و غائب میشود و غيبتش طولانی میشود و اما بالاخره يک
وقت ظاهر میشود و عالم را گلستان میکند.
خيال نکنيد فقط يک روايت است،
بلکه ما شيعيان راجع به امام زمان بيش از ده هزار روايت داريم. به قول استاد
بزرگوار ما آقای بروجردی میفرمودند: اين روايتها سه قسم است. سنّیها خيلی اين
روايات را نقل کردهاند و سنّیها سه چهار هزار روايت راجع به امام زمان نقل کردهاند.
و الحمدلله کتابهای خوبی دربارۀ ولايت و دربارۀ امام زمان نوشته شده است. آقای بروجردی
میفرمودند: اين روايتها سه قسم است و يک قسمتش فشرده، میگويد دوازده نفر امامند
و وصیّ من و خليفۀ من است و همه از بنیهاشم هستند. يک دسته از روايات که آن هم
زياد است و به قول آقای بروجردی مقداری گرههايش را باز میکنند. مثلا پيغمبر،
امام حسين«سلاماللهعليه» را در دامان خود مینشاندند و روی منبر میرفتند و گاهی اشاره میکردند
به امام حسين و میگفتند: «مِنْ
صُلْبِهِ تِسْعَةُ أَئِمَّةٍ أَبْرَارٍ وَ التَّاسِعُ مَهْدِيُّهُمْ يَمْلَأُ
الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»
حسينم! نهمين فرزند تو مهدی است
و میآيد و عالم را گلستان میکند. به دست او ظلم میرود و عدالت جايگزين میشود و
بالاخره قوانين اسلام سرتاسر جهان را میگيرد. اما بيش از پنجاه روايت هست و من
پنجاه و چهار روايت ديدم که به قول آقای بروجردی اين بقچه را باز کرده است. از
جمله اينکه جابربن عبدالله انصاری روايت را نقل کردند که پيغمبر اکرم بارها اسم
دوازده امام را بردند و از آنها تعريف کردند و تفصيل دربارۀ دوازده امام دادند و
مخصوصاً دربارۀ مهدی«روحی فداه» خيلی صحبت کردهاند. پيغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» دلشان
میخواهد ما مطيع امام زمان باشيم. اگر جدّاً مطيع باشيم، انتظار فرج درست میشود
و آقا امام زمان هم میآيد، و اما اگر مطيع نباشيم، ممکن است آقا امام زمان را
دوست داشته باشيم، اما کاربرد ندارد و کاربرد امر چهارم است و آن اطاعت از امام
زمان است. در قرآن زیاد راجع به اين جمله صحبت دارد: «أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ
مِنْكُمْ»، ما بايد صددرصد مطيع خدا و
مطيع پيغمبر«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» و مطيع ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعلیهم»
و فعلاً مطيع امام زمان«ارواحنافداه»
باشيم؛ به طوری که اگر امام زمان فردا بيايد، تهيّأ صددرصد در ما
موجود باشد. پيداشدن اين تهيّأ کار بسيار مشکلی است و رياضت و توسّل میخواهد.
جداً از آقا امام زمان بايد بخواهيم که اين عشقی که داريم به عمل بيايد و بدانيم
اگر از دل به عمل آمد، حتماً آقا امام زمان«ارواحنافداه» میآيند.
اصلاً قاعدۀ لطف همين را اقتضاء میکند و نمیشود که زمينه باشد و امام زمان
نيايد، اين معقول نيست. پس بايد زمينه باشد و ما بايد زمينه را فراهم کنيم. به قول
قرآن: «فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ
الْمُنْتَظِرِينَ».
علی بن مهزيار گفت آقا من خيلی منتظر شما هستم و
آقا امام زمان فرمودند: من هم منتظر شما هستم.
[3]. بحار الانوار، ج 99، ص 144: «أصح الزيارات
سندا و أعمها موردا و أفصحها لفظا و أبلغها معنى و أعلاها شأنا.»