پيام مرجع عاليقدر
حضرت آية الله العظمي مظاهري «مدّظلّه العالي»
به اختتاميۀ اوّلين دورۀ مسابقۀ قرآني نمايشهاي كوتاه راديويي
قال اللهُ تعالي: أَلَيْسَ اللهُ بكافٍ عَبْدَهُ وَ يُخوَّفُونَكَ بالّذينَ منْ دُونه وَ مَنْ يُضْلل اللهُ فَمالَهُ منْ هادٍ، وَ مَنْ يَهْداللهُ فَمالَهُ منْ مُضلٍّ ألَيْسَ اللهُ بعَزيزٍ ذي انْتقامٍ.
در اين آيات بيّنات، كه در فضاي جهالت زده مخالفتهاي مشركان و بُت پرستان با رسول خدا«صلياللهعليه وآله وسلّم»، و براي استحكام بخشيدن به قلب مبارك آن حضرت و دلهاي مؤمنان و پيروان آن بزرگوار، شرف صدور يافته، خداوند حكيم مهربان، پيامي بَس بلند و عميق را خطاب به همه انسانها تا دامنه قيامت بيان فرموده است:
«آيا خداوند بندۀ خويش را بسنده و كفايت كننده نيست؟ و تو را از كساني جُز او ميترسانند و هر كس را خداوند، گمراه گذارد، رهنموني نخواهد داشت. و هر كس را خداوند، هدايت و راهنمايي فرمايد، گمراه كنندهاي نخواهد داشت. آيا خداوند پيروزمندي دادستاننده نيست؟».
محور اصلي اين پيام حيات بخش آن است كه خداي رحمان و رحيم، كفايت كنندۀ امور بندگان خويش و بي نياز كنندۀ آنان از ديگران است. «أَلَيْسَ اللهُ بكافٍ عَبْدَهُ؟»
گرچه شأن نزول اين آيات مباركه دربارۀ ارعابها و تهديدهاي دشمنان و مخالفان پيامبر اكرم«صلياللهعليه وآله وسلّم»، است ولي بيشكّ، اين آيات، نويدي بزرگ براي همۀ مؤمنان راستين و پويندگان راه حقّ و حقيقت است، چرا كه دلهاي آنان را سرشار از اميد و آرامش و نشاط ميسازد و گامهايشان را در پيمودن راه خدا و رسول، محكم و استوار مينمايد.
اين آيات به صراحت هر چه تمامتر به ما ميگويد: اگر انسان در ميانۀ امواج بلاخيز اين دنيا، كه سراسر، اضطراب و يأس است، به دنبال دلي آرام و قلبي مطمئن و روحي شاد و ضميري اميدوار ميگردد، تنها راه آن، ورود در عرصۀ عبوديّت پروردگار متعال است.
دليل و فلسفۀ اين نكتۀ مهمّ در همين آيات، به روشني بيان ميشود و آن اين است كه : «هدايت» و «ضلالت» به دست خداوند است:
«وَ مَنْ يُضْلل اللهُ فَمالَهُ منْ هادٍ وَ مَنْ يَهْداللهُ فَمالَهُ منْ مُضلٍّ».
نور هدايت، تنها و انحصاراً از فراز آسمان اراده و خواست خداي سبحان، بر سر بندگان ميتابد و هر كس كه در شعاع اين نور روشنگر قرار گيرد و در پرتو آن، راه ايمان و عبوديّت پروردگار را بپيمايد، هيچ كس نميتواند او را به گمراهي و ضلالت افكند، چرا كه در ميانۀ آفتاب هدايت، تاريكي و ظلمت ضلالت، محو ميگردد.
اين فلسفۀ روشن كه در آيات متعدّدي از قران كريم با تعابير مختلف، بارها مورد تأكيد و تكرار قرار گرفته است، بيان روشن اين مفهوم متعالي است كه هدايت الهي و اضلال او، تداومي است بر خواست خود انسان كه با اختيار و اراده، در فضايي به دور از جبر و اكراه، راه عبوديّت خداوند و يا راه بندگي شيطان را آزادانه انتخاب ميكند.
در راه نخست، انوار تابناك خداوندي، مسير حركت او به سوي حقّ و حقيقت را روشن ميسازد و باران رحمت و مهر الهي بر سر او فرو ميبارد و عنصر آرامش و امن بر قلب او حكمفرما خواهد شد:
«الّذينَ امنوا وَ لَمْ يَلْبسُوا ايمانَهُمْ بظُلْمٍ اُولئكَ لَهُمُ الاَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ».
ولي در راه دوّم، توفيقات الهي از او برگرفته ميشود و نيروي درك و تشخيص او از كار ميافتد و بر دل او مُهر گمراهي نهاده شده و بر چشمان او حجاب ماديّت افكنده خواهد شد:
«أَفَرَ أَيْتَ مَن تِّخَذَ الهَهُ هَواهُ وَ أَضّلِّهُ اللهُ عَلي علْمٍ وَ خَتَمَ علي سَمْعه وَ قَلْبه وَ جَعَلَ عَلي بَصَره غشاوَةً فَمَنْ يَهْديه منْ بَعْد الله اَفَلا تَذَكِّرُونَ»
و البته چنين انساني با دست خود در موجي از ظلمتها و تاريكيهاي پشت بر پشت واقع ميشود كه هيچ افق روشني در آن نخواهد بود:
«أَو كَظُلُماتٍ في بَحْرٍ لُجَّيٍّ يَغْشاهُ مَوجٌ منْ فَوقه مَوجٌ منْ فَوقه سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوقَ بَعْضٍ اذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَل اللهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ من نورٍ».
اين آيات بيدار كننده كه نظاير آن به گونهاي مختلف و در قالبهاي گوناگون در قرآن كريم تكرار ميشود و هر آيهاي در تفسير آيۀ ديگر به ما ياري ميرساند، همه و همه، پيام آور اين است كه: اي انسان اگر به دامان عبوديّت پروردگار پناه آوري، همو كه ـ سبحانه و تعالي ـ تو را بسنده است و اگر از اين حصن حصين به هر سمت و سوي، خارج شوي و رشته عبوديّت و بندگي با ذات اقدس او را قطع نمايي، رابطه تو به كلّي با خداوند بريده خواهد شد و در حقيقت از درجۀ اعتبار ساقط خواهي شد:
«وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلكَ فَلَيْسَ منَ الله في شَيْءٍ»
اكنون كه به همّت صدا و سيماي مركز اصفهان، آيۀ حيات آفرين «أَلَيْسَ اللهُ بكافٍ عَبْدَهُ» به عنوان موضوعي براي نمايشهاي كوتاه و هنرمندانه قرار داده شده، ضمن تشكّر از همۀ مسئولان اقدام كننده و ديگر كساني كه در اين راه قدم برداشتهاند، دو نكتۀ كوتاه را متذكّر ميشوم:
اوّل آنكه: پيام معرفت آفرين و زندگي ساز قرآن، بايد با همۀ ابزارهاي آگاهي بخش از جملۀ هنر و نمايش به جامعۀ بشري و بويژه به نسل تكامل خواه و حقّ جوي جوان منتقل گردد و بي شكّ اگر اين پيام حيات بخش و مُتعالي، دستمايۀ هنرآفريني هنرمندان قرار گيرد، هم اثري جاودانه و ماندگار، بر جاي خواهد ماند و هم سازندگان و مخاطبان را در سطحي گسترده و عميق، در سايه سار «معنويّت و عقلانيّت» كه دو نياز ضروري امروز بشريّت است، واقع خواهد ساخت.
و نكتۀ دوّم آنكه: اصحاب رسانه و هنرمندان و تلاشگران در عرصۀ هنر، بويژه در زمينۀ موضوعات قرآني، به شرطي از توفيق و اقبال الهي برخوردار خواهند شد كه حدود الهي را پاس دارند و به دام «هدف و سيله را توجيه ميكند» در نغلطند و از مرز حدود شريعت، به هيچ وجه، خارج نگردند كه «تلْكَ حُدُودُ الله فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ يَتَعَدِّ حُدُوَدَ الله فَاُولئكَ هُمُ الظّالمُونَ» اعراض از حدود الهي و تعرّض به حريم آن، مصداق آشكار ظلم و ستمگري است و از اينرو به دقّت بايد از آن حريمها مواظبت و صيانت گردد.
لازمۀ اين مهمّ، آن است كه در مراحل مختلف ساخت و فراهم آمدن اينگونه برنامهها از مرحلۀ نوشتن متن نمايشنامه و فيلم و نظاير آن تا مرحلۀ تهيّه و اجراء و توليد، بايد كارشناساني آگاه به مسايل ديني و خبره در معارف قرآني بر آن نظارت نمايند، تا احتمال خطا و آسيب، هر چه بيشتر، كاهش پيدا كند.
از خداوند تعالي، توفيقات روز افزون شما عزيزان را براي تمسّك به حبل المتين قرآن كريم و بهره برداري هر چه بيشتر و بهتر از معارف تابناك آن كتاب آسماني در سايۀ تفسير عترت طاهره«صلوات الله عليهم اجمعين»، كه قرآن ناطق و مفسّران اصلي قرآن مجيدند، و نيز توفيق توجّه و التزام به حدود الهي و حفظ حريم آن حدود حافظ انسان و جامعه، را مسألت ميكنم. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته.
حسين المظاهري
12 ذي القعده / 1431
1389/7/28